بازی تاج و تخت یا ارباب حلقه ها؟

آنچه دوست دارید درباره مقایسه آثار تولید شده از کتاب‌های جی. آر. آر. تالکین و جرج آر. آر. مارتین بدانید

احتمالا به‌راحتی می‌توان فیلم‌های ارباب حلقه‌ها The Lord of the Rings و سریال بازی تاج و تخت Game of Thrones را محبوب‌ترین آثار فانتزی هزاره جدید و دهه‌های اخیر دانست. پس طبیعی است که این آثار و نویسندگان کتاب‌هایی که این مجموعه‌ها از آن‌ها اقتباس شده‌اند، بارها و به روش‌های مختلف با هم قیاس شده باشند و نظرهای متفاوتی درباره برتری یکی بر دیگری وجود داشته باشد. از این رو، ما این مطلب پروپیمان را برای شما تدارک دیده‌ایم تا در یک نگاه، جی. آر. آر. تالکین و «ارباب حلقه‌ها»یش و جرج آر. آر. مارتین و «ترانه یخ و آتش»اش را کنار هم معرفی اجمالی کنیم؛ و برای بررسی هرچه بهتر شباهت‌ها و تفاوت‌ها، سه مقاله کوتاه اما جالب و خواندنی را برای شما انتخاب کردیم تا در یک نگاه کلی، علاقه‌مندان به ماهیت کلی قیاس‌های این دو پدیده فانتزی پی ببرند.

قبل از مقایسه چی آر آر تالکین و جرج آر آر مارتین و شناخت آثارشان و کارهایی که از کتاب‌هایشان ساخته شده است؛ اول باید  کمی بیشتر بشناسیم‌شان و بعد مقاله‌ها و نظرها را بخوانید.

بهترین اقتباس‌ها از دنیای ارباب حلقه ها

جی. آر. آر. تالکین کیست؟

جان رانِلد رول تالکین (John Ronald Reuel Tolkien) متولد سوم ژانویه ۱۸۹۲ و متوفی دوم سپتامبر ۱۹۷۳ نویسنده، شاعر، متن‌شناس و استاد دانشگاه انگلیسی است که بیش‌تر به عنوان نویسنده آثاری از زیرژانر «فانتزی پیشرفته» (High Fantasy) مثل «ارباب حلقه‌ها» و «هابیت» شناخته می‌شود (فانتزی پیشرفته یا فانتزی حماسی، با ماهیت حماسی رویدادگاه، شخصیت‌ها، مضامین یا پیرنگ اثر تعریف می‌شود. این ترکیب را لوید الکساندر در مقاله سال ۱۹۷۱ خود با عنوان «فانتزی پیشرفته و عاشقانه قهرمانانه» (High Fantasy and Heroic Romance) ابداع کرد). تالکین که سال ۱۹۵۹ از استادی دانشگاه آکسفورد بازنشسته شد، دوست صمیمی سی. اس. لوییس بود و یکی از اعضای گروه غیررسمی بحث‌های ادبی «اینک‌لینگ‌ها» (The Inklings). او ۲۸ مارس ۱۹۷۲ از سوی ملکه الیزابت دوم، نشان فرمانده والا مقام امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد.

کریستوفر تالکین پس از مرگ پدرش، یک سری آثار را بر اساس یادداشت‌های طولانی و دست‌نوشته‌های منتشرنشده پدر از جمله «سیلماریلیون» (The Silmarillion) منتشر کرد. این‌ها به همراه «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» مجموعه آثار مرتبطی از قصه‌ها، شعرها، تاریخ‌های داستانی، زبان‌های ابداع‌شده و مقاله‌های ادبی را درباره یک دنیای فانتزی به نام «آردا» (Arda: همان کره زمین) شکل دادند که «سرزمین میانه» (Middle-earth) هم در آن تعریف شده است. تالکین در خلال سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ از واژه «افسانه‌گاه» یا «رشته‌افسانه‌ها» (Legendarium) برای بخش اعظمی از این نوشته‌ها استفاده می‌کرد.

نویسندگان بسیاری پیش از تالکین دست به انتشار آثار فانتزی زده بودند اما موفقیت عظیم «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» به احیای ژانر فانتزی انجامید و باعث شد که تالکین با عنوان «پدر» ادبیات فانتزی مدرن – یا دقیق‌تر، فانتزی پیشرفته – شناخته شود.

جی.آر.آر تالکین؛ ۱۱ حلقه درباره ارباب فانتزی‌ها

ارباب حلقه ها چگونه اثری است؟

کتاب‌ها

ماجراهای این رمان در سرزمین میانه می‌گذرد و داستانش دنباله‌ای است بر کتاب کودکان موفق تالکین با عنوان «هابیت» که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. «ارباب حلقه‌ها» که در بخش‌های مختلف در سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ نوشته شد، با فروش بیش از ۱۵۰ میلیون نسخه، یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ است.

عنوان «ارباب حلقه‌ها» به آنتاگونیست اصلی داستان یعنی ارباب تاریکی سارون اشاره دارد که در جوانی «حلقه یکتا» را برای حکمرانی بر «حلقه‌های قدرت» – که در اختیار انسان‌ها، قدکوتاه(دورف‌)ها و پری(اِلف)‌ها هستند – می‌سازد تا بر تمام سرزمین میانه چیره و حاکم شود. داستان – که از شایر (سرزمین هابیت‌ها که یادآور نواحی روستایی انگلیس است) شروع می‌شود – سفر هابیت‌هایی با نام‌های فرودو، سام، مری و پیپین را روایت می‌کند که باید «حلقه یکتا» را نابود کنند.

