۱۰ حقیقت شگفتانگیز درباره پینوکیو
محبوبترین عروسک چوبی دنیا هفتم فوریه در سینماها متولد شد
داستان زندگی سرشار از درام مخلوق شگفتانگیز «کارلو کلودی» منبع اقتباس فیلمها، سریالها و انیمیشنهای بسیاری در طول تاریخ بوده است. پینوکیو به ما یاد داد که آدم شدن سخت است، ولی میتوان آن را آرزو کرد و بهش رسید. در بین اقتباسهای بصری پرشماری که از روی این قصه صورت گرفته، شاهکار دیزنی در سال ۱۹۴۰ چیز دیگری است. این فیلم در حیطه انیمیشن انقلابی ایجاد کرد و امروز از آن با عنوان «یکی از قلههای انیمیشن تاریخ سینما» یاد میشود. به مناسبت فرا رسیدن سالگرد اکران این شاهکار کلاسیک، برویم سراغ خواندن حقایق دست اولی در مورد «پینوکیو».
پیشتولید ۵ ساله انیمیشن پینوکیو
انیمیشن پینوکیو سالها قبل از اکران فیلم در سال ۱۹۴۰ در حال ساخت بود. وقتی فیلم را تماشا میکنید، اثری از عجله و شتابزدگی در آن نیست و صدها هنرمند (بهطور دقیق بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هنرمند و تکنسین کمپانی دیزنی!) درگیر ساخت این اثر ماندگار بودهاند.
«جیمنی کریکت» از ابتدا راوی داستان نبود
در هنگام ساخت فیلم بود که دیزنی فهمید میتواند این جیرجیرک دانا و عموما مزاحمِ پینوکیو را تبدیل به راوی داستان کند. وقتی این تصمیم گرفته شد، آنقدر محتوای جدید در اختیار تیم سازنده قرار گرفت که آنها مجبور شدند بخشهای زیادی از آن را حذف کنند.
اگر قرار بود از تمام مواد خامی که به خاطر این ایده جدید در دستان تیم قرار گرفته بود استفاده شود، بهراحتی میشد پینوکیو را به یک سریال ۱۰ قسمتی تبدیل کرد.
دیزنی هنگام ساخت فیلم شخصیت انیمیشن پینوکیو را تلطیف کرد. پینوکیوی کتاب «کلودی» خیلی شخصیت موجهی نیست. او کمی گستاخ است و به حرف دیگران هم اهمیتی نمیدهد. این ایده به درد انیمیشن نمیخورد و قصه درستی از دلش درنمیآمد. فیلمنامهنویسها به تدریج ابعاد دوستداشتنیتری به پسرک چوبی بخشیدند
«جزیره لذت» اسم دیگری داشت
نام جزیره در ابتدا «بوگیلند» بود. ایدهپردازی سر خلق این جزیره فرایندی طولانی داشت. قصهپردازان دیزنی مدام فکر میکردند جزیرهای که در آن کودکان بتوانند تمام تفریحاتی را که در حالت عادی از انجام آن منع شدهاند انجام دهند، میتواند چه شکلی باشد؟
در جریان این ایدهپردازیها بحث سرنوشت تلخ و تیره کودکان هم مورد بحث قرار گرفت. مثل تبدیل شدن آنها به خر! ایده فیلم این بود که برای هر عملی جریمهای وجود دارد و این ایده از این واقعیت سرچشمه میگرفت که «والت دیزنی» اعتقاد داشت فیلمهای انیمیشنی فقط مختص کودکان نیست.
مطالب مرتبط: انیمیشن های شرکت وارنر بروس
پینوکیو در اصل دوستداشتنی نبود
دیزنی هنگام ساخت فیلم شخصیت انیمیشن پینوکیو را تلطیف کرد. پینوکیوی کتاب «کلودی» خیلی شخصیت موجهی نیست. او کمی گستاخ است و به حرف دیگران هم اهمیتی نمیدهد. این ایده به درد انیمیشن نمیخورد و قصه درستی از دلش درنمیآمد. فیلمنامهنویسها به تدریج ابعاد دوستداشتنیتری به پسرک چوبی بخشیدند و او را بیگناه جلوه دادند تا مخاطب ارتباط عمیقتری با شخصیتش برقرار کند.
حذف آهنگی درباره رفتار بد از فیلم
زمانی که بچهها به «جزیره لذت» میرسیدند قرار بود سرودی درباره ولنگاری و تمام عیاشیها و فسادهایی که قرار بود انجام دهند بخوانند. این سرود ساخته و سپس به خاطر محتوایی که کمی بدآموزانه بود حذف شد تا به ورد زبان کودکان سراسر جهان تبدیل نشود!
ساخت ساعتهای واقعی برای رضایت دیزنی!
دیوار کارگاه «ژپتو» پر از ساعتهای فانتزی و جورواجور زیباست. انیماتورها برای اینکه از دیزنی کبیر برای خلق این ساعتها تایید بگیرند، واقعا شروع کردند به ساخت نسخه واقعی ساعتها. چون والت گاهی به بعضی از طرحها نگاه میکرد و مثلا میگفت «اوه نه، این یکی جواب نمیده.» انیماتورها هم که سرشار از ایده، تعهد و استعداد بودند، نمونه واقعی طرح را میساختند که به دیزنی ثابت کنند «جواب میده والت!».
تلاشی سخت برای ساخت سکانس موجها
انیماتورها و تکنسینها رسما پدرشان سر طراحی و ساخت صحنه گیر افتادن پینوکیو در میان موجهای خروشان درآمد. کار نیازمند یک استراتژی فنی اساسی بود و سرانجام از چند لایه تصویر با تکنیکهای مختلف برای خلق آب به طبیعیترین شکل ممکن استفاده شد.
گرسنگی امالمفاسد است!
صحنه افتادن ژپتو و گربهاش «فیگارو» در آب قرار بود کمی سیاه باشد. در ابتدا سکانسی ساخته شد که در آن ژپتو و فیگاور از شدت گرسنگی این ایده به ذهنشان خطور میکرد که ماهی خانگیشان «سلئو» را بخورند! اما این ایده به نظر دیزنی خشن بود. بنابراین در نسخه نهایی تنها به این بسنده شده که فیگارو در اوج گرسنگی گاهی چشمش به تنگ آب سلئوست!
شجرهنامه پینوکیو
در یکی از صحنههایی که از فیلم درآمد، ژپتو به پینوکیو توضیح میداد که از چوب چه درختی تراشیده شده و به او میگفت که جد پینوکیو درخت استواری بوده که در برابر سهمگینترین طوفانها و بادها مقاومت کرده است. در این صحنه در جریان تعریفهای ژپتو پینوکیو به جای گوش دادن به این قصه نمادین مشغول خیالبافیهای احمقانه در ذهن خود بوده!
آسیب پینوکیو به «دامبو!»
باورش سخت است، ولی پینوکیو نخستین فیلم دیزنی بود که هنگام اکران ضرر داد (البته در اکرانهای بعدی و بعد از عرضه روی نوار ویدئویی این ضرر را به شکل تکاندهندهای جبران کرد و سود سرشاری به جیب کمپانی ریخت!) این شکست باعث شد تا پروژه بعدی دیزنی که شاهکار دیگرش «دامبو» بود تحت تاثیر قرار بگیرد و با بودجه و شکوه و جلال کمتری ساخته شود.