سال ۲۰۱۹ یکی از بهترین سالهایی بود که سینما تجربه کرد. اگرچه تماشای فیلمهای کارگردانان جوان با دیدگاهی نو همیشه جذاب است، اما امسال بیشتر توجهات روی کارگردانهای باتجربهای معطوف بود که بهترین اثر خود را خلق کرده بودند.
سال ۲۰۱۹ یکی از بهترین سالهایی بود که سینما تجربه کرد. اگرچه تماشای فیلمهای کارگردانان جوان با دیدگاهی نو همیشه جذاب است، اما امسال بیشتر توجهات روی کارگردانهای باتجربهای معطوف بود که بهترین اثر خود را خلق کرده بودند. کارگردانهای بزرگ همیشه به فیلمهای قبلی خود توجه میکنند، زیرا ایجاد تعادل میان آثار قبلی و جدید و برآورده کردن انتظارات دشوار است. سال گذشته ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ توانستند بهترین اثر دوران حرفهای خود را خلق کنند.
اغلب اوقات تشخیص یک فیلم جدید بهعنوان بهترین اثر یک کارگردان امری دشوار است، اما گاها این دستاورد به قدری چشمگیر است که این کار را برای همه آسان میکند. شاید بتوان گفت که این فیلمها میراثی هستند که کارگردانها از خود به جای گذاشتهاند. بسیاری از آنها عصارهای از تمام مضامین مطرحشده در فیلمهای قبلی کارگردان را به تصویر کشیدهاند. در معرفی ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ که بهترین فیلمهایشان را در این سال ساختهاند، با فیلیمو شات همراه باشید.
۱۰- جیمز منگولد – فیلم فورد در برابر فراری
جیمز منگولد با ساخت فیلم بیوگرافی «سربهراه باش» یا «Walk the Line» و فیلم ابرقهرمانی «لوگان» به خوبی توانست خود را به عنوان فیلمساز برجستهای مطرح کند که توان ساخت بلاکباسترهایی هوشمندانه و تفکربرانگیز برای مخاطبان عام سینما را دارد. «فورد در برابر فراری» با عنوان اصلی «Ford v. Ferrari» مهیجترین فیلم منگولد است؛ فیلمی با حال و هوای دهه ۶۰ که دو ستاره سینما را راهی مبارزه با غول دنیای اتومبیلرانی یعنی شرکت فراری میکند. منگولد هراسی از ورود به مسائل فنی ندارد و همین امر باعث شده «فورد در برابر فراری» از روشهای جذابی برای نمایش فرایند آمادهشدن جهت مسابقهای بزرگ استفاده کند.
صحنههای مسابقه بسیار زیبا ساخته شدهاند و فیلم به خوبی نشان میدهد که پشتکار و برنامهریزی دقیق چطور باعث برنده شدن در مسابقه اتومبیلرانی ۲۴ ساعته لمانز میشوند. منگولد همچنین فضای زیادی برای تأمل خلق کرده است؛ کارول شلبی (با بازی مت دیمون) و کن مایلز (با نقشآفرینی کریستین بیل) هر دو کاری را انجام میدهند که عاشق آن هستند. بار عاطفی فیلم بر دوش لحظات پایانی است و این کار باعث شده جیمز منگولد هیجانانگیزترین و ملموسترین فیلم خود تا به امروز را ساخته باشد.
۹- پدرو آلمودوار – فیلم درد و شکوه
تنها چند فیلمساز در چند دهه گذشته همانند پدرو آلمودوار توانستهاند سبکهای مختلف را تجربه کنند. «درد و شکوه» نیز تجربهای متفاوت برای این کارگردان بزرگ محسوب میشود و او را جزو ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ قرار میدهد. موضوع فیلم به ماهیت فیلمسازی و الهامات خلاقانه میپردازد و میتوان گفت که این اثر تا حدودی یک بیوگرافی از خود آلمودوار است. «درد و شکوه» یا «Pain and Glory» داستان زندگی فردی به نام سالوادور مالو (با بازی آنتونیو باندراس) را روایت میکند و روابط واقعی آلمودوار باعث شده است با فیلمی برانگیزنده و دروننگرانه روبرو باشیم. مالو فیلمسازی را بهعنوان ابزاری برای درمان میبیند. او از این طریق داستانهایی را روایت میکند که قادرند تمام احساسات و خاطرات سرکوبشدهای را که در اعماق قلبش مدفون شدهاند، بیان کنند.
