روح الله زمانی که بخت و اقبال او را از یک کودک کار به استعدادی در بازیگری سینما تبدیل کرده، حالا بهجای خیابانگردی، شکسپیر میخواند و دستبهکار شده تا آیندهاش را با خوشبینی و حمایت دیگران، آنطور که دوست دارد، بسازد.
روح الله زمانی، بازیگر نوجوان فیلم خورشید آخرین ساخته مجید مجیدی است که در اولین تجربه حضورش در مقابل دوربین، بسیار درخشان بود و طعم بینظیر یک جایزه بینالمللی را هم چشید.
روح الله زمانی تا پیش از انتخابش برای فیلم خورشید، امکان دیدن فیلمهای سینما و نمایشهای روی صحنه را نداشت و سهم او از سینما، دیدن پوسترهای بازیگران روی سردر سینماها بود. او هرگز تصور نمیکرد روزی خودش بازیگر باشد و روی پرده سینما بدرخشد.
روح الله زمانی حالا بهجای کار در خیابان، شکسپیر میخواند و دستبهکار شده تا آیندهاش را با خوشبینی و حمایت دیگران، آنطور که دوست دارد بسازد.
به بهانه اکران آنلاین فیلم خورشید در پلتفرم فیلیمو با روح الله زمانی بازیگر این فیلم، گفتگو کردهایم؛ با فیلیمو شات همراه باشید.
نقد فیلم خورشید ساخته مجید مجیدی
- آشنایی شما با آقای مجیدی از کجا شروع شد و چطور برای فیلم خورشید انتخاب شدی؟
نظر آقای مجید مجیدی این بود که برای فیلم جدیدش از بچههای کار استفاده کند و برای همین منظور، مدارس زیادی را گشته بود تا بااستعدادترین بازیگر را انتخاب کند.
در مدرسه ما ششصد دانشآموز تحصیل میکنند که از همه آنها تست بازیگری گرفته شد و من از میان همه آنها انتخاب شدم. بار اول، آقای مجید آذرنگ تست بازیگری از من گرفتند و بعد همان تست را آقای محمد عسگری (دستیار اول آقای مجیدی) از من گرفتند و بار سوم هم در لوکیشن اصلی فیلم خورشید که مدرسه ما بود، آقای مجیدی خودشان از من تست گرفتند که خیلی خوششان آمد و بعد هم دعوت به کار شدم.
- هیچوقت به بازیگری فکر کرده بودی و از استعدادت در بازیگری آگاه بودی؟
من فکر میکنم استعداد بازیگری را خدا در وجود من گذاشته و فکر میکنم استعداد چیزی است که همه آدمها دارند اما باید آن را پیدا کنند. من خدا را شاکرم که این استعدادم را کشف کردم.
- نظرت درباره بازی خودت در فیلم خورشید چه بود و آقای مجیدی چه نظری داشتند؟
من از بازی خودم خیلی راضی بودم و خوشحالم که در کنار آقای مجیدی کار کردم و خدا را شکر که ایشان هم از بازی من راضی بود.
یادداشتی بر فیلم خورشید مجید مجیدی
- قبل از فیلم خورشید بازیگری را تجربه کرده بودی یا فقط علاقه داشتی؟
نه. من هیچ تجربهای از بازیگری نداشتم اما از کودکی عاشق بازیگری بودم. یادم هست زمانی که پنجساله بودم گوشی تلفن داییام را میگرفتم و ادای بازیگران سریالها را درمیآوردم و فیلم میگرفتم؛ یا اینکه شبیه پشتصحنه فیلمها و سریالها، با همان صدای کودکانه خودم فیلم میگرفتم و ویدیو میساختم.
این را هم بگویم که درمحله ما یکی از گریمورهای فیلمهای کوتاه زندگی میکرد که من از او پرسیده بودم چطور میتوانم وارد سینما بشوم و او هم گفت که «فقط با پارتی میتوانی وارد سینما شوی و کار سادهای نیست» و خدا را شکر که خدا پارتی من شد و من توانستم وارد سینما شوم.
از این بابت که بازی در این فیلم را تجربه کردم، خیلی خوشحالم؛ چون میدانم خیلیها تلاش میکنند و سختیهای زیادی میکشند که بازیگری را در سینما شروع کنند و ادامه بدهند و از این بابت خوشحالم که خدا خواست و من در این مسیر قرار گرفتم.
- خانوادهات با بازیگری شما مشکلی نداشتند؟
نه. خانوادهام هیچکدام مخالف نبودند و به من میگفتند هر کاری را که خودت دوست داری ادامه بده.