«ارباب حلقه‌ها» بارها تجدید چاپ شده و دست‌کم به ۳۸ زبان ترجمه شده است. محبوبیت دیرپای این کتاب‌ها به ارجاع‌های پرشمار در فرهنگ عامه، شکل‌گیری انجمن‌های متعدد از طرفداران آثار تالکین، و انتشار کتاب‌های متعدد درباره تالکین و آثارش منجر شد. به‌علاوه، این کتاب‌ها الهام‌بخش آثار متنوعی در حوزه‌های مختلف شدند از جمله نقاشی‌ها، موسیقی، فیلم‌ها، آثار تلویزیونی، بازی‌های ویدیویی و بازی‌ها.

کتاب ارباب حلقه‌ها

فیلم‌ها

سه‌گانه سینمایی «ارباب حلقه‌ها» را پیتر جکسن به‌ترتیب با عنوان‌های «یاران حلقه» (The Fellowship of the Ring)، «دو برج» (The Two Towers) و «بازگشت پادشاه» (The Return of the King) محصول سال‌های ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ کارگردانی کرد. این فیلم‌ها با ترکیب پرستاره‌شان شامل الیجا وود، یان مک‌کلن، لیو تایلر، ویگو مورتنسن، شان آستین، کیت بلانشت، کریستوفر لی، اورلاندو بلوم و اندی سرکیس، به‌طور هم‌زمان و با بودجه‌ای در مجموع ۲۸۱ میلیون دلاری فیلمبرداری شدند و روی هم به فروشی دو میلیارد و ۹۹۱ میلیونی دست پیدا کردند. این سه‌گانه که مورد توجه منتقدان هم قرار گرفت، جوایز پرشماری را هم برنده شد از جمله ۱۷ جایزه اسکار از ۳۰ نامزدی‌ای که فیلم‌ها روی هم کسب کردند، از جمله اسکار بهترین فیلم برای «بازگشت پادشاه».

سه‌گانه ارباب حلقه‌ها

سریال

مجموعه «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» را جی. دی. پِین و پاتریک مک‌کِی برای سرویس پخش مجازی و آنلاین «آمازون پرایم ویدیو» خلق کرده‌اند که ماجراهایش هزاران سال پیش از داستان‌های «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها» روی می‌دهد. آمازون حقوق اقتباس تلویزیونی «ارباب حلقه‌ها» را در نوامبر ۲۰۱۷ خرید و قرارداد تولید سریالی پنج فصلی را بسته است که دست‌کم یک میلیارد دلار ارزش دارد؛ رقمی که آن را به گران‌ترین سریال تاریخ تلویزیون بدل خواهد کرد.

این سریال گرچه در ادامه «ارباب حلقه‌ها» و «هابیت» قرار نمی‌گیرد اما به‌واسطه استفاده از طراحی‌های صحنه مشابه، نسخه‌های جوان‌تر شخصیت‌ها و تم اصلی موسیقی هاوارد شور، یادآور سه‌گانه‌های سینمایی است. دو قسمت اول سریال «حلقه‌های قدرت» – که نمایش فصل اول آن از اول سپتامبر ۲۰۲۲ (دهم شهریور) آغاز شد و تا چهاردهم اکتبر (۲۲ مهر) ادامه داشت – طبق اعلام آمازون بیش‌ترین تماشاگر را در این سرویس پخش مجازی و آنلاین داشته است. «حلقه‌های قدرت» در کل نقدهای مثبتی گرفته و به‌خصوص فیلمبرداری، جلوه‌های بصری و موسیقی متن آن ستوده شده است اما برخی منتقدان از ضرباهنگ سریال و شخصیت‌پردازی‌ها انتقاد کرده‌اند.

سریال ارباب حلقه‌ها

جرج آر. آر. مارتین کیست؟

جرج رِی‌مِند ریچارد مارتین متولد بیستم سپتامبر ۱۹۴۸ که به اختصار جی‌آر‌آرام (GRRM) هم شناخته می‌شود رمان‌نویس، نویسنده داستان‌های کوتاه، فیلمنامه‌نویس و تهیه‌کننده تلویزیون آمریکا است. او مولف رمان‌های فانتزی حماسی «ترانه یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) است که بر اساس‌شان سریال محبوب و برنده جایزه امی «بازی تاج‌وتخت» محصول سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ ساخته شد. البته مارتین در خلق مجموعه کتاب‌های «غیرقابل پیش‌بینی» (Wild Cards) هم کمک کرد و در شکل‌گیری جهان داستانی بازی ویدیویی «اِلدِن رینگ» (Elden Ring) محصول ۲۰۲۲ هم نقشی داشته است.

در سال ۲۰۰۵ بود که لِو گراسمن از نشریه «تایم»، مارتین را «تولکین آمریکایی» نامید و در ۲۰۱۱ نامش به فهرست سالانه «صد آدم تاثیرگذار دنیا»ی نشریه «تایم» راه پیدا کرد.

بازی تاج‌وتخت چگونه اثری است؟

کتاب‌های ترانه یخ و آتش

مارتین نگارش اولین رمان از این مجموعه را با عنوان «بازی تاج‌وتخت» از سال ۱۹۹۱ آغاز کرد که در ۱۹۹۶ منتشر شد. او ابتدا این سری را به عنوان یک سه‌گانه تصور کرده بود، اما تا امروز پنج کتاب از هفت جلد مورد نظرش را به چاپ رسانده است. جدیدترین کتاب مجموعه با نام «رقصی با اژدهایان» (A Dance with Dragons) در سال ۲۰۱۱ و شش سال پس از کتاب چهارم با عنوان «ضیافتی برای کلاغ‌ها» (A Feast for Crows) منتشر شد. مارتین در حال نگارش رمان ششم با نام «بادهای زمستان» (The Winds of Winter) است و کتاب هفتم هم «رویای بهار» (A Dream of Spring) نام دارد.