راهکارهای مالو برای منزوی کردن تجربیاتش اغلب چالشبرانگیز هستند و ابزارهای قاببندی هوشمندانهای که آلمودوار از آنها برای نشان دادن حافظه گزینشی و تجربیات خیالی او استفاده میکند، به نشان دادن مضامین احساس ناکامی یا پشیمانی کمک کردهاند. فیلم «درد و شکوه» با عنوان اصلی «Pain & Glory» از لحاظ بصری مبتکرانه است و آلمودوار بار دیگر به روش منحصربهفرد خود توانسته صحنههایی کاملا خندهدار خلق کند. این فیلم احتمالا عمیقترین اثر او در مورد ماهیت داستانپردازی است.
۸- جیمز گری – فیلم به سوی ستارگان
در این دهه، شاهد فیلمهای فضایی برجستهای بودیم و «بهسوی ستارگان» با عنوان اصلی «Ad Astra» قطعا یکی از بهترین آنهاست. آخرین فیلم جیمز گری به خوبی نشان میدهد که چگونه میتوان در یک ماجراجویی بین کهشکانها، تنهایی دردناک و زیبایی نفسگیر را بهطور همزمان به تصویر کشید. جیمز گری پیش از این فیلمهای بزرگی همچون «شهر گمشده زی» و «مهاجر» را در کارنامه خود داشت اما «بهسوی ستارگان» عصارهای از دستاوردهای بصری و احساسی اوست. روی مکبرید (با بازی برد پیت) فضانوردی است که پس از مرگ پدر مشهورش مجبور است زیر سایه افتخارات او زندگی کند. بازی قدرتمندانه برد پیت بهعنوان کسی که به جستجوی احساسات خود میپردازد تنها با راهنماییهای یک کارگردان فوقالعاده تا این حد باورپذیر میشد.
«بهسوی ستارگان» تجربهای نفسگیر است و گری بینش منحصربهفرد خود از فضا را به تصویر کشیده است. در این آینده ماه به یک مرکز تجاری تبدیل شده است، دزدان فضایی سطح ماه را غارت میکنند، و اتاقهای بازجویی در مقیاس بزرگ برای تطهیر روحی کاوشگران مورد استفاده قرار میگیرند. موسیقی دلربای مکس ریشتر و صدای غافلگیرکننده برد پیت اغلب اوقات فضایی محزون شکل دادهاند و گری از رویارویی با حقایق تلخی که یک پدر و پسر را به هم میرساند هراسی ندارد. «اد استرا» یک فیلم کلاسیک علمی تخیلی آیندهنگرانه است که بهروزترین دستاوردهای بصری دهه اخیر را به کار گرفته است تا بهترین فیلم جیمز گری تا به حال باشد و گری را به یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ تبدیل کند.
۷- فرناندو میرلس – فیلم دو پاپ
فرناندو میرلس مهارت خود در کارگردانی را با ساخت فیلمهایی همچون «شهر خدا» که درامی در مورد جرم و جنایت بود و تریلر مهیج «باغبان وفادار» نشان داده بود، اما او هیچگاه فیلمی شبیه به «دو پاپ» با عنوان اصلی «The Two Popes» نساخته بود. «دو پاپ» دورهای مهم برای کلیسای کاتولیک را به تصویر کشیده و داستان انتقال قدرت از پاپ بندیکت شانزدهم (با بازی آنتونی هاپکینز) به پاپ فرانسیس (با نقشآفرینی جاناتان پرایس) را روایت میکند. آخرین اثر فرناندو میرلس نه تنها قادر است تمام کاتولیکهای دنیا را سرگرم کند بلکه فیلمی خندهدار در مورد دو مرد و تصمیماتشان است که هر کسی از دیدن آن لذت خواهد برد. ارجاعات غافلگیرکننده به فرهنگ عامه و کشمکش طنز بین این دو شخصیت افسانهای باعث شده است با فیلمی ملموس و شیرین روبرو باشیم.
فیلمهای قبلی میرلس سرشار از انرژی و جنبوجوش بودند و خوشبختانه این ویژگی در «دو پاپ» به خوبی دیده میشود. کارگردان از طریق گشتوگذار فرانسیس در واتیکان مخاطب را با این شهر آشنا کرده است. تماشاگران با دیدن این صحنهها حس سرگرمی و آشفتگی او را درک میکنند. در حالی که فیلمهای فرناندو میرلس اغلب فضایی تاریک دارند و پیامی سرسختانه در مورد آینده بشریت انتقال میدهند، فیلم «دو پاپ» خوشبینانهترین قصهای است که او تا به حال روایتگرش بوده است.
