«زندگی های گذشته» Past Lives از جمله فیلمهای جمعوجور و مستقل سال گذشته سینمای جهان بود که ناگهان در ماههای پایانی سال ۲۰۲۳ مورد توجه قرار گرفت و در ردیف آثار مهم و برجسته سالی که گذشت قرار گرفت. فیلمی با داستانی کهنه و تکراری، اما رویکردی متفاوت و دلنشین. قصه دو کودک کرهای که سالها پیش در سرزمین مادری نوعی از عشق پاک و بیآلایش کودکانه را تجربه کرده و حالا در آستانه چهل سالگی در سرزمینی متفاوت به ملاقات یکدیگر میروند. این پیرنگ دوخطی داستان فیلم سخت به یک ملودرام آبکی و پر اشک و آه راه میدهد. اما خوشبختانه فیلمساز جوانش مسیر دیگری میپیماید. فیلم به دنبال واکاوی این موضوع است که در تمام این سالها بر دو عاشق دورانِ کودکی چه گذشته و آنها چه تجربیاتی از سر گذراندهاند.
معرفی و نقد فیلم زندگی های گذشته
در سکانس افتتاحیه فیلم سه نفر را در یک رستوران میبینیم. از زاویه نگاه کسی که سر میزی دیگر نشسته و به هر دلیل کنجکاو این سه نفر میشود و صدایش را میشنویم که دارد آنها را ارزیابی میکند. یک مرد سفیدپوست آمریکایی، یک زن و یک مرد با تبار کرهای. صاحب صدا حدس میزند زن و مرد کرهای همسر یا شریک رابطهای عاطفی باشند و مرد آمریکایی دوست آنهاست. از شواهد و قرائن برمیآید که حق با اوست. در ادامه میفهمیم آن مرد آمریکایی همسر زن کرهای است و مرد کرهای عاشق دوران کودکی زن، که پس از سالهای طولانی به دیدار زن آمده است. میزانسن و دکوپاژ سکانس افتتاحیه این ذهنیت را در مخاطب ایجاد میکند که گویی با آمدن مرد از کره به آمریکا، زندگی زناشویی زن و همسر سفیدپوستش در معرض خطر قرار گرفته است. فیلم هم مایل است این ظن را تقویت کند و مخاطب را تا پایان با خود و با این گمانهزنی بکشاند. اما در پایان در مییابیم این یک دیدار ساده میان دو دوست دوران کودکی، سالها بعد و در سرزمینی دیگر است. دیداری که در آن، دو کودک سالها پیش تجربیات و هرآنچه در این سالهای فراغ برآنها گذشته را روایت میکنند و با مسیر زندگی یکدیگر آشنا میشوند. یک ملاقات ساده و گذرا.
همراهی و همگامی یک هفتهای زن و مرد کرهای قرار است چه چیزی را به تماشاگر فیلم منتقل کند؟ دو کودک سالها قبل به دلیل مهاجرت خانواده دخترک به آمریکا از هم جدا شدهاند. به نظر میرسد دختر در ریتم سریعتر و جهان گستردهترِ پیش رویش به کلی دوست دوران کودکی را به دست فراموشی سپرده است. اما پیداست که مرد در گذر دهههای عمر، عشقش به دختر را از یاد نبرده و هر از گاهی به یاد او میافتد و دنبالش میگردد. تا این که به لطف شبکههای اجتماعی عاقبت او را مییابد. بعد به آمریکا سفر میکند تا از فرصتی مطالعاتی بهره ببرد. اما در حاشیه این سفر شاید آخرین فرصت ملاقات و ابراز عشق را بیابد. اما دریغا که آرزوها و رویاهای کودکی، در تندباد حوادث بزرگسالی، به ندرت قابل دستیابی میشوند.
فیلم و فیلمساز جوانش در مسیر گسترش پیرنگ روایت بارها به تماشاگر خود رودست میزند. از همان اوایل به نظر میرسد قرار است با عاشقانهای به صداقت و پاکی انیمههای شرق آسیایی روبرو شویم. اما فیلم که از ساختار روایی انیمهها بهره جُسته، دائم به یادمان میآورد که زندگی واقعی چندان شباهتی به آن انیمههای دوستداشتنی ندارد. زندگی بیرحمتر از آن است که به این خوشدلیها و خاطرهبازیها راه دهد
فیلم زندگی های گذشته به آرامی و بیعجله میگذارد تا طعم تلخ و شیرین دیدار دو دلداده کودکی را در سنین بلوغ و عقلرس شدن تماشا کنیم. پرهیزی هم ندارد از اینکه فریبمان دهد و امیدوارمان کند که مثل قصههای شاه پریان دو دلداده به هم برسند. اما به موقع حواس مخاطب را جمع میکند که این میتواند تنها برشی از یک زندگی حقیقی باشد. زندگی حقیقی را هم که میدانید چندان شیرین و مطابق میل و آرزو نیست. «زندگیهای گذشته» با تمام آرامش و سکونی که از تکتک سکانسهایش میبارد، یکی از فیلمهای مهم و ارزشمند سالِ تازه به پایان رسیده میلادی است.
*فروغ فرخزاد