نگاهی روانشناختی به بو ترسیده است

پسرک اخته شده

فیلم بو ترسیده است را اگر از منظر معاشرت سینمایی و لذت‌ها و فراز وفرودهای روایی بسنجیم، فیلم چندان درجه یک و همراهی‌برانگیزی نیست. اما اگر بنا داریم با سینما به شکلی عمیق‌تر مواجه شویم و تجربه‌ای فراتر از سرگرمی را پشت سر بگذاریم، بو ترسیده است به رغم ایرادات ریتمیک و ساختاری و البته زیاده‌گویی‌ها و اضافات بسیاری که دارد، فیلم قابل تاملی است. فیلم روی یک مسئله بنیادی دست گذاشته است. ماجرای ارتباط میان مادر و فرزند پسرش در غیاب پدر. همین تک خط به تنهایی می‌تواند تحلیل‌های بسیاری در مورد آسیب‌های احتمالی ناشی از این موقعیت را تداعی کند.

بهترین فیلم های خواهر برادری سینما

آسیب هایی که رد آن می‌تواند تا پای مرگ همراه هر شخصی باشد. مسئله فقدان پدر، شیوه مواجهه مادر با این فقدان، جایگزینی احتمالی پسر به جای پدر و ارتباط روانی مادر با این پدیده، حذف ظاهری رقابت ادیپی میان پسر و پدر در مسیر بدست آوردن مادر، خشم و عشق توامان مادر از پسر و فرافکنی کردن خشمی که از همسر متوفی‌اش دارد روی جنس مذکر فعلی در دسترس یعنی پسر. تلاش برای جایگزینی ذهنی پسر (به جای پدر) و به تملک کامل درآوردن او که مبادا مادر را ترک کند. کنترل‌گری بیش از حد ناشی از ترس و مراقبت و نگرانی توامان که منجر به اخته و بی‌خاصیت و منفعل و ترسو بار آمدن بو شده است.

بدیل شدن مادر به نماد سوپرایگوی شدیدا شماتت‌گر در غیاب پدری که می توانست ساختار سوپر ایگویی پسر را دقیق‌تر شکل دهد. انتقال احساس گناه شدید به بو از سوی مادر و همزمان تلاش‌های بی‌انتها و البته بی‌نتیجه بو (پسر) برای جلب تایید و توجه مادر. ناامن شدن دنیا برای کودک (پسر) به واسطه مراقبت‌های بسیار زیاد، شماتت‌های بسیار زیاد و رها شدن‌های و ترک شدن‌های عاطفی بسیار زیاد و… بسیاری آسیب دیگر که ساختار روان بو را طوری شکل داده که حالا در فیلم برای مخاطب به نمایش گذاشته شده است. در واقع بو یک کودک ترسیده و طرد شده و تایید نشده و رشد نکرده است که تبدیل به نماد اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر شده است. او اصطلاحا یک اضطراب است که دست و پا درآورده است.

فیلم بو ترسیده است

طبیعتا در چنین مختصات روانی‌ای شخص توان درک واقعی از موقعیت ها را نخواهد داشت. ضربات روحی و روانی‌ای که در کودکی به واسطه رفتار و آسیب‌های روانی خود مادر به پسر منتقل شده است، ساختار فکری و روانی بو را شکل داده است. اصولا بو جهان را جایی به شدت ترسناک، غیر قابل اعتماد و ناامن فهم کرده است و براساس همان شکل گرفتگی دوران کودکی تا سن میانسالی جهان و زندگی را فهم کرده و زیسته است. پس طبیعی است اگر بو دچار پارانویای شدید شود. طبیعی است که دچار اضطراب فلج کننده فراگیر شود. طبیعی است که در حضور کوچک ترین نیروی مقتدری که در ذهن او تداعی کننده قدرت سوپرایگویی ناسالم مادر است، احساس انفعال و ترس و بی‌خاصیتی کند.

طبیعی است که برای اینکه مورد تایید مادر باشد تمام تلاشش را بکند و نتیجه نگیرد. تمام ارتباط بو با دنیا از مسیر رفتار مادر با او عبور می کند. ارتباط میان بو و مادر است که سرنوشت بو را تعیین می کند. مادری که نه تنها کنترل‌گری و انحصارطلبی بیرونی را به اوج رسانده، بلکه به واسطه انتخاب یک روانکاو تلاش می‌کند درونیات بو را هم کنترل کند و بر ذهنیت‌ها و افکار و احساسات و باورهای بو سلطه پیدا کند. مادر حتی بر تنها نیمچه رابطه‌ای که بو با یک دختر (الین) برقرار کرده بوده، هجوم آورده و آن را از بین برده است. چرا که هیچ زنی نباید جایگزین یگانه زن زندگی بو یعنی مادرش شود. به یک دلیل ساده این پسر مال من است. سهم من از مردانگی در جهان در غیاب همسرم این پسر است. من اجازه رفتن، مستقل شدن و جدایی این پسر از خودم را نمی‌دهم. هرکجا باشد او را کنترل می‌کنم و با احساس گناه دادن به او، پسر را برای خودم و نزد خودم نگاه می‌دارم. حتی اگر پسر از نظر فیزیکی از من دور باشد، من به واسطه ابزارهای کنترلی خودم و البته به مدد شیوه تربیتی‌ای که داشته‌ام او را مال خود دارم. اصولا او را طوری تربیت کرده‌ام که نتواند به کسی دیگر فکر کند. طوری تربیت کرده‌ام که اگر از من دور شود، ترس و نگرانی بسیاری گریبانش را بگیرد. او به ازای هر قدم دور شدن از من باید تاوان سنگینی روانی و اضطرابی بدهد. بو مال من است.