- تا پیش از بازی در فیلم خورشید، برای دیدن فیلم سینما رفته بودی یا نمایشهای روی صحنه را دیده بودی؟
وضعیت مالی خانواده من طوری بود که اصلا نمیتوانستم کلاسهای مورد علاقهام را ثبتنام کنم و هیچوقت نمیتوانستم تئاتر ببینم یا به سالن سینما بروم و فیلمها را در سینما ببینم. حتی کتابفروشی هم نمیتوانستم بروم و کتاب بخرم و همه اینها فشار سنگینی روی دوش من بود که من را از علاقههایم دور میکرد.
من از کودکی به بازیگری علاقه داشتم اما وقتی شرایط زندگی خودمان را میدیدم که باید کار میکردم، از همهچیز زده میشدم.
من استعداد داشتم اما مسیرش برایم هموار نبود؛ و اگر پدر و مادرم تمام زندگیشان را هم میفروختند بازهم نمیتوانستم بازیگر شوم. اما با این حال، مادرم خیلی من را حمایت کرد و مشوق من بود.
- قبل از فیلم خورشید فکر میکردی روزی بازیگر فیلم یک کارگردان سرشناس شوی؟
نه من فکرش را هم نمیکردم که بازی کنم اما مادرم میگفت: «وقتی خدا پشت توست، اگر تلاش کنی، آخرش به هر چیزی که میخواهی میرسی.»
من شنیده بودم که مثلا آقای جواد عزتی برای آنکه بازیگر باشد چقدر سختی کشیده و چقدر تئاتر خیابانی کار کرده؛ ولی من که فکرش را هم نمیکردم روزی بازی کنم و فقط به فکر کار کردن و پول درآوردن بودم، حالا این مسیر برایم باز شده و میتوانم به بچههای دیگر و دوستانم بگویم که خدا پشت همه ماست و همه شما هم میتوانید به آرزوهایتان برسید.
- بازیگری کار سختی است؟
نه اصلا سخت نیست.
- جلوی دوربین استرس نداشتی؟
نه. من از بازی کردن جلوی دوربین لذت میبردم.
- در اولین تجربه بازیگری مقابل دوربین، چه چیزهایی یاد گرفتی؟
وقتی من با آقای مجیدی کار کردم، به اندازه چندین سال تجربه کسب کردم و خیلی چیزها را از ایشان در همین مدت یاد گرفتم؛ مثلا یاد گرفتم که بازیگری و سینما انتها ندارد.
من یاد گرفتم که بازیگر نباید فکر کند جلوی دوربین است بلکه باید خودش باشد و من هم وقت بازی کردن به خودم میگفتم: «من روح الله زمانی هستم که دارم در این فیلم بازی میکنم و این فیلم هم زندگی من است.»
من یاد گرفتهام که وقتی فیلمی را میبینی، باید سواد تحلیل کردن فیلم را هم داشته باشی. فیلمهای آقای مجیدی هم طوری است که باید حتما سواد تحلیل کردن فیلم را داشته باشی و من هم برای آنکه این سواد تحلیل فیلم را یاد بگیرم کلاسهای بازیگری میروم و نمایشنامههای ویلیام شکسپیر را میخوانم و امیدوارم که بتوانم این سواد را داشته باشم و بعد فیلم خودم را ببینم و خوب تحلیل کنم.
- از جشنواره ونیز بگو و چرا به این جشنواره نرفتی؟
من مبتلا به کرونا شدم و برای همین هم نتوانستم به این جشنواره بروم.
- وقتی خبر برنده شدنت را در جشنواره ونیز شنیدی، چه احساسی داشتی و چه کردی؟
خیلی خوشحال شدم نه برای اینکه به خودم بنازم، بلکه برای اینکه با گرفتن این جایزه میتوانستم به بچههای کار امید و انگیزه بدهم که وقتی روح الله زمانی که تا دیروز در بازار مولوی بار جابهجا میکرد و امروز یک جایزه جهانی از جشنواره سینمایی میگیرد، آنها هم میتوانند به آرزوهایشان برسند.
- به نظرت فیلم خورشید چقدر واقعی است و چقدر توانسته زندگی بچههای کار را به تصویر بکشد؟
از نظر من خورشید همهچیز زندگی ما بچههای کار را نشان داده است. وقتی فیلم خورشید را میدیدم با خودم میگفتم اگر چنین چیزی هم در زیرزمین مدرسه ما بود، من حتما میرفتم و زیرزمین را میکندم؛ چون به آن نیاز داشتم و این عین واقعیت زندگی ما بچههای کار بود.
