نظر منتقدان درباره فیلم مهم تقوایی چه بود؟

فیلم ای ایران؛ سرودی چون پرچم مقاومت

14 شهریور سالگرد اکران فیلم کمدی هجوآمیز ناصر تقوایی است

ناخدا خورشید با چنان استقبالی از سوی اکثر منتقدان روبه‌رو شده بود که می‌توانست کار ساخت فیلم بعدی را برای هر فیلمسازی سخت کند. در چنین شرایطی، حتی برای فیلمساز بزرگی همچون ناصر تقوایی نیز سخت بود که برای پروژه بعدی‌اش به‌سراغ دستمایه‌ای کاملا متفاوت برود. اگر ناخدا خورشید در جنوب ایران (جایی که تقوایی به‌خاطر سال‌ها زندگی در آنجا، تسلطی تمام‌وکمال بر حال‌وهوای کلی‌اش داشت) می‌گذشت، داستان ای ایران در شمال کشور روایت می‌شد. اگر ناخدا خورشید فیلم تلخ‌اندیشانه و نفس‌گیری بود، ای ایران قرار بود یک کمدی هجوآمیز سیاسی باشد. این تحولات، کنجکاوی‌ها را برای مواجهه با فیلم تازه تقوایی بیشتر کرده بود. اما ای ایران نتوانست انتظار اکثر منتقدان را برآورده کند؛ هرچند به‌خاطر نام بزرگ تقوایی و ترکیب بازیگران شناخته‌شده، با واکنش‌های گسترده و متفاوتی روبه‌رو شد.
به بهانه سالگرد اکران عمومی ای ایران، نگاهی به چکیده نظراتی انداخته‌ایم که منتقدان در زمان اکران این فیلم در موردش بیان کردند.

خلاصه داستان فیلم ای ایران

داستان فیلم ای ایران ساخته ناصر تقوایی را اینطور می‌توان تعریف کرد؛ در جریان مبارزات انقلاب، گروهبان مکوندی که به فرماندهی ژاندارمری ماسوله انتخاب شده، با سخت‌گیری‌های بیهوده‌اش سبب آزار اهالی می‌شود. مکوندی جاه‌طلب برای این که منطقه تحت فرمانش را کاملا زیر نفوذ و سلطه خود داشته باشد، اعلام حکومت نظامی می‌کند. اهالی نیز در واکنش به این حرکت او، هر کدام به تناسب، عکس‌العملی نشان می‌دهند؛ از تظاهرات علنی گرفته تا مقابله با طرح نقشه مضحکه او با جعل حکم ترفیع و بر پا کردن جشنی به همین مناسبت که این جشن در عین حال پایان کارش نیز هست چراکه با هجوم یکپارچه، اهالی روستا موفق می‌شوند اداره آن منطقه را همزمان با پیروزی انقلاب در اختیار بگیرند.

ناصر تقوایی فیلم‌هایش را چگونه می‌سازد؟

بازیگران و عوامل فیلم ای ایران

کارگردان و نویسنده فیلمنامه: ناصر تقوایی/ تهیه‌کنندگان: ناصر تقوایی، محمدعلی سلطان‌زاده/ فیلمبردار: محمود کلاری/ تدوینگر: عباس گنجوی/ سازنده موسیقی متن: ناصر چشم‌آذر

بازیگران: اکبر عبدی، حسین سرشار، ثریا حکمت، مهران محمدی، حمید جبلی، غلامحسین نقشینه، کامران‌‌علی فیوضات، محمد ورشوچی، اکبر معززی، رحیم بقائی، اصغر بیچاره، محمود لطفی.