۶- تری ادوارد شولتز – فیلم امواج
تری ادوارد شولتز پس از ساخت فیلمهایی مستقل همچون «کریشا» یا «Krisha» و «شب میآید» با نام اصلی «It Comes At Night»، حالا توانسته خود را بهعنوان یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ معرفی کند. فیلم «امواج» با عنوان اصلی «Waves»، بلندپروازانهترین فیلمی است که او تابهحال ساخته است. ساختار فیلم درواقع به دو نیمه تقسیم شده است؛ نیمه اول شاهد اضطراب و لحظههایی بسیار ترسناک هستیم، اما نیمه دوم فضایی روحانی، تفکربرانگیز و کاملا پرنشاط دارد و به ماهیت بخشش و فقدان میپردازد. فیلمسازان جوان زیادی سعی دارند ساختار سنتی قصهگویی را بهمنظور نشان دادن برجستگیها و بیان نظرات خود تغییر دهند، اما شولتز از ساختار خود بهعنوان یک حیله برای فریب مخاطب استفاده نمیکند. تمیز دادن فضا در فیلم «امواج» نوعی التیام سینمایی بینظیر است.
«امواج» از لحاظ بصری خیرهکنندهترین فیلم شولتز است و او در این فیلم قدرت شخصیتپردازی خود را به رخ کشیده است. آخرین ساخته این کارگردان بااستعداد، داستان یک خانواده حومهشهری در حال فروپاشی را روایت میکند. رونالد (با بازی استرلینگ کی براون) ذاتا آدم بدی نیست اما فیلم نشان میدهد که انتظارات پدرانه چطور میتواند روحیه فرزند او، تایلر (با نقشآفرینی کلوین هریسون جونیور) را در هم بشکند. فیلم «امواج» قصد دارد اهمیت دوست داشتن افراد به خاطر چیزی که هستند و نه برای دستاوردهایشان را به تصویر بکشد. شولتز اعتراف کرده است که بخشهایی از فیلم را از زندگی خود الهام گرفته است و بحرانی که این خانواده دچار آن شدهاند، بههیچوجه ساختگی نیست.
۵- تایکا وایتیتی – فیلم خرگوش جوجو
تایکا وایتیتی فیلمسازی با سبک شوخطبعی منحصربهفرد است. او حس طنزپردازی خود را در ژانرهایی مختلف، همچون فیلمهای زامبی («آنچه در سایهها انجام میدهیم»)، ماجراجویی («شکار انسانهای سرگردان») و حتی فیلمهای دنیای سینمایی مارول («ثور: رگنراک») به تصویر کشیده است.
وایتیتی در «خرگوش جوجو» با عنوان اصلی «Jojo Rabbit» از فیلمهایی همچون «دیکتاتور بزرگ» و «زندگی زیباست» الهام گرفته است تا داستان پا به سن گذاشتن یک نوجوان به نام جوجو (با بازی رومن گریفین دیویس) در آلمان نازی را روایت کند. اگرچه بیشتر توجهات به بازی وایتیتی در نقش آدولف هیتلر بهعنوان دوست خیالی جوجو معطوف شده است، اما این فیلم درواقع به آشنا شدن یک کودک با دنیای پیرامونش میپردازد. وایتیتی در کنار این موضوع قصد دارد انزجار خود از جنگ و فاشیسم را نشان دهد.
«جوجو ربیت» اغلب تفکر برانگیز است. مخاطب باید به این موضوع فکر کند که جوجو چطور از نفرت خود دست برمیدارد و چگونه میل او برای خوشحال کردن دیگران باعث میشود به سمت ایدئولوژی نازی سوق پیدا کند. اسکارلت جوهانسون در نقش مادر جوجو یکی از بهترین عملکردهای دوران حرفهای خود را نشان داده است. او اسرار زیادی در سینه دارد و از مهربانی خود برای نشان دادن مسیر بهتر زندگی به جوجو استفاده میکند. تایکا وایتیتی مشخصا قصد دارد داستان را از دیدگاه یک کودک برای مخاطب بزرگسال تعریف کند، اما مضامین کمدی فیلم بهقدری جهانی هستند که تمامی سنین میتوانند از فیلم لذت ببرند. «خرگوش جوجو» درست به اندازه فیلمهای قبلی او سرگرمکننده است و از جذابیت مخصوص وایتیتی برای انتقال پیامی به جامعه امروز استفاده میکند.