ماجراهای «ترانه یخ و آتش» در قاره‌های ساختگی «وِستِروز» و «اِسوس» روی می‌دهد. زاویه دید هر فصل از داستان به نگاه شخصیت‌هایی محدود می‌شود که تعدادشان از نه نفر در رمان اول به ۳۱ شخصیت در کتاب پنجم افزایش می‌یابد. سه خط داستانی اصلی نیز در هم تنیده می‌شوند: جنگی سلسله‌ای میان چند خانواده برای کنترل وستروز، تهدید روزافزون «دیگران» در شمالی‌ترین نقطه از وستروز، و جاه‌طلبی دختر تبعیدشده پادشاهی خلع‌شده برای نشستن روی «تخت آهنین».

منابع الهام مارتین شامل «جنگ رُزها» (جنگ‌هایی در نیمه دوم سده پانزدهم و خلال سال‌های ۱۴۵۵ تا ۱۴۸۵ بین دو خاندان قدرتمند لنکستر با نشان «رز سرخ» و خاندان یورک با نشان «رز سفید») و سری رمان‌های تاریخی فرانسوی «پادشاهان ملعون» (The Accursed Kings) اثر موریس دوریون می‌شود. از کتاب‌های «ترانه یخ و آتش» تا آوریل ۲۰۱۹ بیش از نود میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته شده بود و تا ژانویه ۲۰۱۷ به ۴۷ زبان ترجمه شده بودند. جلدهای چهارم و پنجم به محض انتشارشان به صدر فهرست‌های پرفروش‌ترین کتاب‌های «نیویورک تایمز» راه پیدا کردند. در این میان، آثار فراوانی بر اساس این کتاب‌ها خلق شده‌اند از جمله چند رمان کوتاه سرآغاز، دو سریال تلویزیونی، یک کتاب مصور و چندین‌ و چند بازی تخته‌ای و کارتی و ویدیویی.

کتاب بازی تاج و تخت

سریال بازی تاج و تخت

این مجموعه درام فانتزی را دیوید بِنیوف و دی. بی. وایس بر اساس مجموعه رمان‌های «ترانه یخ و آتش» برای «اچ‌بی‌او» خلق کردند. این سریال در قالب ۸ فصل و ۷۳ قسمت تولید شد. فیلمبرداری در کشورهای انگلیس، کانادا، کرواسی، ایسلند، مالت، مراکش و اسپانیا انجام شد.

تمام ۸ فصل «بازی تاج‌وتخت» مورد توجه مخاطبان «اچ‌بی‌او» قرار گرفتند. قسمت اول سریال توسط ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار کاربر دیده شد و میانگین تماشاگران هر قسمت از فصل اول به ۲ میلیون و ۵۰۰ کاربر رسید. فصل دوم به طور متوسط یازده میلیون و ششصد هزار کاربر را جذب کرد و فصل سوم، چهارده میلیون و دویست هزار کاربر؛ تا «بازی تاج‌وتخت» پس از «سوپرانوها» به دومین سریال پربیننده «اچ‌بی‌او» بدل شود؛ رکوردی که خیلی زود فتح شد. قسمت «سرای سیاه و سفید» از فصل پنجم به‌طور هم‌زمان در ۱۷۳ کشور پخش شد تا به رکورد «گسترده‌ترین پخش یک درام تلویزیونی» در کتاب رکوردهای گینس دست یابد. تا فصل ششم، متوسط تماشاگران هر قسمت از سریال به بیش از ۲۵ میلیون کاربر رسید و تقریبا چهل درصد از مخاطبان از طریق پایگاه‌های دیجیتال «اچ‌بی‌او» سریال را تماشا کردند. تا فصل هفتم هم متوسط تماشاگران هر قسمت به ۳۲ میلیون و هشتصد هزار کاربر رسید. قسمت پایانی «بازی تاج‌وتخت» با ۱۹ میلیون و ۳۰۰ هزار کاربری که فقط از طریق پایگاه‌های دیجیتال «اچ‌بی‌او» آن را تماشا کردند به پربیننده‌ترین قسمت یک سریال در «اچ‌بی‌او» بدل شد.

سریال بازی تاج و تخت

سریال خاندان اژدها

این مجموعه درام فانتزی یک سرآغاز مستقل بر «بازی تاج‌وتخت» است که توسط جرج آر. آر. مارتین و رایان کندال برای «اچ‌بی‌او» خلق شده است. «خاندان اژدها» هم مثل «بازی تاج‌وتخت» بر اساس رمان‌های «ترانه یخ و آتش» و به‌طور خاص بخش‌هایی از «آتش و خون» (Fire & Blood) شکل گرفته است. ماجراهای سریال ۲۰۰ سال پیش از وقایع «بازی تاج‌وتخت» روی می‌دهد.