فیلم ای ایران با بازی اکبر عبدی

آمار فروش فیلم ای ایران

فیلم ای ایران که اولین‌بار در هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده و موفقیتی کسب نکرده بود، از ۱۴ شهریور ۱۳۶۹ با درجه‌بندی کیفی الف به‌طور عمومی اکران شد. در سالی که با جذب بیش از ۸۱ میلیون مخاطب، پرتماشاگرترین سال سینمای ایران پس از انقلاب لقب گرفته است، ای ایران با جذب ۷۳۲ هزار و ۱۸۹ مخاطب در رده بیست‌ودوم پرتماشاگرترین آثار سال قرار گرفت. شاید کسب این رتبه برای فیلمی از ناصر تقوایی یک نتیجه متوسط به‌نظر برسد اما شاید جالب باشد که یک نکته حاشیه‌ای را در نظر بگیریم. برای این‌که معیاری در راستای درک سقوط سینمای ایران در زمینه جذب مخاطب در سه دهه اخیر داشته باشیم، کافی است به این نکته توجه کنیم که اگر فیلم ای ایران در سال ۱۴۰۲ اکران می‌شد و همین تعداد مخاطب را جذب می‌کرد، تا میانه شهریور، با اختلافی ۳۰۰ هزار نفری نسبت به فیلم بعد، در رتبه سوم پرمخاطب‌ترین آثار سال قرار می‌گرفت!

 

نقد و بررسی فیلم ای ایران

نگاه به مقوله انقلاب

یکی از جنبه‌های فیلم ای ایران که در زمان نمایش جنجال فراوانی به‌پا کرد و نظرات موافق و مخالف زیادی را برانگیخت، نگاه این فیلم به ریشه‌های شکل‌گیری انقلاب بود. گروهی از منتقدان نزدیک به نگاه رسمی به‌شدت به ای ایران حمله کردند و، به‌خصوص، به جنبه‌های استعاری این ساخته تقوایی پرداختند. یادداشتی که سید مرتضی آوینی (با نام مستعار فرهاد گلزار) در نشریه سوره (فروردین ۱۳۶۹) در مورد ای ایران نوشت، یکی از مشهورترین نمونه‌های مخالفت با این فیلم است. نگاه مشابهی در مطالب دیگری از جمله در روزنامه کیهان هم قابل ردیابی است. آوینی ای ایران را از نظر تکنیکی ستود اما فیلم را واجد نگاهی نادرست به انقلاب دانست: «خود آقای تقوایی، بیشتر از همه به آقای سرودی دل بسته و صفات خود را در وجود او ریخته است. آقای سرودی هم یکی از کسانی است که در برابر مظالم سرگروهبان مکوندی سر به طغیان بر می‌دارد و سرودی مخالف با سرود شاهنشاهی سر می‌دهد: سرود ای ایران. سرود ای ایران، سرود انقلاب نیست: سرود کسانی است که حدود وجودشان را ناسیونالیسم اندازه می‌گیرد… آیا انقلاب یک انقلاب ناسیونالیستی بود که رنگ اسلام پذیرفت؟ آقای تقوایی و خیلی‌های دیگر دلشان می‌خواهد که اینچنین باشد و البته با «خواست» آنان چیزی تغییر نمی‌یابد، حال آنکه با «خواست مردم» انقلاب اسلامی ایجاد شد: انقلابی ذاتا اسلامی.»

سیدمرتضی آوینی: «ساختن یک کمدی که در عین دور ماندن از دلقک‌بازی، ماوراء طنز به واقعیتی قابل تعمیم بدل شود، استادی بسیار می‌خواهد که انصافا آقای تقوایی از آن برخوردار است. شخصیت‌ها مضحک و مبالغه‌آمیز، اما به‌شدت واقعی بودند ولی فقط در حوزه معرفت مولف فیلم»