۴- نوآ بامباک – فیلم داستان ازدواج
نوآ بامباک اغلب برای شخصیتهای مخرب فیلمهایش که به طرز خندهداری نمیتوانند همانند یک انسان عادی رفتار کنند، شناخته میشود. اگرچه «داستان ازدواج» با عنوان اصلی «Marriage Story» مسیر بومباک برای روایت داستانهای واقعگرایانه و ناراحتکننده در مورد روابط ادامه داده است، اما او در این فیلم تجربهای بسیار متعادل و آرامتر داشته است و او را به یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ تبدیل کرده که بهترین فیلم پرونده کاری خود را در این سال ساخته است. «ماهی مرکب و نهنگ»، محصول سال ۲۰۰۵، اثر دیگری است که بومباک در مورد طلاق ساخته بود. در مقایسه با آن فیلم، «داستان ازدواج» شخصیتهایی با وسواس و نفرت شدید نسبت به یکدیگر ندارد و تراژدی فیلم تماشای از هم پاشیدن یک رابطه بینقص است. آخرین اثر بومباک فیلمی نادر در مورد جدایی است که هر دو طرف به یک اندازه قانعکننده هستند. چارلی (با بازی آدام درایور) و نیکول (با نقشآفرینی اسکارلت جوهانسون) هر دو دلایل مخصوص به خود را برای جدایی دارند.
کارگردان بار دیگر از نقاط قوت خود استفاده کرده است. او از تفاوتهای نیویورک و لس آنجلس برای پیش بردن داستان استفاده کرده است. زمانی که چارلی بهعنوان کارگردان و نیکول بهعنوان بازیگر هنگام نبرد برای حضانت کودکشان همدیگر را زیر سؤال میبرند، ما بهوضوح میبینیم که بومباک به خوبی با دنیای تئاتر آشناست.
این زوج سعی میکنند مسائل بین خود را حل کنند اما با دخالت وکلا، درگیریها بیشتر میشود. این موضوع مخاطب را به تفکر در مورد چیزهایی که باعث تشدید کشمکش بین یک زوج میشوند، وا میدارد. بدیهی است که این دو همیشه نسبت به یکدیگر عاطفه داشتهاند و این عطوفت همیشه بین آنها وجود خواهد داشت. فیلم قصد دارد نشان دهد که پیوند عشقی همیشه به ازدواج یا تداوم آن منجر نمیشود. «داستان ازدواج» بالغترین، نفسگیرترین و بهترین فیلم نوآ بومباک تا به امروز است.
۳- بونگ جون-هو – فیلم انگل
بونگ جون هو یکی از معدود فیلمسازانی است که آثارش سبکی منحصر به خود کارگردان دارد. توانایی بونگ برای پیوند زدن مضامین اجتماعی، تفاوتهای طبقاتی و جهانبینی وسیع او، ویژگیهایی هستند که او را به یکی از ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ و یکی از بهترین فیلمسازان عصر امروز تبدیل کردهاند. فیلم «انگل» با عنوان اصلی «Parasite» به طرزی غیرقابلانکار یک شاهکار است. فیلم مبارزهی حزنانگیز داشتن و نداشتن را به تصویر کشیده است. بااینحال بونگ جون هو با نشان دادن جاهلیت طبقه اجتماعی مرفه و اینکه نفوذ میان آنها چه آسان است، طنزی سرگرمکننده ساخته است. تماشای آنکه چطور خانواده ثروتمند پارک با خانواده خلاق اما فقیر کیم پیوند میخورند بسیار خندهدار است اما نمای پایانی، با نشان دادن تفاوت میان طبقات و غیرممکن بودن عبور از مرز بین آنها، لحظاتی تلخ را برای مخاطب رقم میزند.
«انگل» یا «پاراسایت» از لحاظ فنی ماهرانهترین فیلم بونگ جون هو تا به امروز است. داستان فیلم بیشتر در عمارت خانواده پارک رخ میدهد و ما درواقع با فیلمی مکانمحور روبرو هستیم. تماشای رفتوآمد و گشتوگذار خانواده کیم در این محیط عجیب و پنهان کردن هویتشان، تفاسیری هوشمندانه به فیلم اضافه کرده است. بونگ همچنین یکی از قویترین تیمهای بازیگری را کنار خود جمع کرده است. سونگ کانگ-هو در نقشه پدر خانواده کیم، بازی بینظیری از خود ارائه داده است. این بازی زمانی برجسته میشود که او بیاعتنایی خانواده پارک به خانوادهاش را میبیند. فیلم «انگل» شاید بحثبرانگیزترین فیلم سال ۲۰۱۹ باشد؛ فیلمی که قطعا بهترین فیلم دوران کاری بونگ جون هو است.
