نوشتن در مورد مهرجویی کار دشواری است. از یکسو یادمان نمیرود که او یکی از پایه گذاران سینمای مدرن ایران است و بسیاری از لذتهای سینمایی ما به واسطه تماشای آثار مهم او همچون «گاو»، «آقای هالو»، «دایره مینا»، «اجاره نشینها»، «پری»، «لیلا»، «هامون» و حتی «مهمان مامان» رقم خورده است. از سوی دیگر به واسطه سینمایی که بلدیم و مسئولیتی که داریم نمیتوانیم از آثار متاخر او دفاع کنیم و باید حقایق را بیان کنیم. «لامینور» رگههایی از شوخ و شنگیهای همیشگی مهرجویی و تاکیدات معنادارش به مسئله غذا پختن و غذا خوردن را در خود دارد. اما حقیت آن است که یکی از بیسروتهترین آثار مهرجویی همین «لامینور» است.
فیلم لامینور هم مرحله انتخاب سوژه و هم در شکل بسط و گسترش موقعیت داستانی و هم شکل روایت داستانی و بصری به شدت پیش پا افتاده و کهنه است. داستان فیلم حکایت یک دختری به نام «نادی» است که در تلاش است دنبال نواختن ساز و آهنگسازی برود اما پدر خانواده به شدت با این تصمیم او مخالف است. پس احتمالا در مسیر این مخالفت باید موقعیت دقیق ترسیم شود. شخصیتها و ابعاد دغدغهها و مدل تفکرشان ترسیم شود. موانعی پیش روی آنها قرار گیرد که برای حل آن دچار مسئله شوند یا دست کم در مسیر روایت داستان سفری به جهان درونی آنها رقم بخورد و مخاطب با دغدغه آنها همراه شود و در نهایت تصمیم نهایی، رخداد نهایی یا کنش نهایی شکل بگیرد. در «لامینور» هیچ یک از این ویژگیها در کار نیست.
نادی در ابتدای فیلم در حال اجرای گروهی موسیقی است و همین مسئله ما را با چالش میان پدر و دختر آشنا میکند. در نهایت هم «نادی» در حال اجرای موسیقی است با همان جمع و همان ترکیب بیهیچ تغییر و تحولی. اینجا این سوال پیش میآید که «خب که چی؟». سوال اینجاست که آیا پرداختن به مقوله مخالفت پدر سنتی با فعالیت موسیقیایی دخترش در سالهای ابتدای قرن حاضر همچنان برای مخاطب پرکشش است؟ آیا پرداختن به ماجرای مهمانی و اجرای موسیقی و حضور پلیس همچنان تابو است و پر کشش است؟ آیا پرداختن به رفتار سنتی زنان در خانودههایی با باورهای قدیمیتر و تضاد میان آنها و دخترانشان در سینمای ایران همچنان تابو شکنانه و پر کشش است؟ به ظن این قلم اصلا نیست.
تنها در حالتی میتوان این جنس از مانع تراشیهای دراماتیک و پرداختن به آسیبهای اجتماعی را پر کشش تلقی کنیم که در بستر یک داستان با شخصیتهای ملموس و به بهانه یک رخداد پر کشش، یک نیاز مهم، یک چالش به ظاهر غیر قابل حل یا به بهانه بروز یک تراژدی غیر قابل کنترل رقم خورده باشد. چرا که تنها در این وضعیت است که مخاطب بستر کلیشهای و کهنه را نادیده میگیرد که شکل بدیع وقوع رخدادها، گرهافکنیها و گرهگشاییها را شاهد باشد. شخصیتهای جذاب و غیرقابل پیشبینی را مقال دیدگانش ببیند. تنها در این حالت است که مخاطب احساس تازگی میکند. احساس میکند رخداد و نتایج بروز آنها را نمیتواند پیشبینی کند. پس کنجکاو میشود و داستان را دنبال میکند.
فیلم لامینور هیچ یک از اینها را ندارد. اصولا «لامینور» نخنما و کهنه و دور از اجتماع این روزهای ایران است. در کنار تمام تلاشهایی که مهرجویی داشته تا رگههایی از شوخ و شنگی و همزمان گزنده سخن گفتن را به کار تزریق کند، تلاشهایی به شدت محو و کمرمق که میتوان رگههای آن را در فیلم دید، باید اعتراف کرد که «لامینور» تمام داشتههایش در حوزه بازیگری و امکانات فنی را هدر داده و دور ریخته است. سخت است از حضور علی نصیریان به درستی بهره نبردن. سخت است ترکیب علی مصفا، پردیس احمدیه، سیامک انصاری، بهناز جعفری و… را داشته باشیم و اینقدر بیسر و ته فیلم بسازیم. البته که پر واضح است که هر اثری بدون داشتن فیلمنامه منسجم و ساختارمند که بداند چه میخواهد بگوید و برای چه مخاطبی میخواهد بگوید و اصولا چرا میخواهد بگوید، حتی با بهترین بازیگران و گروه تولید نتیجهای درخشان ندارد. اما این سطح از تولید نه تنها نتیجه فیلمنامه بیسر و ته اثر است بلکه نتیجه نبود توانایی و تمرکز برای بهرهگیری از ویژگیهای ذاتی گروه تولید این اثر هم هست.
نقد متفاوتی بر لامینور مهرجویی
لامینور و ترکیب اسامی و بزرگانی که در آن حاضر شدهاند بیش از آنکه تلاشی برای ساخت یک اثر ماندگار با هدف اضافه شدن به کارنامه درخشان گذشته داریوش مهرجویی باشد، شبیه یک ادای دین به مهرجویی برای تنها نگذاشتنش و دل دادن به یک دورهمی دوستانه است تا شاید از دل آن فیلمی هم ساخته شود که نشده است. متاسفم که نمیتوانیم «لامینور» را حتی به راحتی تا انتها تماشا کنیم و بیش از آن متاسفم که لامینور هیچ رنگ و لحن و طعمی شبیه به آثار بزرگ پیشین مهرجویی ندارد. مهرجوییای که حتی ساخت آثاری مثل لامینور از بزرگی نامش نمیکاهد. اما حتما باعث افسوس مخاطب علاقمند به تماشای آثار این کارگردان مهم سینمای ایران میشود. افسوسی که شاید تنها با رجوع به آثار گذشته مهرجویی اندکی التیام پیدا کند تا یادمان نرود مهرجویی که بوده و چه کرده است.