سریال «گومورا» (با عنوان انگلیسی «Gomorrah») مجموعهای در ژانر درام جنایی است که سریال معروف «وایر» را در ذهن تداعی میکند.
سریال گومورا (با عنوان انگلیسی «Gomorrah») یک مجموعه تلویزیونی در ژانر درام جنایی است. این سریال بر اساس کتابی به همین نام، نوشته روبرتو ساویانو، توسط خود او ساخته شده است. روبرتو ساویانو یک روزنامهنگار ایتالیایی است که این کتاب را بر اساس تحقیقاتش در مورد انجمن تبهکاری کامورا، مافیای ناپل، اقتصاد ایتالیا و زندگی مردم آن شهر نوشته است. سریال ایتالیایی «گومورا» بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ ساخته و منتشر شده است. داستان و فضای «گومورا» ما را به یاد سریال شنود (با عنوان اصلی «The Wire») میاندازد اما این تصور که «گومورا» نمونهای کپیشده از «وایر» است، اشتباهی بیش نیست. «گومورا» یکی از تحسینبرانگیزترین سریالهای ژانر جنایی مافیایی است؛ اثری منحصر به فرد و یادآور دوران طلایی سریالهایی همچون «سوپرانوز» (با عنوان اصلی «The Sopranos») و «جانپناه» (با عنوان اصلی «The Shield»). در تحلیل و نقد سریال «گومورا» با فیلیمو شات همراه باشید.
سریال «گومورا» فضایی مالیخولیایی و غمگین، لبریز از افکار عمیق و جدی را به تصویر میکشد. روبرتو ساویانو یک ارزیابی دقیق از مشکلات عدیدهای که ایتالیاییهای معاصر باید با آنها دست و پنجه نرم کنند ارائه داده است. شاید تعجبآور باشد اگر مخاطبانی که طی دو دهه اخیر با درامهای جنایی مشابه اشباع شدهاند دوباره پای تماشای سریالی خونین با فضایی آلوده بنشینند. اما برای کسانی که طرفدار داستانهای شهری درهمتنیده، لحظههای پرفشار، لحن و روایت استثنائی هستند، سریال ایتالیایی «گومورا» گزینهای باارزش محسوب میشود.
درباره فیلم سینمایی گومورا که با الهام از کتاب روبرتو ساویانو ساخته شده است در فیلیمو شات بخوانید
اگر سریال وایر (یا «شنود») را دیده باشید، بیشک متوجه خواهید بود که این مجموعه طی ۵ فصل و ۶۰ قسمت چه دنیای تأثیرگذاری خلق کرده است. «وایر» به دلیل نمایش واقعگرایانه مضامین فرهنگی، بررسی دقیق جامعه، سیاست و زندگی شهری موردتحسین بسیاری قرار گرفت اما هیچگاه نتوانست جایزهای مهم و ارزشمند بدست آورد. آمریکا همیشه به صادرات فرهنگی پرشتاب خود ادامه داده اما کمتر اثری را میتوان از حیث عمق و وسعت نفوذ با سریال «وایر»، اثر دیوید سیمون، مقایسه کرد.
مجموعه تلویزیونی «وایر» توانست سریالهای درام در ایالات متحده را متحول کند و حتی میتوان اینطور گفت که بسیاری از سریالهایی که به گرد پای «وایر» نمیرسند هم ارزش تماشا دارند چه رسد به خود «وایر». برای مثال میتوان به سریالهای «آن شب» (با عنوان اصلی «The Night Of») و «کارآگاه حقیقی» (با عنوان اصلی «True Detective») محصول شبکه اچبیاو اشاره کرد که تا حد زیادی از اثر اصیل سیمون الهام گرفتهاند.
با توجه به اینکه انتقادات جذاب و خمشگینکننده سریال «شنود» از نابرابریهای اجتماعی و نهادهای بیتفاوت مسئلهای جهانی است، تعجببرانگیز نخواهد بود که این مجموعه با گذر از مرزهای آمریکای شمالی، خود را به ایتالیا برساند و روی آحاد جامعه اثرگذار باشد. این اثرگذاری زمانی برجسته میشود که به موضوعاتی همچون موج مهاجرت انسانی به غرب، نگرانی از تروریستها و تکامل جرائم سازمانیافته پس از جنگ سرد توجه کنیم.