سریال خاندان اژدها

بازی تاج و تخت علیه ارباب حلقه ها

تجربه تالکین از حضور در جنگ و ارمغان رئالیسم اخلاقی حقیقی

اگر کتاب‌های فانتزی زیادی خوانده باشید یا خیلی ساده فقط «بازی تاج‌وتخت» را دیده باشید، احتمالا متوجه این موضوع هم شدید که ژانر فانتزی در چند دهه اخیر بیش‌تر و بیش‌تر از مضامین اولیه و بنیادین خود فاصله گرفته است. «هابیت» و «ارباب حلقه‌ها»ی تالکین، اسناد اصلی «فانتزی حماسی» به شمار می‌روند و تقریبا همیشه از سوی اغلب منتقدان امروزی، دارای یک نگاه اخلاقی ساده و سیاه و سفید ارزیابی شده‌اند. بدگویان و مقلدان تالکین اغلب می‌گویند که مقوله‌های اخلاقی سرزمین میانه به‌هیچ‌وجه از منظر تاریخی واقع‌گرایانه (رئالیستی) نیستند و حتی تا جایی پیش می‌روند که می‌گویند تالکین، مثل بیش‌تر نویسندگان روزگارش، فقط ظرافت‌های اخلاقیات را «درک و فهم» نکرد و در عوض، دیدگاهی ساده و قصه‌پریانی را نسبت به جهان برگزید؛ اما جرج آر. آر. مارتین، نویسنده سری کتاب‌های «ترانه یخ و آتش» (که سریال بسیار محبوب «بازی تاج‌وتخت» از آن اقتباس شده) و پیشگام فانتزی واقع‌گرایانه‌تر و ناخوشایند در این باره می‌گوید:

جنگی که تالکین درباره‌اش نوشته است، جنگی بود بر سر سرنوشت تمدن و آینده بشریت؛ که الگو شد. مطمئن نیستم که الگوی خوبی است یا نه؛ اما الگوی تالکین به نسل‌های مختلفی از نویسندگان فانتزی اجازه داد تا این مجموعه‌های بی‌پایان را درباره اربابان تاریکی و نوکران اهریمنی‌شان – که همگی بسیار زشت هستند و لباس‌های سیاه می‌پوشند – تولید کنند؛ اما بخش اعظمی از جنگ‌های تاریخ چنین نبوده‌اند.

مارتین مثال خوبی از منتقدان ایدئولوژیک تالکین است (با وجود این واقعیت که مارتین به لحاظ سبک خودش یکی از طرفداران پروپاقرص آثار تالکین است). یکی از آشکارترین نمونه‌های تفاوت فلسفی میان تالکین و مارتین در تضاد بین شخصیت‌های سَم‌وایز گمجی و سَمِ‌ول تارلی یافت می‌شود؛ اگر کتاب‌های مارتین تلاشی برای پاسخ به تالکین باشند، از این منظر که واقع‌گرایانه‌ترند و از حیث تاریخی مستندتر، پس به‌طور حتم به این معناست که مارتین باید سم‌ول را نسخه‌ای واقعی‌تر از سم‌وایز در نظر گرفته باشد

ما باید به خاطر داشته باشیم که تالکین در خط مقدم یکی از دلخراش‌ترین جنگ‌های تاریخ بشر جنگید؛ و این در حالی است که مارتین از خدمت در ارتش سر باز زد. البته تالکین هم در خصوص داستان «جنگ مقدس» در جنگ جهانی اول تردید داشت اما معتقد بود که بخشی از یک نبرد بزرگ‌تر میان خیر و شر است. جوزف لوکونت – که سردبیر ارشد سایت «پراویدنس» و دانش‌یار تاریخ در دانشکده کینگ در نیویورک است – در کتاب عالی خود با عنوان «هابیت، گنجه و جنگ بزرگ» (A Hobbit, a Wardrobe, and a Great War) درباره تجربه تالکین در حمله‌ای در اویلر-لا-بوسِل نوشته است:

روز بعد جنگ را دوباره تجربه کردند؛ و بمب‌ها، نارنجک‌های دستی و آتش مسلسل‌ها با دشمن تبادل شد. حمله تمام روز طول کشید. زمین – به روایت یکی از بازماندگان – با گلوله‌های توپ درهم دریده شده بود و اجساد مردگان همچون زباله همه جا ریخته بود. غروب بود که پرچم سفیدی به نشانه تسلیم در جبهه آلمان در اویلر ظاهر شد. تالکین – که صدمه ندیده ولی از نظر بدنی و روحی تحلیل رفته بود – پنجاه ساعت جنگ را تاب آورده بود. او سال‌ها بعد این تجربه را چنین توصیف کرد: «ترس حیوانی از خدمت زیر پرچم».

البته که نبرد حلقه، تصویری دقیق از نبردهای نظامی قرون وسطایی نیست اما قرار هم نبوده است که چنین جنگی را تصویر کند. سرزمین میانه مثل دنیای واقعی، نبردهایی را به تصویر می‌کشد که سر پول و قدرت درمی‌گیرند (به عنوان مثال نبرد پنج ارتش برای تصاحب غنیمت‌های اژدهای شکست‌خورده اسماگ صورت گرفت)؛ اما جنگی که در «ارباب حلقه‌ها» روی می‌دهد، نمونه‌ای غیرمعمول است. نبرد حلقه فقط یک پیکار نظامی از نظر اخلاقی مبهم نیست مثل جنگ پنج پادشاه مارتین، بلکه قرار بوده است که تجسمی از جنگ ابدی میان خیر و شر باشد. از این رو منصفانه نیست که اثر تالکین را به خاطر عدم موفقیت در ارایه تصویری با معیار معمول «جنگ‌های شاهزاده‌ای» نکوهش کرد – که صرفا برای تصاحب سکه‌ها یا برای جاه‌طلبی شخصی به راه می‌افتند – در صورتی که داستان او درباره جنگی به‌کل متفاوت است.

