۲۴ ساعت اول بعد از وقع زلزله در بم و بحران مدیریت این فاجعه طبیعی و یک مرد به نام احمد کاظمی و یارانش که پیش از آنکه دیگر مسئولان، سرگیجهشان برطرف شود، دست به کار میشوند و به کمک مردم آسیب دیده از زلزله میروند.
احمد کاظمی با همان روحیه کاری و مسلط بر موقعیت که در جنگ هشتساله داشته است، با همراهی گروهی کوچک از یاران و همرزمان باوفایش دست به مدیریت بحران میزنند و جان بسیاری از مردم آسیب دیده از زلزله و در سرما بدون سرپناه مانده را نجات میدهد. این فرد و گروه همراهش قطعا قهرمانی کردهاند بلاشک. طبیعتا در هر بوم و اقلیمی چنین منش و رفتار و درایتی مصداق واضح مدیریت بحران همراه با درایت و خرد ورزی و همزمان کارآمدی است. پس قطعا ضرورت ساخت یک فیلم سینمایی سروشکلدار و در خورشان این رفتار و این منش به شدت احساس میشود.
فیلم احمد؛ معرفی، نقد و عکسها
فیلم احمد با این انگیزه و هدف ساخته شده است. اما آیا فیلم موفقی هم بوده است؟ آیا توانسته احمد کاظمی را به عنوان یک قهرمان یا شخصیتی خاص و چند وجهی و شاید تکرار نشدنی را به تصویر بکشد؟ آیا موفق شده است جدای از شکل بیرونی کنشهای قهرمان داستان، به جهان درونی و ذهنی او ورود کند و شکل و شمایل شخصیتی و فکریای که باعث تبدیل شدن احمد کاظمی به یک قهرمان شده است را به تصویر در آورد؟ بایدها و نبایدها، شیوه تفکر، جهان بینی، روش مدیریتی، کنش و روش احمد کاظمی چه ویژگیهایی داشته که او را به فردی منحصر به فرد بدل کرده است؟ آیا پریدن روی باند هواپیما و نجات دختر بچه در سکانسی که طعنه به سینمای هند میزند، احمد کاظمی را شکل داده است؟ آیا رفتار احمد کاظمی از جنس فعال بودن و کنشگری بوده یا انفعال و سستی و سردرگمی بخشی از وجود او را شکل داده است؟ آیا تعادل میان رفتار همراه با مهربانی کاظمی و همزمان رفتار مبتنی بر اقتدار و مدیریت نیروی انسانی و مسلط شدن به شرایط بحرانی در فیلم رقم خورده است؟ پاسخ بسیاری از این سوالات مثبت نیست. هر چند فیلم از نظر پروداکشن و سر و شکل، اثری پرزحمت و چشمگیر است، اما به نظر فیلمی شکل گرفته و کامل نیست.
یکی از مشخصترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که میتواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانسهای مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه میتواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند
یکی از مشخصترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که میتواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانسهای مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه میتواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند. تدوینی که میتواند با کاهش نماهای پرت و پلای نمایش مردمان زخمی و آسیب دیده و ملول (بیش از حد لازم) ریتم فیلم را بهتر و منسجمتر کند. تدوینی که میتواند با حذف ماجرای شکار مار توسط دخترک و حرکت نمادین احمد کاظمی روی باند فرودگاه، فیلم را به جهان معقولتر و کمتر هندیوار هدایت کند.
یکی دیگر از پاشنه آشیلهای فیلم انتخاب تینو صالحی به عنوان بازیگر نقش احمد کاظمی است. سوال اینجاست که آیا صرف شباهت ظاهری و قد و قامت میتوان دست به انتخاب یک بازیگر زد آن هم برای ایفای نقش شخصیتی مثل احمد کاظمی که بیش از آنکه ظاهرش اهمیت داشته باشد، جهانبینی، لحن، جهان فکری، کنش و منش و شیوه نگاهش به زندگی و مرگ اهمیت داشته است؟ قطقا پاسخ منفی است. اجرای تینو صالحی در نقش احمد کاظمی به دلیل ضعف در فیلمنامه، هدایت بازیگر و البته دور بودن جهان درک شده توسط صالحی از جهان احمد کاظمی، بیشتر در شکل و اطوار خلاصه شده و در نگاه و لحن بازیگر ابعاد ظریف شخصیتی احمد کاظمی بروز پیدا نکرده است. در واقع صالحی بازی در نقش احد کاظمی را هم مثل بازی در هر نقشی یه شکلی تکنیکی به جا آورده حال آنکه برای نمایش قهرمانهای بزرگ (چه ایرانی و چه فرنگی) جنسی از سفر به درون و بازی زیرپوستی که مکمل بازی بیرونی باشد، ضروری است.
در پایان باید گفت احمد هم مثل مجنون و آسمان غرب با یک ایده خوب ساخته شده است (صرفا ایده، نه فیلمنامه) و آن نشان دادن رشادتها و قهرمانیهای بزرگانی است که قبل از شهادتشان محل اثر بودهاند و اقدامات مهم و بزرگی را رقم زدهاند. بزرگانی که بر خلاف نمونههای سینمایی سالهای پیش لزوما در انتهای فیلم شکست نمیخورند و به شهادت نمیرسند، بلکه موفق میشوند و جان سالم به در میبرند.