آوینی البته ای ایران را در مقام یک کمدی اثری استادانه دانست اما مشکل را در غیاب کسانی در فیلم دانست که، از دید او، انقلابیون واقعی بودند: «ساختن یک کمدی که در عین دور ماندن از دلقک‌بازی، ماوراء طنز به واقعیتی قابل تعمیم بدل شود، استادی بسیار می‌خواهد که انصافا آقای تقوایی از آن برخوردار است. شخصیت‌ها مضحک و مبالغه‌آمیز، اما به‌شدت واقعی بودند ولی فقط در حوزه معرفت مولف فیلم. در تمام طول فیلم هر جا که کار می‌توانست نقبی به بیرون از تاریکی‌های ملی‌گرایی پیدا کند، آقای تقوایی راه را نمی‌شناخت و آنها که راه را نمی‌شناسند، طلب شناخت نداشته‌اند. فیلم ای ایران نه راهی به انقلاب اسلامی یافته بود و نه سعی کرده بود بیابد… از نسل انقلاب در فیلم خبری نبود و هر جا پای آنها در میان می‌آمد، عدم شناخت آقای تقوایی – در زیر پاکت‌هایی که بر سر جوانان گذاشته بود – پنهان گشته بود. انقلابیون واقعی غایب بودند و این ضرورتی بود که نحوه پرداختن آقای تقوایی به مسئله انقلاب، آن را ایجاب می‌کرد. هویت دینی انقلاب مورد تایید آقای تقوایی نیست.»

رویکرد مشابهی در نقد هما کلهری بر ای ایران در نشریه کیهان هوایی (۲۸ شهریور ۱۳۶۹) به‌چشم می‌خورد: «فیلمساز راه و جهت بچه‌های مدرسه را از انقلابیون جدا می‌کند و آنها را از برابر هم عبور می‌دهد و به این ترتیب نوعی تقابل ایجاد می‌کند. این تقابل را در طول انقلاب میان گروه‌های غیر اسلامی و هواداران و پیروان رهبری انقلاب شاهد بودیم. اما نکته اصلی در شخصیت‌پردازی که نه، تیپ‌سازی این دو گروه است. در سراسر فیلم بر فرهنگی بودن و مظلوم بودن مدرسه‌ای‌ها تاکید می‌شود، اما طرفداران نقابدار انقلاب اسلامی در هیبتی خشن، ضدفرهنگی، چماق به دست و وحشی نمایانده می‌شوند. مثلا چوب‌به‌دستان، در حال حمله و شکستن شیشه و… به نفع رهبری انقلاب شعار می‌دهند و فرهنگیان و بچه‌های مدرسه کنایه از نسلی نو – با سرود ای ایران بی‌اعتنا از برابر آنان می‌گذرند.»

عزیزالله حاجی‌مشهدی هم در نقد خود در هفته‌نامه جوانان امروز (۲ مهر ۱۳۶۹)، با لحنی محترمانه‌تر و آرام‌تر از دیگر مخالفان، این جنبه از ای ایران را مورد انتقاد قرار داد: «فیلم می‌کوشد تا انگاره کوچک و نمونه محدودی از حرکت‌های مردمی و ایثارگری‌ها و مقاومت‌های آنان را در گوشه‌ای از این مرز و بوم به نمایش بگذارد. به همین روی، از تمامی واقعیت‌های انقلاب ما نیز نشانه‌هایی را با خود به همراه دارد. برای مثال می‌کوشد تا فرار نظامی‌ها و پیوستن آنان را به مردم به‌پاخاسته نشان بدهد و به طور کلی ماسوله را ایرانی کوچک فرض کرده است که تقابل مردم و ارتش شاهی را در آن به تصویر کشیده است… اگرچه در ترکیب فعلی این فیلم، در پرداخت همین موضوع نیز امانت‌داری هنرمندانه فیلمساز (نه به‌عنوان یک مورخ، دست‌کم به‌عنوان یک هنرمند) ایجاب می‌کرد که به علل و انگیزه‌های پیدایی و اوج‌گیری انقلاب و حرکت‌های هدایت‌شده مردم مسلمان ما دقیق‌تر و واقع‌بینانه‌تر توجه می‌داشت.»

