هفت حقیقت جذاب درباره با گرگها میرقصد
۹ نوامبر سالگرد اکران این فیلم متفاوت ژانر وسترن است
در دورانی سروکلهاش در ایران پیدا شد که ویدئو هنوز وجاهت قانونی نداشت و فیلمهای خارجی به صورت زیرزمینی بین فیلمبازها ردوبدل میشد. در این دوره این وسترن عاشقانه با نام «رقص با گرگها» وارد ایران شد و آنقدر مورد استقبال وارد شد که اکرانهای عمومی محدودی هم برایش تدارک دیدند.
فیلم را تماما میتوان فیلم کوین کاستنر، تهیهکننده، کارگردان و بازیگرش دانست. او هیچوقت نتوانست موفقیتی در این ابعاد را تکرار کند و هنوز خیلیها شمایل او را در قامت «ستوان دانبر» این فیلم به یاد میآورند. فیلم علاوه بر درخشش در اسکار، در گیشه هم ترکاند و تبدیل شد به سومین فیلم پرفروش سال ۱۹۹۰. به مناسبت سالگرد اکران «با گرگها میرقصد» یا «رقصنده با گرگها» میخواهیم ۷ حقیقت جذاب درباره فیلم را با شما در میان بگذاریم.
فیلمنامهای که کتاب شد
کاستنر زمانی که در کلاسهای بازیگری شرکت میکرد، همکلاسی و دوستی داشت به نام «مایکل بلیک». بلیک که درباره سرخپوستان مطالعات متنوعی داشت تصمیم گرفته بود فیلمنامهای براساس زندگی آنها بنویسد. از آنجایی که بیلک نام مطرحی نداشت، کاستنر او را متقاعد کرد که ایدهاش را به جای فیلمنامه به کتاب تبدیل کند تا از این طریق بتوانند تهیهکنندگان را به اقتباس از آن مجاب کنند. فیلم رقصنده با گرگ ها در ۱۲ رشته اسکار نامزد شد و هفت اسکار – از جمله بهترین فیلمنامه اقتباسی برای بلیک، و بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد – را برای کاستنر به ارمغان آورد!
بیمیلی کاستنر به کارگردانی فیلم رقصنده با گرگ ها
کاستنر زمانی که تهیه پروژه را پذیرفت، میلی به کارگردانی آن نداشت و به سه کارگردان برجسته پیشنهاد داد تا فیلم را کارگردانی کنند. کاستنر امیدوار بود لااقل یکی از گزینهها این پیشنهاد را بپذیرد و نهایتا ناامید شد، چون هر یک از این کارگردانها میخواستند تغییرات مهمی در فیلمنامه ایجاد کنند. یکی سکانس افتتاحیه مربوط به جنگ داخلی را کلا زائد میدانست، یک نفر هم میگفت فیلم زیادی طولانی است و آن یکی هم اعتقاد داشت داستان عشق بین یک سفیدپوست و یک رنگین پوست زیادی کلیشهای شده. کاستنر اما فیلمنامه را بینقص میدانست و گذر زمان هم ثابت کرد که حق کاملا با او بوده.
همهکاره فیلم، حتی بدلکار!
تهیهکننده دیگر فیلم «جیم ویلسون» تخمین زده بود که کاستنر ۹۵% از امور مربوط به تیراندازی، سوارکاری، دعوا و رقصهای کاراکتر را خودش به تنهایی انجام داده. البته این موضوع سر صحنه حسابی به همه استرس میداد، چون کاستنر همهکاره فیلم بود و اگر به دلیل احمقانهای دچار حادثه میشد فیلم میخوابید. استاد حتی یکجا سر صحنه شکار بوفالو به شکل بدی از اسب به زمین افتاد، ولی آسیب جدی ندید!
ویدیوکلوپ فیلیموشات | مرور فیلمهای دوستداشتنی
فیلم رقصنده با گرگ ها؛ پرفروشترین وسترن تاریخ سینما
اگرچه ژانر وسترن در دهههای قبلتر محبوبیت و فراگیری به مراتب بیشتری داشت، اما فیلم کاستنر بود که دوباره این ژانر را حیا کرد و با ۱۸۴ میلیون دلار فروش داخلی در مدت شش ماه، پرفروشترین وسترن تاریخ سینما تا آن زمان شد و رکوردش تا زمان اکران فیلم «شهامت واقعی» برادران کوئن دستنخورده باقی ماند. فیلم در مجموع ۴۲۴ میلیون فروخت که با توجه به بودجه ۲۲ میلیونیاش شاهکار بود.