- به نظرت بزرگترین مشکل بچههای کار چیه و به چه چیزی نیاز دارند؟
بچههای کار به پول و خانه و ماشین و اینها نیاز ندارند، آنها فقط به حمایت نیاز دارند که به آرزوهایشان برسند.
- شما هم موردحمایت قرار گرفتی؟
بله. اول از همه خدا من را حمایت کرد و بعد هم آقای مجیدی و مادرم حامی من بودند.
آقای مجیدی همیشه با من در ارتباط است و هر ماه چند بار ایشان را میبینم و صحبت میکنیم. من آقای مجیدی را به چشم کارگردان نمیبینم، بلکه ایشان را به چشم رفیق نگاه میکنم.
من امیدوارم که دیگران هم از بچههای کار حمایت کنند تا استعدادهایشان شکوفا شود و فردا به همین کشور خدمت کنند.
- وقتی بهعنوان بازیگر انتخاب شدی و بعد هم برنده جایزه شدی، نظر دوستانت چه بود؟
همه هنرورها و سیاهی لشگرهای فیلم خورشید دوستان من هستند که از انتخاب و برنده شدن من در جشنواره خیلی خوشحال شدند.
بسیاری از دوستان من راه بدی را میرفتند، اما حالا نجات پیدا کردهاند و برخی از آنها درس میخوانند اما حامی ندارند. رفیقهای دیگری هم دارم که هنوز سر عقل نیامدهاند.
- بعد از فیلم خورشید، پیشنهاد بازی در فیلمها و سریالهای دیگر هم داشتی؟
بله. در حال حاضر در سریال شهید باکری با هادی حجازیفر کار میکنم و من در قسمت اول این سریال، نقش اول را بازی میکنم.
- تجربه کار کردن با آقای مجیدی و بازیگران معروف چطور بود؟
برخی چیزها گفتنی نیست؛ آنقدر تجربه خوبی بود که روح الله زمانی آنجا تغییر کرد. آنقدر روی من اثر گذاشت که توانستم خودم را تغییر بدهم.
روحاللهی که در نشست خبری گفت «ساچمههام ریخت»، حالا طور دیگری حرف میزند. کار خلاف و قلیون کشیدن و اینها را کنار گذاشته و وارد مسیری شده که از آن لذت میبرد.
- آینده خودت را چطور میبینی؟
من امیدم به خداست و با این شرایطی که در کشورمان هست نمیدانم سینما تا ۱۰ سال دیگر هنوز هست که من بازیگر آن باشم یا نه.
اما میدانم که مسیر بازیگری بسیار دشوار است و باید مثل یک کشتیگیر، بارها پشتت خاک شود تا بتوانی به موفقیت برسی و من هم تلاشم را میکنم که روزی بازیگر حرفهای سینما باشم.
- آیا کار قبلیات را ادامه میدهی؟
برنامه من عوضشده؛ دستفروشی برای این بود که کسی به من کمک نمیکرد و من اگر به اندازه عمرم آشغال جمع میکردم، باز هم آنقدر پول نداشتم که یک سکانس در سینما بازی کنم؛ اما حالا در این مسیر وارد شدهام و میخواهم ادامه بدهم.
- از کلاس بازیگریات بگو که چه چیزهایی در این کلاسها یاد میگیری؟
من اول باید از استادم کیارش دستیاری، که استاد کلاس بازیگری ماست، تشکر کنم که بهصورت رایگان به ما درس میدهد؛ چون من آنقدر پول ندارم که کلاس بازیگری بروم. او ما را با تدریس رایگان حمایت میکند و از وقتی این کلاسها را میروم، طرز حرف زدن من تغییر کرده و دیگر مثل افراد کوچهبازاری حرف نمیزنم.
شما فکر کنید روحالله که هیچوقت کتاب نمیخواند، حالا از وقتی کلاس بازیگری میرود، نمایشنامههای مکبث و اتللو را میخواند.
- قصد داری بازیگری را چطور ادامه بدهی؟
برخی میگفتند که بهتر است در کنار کلاسهای بازیگری، در رشته دیگری تحصیل کنی که چیز جدیدی هم یاد بگیری، اما آقای مجیدی به من توصیه کردند که «برای بازیگر شدن فقط باید تمام فکر و ذهنت را متمرکز بازیگری کنی و در این رشته درس بخوانی»؛ چون نمیشود که یک پزشک باشی و در کنارش بازیگر سینما هم باشی و این امکانپذیر نیست. من هم همین مسیر را پیش میروم و میخواهم سینما بخوانم.