فیلم ای ایران ساخته ناصر تقوایی

با این وجود گروهی از منتقدان نیز با این نگاه استعاری (به‌عنوان مثال، قلمدادکردن فلان گروه از شخصیت‌های فیلم به‌عنوان نماد بهمان دسته از مردم انقلابی) مخالف بودند. احمد طالبی‌نژاد (ماهنامه فیلم، آبان ۱۳۶۹) یکی از این منتقدان بود که با اشاره به تجربه‌ای تاریخی مبنی بر استعاری دانستن هر پدیده‌ای، نسبت به تکرار آن هشدار داد: «اگر گروهی دوست دارند در پس ماجراهای بی‌رمق فیلم دنبال استعاره‌های آنچنانی باشند، مشکل آنهاست. می‌گویند: “در صحنه پایانی، سرودخوانان در صف منظم حرکت می‌کنند و تظاهرکنندگان در جهت مخالف آنها و نامنظم و این یعنی…” می‌گویند: “آنجا که پرچم ایران به پسر مکوندی سپرده شد یعنی…”. و تو را به خدا بس کنیم. نسل ما یک بار فریب این توهمات را خورده است – زمانه‌ای بود که لابه‌لای هر واژه از شعر فلان شاعر، دنبال استعاره‌های سیاسی می‌گشتیم. او می‌گفت «شب» و منظورش دقیقا شب بود. اما به ما آموخته بودند که بگوییم «شب» یعنی فلان و بهمان.»

 

ای ایران؛ کمدی یا جدی؟

تقوایی تا چه حد در ساخت یک فیلم کمدی موفق بود؟ اکثر منتقدان اعتقاد داشتند که ای ایران از این نظر فیلم شاخصی محسوب نمی‌شود. هما کلهری ای ایران را تحریف واقعیت دانست و ادعا کرد که در کمدی‌های سیاسی نمی‌توان واقعیت‌ها را تغییر داد؛ هرچند با درنظرگرفتن بسیاری از کمدی‌های مهم تاریخ سینما که دارای مواضع سیاسی مشخصی هستند می‌توان در صحت این ادعا تردید کرد: «ای ایران کاریکاتوری تحریف‌شده از واقعیت است. فیلمساز، فیلم خود را میان واقعیت و طنز – و بعضا هزل – معلق نگه‌داشته است. تقوایی آخرین اثر خود را یک کمدی موزیکال سیاسی می‌داند. اگر این گفته را بپذیریم، فیلم با تناقضات زیادی روبه‌روست. در یک کمدی سیاسی می‌توان از موقعیت‌های خاصی برای ایجاد طنز استفاده کرد، اما نمی‌توان واقعیت‌ها را تغییر داد.»

حمیدرضا صدر: «گرایش تقوایی در ای ایران به‌سوی وقایع و زمینه‌هایی است که با یکدیگر سر ستیز داشته و بر اثر همین ستیز محتوای اصل فیلم را مخدوش می‌کنند. او از یک سو به یک رخداد تاریخی و واقعیت‌های آن نظر داشته و از سوی دیگر به خلق فصول کمدی پرداخته که خارج از حیطه مربوطه قرار می‌گیرند»

حمیدرضا صدر در نقد خود در هفته‌نامه سروش (۲۸ مهر ۱۳۶۹) به‌طور مفصل از این جنبه به ای ایران پرداخت و این ساخته تقوایی را معلق میان یک فیلم کمدی و یک اثر جدی دانست: «ای ایران در نگاه اول هجویه‌ای در باب آدم‌هایی به‌نظر می‌آید که در حلقه یک رخداد تاریخی به بند آمده‌اند، و در شکل جدی‌ترش، تصویری از یک دوران آشنا را بر حسب حضور شخصیت‌هایی ارائه می‌کند که می‌خواهند در قلمرو طنز حرکت کنند. پس از تمام‌شدن تیتراژ، یک دنیای فانتزی در فیلم قوام می‌گیرد: نظامیان آشفته و نامنظمی که جملگی در خواب هستند، سرباز قدبلند و قدکوتاه، تفنگ‌های بزرگ و کوچک و پرچمی که تنها با فوت به اهتزاز در می‌آید. در عین حال، در همین فصل افتتاحیه، اشاره رئیس پاسگاه به شرایط خاص جاری و در نتیجه زمان قصه، فیلم را وارد یک دوران تاریخی آشنا می‌کند. و از این‌جا ما در دو دنیای مختلف حضور می‌یابیم. دو دنیایی که به شکل غریبی در مقابل هم قرار گرفته و در مجموع، ترکیب واحدی را در قاب یک فیلم رقم نمی‌زنند.»