شیوهای که سریال «وایر» شبکههای فساد را با خلق کاراکترهای متمایز در محیطی پویا و عمیق تشریح کرد، الگویی است که در بسیاری از سریالهای اروپایی در سالهای اخیر قابل شناسایی است. سریال پل (با عنوان انگلیسی «The Bridge») نمونهای از همین آثار است که به همت کشورهای سوئد، دانمارک و آلمان ساخته شده است. این سریال طی ۴ فصل و ۳۸ قسمت، چهار نسخه از مشکلات مرزی بین چند کشور را به تصویر میکشد. نمونههای دیگر عبارتند از: سریال بریتانیایی «وادی خوشحالی» (با عنوان اصلی «Happy Valley»)، سریال بریتانیایی «برادچرچ» (با عنوان اصلی «Broadchurch») و سریال «آخرین پلنگها» (با عنوان اصلی «The Last Panthers»)، درامی فرانسوی که بر اساس بحران مهاجرت اروپا و پیامدهای ناخوشایند جنگهای بالکان ساخته شده است.
سریال «گومورا» حماسه خود را با معرفی دو کاراکتر خیالی آغاز میکند؛ چیرو (با بازی مارکو داموره) و آتیلیو (با نقشآفرینی آنتونیو میلو) که ما را یاد کاراکتر بودی (جی دی ویلیامز) و مکنولتی (دومینیک وست) در سریال «وایر» میاندازند. زمانی که چیرو و آتیلیو به یک پمپ بنزین شلیک میکنند، آتیلیو از وابستگی دخترش به رسانههای اجتماعی شکایت میکند؛ موضوعی که هوش نویسندگان را نشان میدهد زیرا این موضوع معضلی جهانی است. محبت پدرانه او بعدها زمانی برجسته میشود که کودکانش را در حال خواندن آهنگهای پاپ تماشا میکند؛ این سکانس از آن صحنههایی است که به اصل معروف «چیزی نگو، نشان بده» پایبند هستند. این صحنه به خوبی توانسته بیآنکه مخاطب را با چند صفحه دیالوگهای توضیحی خسته کند، ویژگیهای یک کاراکتر را خلق کند.
بازیگرانی که نقش چیرو و آتیلیو را ایفا میکنند خیلی زود پویایی گرم رابطه پدر و پسری را خلق میکنند؛ روشی که پدران و مربیان به پسران و شاگرانشان آموزش میدهند، گاهی به آنها تشر میزنند و در نهایت به آنها کمک میکنند، مضمونی است که بهمرور در سریال «گومورا» نفوذ میکند. چیرو و آتیلیو در مراحل مختلف زندگی هستند، اما در هر صورت آنها مردانی هستند که سعی دارند با کمترین تلاش به موفقیت دست پیدا کنند. خیلی طول نمیکشد که متوجه شویم حیطه کار آنها انجام اعمال وحشیانه و گاهی اوقات خستهکننده است (زمان زیادی از داستان صرف خوردن آرامآرام آبجو و قهوه میشود).
پس از اتمام فصل اول، سریال «گومورا» بدون از دست دادن تمرکز کانونی خود روی نحوه مدیریت ثروت بهدست آمده از مواد مخدر و جنایات بیرحمانه توسط سازمانهای مخوف و نمایش فساد سرتاپای جامعه، حیطه و قلمرو خود را وسعت میبخشد تا اهداف بزرگتری را دنبال کند. این مجموعه درام روند و جریان ثروت را از محلههای فقیرنشین که مهاجران آفریقایی در آنها ساکن هستند تا ادارات شیک و مجلل دلالان اهل زدوبند دنبال میکند. اگرچه سازندگان سریال هیچگاه روی صندلی قضاوت نمینشینند و کاراکترها را قضاوت نمیکنند، اما افراد ضعیف معمولاً بهتر از وکلا و حسابداران گرانقیمت با روشهای سوالبرانگیز عمل میکنند.
رئیس چیرو و آتیلیو، مردی کاریزماتیک به نام پیترو ساواستانو (فورتوناتو چرلینو) است؛ او از سوی رؤسایی که تکهای از قلمرواش را میخواهند تحت فشار قرار گرفته است. پسر نازپرورده پیترو، گنارو (سالواتوره اسپوزیتو) که بیشتر به نام گنی شناخته میشود، کسی نیست که بتوان در شرایط حساس رویش حساب باز کرد. در نتیجه، بیشتر مسئولیتها بر دوش همسر سرسخت پیترو، ایما (با بازی ماریا پیا کالتسونه) و چیرو افتاده است. بازی داموره در نقش چیرو تحسینبرانگیز است؛ او بهخوبی توانسته نقش کاراکتری هوشیار و گوشبهزنگ را ایفا کند.