مارتین مثال خوبی از منتقدان ایدئولوژیک تالکین است (با وجود این واقعیت که مارتین به لحاظ سبک خودش یکی از طرفداران پروپاقرص آثار تالکین است). یکی از آشکارترین نمونه‌های تفاوت فلسفی میان تالکین و مارتین در تضاد بین شخصیت‌های سَم‌وایز گمجی و سَمِ‌ول تارلی یافت می‌شود. گمجی نماینده دیدگاه تالکین در خصوص هم‌وطنان بریتانیایی‌اش در جنگ بزرگ (یا همان جنگ جهانی اول) است و هابیت‌ها در کل، نماینده انگلیسی‌ها هستند. او مرد کوچکی بود که از میان جنگی به‌مراتب بزرگ‌تر از خودش سر درآورد اما با وجود این، شجاعانه و پایدار در سفرش به یک سرزمین هراس‌انگیز بیگانه، رفیقش فرودو را با عزت و وفاداری تا پایان همراهی کرد. با این‌که شخصیت سم‌ول تارلی تا حدودی ادای دین به سم‌وایز به شمار می‌رود، اما تقریبا نمی‌توان گفت که شخصیتی اصیل و نجیب است؛ او بر خلاف خواسته‌اش و به‌واسطه پدری ناخوشایند از جنگی در یک سرزمین بیگانه خطرناک سر درآورد. او یک ترسو است و در ابتدا به نظر می‌رسد که فقط برای نفع شخصی در پی جان می‌رود. بنابراین اگر کتاب‌های مارتین تلاشی برای پاسخ به تالکین باشند، از این منظر که واقع‌گرایانه‌ترند و از حیث تاریخی مستندتر، پس به‌طور حتم به این معناست که مارتین باید سم‌ول را نسخه‌ای واقعی‌تر از سم‌وایز در نظر گرفته باشد.

اگر زمانی را در انجمن‌های نویسندگی آماتور سپری کرده باشید، می‌دانید که مرور و بررسی آثار دیگران شامل رسیدن به توافق خاصی پیرامون نسبیت اخلاقی و قیاسی با برند ویژه «واقع‌گرایی» (رئالیسم) می‌شود (و طعنه‌آمیز این‌که اغلب حتی فکر می‌کنند خودشان در این زمینه منحصربه‌فردند)؛ و چنین به نظر می‌رسد که انجمن‌های طرفداری آثار علمی‌تخیلی و فانتزی تصمیم گرفته‌اند که اخلاقیات تصویرشده در کتاب‌های تالکین را ساده و یادگاری از گذشته و بی‌ارتباط با تاریخ در نظر بگیرند.

همان‌طور که دیده‌ایم تالکین اصلا به این موضوع بی‌توجه نبود که دنیا چقدر می‌تواند وحشتناک باشد. او در خط مقدم جنگ جهانی اول حضور داشت و در آنجا بود که همه دوستانش بجز چند نفر کشته شدند؛ و مهم‌تر این‌که فلسفه ذاتی خلق «ارباب حلقه‌ها» فقط این نیست که بازتابی از شیوه تفکر مردمان روزگارش باشد؛ در واقع حقیقت کاملا برعکس این است: جنگ جهانی اول به‌سختی اروپا را تحت تاثیر قرار داد و باعث شد مردم به هر چیز غربی به دیده تردید بنگرند. تالکین هم بیانیه‌ای علیه دنیایی خلق کرد که هر روز بیش‌تر غیررمانتیک و سکولار می‌شد. اروپاییان در مسیحیت تردید کردند و حتی این سوال برای‌شان مطرح شد که واژگانی چون خیر و شر اصلا معنایی دارند. نویسندگان آن دوره تفسیر و چرایی وقوع چنین جنگی را برای پذیرش ایده‌های تازه کمونیسم، فاشیسم و اصلاح‌نژاد باز گذاشتند؛ اما تالکین به سهم خودش، شجاعانه و مصر بر باورهایش باقی ماند. او به جنگی به‌مراتب بزرگ‌تر باور داشت: جنگ میان نیروهای خیر و نیروی سهمگینی که می‌خواست کار تمدن و بشریت را به پایان برساند. او باور داشت که هنوز خوبی در جهان باقی است و ارزش جنگیدن برایش را دارد. تالکین آن چیزی را گفت که برایش اهمیت داشت: نبرد میان خیر و شر در «ارباب حلقه‌ها» نه اشتباه بود و نه یک تصادف تاریخی؛ بلکه یک پیام امید جسورانه و پادفرهنگی بود از ورطه جنگ به اروپا در دوران پس از جنگ.

منبع: پراویدِنس مگ، جری بویر

تالکین و مارتین

مارتین و آنچه از تالکین وام گرفته است

پی بردن به راز جادوی استاد

جرج آر. آر. مارتین نویسنده «ترانه یخ و آتش» همیشه درباره آنچه اثرش مدیون سه‌گانه واقعا تاثیرگذار «ارباب حلقه‌ها» اثر جی. آر. آر. تالکین است، با صداقت و صراحت صحبت کرده است. مارتین پس از عرضه درام زندگینامه‌ای «تالکین» (دومه کاروکسکی، ۲۰۱۹) درباره این موضوع توضیح‌هایی داد. او قبل از هر چیز درباره ماهیت جادو در هر دو داستان چنین گفت:

وقتی نوشتن «بازی تاج‌وتخت» را شروع کردم یکی از کارهایی که کردم این بود که «ارباب حلقه‌ها» را بررسی کنم و ببینم تالکین چه کرده است و سعی کنم درس‌هایی از آن بگیرم. یک درس بزرگ برای من، کاری بود که او با جادو کرده است. فکر می‌کنم خیلی از آثار فانتزی حماسی بیش از حد از جادو استفاده کرده‌اند؛ اما سرزمین میانه پر از احساس جادو است و همیشه آن را در محیط احساس می‌کنید و اصلا از آن استفاده شده است تا این دنیا و شرایط مهیا شوند. گندالف یک ساحره است اما وقتی ارک‌ها حمله می‌کنند او هم شمشیر می‌کشد و با آن‌ها نبرد می‌کند. او با جادو آن‌ها را ناپدید نمی‌کند، همان‌طور که در بسیاری از داستان‌های این ژانر روی می‌دهد.