صدر در ادامه، با توضیح رویکرد تقوایی در خلق وجوه طنزآمیز، در مورد این مشکل بیشتر توضیح داد: «وجوه طنزآمیز ای ایران، اساسا به‌واسطه کاریکاتورسازی برخی از شخصیت‌ها شکل گرفته است؛ افرادی مثل رئیس پاسگاه و همسرش. شخصیت‌هایی که با اصرار می‌خواهند در کنار سایر شخصیت‌های قصه، جلوه نمادینی از آدم‌های یک عصر را به‌دست دهند. لیکن دشواری، جایی رقم می‌خورد که اکثر شخصیت‌ها بیرون از دایره طنز اثر قرار می‌گیرند و تقوایی – با حفظ نوعی احتیاط – از نزدیک‌شدن به آنها پرهیز می‌کند. به این ترتیب به آدم‌هایی می‌رسیم که به تناوب، وجوهی طنزآمیز به خود می‌گیرند یا از دست می‌دهند. و این وضعیت متناوب همیشه ما را در انتظار می‌گذارد که با کدام دنیای اثر روبه‌رو می‌شویم: دنیایی فانتزی که می‌خواهد هجوی از برخی آدم‌ها و روابط را داشته باشد یا دنیایی که واقعی می‌نماید و طنزی را هم دنبال نمی‌کند؟ نگاه کنیم به خانواده رئیس پاسگاه که در یک سوی آن استوار مربوطه بیشترین بار کمدی فیلم را به‌دوش می‌کشد و در سوی دیگر پسرش قرار می‌گیرد که در هیچ‌یک از فصول طنزآمیز اثر، نقشی به‌عهده ندارد. یا به مدرسه و معلم‌هایش نگاه کنیم که در یک سوی آن معلم ادبیات است که وجه کمیک می‌گیرد و در مقابلش معلم سرود است که در حیطه طنز اثر، جای خود را پیدا نمی‌کند و به رقم‌زدن یک فصل بسیار جدی فیلم، یعنی سخنرانی در باب صندلی تمشیت نیز مبادرت می‌کند!… در حقیقت گرایش تقوایی در ای ایران به‌سوی وقایع و زمینه‌هایی است که با یکدیگر سر ستیز داشته و بر اثر همین ستیز محتوای اصل فیلم را مخدوش می‌کنند. او از یک سو به یک رخداد تاریخی و واقعیت‌های آن نظر داشته و از سوی دیگر به خلق فصول کمدی پرداخته که خارج از حیطه مربوطه قرار می‌گیرند. نمونه واضحش فصل حمام و خزینه، و شوخی زیر آب رفتن سرباز کوتاه‌قد و بالا آمدن سرباز بلندقد است؛ یک شوخی، خارج از بستر اصلی فیلم که می‌توانست در هر جای دیگر اثر و بدون هیچ دلیل منطقی تکرار شود.»

جواد طوسی هم در نقد خود در ماهنامه فیلم (آبان ۱۳۶۹)، مشکل مشابهی را در ای ایران ردیابی کرد: «در کلیت فیلم، نمونه‌های متعددی از تسلط و آگاهی تقوایی را می‌توان دید که اینها از کارگردانی چون تقوایی دور از انتظار نیست. ولی بلاتکلیفی او در انتخاب لحن طنزآمیز یا جدی، سوال‌برانگیز است.»