شاعرانگی سریال «گومورا»، که همچون فیلم سینمایی ساخته شده با همین نام بر اساس کتاب روبرتو ساویانو، در جزئیات هوشیارانه آن نهفته است: شیوهای که یک وکیل مشکوک در حال پیمون راهپله به تصویر کشیده شده او را شبیه جانوری کوچک در یک مارپیچ کرده است؛ طلاکوبی تخت جدید و مخوف رئیس مافیا شکوه و جلال زمخت خانه تونی سوپرانو را در ذهن تداعی میکند؛ پژواک آهنگهای هیپهاپ ایتالیایی در برخورد به سیمان ساختمانهای بلندمرتبه ما را به یاد ساختمانهای مشابه بالتیمور، مارسی، ناپل و شیکاگو میاندازد.
جنگ کودکان، خشونت شوکهکننده در استفاده از سلاح و جداسازی زندانیان بر اساس نژاد و آدمفروشی برای حل مشکلات اقتصادی، صحنههایی جالب در سریال «گومورا» رقم زدهاند. برخی از صحنههای مربوط به زندان ما را به یاد سریال «نارنجی مد جدید است» (با عنوان اصلی «Orange Is the New Black») میاندازند. منازعات قدرت در زندان سریال «گومورا» بیانگر سوالی مهم است؛ چه کسی واقعاً کنترل جامعه ایتالیا، چه داخل و چه خارج از زندان، را در دست گرفته است؟
مبادا فکر کنید که سریال «گومورا» تمام ایتالیاییها را به یک چشم نگاه میکند. این اتهام ناعادلانه زمانی که سریال «سوپرانوز» در اوج بود به آن وارد شد اما روبرتو ساویانو در درام ایتالیایی خود تصریح میکند که زنان و مردان زیادی در سطوح مختلف جامعه وجود دارند که تمام تلاششان را میکنند تا مطابق قانون رفتار کنند. پیادهنظام پیترو اغلب حس میکنند که به دام سیستمی از خشونت و انتقام افتادهاند؛ آنها راهی برای فرار ندارند و حتی خود پیترو هم پیوسته با مقامات و دیگر رؤسا درگیر است و در نهایت میگوید: «خسته شدم».
برای سازندگان سریال «گومورا» راحت بود که از گنی بیچاره به عنوان سوژه طنز استفاده کنند. اما او گاهی اوقات ایدههای خوبی مطرح میکند که پدرش نادیده میگیرد. این حقیقت که وارث میز ریاست به اندازه چیرو و پیترو بیرحم نیست در نهایت رنگ تراژدی به خود میگیرد.
«گومورا» بیشتر یک سریال مردمحور است، اما ایما با زیرکی و کاردانی بهمرور زمان، بیشتر خود را به قصه غالب میکند. او و چیرو ترکیبی از نیاز و احتیاط را تشکیل دادهاند. هر چه موانع بیشتری این خانواده مجرم را آزار میدهد، نیاز این دو به هم بیشتر حس میشود، اما هیچکدام از آنها بهطور کامل به طرف مقابلش اعتماد ندارد. پیترو و ایما، همانند دیگر کاراکترهای درامهای جنایی در سنین مختلف، میخواهند ثروت خانواده را پاک کنند و آن را به کسبوکاری قابل احترام تبدیل کنند. واقعیت این است که انجام این کارها اغلب با دشواری همراه است؛ فرقی ندارد در حوزه املاک و مستغلات باشد یا امور مالی، حرص و طمع همیشه موانعی بر سر راه خانواده ساواستانو میاندازد.
اگر سریال «گومورا» نقصی داشته باشد، آن نقص، نقاط عطف داستان است که بهطرز متمایزی آشنا هستند؛ حتی اگر مجرمان، پروژههای مسکن و وکلای سادهلوح اسامی متفاوتی داشته باشند. محور این درام جنایی درنهایت حول مردی سفیدپوست میچرخد که نمیتواند خود را از چرخه انتقامجویی خشونتبار آزاد کند. همانطور که میدانید پیدا کردن این نوع داستانها، چه در پرده سینما و چه در قاب تلویزیون، کار دشواری نیست؛ با وجود این، بافت غنی دنیای سریال که توسط استفانو بیز در مقام نویسنده و استفانو سولیما، فرانچسکا کومنچینی و کلودیو کوپلینی در مقام کارگردان خلق شده قابلتحسین است. ما قبلاً هم درامهای جنایی خوب دیده بودیم اما خالقان «گومورا» با هوش مبتکرانه خود یک تور جدید در ایتالیا برایمان ترتیب دادهاند.