تالکین سه‌گانه بزرگ خود را به پایان رساند اما مارتین هنوز روی پایان داستان خود کار می‌کند و همچنان ۵ کتاب دیگر را باید بنویسد. مارتین چندان از برنامه نویسندگی خود نگفته است و فقط می‌دانیم که در حال «نوشتن یکی از کتاب‌هاست». پس این سوال مطرح می‌شود که آیا مارتین در خصوص تمام کردن یک داستان عظیم هم چیزی از تالکین آموخته است؟

واقعا هم در اثر مارتین همین‌طور است و حتی شخصیت‌هایی که آشکارا جادویی‌اند، مثل مِلی‌ساندره، نمی‌توانند به‌سادگی دستان‌شان را در هوا حرکت دهند و دشمنان خود را بکشند. مارتین توضیح خود را چنین ادامه می‌دهد: می‌دانستم که در وِستِروز از جادو استفاده خواهم کرد اما آن را در پس‌زمینه نگه خواهم داشت؛ و با خودداری و به شکلی اسرارآمیز از آن بهره خواهم برد. جادو یک علم جعلی نیست که شما مقدار زیادی بال خفاش و خون باکره را با هم ترکیب کنید و به ماده‌ای جادویی برسید؛ مثل راهنمای آشپزی نیست. دانش و آگاهی است.

مارتین در ضمن می‌گوید که تحت تاثیر ساختار روایی تالکین برای سه‌گانه‌اش قرار گرفت: ساختار هم خیلی روی «بازی تاج‌وتخت» تاثیر گذاشت. اگر ساختار «ارباب حلقه‌ها» را مرور کنید، می‌بینید که همه چیز از شایر شروع می‌شود که خیلی کوچک است؛ و سپس بزرگ‌تر و بزرگ‌تر و بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود. «یاران حلقه» با جمع شدن چهار هابیت دور هم آغاز می‌شود و سپس استرایدِر – آراگورن – انتخاب می‌شود و بعد ریوِندِل به آن‌ها می‌پیوندد و… آن‌ها برای مدتی با هم هستند اما بعدش در کتاب‌ها از هم جدا می‌شوند و دو گروه را تشکیل می‌دهند. حالا اگر «بازی تاج‌وتخت» را مرور کنید همه بجز شخصیت دنی، از وینترفِل کارشان آغاز می‌شود. سپس موارد خاصی آن‌ها را از هم جدا می‌کند و بعدش، آن‌ها در همه جای دنیا پخش می‌شوند.

در کتاب‌های او شخصیت‌ها، همچنان دور از هم افتاده‌اند؛ اما در تلویزیون بیش‌ترشان مدت‌هاست که دور هم جمع شده‌اند. البته که مارتین و تالکین نویسنده‌های متفاوتی هستند با نقاط قوت و ضعفی متفاوت. مارتین می‌گوید: «زبان یکی از ویژگی‌های بارز و تعیین‌کننده آثار اوست. تالکین معیار کار را برای همه ما دیگر فانتزی‌نویسان خیلی بالا برد.» او زبان‌هایی را به‌کل ابداع کرد اما من فقط جعل کردم. وقتی «بازی تاج‌وتخت» را به «اچ‌بی‌او» فروختم آن‌ها گفتند: «صحنه‌های کاملی را در داتراکی داریم. می‌توانی کتاب داتراکی و زبان و قوانین آن را برای ما بفرستی؟» تالکین احتمالا بی‌درنگ با انبوهی از اطلاعات کار آن‌ها را راه می‌انداخت اما من مجبور بودم واقعیت را بگویم: «من فقط هشت کلمه ابداع کردم.»

خوشبختانه در آن زمان دیوید جی. پیترسن زبان‌ساز در دسترس بود تا این کار را برای «اچ‌بی‌او» انجام دهد.

تفاوت بزرگ دیگری که در حال حاضر می‌توان به آن اشاره کرد این است که تالکین سه‌گانه بزرگ خود را به پایان رساند اما مارتین هنوز روی پایان داستان خود کار می‌کند و همچنان ۵ کتاب دیگر را باید بنویسد. مارتین چندان از برنامه نویسندگی خود نگفته است و فقط می‌دانیم که در حال «نوشتن یکی از کتاب‌هاست». پس این سوال مطرح می‌شود که آیا مارتین در خصوص تمام کردن یک داستان عظیم هم چیزی از تالکین آموخته است؟ خودش می‌گوید: «باید دید. درست است که سریال به پایان رسید اما کتاب‌های من هنوز تمام نشده‌اند! خیلی امید دارم که این اتفاق بیفتد و خوشبختانه مردم این پایان را دوست خواهند داشت.»