۲- کوئنتین تارانتینو – فیلم روزی روزگاری در هالیوود
کوئنتین تارانتینو یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان تمامی اعصار است و آخرین ساخته او که تاریخ را مرور میکند موفقیت زیادی کسب کرده است و او را در فهرست ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ قرار داده است. فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» با عنوان اصلی «Once Upon a Time in Hollywood» به تارانتینو فرصتی داد تا به هالیوود ادای احترام کند. او در این فیلم، تابستان وحشتناک سال ۱۹۶۹ را به دیدگاهی خوشبینانهتر تبدیل کرده است که در آن ستارگان هالیوود با رخ دادن یک تراژدی مبارزه میکنند. تارانتینو خاطرات گذشته خود از هالیوود را در قالب فیلمی مهیج و سرگرمکننده به تصویر کشیده است.
«روزی روزگاری در هالیوود» داستان دوستی عمیق بین یک ستاره سریالهای تلویزیونی به نام ریک دالتون (با بازی لئوناردو دیکاپریو) و بدلکارش کلیف بوث (با نقشآفرینی برد پیت) را روایت میکند. فیلمنامهی این اثر صمیمانهترین چیزی است که تارانتینو تابهحال نوشته است. ریک دالتون با مشکلات دوران افول خود دست و پنجه نرم میکند. زمانی که او در پروژهای جدید با یک بازیگر نوجوان به نام ترودی (با بازی جولیا باترز) آشنا میشود، تارانتینو احساسی را که هر بازیگر در مورد کشف حقیقت خود پیدا میکند، به تصویر کشیده است. این احساس زمانی برای مخاطب ملموس میشود که این دختر نوجوان به ریک میگوید او بهترین بازیگری است که تابهحال دیده است.
«روزی روزگاری در هالیوود» بهطور ویژه قصد دارد زندگی شارون تیت (با بازی مارگو رابی) را نشان دهد؛ هر چه داستان رو به جلو پیش میرود، تماشاگر باید خود را آماده حادثهای خونین کند، اما با بازنویسی و اصلاح تاریخ، اضطراب مخاطب فروکش میکند. این فیلم تاثیرگذارترین فیلم تارانتینو از نظر احساسی است.
۱- سم مندس – فیلم ۱۹۱۷
سم مندس از آن دسته فیلمسازانی نیست که خود را به یک ژانر خاص محدود کند. اگرچه او با فیلمهایی ساختارشکن همچون «زیبای آمریکایی» و «جاده انقلابی» نام خود را بر سر زبانها انداخت، اما ساخت فیلمهایی همچون «اسکالفال» و «جارهد» مهارت او در سبکهای گوناگون را اثبات کرد. «۱۹۱۷» نقطه تقابل آثار قبلی سم مندس است و با تمام فیلمهای جنگی تاریخ تفاوت دارد و او را در فهرست ده کارگردان برتر سال ۲۰۱۹ قرار میدهد.
شخصیتهای اصلی داستان دو سرباز با بازی جرج مکای و دین-چارلز چپمن هستند که برای رساندن پیغامی مهم باید از میانه خط مقدم جبهههای جنگ جهانی عبور کنند. راجر دیکینز افسانهای، از نمای تعقیبی برای فیلمبرداری این اثر استفاده کرده است. ترفند «برداشت بلند» (یا سکانس پلان) مخاطب را در داستان جذاب فیلم غوطهور میسازد.
رساندن این پیغام موجب نجات جان هزاران انسان خواهد شد. این موضوع باعث شده این دو سرباز ادیسه آزاردهنده خود را ادامه دهند و شجاعت خود را بسنجند. پیشینه مندس در تئاتر کمک زیادی به بازی گرفتن از بازیگران کرده است. در این سبک از فیلمبرداری فرصتی برای خطای بازیگران وجود ندارد و آنها باید در زمانی طولانی آمادگی خود را برای ارائه یک بازی پیوسته حفظ کنند.
مندس همچنین از موسیقی متن توماس نیومن بهره برده است تا تاثیرگذاری لحظات عاطفی فیلم، خصوصا صحنههایی که در آنها آرامش و تسکین در یک میدان نبرد پر هرج و مرج را شاهد هستیم، بیشتر کند. فیلم «۱۹۱۷» به طور حتم یک دستاورد فنی خیرهکننده برای مندس است و میتوان گفت که این فیلم جسورانهترین و برجستهترین اثر او تا به حال است.
منبع: Taste of Cinema