بو ترسیده است از منظر تحلیل روانشناختی اثری به شدت قابل ارجاع است و نکاتی که در آن کشف می‌شود می‌تواند با شدت و حدت کمتر یا بیشتری، رگه‌هایی از حالات مشابهی در مخاطبان اثر را تداعی کند و موجبات همذات‌پنداری در مخاطب را فراهم آورد

این تمام حرف مادر به شکل خودآگاه و ناخودآگاه است. در کل شیوه تربیتی مادر به نوعی است که تنها جایی که شاید بو شانسی برای حس امنیت داشته باشد، آغوش مادر است. که البته مادر به واسطه شماتت و احساس گناه سنگینی که به بو وارد کرده، آن را هم از بو گرفته است. پس جهان برای بو جایی به شدت ترسناک است. چیزی شبیه نوزادی که از رحم مادر بیرون آمده و گریه می‌کند و هیچ کس نیست که او را در آغوش بگیرد و با گرمای محبت مادارنه اندکی او را آرام کند. بو به رغم بالا رفتن سن و سالش موفق نشده از ترس موعد تولد خودش را برهاند و هیچ وقت مجال درک دنیای واقعی و درک و هضم آنچه در جهان اطراف بدون در نظر گرفتن سیطره روحی و جسمی مادر وجود دارد را، نیافته است. پس بو در حد یک نوزاد ترسیده از جهان باقی مانده است.

تمنای او برای مورد تایید و حمایت قرار گرفتن بی‌نتیجه بوده است. تمام توجه مادر به پسرش (بو) مشروط بوده است. تمام حرف مادر این بوده که طوری که من می‌خواهم به تو توجه می‌کنم، طوری که من می‌خواهم تو را دوست دارم، طوری که من می‌خواهم از تو حمایت می‌کنم، طوری که من می‌خواهم تو را تنها می‌گذارم، طوری که من می‌خواهم تو باید به من پاسخ بدهی، تو باید طوری باشی که من می‌خواهم، طوری تصمیم بگیری که من می‌خواهم، طوری حرف بزنی یا انتخاب کنی که من می‌خواهم، طوری زنده باشی که من می‌خواهم و… ورنه چنان احساس گناه فلج‌کننده‌ای به تو خواهم داد که توان قدم از قدم برداشتن نداشته باشی. ترکیب توامان خدمات‌رسانی و کنترل‌گری از یکسو و احساس گناه و عذاب وجدان به پسرک دادن از سوی دیگر، فرمولی است که مادر برای به بردگی درآوردن بو به کار برده است. بو هم که هیچ وقت تمایز میان برده بودن یا نبودن را درک نکرده است، امکان هر نوع عمل واکنشی را ندارد. در واقع به شکلی فطری مایل به استقلال از مادر هست اما چنان اخته و منفعل بار آمده که توان انجام کاری را ندارد و با برداشتم کوچک‌ترین قدمی سیستم اضطرابی و احساس گناهش فعال می‌شود و بی‌عمل می‌شود. در واقع شکل رفتاری و تربیتی مادر مانند تراشه‌ای در ذهن بو جا خوش کرده و اختیار تفکرات و رفتار او را در دست گرفته است.

در همین مسیر می توان ترس‌های بو در خانه و محله‌ای که در آن زندگی می‌کند، تردیدش برای رسیدن به مراسم تدفین دروغین مادر، تلاشش برای خلاصی از دست پیرمرد و پیرزن مراقب، تخیلات و سفرهای ذهنی‌اش در جنگل و شکل و شمایل حضور در خانه مادری و از همه مهم‌تر حضورش در دادگاه نهایی فیلم و از میان رفتنش در دل قضاوت‌ها و خروارها حس گناه و عذاب وجدان از سوی مادر و دیگران معنایی دقیق و عمیق پیدا می‌کند. بو ترسیده است از منظر تحلیل روانشناختی اثری به شدت قابل ارجاع است و نکاتی که در آن کشف می‌شود می‌تواند با شدت و حدت کمتر یا بیشتری، رگه‌هایی از حالات مشابهی در مخاطبان اثر را تداعی کند و موجبات همذات‌پنداری در مخاطب را فراهم آورد.

تماشای فیلم بو ترسیده در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

1 دیدگاه
  1. احسان می‌نویسد

    این فیلم بسیار پرمعنا و مفهومه ، به نظر من کارگردان دستشو تو سوراخی کرده که تا حالا هیچ کس نکرده واز اون سوراخ فضای وحشتناکی رو به ما نشون میده که از واقعیت دور نیست ، این فیلم در یک سکانس از فیلم سالو دقیقاً متضاد میشه ، جایی که یکی از او چهار جنایتکار درباره مادرش صحبت میکنه و میگه که هنگامی که مادرم خواست از مهر مادری علیه من استفاده کنه آخرین چیزی بود که چشماش دید ، یعنی اون شخصیت مادرشو کشته و جتی اجازه نداده که از این حالت و رابطه مادر و فرزندی ذره ای سو استفاده بشه ……به هر حال این روابط خیلی مهم هستند و اگر از حالت عادی و تعادل خارج بشن ، فاجعه به وجود میاد.

filimo the north pole