طوسی، پس از ذکر برخی از لحظات ای ایران، مشکل فیلم را در میل‌کردن به‌سمت کلیشه‌ها و شعار پیدا کرد: «مجموعا کفه به سمت بیانی که بیشتر با شعار و کلیشه پهلو می‌زند، سنگینی می‌کند. البته نباید واقعیت عینی تاریخی را تحریف کرد، ولی واقعا این نوع نگاه جدی و مطرح‌شدن شعارهایی چون «آقای سرودی آزاد باید گردد» یا «گروهبان مکوندی اعدام (به تعبیر معلم فارسی «معدوم») باید گردد»، در فیلمی که قرار بوده حرف اولش را به زبان طنز و هجو و هزل بزند، چه جایی دارند؟ این اختلال و عدم ثبات فکری می‌تواند ناشی از شرایط خاص هنرمند در جوامعی نظیر کشور خودمان باشد. به‌گونه‌ای که مسائل مختلف، از یک مورد شخصی و خانوادگی گرفته تا یک رویداد و تحول اجتماعی و سیاسی می‌تواند او را خوشبین یا بدبین کند و موجب تجدید نظرطلبی پی‌درپی در باورها و تفکراتش شود.»

اکبر عبدی در فیلم ای ایران دیگر نقاط قوت و ضعف فنی فیلم ناصر تقوایی

اکثر نقدهای منتشرشده، از جنبه‌های دیگری نیز انتقاداتی را به ای ایران وارد دانستند. هرچند در بسیاری از این یادداشت‌ها به توانایی‌های غیرقابل‌انکار تقوایی در مقام کارگردان، که در ای ایران هم مشخص بود، اشاره شده بود اما به‌نظر می‌رسید فیلمنامه ای ایران نتوانسته نظر منتقدان را به خود جلب کند.

حسین خندان در یادداشتی در روزنامه ابرار (۵ اسفند ۱۳۶۸) ورود یک جنبه تحمیلی به ساختار روایی ای ایران را یکی از مشکلات این فیلم دانست: «مشکل ای ایران از آنجا شروع می‌شود که کارگردان مولف در ضمن تالیف اثر خود خواسته است که سرود ملی ای ایران را محور اصلی وقایع فیلم قرار دهد و این خواسته تحمیلی لطمات جبران‌ناپذیری به چهارچوب درام و ساختمان داستان وارد کرده است. اگر درگیری آقای سرودی و گروهبان مکوندی بر سر اجرا یا عدم اجرای سرود ای ایران بود می‌توانستیم به این سرود به‌عنوان محملی برای گره دراماتیک داستان بها بدهیم ولی آنچنان که در فیلم می‌بینیم درگیری گروهبان مکوندی به‌عنوان یک نظامی و آقای سرودی به‌عنوان یک فرهنگی انقلابی انگیزه‌ای آن‌چنان تصادفی و سست دارد که تعمیق درگیری‌های آن‌دو پیامد قبلی برخورد اول است و هر دو برخوردی کور و بی‌هدف را دنبال می‌کنند و لذا محور قرار دادن سرود در جای‌جای فیلم به‌عنوان عاملی مزاحم در تداوم رخدادهای داستان خود می‌نمایاند و نه در خدمت داستان… اگر تقوایی اصرار و ابرام داشته که حرف‌های خود را از زبان آقای سرودی که یک فرهنگی انقلابی است بر زبان بیاورد که «سرود، اولین شعر انقلاب است» و بعدتر نتیجه بگیرد که متناسب با زمانه بایستی در سرود ملی نیز تغییراتی داد و بر همین مبنا شعر تصحیح‌شده گل‌گلاب را با دخل و تصرف‌های م. آزاد با همسرایی دانش‌آموزان (این جوانان آینده) در پایان فیلم به اجرا بگذارد، گناه تماشاگر چیست که برای شنیدن سرود متناسب با زمانه‌اش حدود دو ساعت فیلمی کش‌دار و کند را که بی‌ربط به صدور فتوائیه آخر است به تماشا بنشیند… گناه تماشاگر چیست که کلیشه‌های رایج سینمای تجاری از نوع «جان من بخند» را برای بار ده‌هزارم آن‌هم از زبان مولفی که نامش احترام برمی‌انگیزد و هنگام نوشتن نامش تماشاگران مشتاق و بافرهنگ سینما برایش کف می‌زنند به تماشا بنشینند…»