منبع: Variety
سریال واقعا خوبیه ، فصل ۲ واقعا مغز آدم هنگ میکرد ! ساواستانو بزرگ اومد اون بچه خوشگلرو کشت ، همه فکر کردن کار رفیق چیروعه ، بعد رفت رفیق چیرو رو کشت ، قشنگ بینشون نفاق پاشید :)))) که به هم شک کنن ، خوب شد فهمیدن ! اما لحظه ناراحت کننده کشتن دختر بچه چیرو بود ، و لحظه عجیب هم کمک پسر ساواستانو به چیرو برای کشتن پدر خودش ! کلا برگام ریخت فصل ۲ ! خلاصه واقعا سریال ایتالیایی خفنیه.
ایرادات زیادی داشت و قابل قیاس با سریالهای امریکایی نیست زنده شدن چیرو چوس دود کردن سیگارش سرو وضع ریسان مافیا حتی یه لباس لوکس نداشتن انگار همشون ساقی بودن کاراکترهای زیاد و حذف همه پلیسم که بوق بود در کل قدر ساخته های آمریکا رو بدونید مثل سوپرانو برکینگ بد امپراتوری بورداک
چیرو به اعماق دریا میره دوبار زنده میشه
میخواد زندگی جدیدی درست کنه ولی سیستم های فساد جامعه بهش اجازه نمیده مجبور میشه بره ایتالیا درگیر فضای رقابتی و ریس شدن که پایان خوشی براش نداره
سریال جذابی هست
ادم رو بفکر میبره که
این همه خوشونت قدرت ثروت شهرت
ولی حتی تو خانه خودت امنیت نداری…ضعیف تر ها زود نابود میشن….قدرت مندها کمی دیر تر ولی
سریال تا اخر جذابیت خودش رو داره و انسجامش رو حفظ کرده
من مثل این سریال دیگه ندیدم بخدا،واقعا تمیزو باحال بود.و شیرو ام زنده است.تو فصل پنجمش هست ،تو ی سریال دو قسمتیم گومورا لامورتال هست که بازم شیرو زنده است
سریال خیلی خوبیه ، من که سریال ایتالیایی به این تمیزی ندیده بودم ، مافیا به کسی رحم نمیکنه بالاخره همه یجا میمیرن ، نکته ای که هست اخر هر فصل یه اتقاق بزرگ می افته چیزایی که انتظار نداریم ……….
فصل پنجم گمروایاامده
بیشتر شبیه برکینگ بدع تا وایر اشتب زدین ب نظرم
تمام فصل ۴ رو به عشق زنده موندن چیرو دنبال کردم متاسفم که اصلا نشونش ندادن و اصلا پاتری حقش نبود بمیره اینهمه به جنارو وفادار بود
سلام .بسیار ممنون و خسته نباشین .این سریال یکی از بهترین سریالهای بوده که تا الان دیدم .زمان پخش فصل پنجم رو میخاستم بدونم ؟ ممنونم اگه جواب بدین ؟
چیرو نمیمیره, فیلم سینمایی The Immortal 2019
بدن چیرو به آرامی در خلیج ناپل در حال غرق شدن است. همانطور که او در تاریکی فرو می رود ، خاطرات پدیدار می شوند. سال ۱۹۸۰ است ، زمین می لرزد و ساختمان ها در حال سقوط هستند. گریه کودک از زیر آوار بلند می شود. ده سال بعد ، این نوزاد به پسر جوانی تبدیل شد که زنده مانده بود ، خودش در خیابان های ناپل و تربیت خود را از دنیای زیرین بدست آورد. فرزند بی هدف هیچ کس Ciro Di Marzio ، Immortal نمی شو
در جواب باید بگم که مرگ حقه و چیرو هم مستثنی نیست.
ولی چرا داستان رو لو میدید آخه خواهر من؟
خداوند فیلمبازها عذابی الیم تدارک دیده برای کسایی که اسپویل میکنن. از من گفتن بود.
چرا چیرو میمیرد؟