عضو افتخاری جامعه سرخپوستها
فیلم تقریبا مورد استقبال گسترده اکثر سرخپوستان قبیله «سو» قرار گرفت و آنها کاستنر را به خاطر نمایش وجههای آرام و انسانی از خودشان ستایش کردند. کاستنر همچنین به عنوان عضو افتخاری قبیله پذیرفته شد و در مراسمی به او یک پر و یک لحاف دستباف هدیه کردند. البته کاستنر بعدها با خرید چند صد هکتار از زمینهای اجدادی قبایل سرخپوستی و تصمیم برای ساختوساز در این زمینها، محبوبیتش را تا حدی زیادی از دست داد. اما نهایتا خوشبختانه در سال ۲۰۱۳ این پروژه را بیخیال شد.
برنامهریزی دقیق برای شکار بوفالو
شاید باورتان نشود، ولی صحنه شکار بوفالو بدون هیچ جلوههای ویژهای فیلمبرداری شده است. گله بوفالوها یک گله واقعی شامل ۳۵۰۰ راس بوفالو بود که روزی یکبار در بخشی از دشت میدویدند و گروه یکبار در روز فرصت داشت تا صحنه را فیلمبرداری کند. گروه مجبور شد با استفاده از چند کامیون حیوانات را گلهزنی و جمع کند. عملیات جمع کردن ساعت ۵ صبح شروع شد، به این امید که همه چیز برای ساعت ۱۱ ظهر آماده باشد. برای فیلمبرداری این صحنه ۲۰ ماشین جیپ، یک هلیکوپتر و ۱۰ کامیون که دوربین رویشان نصب شده بود در صحنه حضور داشتند.
یک معلم اختصاصی زبان برای فیلم رقصنده با گرگ ها
وقتی پروسه تولید فیلم رقصنده با گرگ ها شروع شد، یکچهارم فیلمنامه باید به زبان «لاکوتا» ترجمه میشد و بازیگران بومی به آن زبان حرف میزدند. ترجیح بازیگران این بود که همه چیز با همان زبان انگلیسی ختم بخیر شود، اما وسواس کارگردان اجازه نمیداد. چالش اصلی اینجا بود که در سال ۱۹۹۰، تعداد افراد زندهای که به زبان لاکوتا مسلط بودند بسیار کم بود و آنها هم توان ترجمه نداشتند. کاستنر سرانجام یک استاد این زبان را پیدا کرد و دیالوگها را برای ترجمه پیش او فرستاد. این استاد به گروه تولید هم پیوست و هم لهجه را به بازیگران یاد داد و هم خودش نقش کوتاهی در فیلم ایفا کرد.
بعد از سالها دوباره دیدمش انگار نه انگار ۴ ساعت فیلم بود پیشنهادم اینه که حتما زبان اصلی و با زیرنویس ببینید البته دوبله اش بدون سانسورشم کسایی که زبان اصلی رو نمیتونن ببینن خوبه
یکی از بهترین فیلمای وسترنی هستش گرچه بیشتر ماجراجوییه اما بازم داستان و بازی کوین کاستنر عالیه بیشتر کارگردانه تا بازیگر اما نقش این فیلم رو عالی پیش برده، همه فکر میکردن کوین نمیتونه دوباره بازی خوبی داشته باشه تا شروع سریال یلواستون به سبک گاوچرانی که اینجام عالی بازی کرده پیشنهاد دیگم اینکه این سریال رو حتما بدون سانسور ببینید
این فیلم فوق العاده ست
هربار میبینمش متوجه نمیشم چجور زمان میگذره
سلام،رقصنده با گرگ مثه بعداز یک کارخوب سیگار برگ کشیدنه
سلام. فیلمی زیبا بود . با اینکه اکشن و حادثه وار نبود ولی خیلی به دل نشت مثل فیلم زمین پایدار
کوین کاستنر و رقصنده با گرگ ها
یک خاطره زیبا و فراموش نشدنی است همیشه در اوج
محمد بداقی نویسنده ایرانی