احمد طالبی‌نژاد: «مشکل اصلی فیلمنامه جدا از شخصیت‌پردازی غیر هنرمندانه و نارسا، این است که عنصر کشش را رعایت نکرده است. هنوز سرانجام برخورد مکوندی با اهالی و شورشیان مشخص نشده، ماجرای رودررویی او و سرودی به‌خاطر مخالفت سرودی با پذیرفتن فرزند گروهبان در گروه سرود، ماجرا را به جاده‌ای دیگر پرتاب می‌کند»

فرهاد گلزار (سید مرتضی آوینی) ضمن اذعان به تسلط تکنیکی تقوایی، به‌طور فشرده به مشکلی اشاره کرد که آن را در ادامه یادداشت خود به‌شکلی مفصل‌تر نیز مطرح کرد و بخش‌هایی آن در همین مطلب ذکر شده است: «کار تقوایی بیشتر از آن‌که یک کار گروهی باشد یک تالیف فردی است. او به فن سینما کاملا مسلط است و همان‌گونه که یک شاعر کارکشته کلمات را به‌کار می‌گیرد، از بیان سینمایی استفاده می‌کند؛ اما در عین حال فیلم، آینه‌ای است که مولف خود را لو می‌دهد و آنچه را که او نمی‌خواهد بر زبان بیاورد روی سینی می‌ریزد و در معرض تماشا می‌گذارد.»

زهرا کریمی در یادداشت خود در زن روز (۳۱ شهریور ۱۳۶۹) به گستردگی ماجراها اشاره کرد و آن را از جمله مشکلات ای ایران قلمداد کرد: «عرصه فیلم چنان گسترده است که به‌نظر می‌رسد فیلمساز احاطه مورد نظرش بر آدم‌ها و حوادث را از دست می‌دهد. ده‌ها اتفاق در ماسوله کوچک رخ می‌دهد، اما آدم‌ها برخلاف ظاهر اثر، پیوندی بر حسب این اتفاقات ندارند. جایی که روابط اجتماعی، به‌رغم اهمیت فراوان، حداقل در این موضوع، در پس فصول طنزآمیز اثر گم می‌شوند و نشانی از روابطی را که تماشاگر بر آنها اشراف دارد به‌دست نمی‌دهند.»

عزیزالله حاجی‌مشهدی از جمله منتقدانی بود که ترکیب کلی کار را از حیث شخصیت‌پردازی قابل‌قبول دانست: «در تسلط تقوایی به‌عنوان کارگردان چنین اثری نمی‌توان تردید داشت، به‌ویژه که فیلم، در لحظه‌هایی از نظر اوج حرکت و تلاش و تکاپوی دسته‌جمعی آدم‌ها، فضایی مستندگونه و واقعی را در ذهن بیننده زنده می‌سازد. درست در همین حال و هوا، همخوانی موجودیت آدم‌های اصلی و فرعی فیلم و یا حسن همجواری همه آدم‌های موجود در هر صحنه، آن‌چنان طبیعی و دلنشین به نظر می‌رسد که ترکیب کلی کار از حیث شخصیت‌پردازی نتیجه‌ای رضایت‌آمیز پدید می‌آورد.»

احمد طالبی‌نژاد به باورناپذیری موضوع ای ایران اشاره کرد و این مشکل را ناشی از شخصیت‌پردازی نامناسب اثر دانست: «این‌که چنین ماجرای باورنکردنی در کجای این مملکت به وقوع پیوسته یا امکان وقوع داشته است، اصلا مهم نیست. مهم این است که تقوایی نتوانسته است موضوع فیلمش را بباوراند. چون طرح داستانش ضعیف و آبکی است. ورود گروهبان مکوندی که قرار است بیانگر میلیاتریسم رو به زوال حکومت شاه باشد به ماسوله، به‌عنوان آغاز داستان، خوب جا نمی‌افتد. و تاسف‌بارتر هنگامی است که اهالی شهر بدون هیچ مقدمه‌ای، در مقابل او صف‌آرایی می‌کنند و این در حالی است که ما تا این مرحله هیچ شناخت ویژه‌ای از مردم نداریم – مردمی که قرار است نقش سپیدی را در مقابل سیاهی حضور گروهبان در این درام تاریخی بازی کنند. چرا از میان مردم شهر تنها سلمانی و شاگردش نسبت به حوادث انقلاب حساسند و دیگران بی‌تفاوت؟!»

