نگاهی به فیلم ارادتمند نازنین، بهاره، تینا ساخته عبدالرضا کاهانی

خب که چی؟

ویدیویی از گفت‌وگوی فریدون جیرانی با طناز طباطبایی در فضای مجازی می‌چرخد که در آن، طباطبایی تعریف می‌کند وقتی فیلمنامه «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» را خوانده برایش این پرسش کلیدی پیش آمده: «خب کی چی؟» طباطبایی همین پرسش کلیدی را در تماس تلفنی با عبدالرضا کاهانی نویسنده فیلمنامه و کارگردان فیلم مطرح کرده و پاسخ می‌شنود: «همین خب که چی؟ اگه دربیاد فیلم خوبی می‌شه.» و اتفاقا مشکل اساسی فیلم همین‌جاست. یعنی آن «خب که چی؟» که در پایان تماشای فیلم در ذهن مخاطب مطرح می‌شود، پاسخ روشن و درخوری نگرفته.

ساده‌ترین تعریف درباره مفهوم گروتسک از این قرار است: گروتسک نوعی از طنزپردازی در ادبیات و دیگر رشته‌های هنری است که جهانی تحریف شده، زشت، غیرعادی، خیالی یا باورنکردنی را خلق می‌کند. شکلی از روایت که مخاطب را در حالتی سرگردان میان خنده و وحشت رها می‌کند. کاهانی در دوران فیلمسازی خود در ایران به سبکِ کاری مشخص و روشنی دست یافته بود. نوعی از گروتسک که شبیه هیچ سینماگر دیگری در ایران نبود و ویژگی‌های منحصر به‌فرد خود را داشت. کاهانی بر این بستر فیلم‌هایی ساخته که گاه خوب و گاه ضعیفند. به‌ویژه در نیمه دوم دهه ۹۰ و پیش از مهاجرت کاهانی، رگه‌های گروتسک در ترکیب با نوعی معنا باختگی (ابزوردیسم) در آثار متاخر فیلمساز وجود داشت که فیلم را از نفس می‌انداخت. نوعی از بی عملی و سترون بودن در شخصیت‌های اصلی سینمای کاهانی وجود دارد که هم برقراری ارتباط میان مخاطب و کاراکترها را دشوار می‌کند و هم باعث شکل‌گیری موقعیت‌هایی ناخوشایند می‌شود. هدف کاهانی از چنین فضاسازی ناخوشایندی دقیقا رسیدن مخاطب به نقطه‌ای است که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد: «خب که چی؟»

خب که چی‌های آثار کاهانی بسیارند. اما مسئله اصلی، پیش از آن که فرایند خلق موقعیت‌هایی که به این پرسش کلیدی می‌رسند را بررسی کنیم، به وجود می‌آید. این خب که چی‌ها خیلی اوقات پاسخ قانع کننده‌ای ندارند. آدم‌هایی ناخوشایند (از نظر اخلاق عرفی) در موقعیت‌هایی ناخوشایند قرار می‌گیرند و واکنش‌هایی ناخوشایند نشان می‌دهند که به نتایجی ناخوشایند ختم می‌شود. قرار است از این فرایند نه چندان پیچیده در تماشاگر فیلم‌های کاهانی حسی از طنر توام با انزجار ایجاد کنند. اما همه این موقعیت‌ها موفق عمل نمی‌کنند.

 فیلم ارادتمند نازنین، بهاره، تینا ساخته عبدالرضا کاهانی

در همین فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» با زن‌هایی سرگشته و به اصطلاح عامیانه «اعصاب خرد کن» مواجهیم که زندگی انگلی را برگزیده و دائم در صدد سوء استفاده از مردان ساده دل و هوس‌بازند. هیچ برنامه مشخصی برای زندگی ندارند و سبک زندگی پادرهوا و باری به هر جهت را برگزیده‌اند. در واقع فیلم می‌خواهد نقبی به عمق زندگی قشری از جامعه بزنند. اما فیلم تنها با پشت هم چیدن موقعیت‌هایی مشابه از روزمرگی این زن‌ها، بی‌آنکه داستان اوج و فرودی داشته باشد پیش می‌رود. این موقعیت‌ها هرگز به یک روایت منسجم تبدیل نمی‌شوند. چه رسد به آنکه ذره‌ای به عمق روحیات و خلق و خوی شخصیت‌های بلاتکلیف فیلمنامه نزدیک شود.

فیلم به‌طور آشکار قصد نقد این سبک زندگی را دارد. اما حتی در این نقد هم موفق نیست. نه انگیزه آدم‌هایش روشن است، نه پس زمینه روشنی از آن‌ها به دست مخاطب می‌دهد و نه حتی به نتیجه‌ای می‌رسد. گویی یک ایده اولیه (که به نظر قابلیت‌های زیادی برای پرورش و ایجاد روایتی مشخص دارد) را در اختیار داریم. اما این ایده اولیه را دائم دور خود می‌چرخانیم و انتظار داریم از این پرسه‌های بیهوده روایت به نتیجه‌ای روشن برسیم. آدم‌های فیلم (اعم از شخصیت‌های اصلی و فرعی) در چنبره‌ای از دروغ، دسیسه و رودست زدن به یکدیگر گیر افتاده‌اند و در این موقعیت آن‌قدر سرگردان می‌مانند تا فیلم به پایان برسد. بی‌آنکه قصه از نقطه A قدمی فراتر بگذارد و احتمالا به نقطه فرضی B برسد. البته که یکی از اهداف گروتسک (به مانند ابزورد با اندکی تفاوت ماهوی) این است که قصه به جایی نرسد. اما این رویکرد همیشه و با هر دستمایه داستانی موفق نخواهد بود. همان‌گونه که در «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» موفق نبوده است.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

4 نظر
  1. عادل می‌نویسد

    دوست دارم بدونم کارگردان یا شخص دیگه ای که فیلمو دوست داشته(اگه وجود داره) در دفاع از فیلم یا حتی برای توضیح داستان فیلم، چی واسه گفتن دارن! کلا میخوام بدونم اگه کسی بخواد این مثلا فیلمو واسه یکی دیگه تعریف کنه چی باید بگه، سخته نه؟!!!

  2. محمد می‌نویسد

    سلام مزخرف‌ترین فیلم سینمایی است. و تکرار فیلم‌های فارسی قبل انقلاب جمهوری اسلامی ایران. البته در پایتخت و قشر پولدار این رفتارهای زشت و ناپسند کم نیست.

  3. میترا می‌نویسد

    خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مسخره بود بی مفهوم بی محتوا متاسفم برای مهناز افشار و طناز طباطبایی و دیگر بازیگران

  4. حمید می‌نویسد

    بی‌محتواترین فیلم تاریخ سینمای ایران

filimo the north pole