منبع: «وینتر ایز کامینگ»، ریچارد ای پرِستن

جرج آر. آر. مارتین

تالکین و مارتین: افسانه‌سازی و تاریخ‌سازی

تفاوت‌هایی مهم‌تر از شباهت‌ها

ژانر فانتزی از رنسانسی دودهه‌ای لذت می‌برد که به گمانم از «یاران حلقه»ی پیتر جکسن در سال ۲۰۰۱ آغاز شد. شاید «رنسانس» واژه اشتباهی است. شاید بیش از حد بزرگ و مهم باشد؛ اما اتفاقی در جریان است و من نمی‌توانم از این فکر خلاصی یابم که بهترین اتفاقی است که پس از مدتی برای ادبیات و فرهنگ عامه افتاده است. فانتزی (همه نوعش) شایسته اعتباری شایان است چون مردم را به داستان علاقه‌مند می‌کند و آن‌ها را به فکر درباره معنا، زیبایی، حقیقت، اهریمن و خیر وامی‌دارد.

پس این موضوع همیشه باعث خوشحالی من بوده است که یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان فانتزی امروزی، جرج آر. آر. مارتین، لب به تحسین و تمجید از تالکین می‌گشاید که یکی از پیشروهای فانتزی مدرن است (و همچنان به نظرم بزرگ‌ترین است). با وجود این، مارتین به دیدگاه بیش از حد ساده تالکین به خیر و شر نقد دارد و «ترانه یخ و آتش» جواب اوست؛ نه لزوما به خود تالکین بلکه به مَجاز فانتزی‌ای که تالکین شروع کرد: نیروهای روشنایی با دشمنان تاریکی می‌جنگند. مارتین چندین‌وچند بار بر این باورش تاکید کرده است که رویکرد او نسبت به خیر و شر، واقع‌گرایانه‌تر از تالکین است؛ و از این رو است که در شخصیت‌های او می‌توان دید که خیر و شر درون قلب هر انسانی در نبردند.

تالکین بر خلاف مارتین، یک نوگرا (مدرنیست) نیست و هرگز به دنبال فهم نوگرا از «واقع‌گرایی»‌ای نیست که ویژگی اثر داستانی مارتین به شمار می‌رود. در عوض، تالکین اسطوره‌ها را به ما پیشکش می‌کند، داستان‌هایی که باورها، ارزش‌ها، امیدها، ترس‌ها و الهام‌های یک فرهنگ را رمز و دراماتیزه کرده‌اند

در واقع رمان‌های مارتین بر ماهیت پیچیده قلب آدمی تاکید دارند و این احتمالا بهترین ویژگی این کتاب‌هاست؛ و اصرار مارتین بر این موضوع که خیر و شر درون هر انسانی مستقرند، شخصیت‌های حقیقتا فوق‌العاده‌ای را برای ما به ارمغان آورده است. به عنوان مثال، شخصیت تیریون لَنیستِر شاهکار است؛ کسی که شاید یک فالستف (شخصیتی در نمایش‌نامه‌های شکسپیر) تمام‌عیار نباشد اما خیلی به او نزدیک است؛ و او ذات تیره روح آدمی را بی‌نقص به تصویر می‌کشد.

با وجود این، قیاس مارتین و تالکین همیشه جذابیت خاصی داشته است. با یک جست‌وجوی اینترنتی عادی به کلی اختلاف نظر دوآتشه درباره این دو غول ژانر فانتزی برمی‌خورید؛ و همین‌طور خیلی‌ها که استدلال کرده‌اند «ترانه یخ و آتش» برتر از «ارباب حلقه‌ها» است چون مارتین می‌فهمد که نبرد خیر و شر در قلب انسان برپا است در حالی که تالکین به مفاهیم و برداشت‌هایی کهنه و ساده‌تر چسبیده است. برای من چنین به نظر می‌رسد که چنین قیاسی غیرمنصفانه است و به هر دو نویسنده آسیب می‌زند چون مارتین کاری بسیار متفاوت از تالکین انجام داده است: او تاریخ را می‌نویسد (ولو یک تاریخ ساختگی) و تالکین افسانه می‌نوشت.

تاکید بر این تمایز مهم است چون پیش از این‌که بتوانیم درباره چیزی قضاوت کنیم ما باید بدانیم که چیست. سی. اس. لوییس در «مقدمه‌ای بر بهشت گمشده» (Preface to Paradise Lost) می‌نویسد: اولین شرط قضاوت درباره هر اثری، از دربازکن تا کلیسای جامع، این است که بدانیم چیست؛ قرار بوده چه کاری انجام دهد و چطور از آن استفاده شود. پس از فهمیدن این موضوع، اصلاح‌طلب طرفدار منع نوشیدنی‌های الکلی می‌تواند بگوید که دربازکن برای هدفی بد ساخته شده است و کمونیست‌ها چنین فکری درباره کلیسای جامع می‌کنند؛ اما این سوال‌ها بعدا مطرح می‌شوند. ابتدا باید سوژه‌ای را درک کنید که مقابل شما قرار گرفته است؛ و تا زمانی که فکر کنید دربازکن برای باز کردن در قوطی است یا کلیسای جامع برای سرگرم کردن گردشگران، شما هیچ چیزی نمی‌توانید درباره هدف از ابداع آن‌ها بگویید.

نکته بدیهی حرف لوییس این است که اگر ما سوژه و ابزاری را نشناسیم – چه درباره یک دربازکن یا کلیسای جامع صحبت کنیم و چه یک اثر ادبی – قادر نیستیم که به‌درستی درباره‌اش قضاوت کنیم. اگر ما درکی از غزل نداشته باشیم، نمی‌توانیم غزل‌های شکسپیر را هم بفهمیم. اگر ندانیم که چه چیزی یک نمایش‌نامه را تراژدی می‌کند، نمی‌توانیم «ادیپ شهریار» (Oedipus Rex) را کاملا بفهمیم.

برای من چنین به نظر می‌رسد که قیاس و قضاوت کردن درباره تالکین و مارتین با این توجیه که هر دو نویسندگان ژانر فانتزی هستند، همان‌قدر گمراه‌کننده و نادرست است که بخواهیم آرتور میلر را با آریستوفان (نمایش‌نامه‌نویس یونانی) قیاس و قضاوت کنیم. شباهت‌های میان تالکین و مارتین بسیارند و بدیهی، اما تفاوت اهداف آن‌ها از هر شباهتی مهم‌تر است: مشهور است که تالکین آثارش پیرامون سرزمین میانه را به عنوان راهی برای بازگرداندن اسطوره‌شناسی به انگلستان – که طبق باور تالکین به دلیل حمله نورمن‌ها به این کشور هرگز فرصت توسعه‌اش را پیدا نکرد – نوشت. در سوی دیگر، بخش اعظمی از اثر مارتین با الهام از تاریخ، به‌خصوص جنگ رُزها، نوشته شده است.

ما زمانی که تالکین و مارتین را قیاس می‌کنیم، به‌ویژه از لحاظ «واقع‌گرایی» (رئالیسم)، خطری مشابه این را می‌پذیریم که «دربازکن با هدف باز کردن در قوطی‌ها ساخته شده است.» اگر ما فکر می‌کنیم که باید انتظار همان «واقع‌گرایی»ای را از تالکین داشته باشیم که در اثر مارتین می‌یابیم، پس کاری را که تالکین کرده است درست فهم نکرده‌ایم (و احتمالا آنچه مارتین انجام داده را هم درست نفهمیده‌ایم). تالکین بر خلاف مارتین، یک نوگرا (مدرنیست) نیست و هرگز به دنبال فهم نوگرا از «واقع‌گرایی»‌ای نیست که ویژگی اثر داستانی مارتین به شمار می‌رود. در عوض، تالکین اسطوره‌ها را به ما پیشکش می‌کند، داستان‌هایی که باورها، ارزش‌ها، امیدها، ترس‌ها و الهام‌های یک فرهنگ را رمز و دراماتیزه کرده‌اند. این موضوع می‌تواند حقیقت داشته باشد که آدم‌های واقعی دارای قدرت، نمی‌توانند به خوبی آراگورن باشند اما باید باشند؛ و بی‌شک باید از ته دل بخواهند که از چنین خوبی‌ای بهره‌مند شوند.

منبع: آرمِند بودرو

دانلود سریال ارباب حلقه ها | حلقه های قدرت

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

6 نظر
  1. محمد می‌نویسد

    ارباب حلقه ها یه شاهکار بود که تکرار نمیشه دنیای فانتزی ارادا سرزمین میانه و ارباب حلقه ها چندین سر و گردن از بازی تاج و تخت بهتره و کل داستان زیبا تر باید در نظر داشته باشیم که دنیای مارتین و بازی تاج و تخت از روی ارباب حلقه ها برداشته شده و مارتین الوگوی خودش رو تالیکن میدونه

  2. ‌تارا می‌نویسد

    واقع گرا کردن فانتزی نقض غرض خود فانتزی و یک متناقض نماست چون اساسا فانتزی خودش ضد واقع گرایی است برداشت تالکین از فانتزی درست تر از مارتین هستش مارتین فانتزی را فقط در وجود جادو و موجودات و قدرتهایی که در جهان امروز وجود ندارند یا جهانی دارای تاریخ تخیلی میبینه در حالی تالکین فانتزی را دقیقا با همان ویژگی فانتزیش که قرار نیست واقعا گرایانه باشه بلکه تا حدودی ایده آلیستی یا نماینده اونه می بینه که این دقیقا درستترو مفهوم واقعی فانتزی هستش وگرنه جهان واقعی می تونه در جهان واقعی باشه دیگه چه نیاز به فانتزی هست .

  3. T.s می‌نویسد

    معلومه که دنیای تالکین
    مشکل بد ساخت بودن سریال هاست
    اگر کتاب هارو مقایسه کنیم کتاب های مارتین ب گرد پای تالکین هم نمیرسه
    #تاکین_عشق_است

  4. ابوالفضل می‌نویسد

    از نظر من بازی تاج و تخت خیلی بهتره

  5. Sina می‌نویسد

    از نظر من تالکین خیلی بهتر تونسته دنیاشو توصیف کنه و اینکه در کتاب های تالکین واقعا فقط صحبت از جنگ های خیر علیه شر نیست، همچنین ما شاهد جنگ های متعددی بین درف ها و الف ها شاهد هستیم که بدون توجه به دشمن اصلیشون (سائورون) و حواس‌پرتی در حال جنگ با یکدیگر درمورد بحث های ثروت و قدرت و قبیله گرایی بودن و بخواییم درمورد رئالیسم بودن قضیه بگیم میتونیم به همین موضوع اشاره کنیم و واقعا چیزای زیادی رو الهام بگیریم.

  6. Atila می‌نویسد

    هر دو فوق العاده هستن ولی دنیای تالکین بیشتر.فضای دارک تری داره فیلم و اینکه روایت وجود یه دنیای دیگر از صفر تا صد و اینکه هیچ موضوعی بی دلیل نیست و هرچیزی هر اتفاقی تاریخچه خاص خودشو داره سرسری گرفته نشده هیچ موضوعی.مثلش دیگه نمیاد تو نوع خودش همونطوری که تو فیلماشم نشون داده عالی بوده همیشه چه ۳ گانه ارباب حلقه ها و هابیت و حلقه های قدرتش که کلا فقط یه عصر دومش رو فقط روایت میکنه

fosil