طالبی‌نژاد به مشکل دیگری هم در فیلم اشاره کرد و آن عدم رعایت کشش و جذابیت است: «در کل، مشکل اصلی فیلمنامه جدا از شخصیت‌پردازی غیر هنرمندانه و نارسا، این است که عنصر کشش را رعایت نکرده است. هنوز سرانجام برخورد مکوندی با اهالی و شورشیان مشخص نشده، ماجرای رودررویی او و سرودی به‌خاطر مخالفت سرودی با پذیرفتن فرزند گروهبان در گروه سرود، ماجرا را به جاده‌ای دیگر پرتاب می‌کند. تا می‌آییم این ماجرا را به‌عنوان محور درام قبول کنیم، مسئله سرودخوانی در مراسم ارتقاء مقام مکوندی و مخالفت سرودی با این کار مطرح می‌شود. پس از آن شاه سقوط می‌کند و خود به خود عمر نظام به پایان می‌رسد و متوجه می‌شویم که نه سرودی، نه سلمانی و شاگردش و نه هیچ‌کس دیگر در این دگرگونی نقشی نداشته‌اند. و چون چنین پایانی غیرجذاب و تکراری است، فیلمساز کاروان سرود تظاهرات در ماسوله به‌راه می‌اندازد تا ما را به‌عنوان بیننده مشعوف کند و رگ‌های گردنمان برجسته شود و خلاصه با احساس ملّیت سالن سینما را ترک کنیم.»

فیلم ای ایران

نتیجه‌گیری

جایگاه بسیاری از فیلم‌ها در گذر زمان تغییر می‌کند. این تغییر لزوما به‌خاطر بروز سوءتفاهم میان منتقدان در زمان نمایش فیلم نیست بلکه عمدتا به‌خاطر این است که پس از گذشت چند سال یا چند دهه، می‌توانیم از زوایای متفاوتی به آن فیلم‌ها نگاه کنیم. زمانی که ای ایران ساخته شد، سینمای ایران هنوز از تنوع قابل‌توجهی برخوردار بود و شاید ساخت یک کمدی هجوآمیز سیاسی اتفاق چندان عجیبی به‌نظر نمی‌رسید اما امروز که به‌سراغ مرور ای ایران برویم، عجیب نیست اگر آن را از جمله آثاری بدانیم که جایشان در سینمای امروز ما خالی است.

از سوی دیگر، در آن سال‌ها جریان موثری در نقد فیلم ایران وجود داشت که از منظری ایدئولوژیک (و طبعا نزدیک به نگاه رسمی) به‌سراغ بررسی فیلم‌ها می‌رفت. این جریان البته هنوز هم وجود دارد اما دیگر با اقبال گذشته روبه‌رو نیست. با مروری بر این نقدها با نگاهی تک‌بُعدی مواجه می‌شویم که تنها یک نوع رویکرد نسبت به بسیاری از مقوله‌های تاریخی، سیاسی یا اجتماعی را مجاز می‌داند و با مفهوم تکثر آرا بیگانه است. سی‌وچند سال پس از نمایش عمومی ای ایران، این پرسش‌ها را می‌توان جدی‌تر از گذشته مطرح کرد: «آیا غلبه چنین نگاهی در تمام طول این دهه‌ها در جریان‌های تصمیم‌گیرنده یکی از دلایل کاهش تنوع در سینمای ایران نبوده است؟ آیا این شکل از اِعمال محدودیت‌های مستقیم یا غیرمستقیم، سینمای ایران را در گذر زمان به‌سمت محافظه‌کاری پیش نبرده است؟»

نگاهی به فیلم های ناصر تقوایی

پوستر فیلم ای ایران

پوستر فیلم ای ایران

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole