مرور نقدهای قدیمی و واکنش منتقدان به فیلم جنگی کیومرث پوراحمد

فیلم اتوبوس شب؛ همه ما انسانیم

۲۶ آبان سالگرد اکران بهترین فیلم دفاع مقدس پوراحمد است

کیومرث پوراحمد، به‌خصوص در دهه ۷۰ یک فیلمساز تاثیرگذار و خاطره‌ساز بود. مجموعه قصه‌های مجید هنوز که هنوز است یکی از قله‌های سریال‌سازی در تاریخ تلویزیون ایران قلمداد می‌شود و فیلم خواهران غریب به یکی از خاطرات جمعی یک نسل تبدیل شد. روند موفقیت‌های پوراحمد تا اوایل دهه ۸۰ و فیلم شب یلدا هم ادامه داشت. با این وجود زمانی که او به‌سراغ ساخت اتوبوس شب رفت، اوضاع چندان جالب به‌نظر نمی‌رسید. فیلم‌های آخر پوراحمد نه فروش چندانی کرده بودند و نه ذره‌ای از حس‌وحال بهترین آثار او را در خود داشتند. در چنین شرایطی، بسیاری از منتقدان اتوبوس شب را بازگشتی نسبتا موفقیت‌آمیز برای پوراحمد تلقی کردند.
به بهانه سالگرد اکران اتوبوس شب نگاهی انداخته‌ایم به چکیده نقدهایی که در زمان نمایش این فیلم در موردش نوشته شد.

بهترین فیلم و سریال های کیومرث پوراحمد

بازیگران و عوامل فیلم اتوبوس شب

کارگردان فیلم اتوبوس شب: کیومرث پوراحمد/ فیلمنامه‌نویس: کیومرث پوراحمد (بر اساس فیلمنامه کوتاهی به قلم حبیب احمدزاده/ گسترش داستان: حسن شکاری/ تدوینگر: کیومرث پوراحمد (تدوین نهایی: بهرام دهقانی)/ موسیقی متن: فردین خلعتبری/ مدیر فیلمبرداری: مهدی جعفری/ تهیه‌کننده: مهدی همایون‌فر (محصول سیمافیلم)

بازیگران: خسرو شکیبایی، مهرداد صدیقیان، محمدرضا فروتن، الناز شاکردوست، امیرمحمد زند، کوروش سلیمانی، احمد کاوری.

 

خلاصه داستان فیلم اتوبوس شب

در دوران جنگ، به عیسی رزمنده نوجوان و عماد ماموریت داده می‌شود تعدادی اسیر عراقی را با اتوبوسی به رانندگی عمو رحیم به قرارگاهی در پشت جبهه منتقل کنند. آن‌ها باید به اسیران دست و چشم‌بسته چنین وانمود کنند که تعدادشان بیشتر است تا مبادا آن‌ها به فکر شورش بیفتند. بیماری صرع یکی از اسیران باعث می‌شود از اسیر دیگری به نام فواد، یک کرد عراقی که تحصیلات پزشکی کرده، کمک بگیرند و با باز شدن چشم‌های او، عماد و فواد یکدیگر را به جا می‌آورند که پیش از شروع جنگ، در قطاری در اروپا با یکدیگر آشنا شده بودند. در راه، عماد بر اثر ترکش خمپاره‌ای بینایی‌اش را از دست می‌دهد و فواد پانسمانش می‌کند. یکی از اسیران هم بر اثر ترکش انفجار می‌میرد که در کاروانسرایی بین راه، دفنش می‌کنند. در حالی‌که کلنجارهای عمو رحیم و عیسی در طول راه ادامه دارد، چند بار راه را گم می‌کنند و باز به جاده برمی‌گردند. لاستیک اتوبوس پنچر می‌شود و عمو رحیم و عیسی از یکی از اسیران نیمه‌عراقی/ نیمه‌ایرانی به نام فاروق که فارسی هم می‌داند کمک می‌گیرند و چون چشمانش را برای پنچرگیری باز کرده‌اند و تعداد ایرانی‌های اتوبوس را دیده، عیسی نزد اسیران دیگر چنین وانمود می‌کند که با شلیک چند گلوله او را کشته، اما در واقع چشم‌بند او را به دهانش می‌بندد که حرفی نزند.

یک افسر بعثی که جزو اسیران است و از ابتدا سرنیزه‌اش را در پوتین خود مخفی کرده بود، در فرصتی با استفاده از آن و گروگان گرفتن عماد، عیسی را خلع‌سلاح می‌کند و کنترل اتوبوس را به دست می‌گیرد. با عمو رحیم هم درگیر می‌شود و پی می‌بریم که یک پای رحیم هم مصنوعی است. درگیری فاروق و افسر بعثی نشان می‌دهد که در میان خود آن‌ها هم درگیری است و اسیران که تعدادی از آن‌ها اهل کشورهای عربی غیر از عراق هستند، علاقه‌ای به جنگ ندارند و به عنوان مزدور به جبهه آورده شده‌اند. به همین جهت افسر بعثی از ترس شورش بقیه اسیران معترض، همچنان دست آن‌ها را بسته نگه می‌دارد. اتوبوس به میدان مین می‌رسد و افسر بعثی و تنها دستیارش، سنگ و طنابی به عیسی و عماد می‌بندند تا با حرکت آن‌ها، مین‌ها خنثی شود. فاروق که گرایش به ایران دارد، افسر بعثی را خلع‌سلاح می‌کند، ولی در این فاصله، عماد بر اثر انفجار مین کشته می‌شود. صبح اتوبوس به قرارگاه می‌رسد، در حالی‌که ریحانه همسر عماد در آنجا منتظر است تا به او خبر بدهد که فرزندی در راه دارند.»

فیلم اتوبوس شب

جایزه ها و آمار فروش اتوبوس شب

اتوبوس شب در بیست‌وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در مجموع نامزد ۴ جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد (خسرو شکیبایی) و بهترین بازیگر نقش دوم مرد (مهرداد صدیقیان) شد. دستاورد اتوبوس شب از میان این نامزدی‌ها تنها دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای خسرو شکیبایی بود.

با این وجود به‌نظر می‌رسید که منتقدان حاضر در آن دوره جشنواره، بیشتر از داوران از اتوبوس شب استقبال کردند. در نظرسنجی ماهنامه فیلم (شماره ۳۵۹، اسفند ۱۳۸۵) از منتقدانش برای انتخاب بهترین‌های بیست‌وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر، اتوبوس شب این رتبه‌ها را در رشته‌های اصلی به دست آورد (با ذکر این نکته که برخی از این رتبه‌ها به‌طور مشترک با فیلم‌ها و نفرات دیگری به دست آمد): رتبه دوم بهترین فیلم، رتبه اول بهترین کارگردانی، رتبه اول بهترین فیلمنامه، رتبه دوم بهترین فیلمبرداری، رتبه اول بهترین تدوین، رتبه دوم بهترین بازیگر نقش اول مرد (خسرو شکیبایی)، رتبه اول بهترین بازیگر نقش دوم مرد (مهرداد صدیقیان).

وضعیت فیلم در دیگر جوایز مهم سینمای ایران هم بهتر از جشنواره فجر بود. در یازدهمین جشن خانه سینما (جشن سینمای ایران) اتوبوس شب ۱۲ نامزدی و ۴ جایزه به دست آورد که باعث شد این فیلم رکورددار کسب جایزه در آن دوره جشن خانه سینما شود. جوایزی که اتوبوس شب به دست آورد در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد (شکیبایی)، بهترین فیلمنامه و بهترین صداگذاری و میکس بود. همچنین فیلم در رشته‌های زیر هم نامزد تندیس خانه سینما شده بود: بهترین کارگردانی، ۲ نامزدی در رشته بهترین بازیگر نقش دوم مرد (مهرداد صدیقیان و محمدرضا فروتن)، بهترین موسیقی متن، بهترین تدوین، بهترین طراحی صحنه و لباس، بهترین صدابرداری، و بهترین جلوه‌های ویژه میدانی.

در یازدهمین دوره جشن حافظ (جشن دنیای تصویر) هم اتوبوس شب ۲ جایزه را در رشته‌های بهترین کارگردانی و بهترین چهره‌پردازی (مهری شیرازی) کسب کرد و در رشته‌های زیر هم نامزد دریافت تندیس حافظ بود: بهترین فیلمنامه، ۲ نامزدی در رشته بهترین بازیگر مرد (خسرو شکیبایی و مهرداد صدیقیان)، بهترین صدا (مسعود بهنام و حسین ابوالصدق)، بهترین طراحی صحنه و لباس (علی مربی)، بهترین تدوین، بهترین فیلمبرداری، و بهترین موسیقی متن.

اتوبوس شب از ۲۶ آبان ۱۳۸۶ اکران شد و بازخورد تجاری نامطلوبی داشت به‌طوری که در مجموع با جذب ۱۱۲ هزار و ۹۱۵ تماشاگر رتبه‌ای بهتر از بیست‌وششم در جدول فیلم‌های پرمخاطب آن سال پیدا نکرد.

فیلم اتوبوس شب با بازی الناز شاکردوست و مهرداد صدیقیان

واکنش اولیه منتقدان به فیلم اتوبوس شب پوراحمد

بعد از فیلم شب یلدا که خیلی از منتقدان آن را قله فعالیت‌های سینمایی پوراحمد دانستند، به‌نظر می‌رسید که مسیر فیلمسازی این کارگردان باتجربه دچار انحراف شده است. ۲ فیلمی که پوراحمد بعد از شب یلدا ساخت (گل یخ و نوک برج) آثاری بودند که مشخصا قرار بود با مخاطب عام ارتباط برقرار و به فروش بالایی دست پیدا کنند. اما نه‌تنها فروش هیچ‌کدام، با توجه به انتظارات پیشین، متقاعدکننده نبود بلکه اکثر منتقدان هم تغییر مسیر پوراحمد را ناموفق و نگران‌کننده دانستند.

از این جنبه، تماشای اتوبوس شب منتقدان را به ادامه مسیر پوراحمد امیدوار کرد. شهزاد رحمتی در شماره ۳۵۹ ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۸۵) در مورد اتوبوس شب چنین نوشت: «کیومرث پوراحمد که ۲ فیلم اخیرش امیدوارکننده نبود، با اتوبوس شب دوباره به روزهای خوبش برگشته و باز هم همان فیلم‌ساز هوشمند و دوست‌داشتنی که می‌شناختیم به نظر می‌رسد. اتوبوس شب فیلم گرم و جذابی است که گذشته از چند جایی که کمی شعاری می‌شود و پایانی که چندان درخور و شایسته این فیلم خوب نیست، نمی‌توان ایرادی از آن گرفت.»

مصطفی جلالی‌فخر: «اگر شما هم شب یلدای پوراحمد را شخصی‌ترین و بهترین کار او می‌دانید، اتوبوس شب هم خیلی یلدایی است. بیشترین تلاش کارگردان در خلق فضای اثر است. پوراحمد اندازه نمایشی فضایش را می‌شناسد و بی‌جهت نشانه‌های داستانی/ تعلیقی یا کنش‌ها و واکنش‌های آدم‌ها را برجسته نمی‌کند»

در همین شماره، مصطفی جلالی‌فخر هم اتوبوس شب را بازگشت پوراحمد به فضای شب یلدا به‌عنوان یک فیلم شخصی دانست: «اگر شما هم شب یلدای پوراحمد را شخصی‌ترین و بهترین کار او می‌دانید، اتوبوس شب هم خیلی یلدایی است. بیشترین تلاش کارگردان در خلق فضای اثر است. پوراحمد اندازه نمایشی فضایش را می‌شناسد و بی‌جهت نشانه‌های داستانی/ تعلیقی یا کنش‌ها و واکنش‌های آدم‌ها را برجسته نمی‌کند.»

با این وجود نظر بهزاد عشقی برعکس جلالی‌فخر بود. عشقی در یادداشتی که در شماره ۳۸۸ ماهنامه فیلم (دی ۱۳۸۷) نوشت، اعلام کرد که اتوبوس شب، فیلم پوراحمد نیست: «اتوبوس شب با وجود ظاهر آراسته‌اش فیلم پوراحمد نیست. جنگ و جبهه داستان پوراحمد نیست و فیلمسازانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا و رسول ملاقلی‌پور در این زمینه شناخت و توانمندی بیشتری دارند. پوراحمد می‌توانست به شهر بیاید، و فیلمی درباره مصایب اجتماعی جنگ و بمباران و موشک‌باران شهرها بسازد، یا به زندگی خیل مهاجرانی بپردازد که به هنگام جنگ دنبال جای امن می‌گشتند، یا زندگی کسانی را به تصویر بکشد که از این سرزمین کوچیدند. در این صورت شک ندارم که پوراحمد می‌توانست فیلمی در مقیاس شب یلدا یا حتی بسیار فراتر از آن بسازد. جنگ و جبهه در نگاه پوراحمد چندان فراتر از کلیشه‌های رسمی نیست.»

عشقی یکی از مصداق‌های کلیشه‌ای شدن اتوبوس شب را در شخصیت‌پردازی شخصیت‌های عراقی جست‌وجو کرد؛ خصوصیتی که اتفاقا مورد تحسین تعدادی دیگر از منتقدان هم قرار گرفته بود: «میان اسرا تمام بعثی‌ها خون‌خوار و فی‌نفسه جنایت‌کارند، اما آن‌هایی که وابستگی به این حزب ندارند انگار عراقی هم نیستند. چرا که هیچ تعصبی نسبت به سرزمین خود نشان نمی‌دهند و خیلی راحت به نفع ایرانی‌ها به هم‌وطنان خود خیانت می‌کنند. آیا باید باور کنیم؟ پوراحمد نتوانسته است تصویر باورپذیری از این موقعیت بیافریند. راننده اتوبوس درباره جنگ و ارتباط ملت‌ها حرف‌هایی می‌زند که در دهانش نمی‌گنجد و با شخصیتش خوانایی ندارد. این نوع کلیشه‌سازی در اثر فیلمسازی که معمولا به جزییات می‌پردازد و می‌کوشد که تصویری ملموس و مستندگونه از زندگی بیافریند، شگفتی‌آور است.»

مهرداد صدقیان در فیلم اتوبوس شب

یک فیلم جنگی انسانی

یکی از ویژگی‌های اتوبوس شب که مورد توجه منتقدان قرار گرفت، نگاه پوراحمد به تقابل شخصیت‌های ایرانی و عراقی در این فیلم بود. نگاه قابل ردیابی در اتوبوس شب با نگاه خط‌کشی‌شده و تک‌بُعدی بسیاری از فیلم‌های پیشین سینمای جنگی ایران متفاوت بود و منتقدان عموما از این جنبه به تحسین فیلم رو آوردند. مهرزاد دانش در شماره ۳۵۹ ماهنامه فیلم، این نکته را چنین مطرح کرد: «پرهیز پوراحمد از نمایش خشونت به شیوه‌های مختلف، از فیلم یک اثر جنگی مسالمت‌آمیز ساخته که بی‌آن‌که لحن آثار متداول ضدجنگ را پیدا کند، منطبق با ایده‌های جاری در تم فیلم است که بر بحث انسانیت و همنوع بودن تاکید دارد.»

محمد شکیبی هم در همان شماره، این ویژگی را اصلی‌ترین تفاوت اتوبوس شب با دیگر فیلم‌های این دسته دانست: «پرهیز پوراحمد از قهرمان‌سازی و ضدقهرمان‌پروری به نفع یکی از طرفین ماجرا که در جبهه خودی با پوراحمد قرار دارند ارزش ویژه و وجه تفاوت عمده اتوبوس شب است با فیلم‌های این نوع. پوراحمد ۲ گروه در ابتدا دشمن را همسفر می‌کند تا آن‌ها را به این نتیجه برساند که وقتی دلیل کافی برای خصومت و نابود کردن همدیگر نداریم، می‌شود به عنوان یک اسیر از جان محافظان محافظت کرد و در قالب یک غالب جان خود را در راه محافظت از مغلوب گذاشت. در اتوبوس شب انسان‌ها قهرمانی می‌کنند و می‌جنگند اما به این پدیده نگاه ستایش‌گرانه و تقدیس‌کننده‌ای ندارند.»

مهرزاد دانش: «پرهیز پوراحمد از نمایش خشونت به شیوه‌های مختلف، از فیلم یک اثر جنگی مسالمت‌آمیز ساخته که بی‌آن‌که لحن آثار متداول ضدجنگ را پیدا کند، منطبق با ایده‌های جاری در تم فیلم است که بر بحث انسانیت و همنوع بودن تاکید دارد»

معضل شعاری شدن

هر چند نگاه انسانی اتوبوس شب مورد تقدیر منتقدان قرار گرفت اما در برخی از دقایق فیلم چنین به نظر می‌رسید که تلاش برای انتقال این نگاه به شعاری‌شدن منجر می‌شد. خیلی از منتقدان اعتقاد داشتند که از بین رفتن مرز صراحت و شعار دادن به فیلم ضربه زده است. مسعود ثابتی یکی از این منتقدان بود که در شماره ۳۵۹ ماهنامه فیلم، اتوبوس شب را فیلمی با ۲ نیمه متفاوت دانست: «فیلم بدون اداواطوار و اصول رایج فیلم‌هایی از این دست خوب شروع می‌شود و تا بخشی از فیلم در از بین بردن یا حداقل نادرست نشان دادن مرزبندی رایج بین قطب‌های خوب و بد داستان درست عمل می‌کند. اما از نیمه‌های فیلم به بعد، شعارها و بیانیه‌های عراقی‌هایی که از اوضاع کشورشان و حکومت‌شان ناراضی‌اند، شروع می‌شود و رشته‌ها را پنبه می‌کند… هرچند نشانه‌های زمختی از این دست را در بخش‌های اولیه فیلم هم می‌توان پیدا کرد. مثل باندپیچی سفید چشم یکی از ایرانی‌ها که چند بار به تاکید در مقابل چشم‌بند سیاه عراقی‌ها متفاوت جلوه می‌کند و یا مثلا چهره‌پردازی همیشگی عراقی‌های فیلم.»

البته تمام منتقدان این‌چنین به فیلمنامه نگاه نمی‌کردند. در همان شماره ماهنامه فیلم، شاهرخ دولکو به تمجید از فیلمنامه فیلم پرداخت و نبود نام کیومرث پوراحمد به‌عنوان یکی از نامزدهای سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه در بیست‌وپنجمین دوره جشنواره فجر را یکی از اشتباه‌های هیئت داوران دانست: «یک فیلمنامه‌نویس باید با یک داستان کوتاه جنگی که بخش عمده‌اش در یک اتوبوس می‌گذرد چه کند که مورد توجه داوران قرار گیرد؟ حاصل کار پوراحمد در فیلم اتوبوس شب فیلمنامه‌ای کلاسیک، به‌قاعده، با اوج‌وفرود و کشمکش و شخصیت‌پردازی و گره‌گشایی خوب و مناسب است. هیچ‌کس دیالوگ‌های مناسب، شخصیت‌پردازی‌های خوب و گسترش مناسب داستان را در فیلمنامه اتوبوس شب ندید و نام پوراحمد از فهرست نامزدهای جشنواره حذف شد.»

در زمان اکران عمومی فیلم هم عده‌ای از منتقدان به شکل مفصل‌تری به معضل شعاری‌شدن در اتوبوس شب پرداختند. امیر پوریا در شماره ۳۷۲ ماهنامه فیلم (دی ۱۳۸۶) بعد از مقدمه‌ای طولانی در مورد شب یلدا که، از دید پوریا، فیلمی با ظرافت‌های فراوان و قابل تحسین بود اما یک پایان‌بندی صریح و تحمیلی، در تضاد با رویکرد پیشین فیلم به آن ضربه زده بود، به این اشاره کرد که اتوبوس شب هم از مشکل مشابهی رنج می‌برد: «می‌توان پرسید که اگر فیلمساز به گوش و هوش تماشاگر اعتماد ندارد و می‌ترسد او نشنود که عیسی (مهرداد صدیقیان) همان اوایل بعد از به رگبار بستن عراقی‌های توی یک خاکریز (که دوست همرزمش را تازه کشته‌اند)، گریان و زیر لب می‌گوید «چرا می‌کشیم؟»، پس اصلا چرا این موقعیت و این دیالوگ را آفریده و در فیلم گذاشته؟ و اگر این به اضافه آن دیالوگ عمو رحیم راننده (خسرو شکیبایی) که «ملت‌ها دشمنی‌ای با هم ندارن که»، به نظرش کافی نبوده و باید با ۲-۳ بار تکرار بحث عشق و ازدواج و دوستی عراقی و ایرانی «این ور شط و اون ور شط» در دیالوگ‌های فاروق (فروتن) در اواخر فیلم، شیرفهم می‌شده، اساسا چرا آن شیوه گذرا و موجز و بی‌تاکید را در سه چهارم اول فیلم به کار گرفته؟ اگر این کشمکش و بلاتکلیفی میان شیوه‌های گذرا و شیوه‌های موکد در فیلم نبود و یکی (حتی شیوه متکی به صراحت) انتخاب پوراحمد می‌شد، ساختار یکدست‌تری نمی‌داشتیم؟ این‌که رحیم همان اوایل می‌گوید «حساب حزبی جماعت جداست» و می‌گذرد، به اضافه رفتار غیرانسانی و کینه‌توزانه و جنگ‌طلبانه فرمانده حزبی (احمد کاوری) در میانه‌های فیلم، کافی نیست؟ حتما باید آن دوست کرد پزشک عماد (امیرمحمد زند)، یعنی سیروان (کوروش سلیمانی) در آخرین دقیقه‌های فیلم باز بخواهد با بعثی دست‌بسته گلاویز شود تا احیانا حرص و انزجار تماشاگر نسبت به سرسپردگان متعصب حزب بعث را تخلیه کند؟ یا مقاصد نهاد رسمی تهیه‌کننده فیلم (صداوسیما) را در اعلام بیزاری از بعثی‌ها (در نقطه مقابل بقیه عراقی‌های انسان و ناگزیر به جنگیدن) تامین کند؟»

به‌نوشته پوریا، ورود شخصیت پریا در انتهای فیلم شب یلدا عاملی بود که ضربه اصلی را به آن فیلم باظرافت وارد می‌کرد. در اتوبوس شب هم نمونه چنین اتفاقی را شاهدیم: «اما معادل ورود پریای شب یلدا به جلوی قاب دوربین که ویرانی اصلی را به آن همه ظرافت و فکرشدگی تحمیل می‌کرد، در اتوبوس شب فصل راه رفتن عماد و عیسای چشم‌بسته و دست‌بسته روی مسیر مین‌هاست؛ و آن متن نامه عماد به همسرش ریحانه (الناز شاکردوست) که مثل شمع‌بازی پریا در آن فیلم، انگار فقط برای دوربین و صدابردار و بیننده، از زبان او خوانده می‌شود. منهای این که خواندن نامه در آن موقعیت، منطقی در وقایع داستان ندارد و عبارت‌های به شدت شعاری‌اش (از قبیل «باید بمونم، باید خونه‌مونو پس بگیرم»، یا «رسیدن به تو شرطش اینه که اول به اعتقادم برسم»!) تمام اندوخته‌های فیلم به لحاظ طرح ظریف مسایل جنگ و دفاع و وطن‌دوستی را یک‌باره به باد هوا می‌دهد.»

در همان شماره ماهنامه فیلم، نیما حسنی‌نسب هم به یکدست‌نبودن فیلم اشاره کرد. او البته این مشکل و بی‌ظرافت بودن بخش‌هایی از فیلم را ناشی از کم‌رمق بودن قصه کوتاهی می‌داند که منبع اقتباس اتوبوس شب بوده: «اتوبوس شب فیلم یکدستی نیست و فراز و فرود زیادی دارد. کیفیت اجرای صحنه‌هایش از عالی تا ضعیف در نوسان است و دیالوگ‌ها و بازی‌ها هم به همین اندازه تفاوت دارند. اشکال اساسی در کجاست؟ به نظرم در این‌که قصه کوتاه منبع اقتباسش کشش و ظرفیت فیلم بلند را ندارد و ترفندها و افزوده‌های پوراحمد و فهرست مفصل همکاران و مشاوران فیلمنامه هم نتوانسته‌اند این ایراد بنیادین را به طور کامل رفع کنند. فیلم گاهی چنان در ترسیم شخصیت‌ها پرده‌پوش و ظریف کار می‌شود که اسیر بودن پسر عمو رحیم و موقعیت خاصش را در قبال اسیرانی که در اتوبوسش هستند، فقط با نگاه به عکس پسرش و گوش کردن به رادیو برگزار می‌کند. در مقابل، جاهایی از فیلم آن‌قدر روری حرف‌های نه‌چندان بدیعش تاکید می‌کند که جای هیچ دفاعی باقی نمی‌گذارد.»

محمدرضا فروتن و مهرداد صدقیان در فیلم اتوبوس شب

روی دیگر شعاری بودن، صداقت است. شعارها گاه با چنان صداقتی مطرح می‌شوند که تاثیر مخرب‌شان کمرنگ می‌شود. حسنی‌نسب علی‌رغم انتقاداتی که به اتوبوس شب وارد دانست، به روی دیگر سکه هم نگاه کرد: «اتوبوس شب برای سینمای جنگ تکراری و بی‌تنوع و گرفتار مکررات این سال‌ها می‌تواند مایه امیدواری باشد. این‌که پوراحمد به مدل و با تعلقات خودش سراغ موضوع رفته، امتیاز است و فیلم هیچ جا صداقت و دغدغه‌های سازنده‌اش را انکار نمی‌کند. برای همین است که حضور خسیسانه زن در فضای مردانه و سخت فیلم موثر است و دل‌نگرانی پوراحمد را می‌شود حتی از صدایش که به جای نماینده قرارگاه از عیسی سراغ عماد را می‌گیرد فهمید.»

کیفیت اجرایی اتوبوس شب

منتقدان هرچند در مجموع از شعاری‌شدن اتوبوس شب دل خوشی نداشتند اما برخی از جزییات اجرایی فیلم را ستودند. کارگردانی سنجیده پوراحمد نقش مهمی در کیفیت نهایی فیلم ایفا می‌کرد. کاوه کاویان در شماره ۳۵۹ ماهنامه فیلم به سیاه‌وسفید بودن فیلم اشاره کرد: «فیلم اگر رنگی ساخته می‌شد، قطعا چنین تاثیری را نمی‌گذاشت و تونالیته خاکستری فیلم، شاید نگاهی از نگاه خاکستری کارگردان به داستانش دارد؛ به بیانی فقدان سیاهی (بدی) و سفیدی (پاکی) مطلق در شخصیت‌ها و داستان. تنها شخصیت بد مطلق، فرمانده بعثی عراقی بود و بقیه شخصیت‌ها هم خوب بودند و بد.»

نیما حسنی‌نسب: «اتوبوس شب فیلم یکدستی نیست و فراز و فرود زیادی دارد. کیفیت اجرای صحنه‌هایش از عالی تا ضعیف در نوسان است و دیالوگ‌ها و بازی‌ها هم به همین اندازه تفاوت دارند. اشکال اساسی در کجاست؟ به نظرم در این‌که قصه کوتاه منبع اقتباسش کشش و ظرفیت فیلم بلند را ندارد و ترفندها و افزوده‌های پوراحمد نتوانسته‌اند این ایراد بنیادین را به طور کامل رفع کنند»

شاهرخ دولکو هم در همان شماره در یادداشتی در مورد تصمیمات، به زعم او، اشتباه هیئت داوران بیست‌وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر، به نبود غیرمنتظره نام برخی از عوامل اتوبوس شب در میان نامزدها اشاره کرد. یکی از این افراد، مهدی جعفری (فیلمبردار اتوبوس شب) بود: «این فیلمبرداری – تصویربرداری – سنجیده گرم و بی‌غلط در اتوبوس شب چه کم داشت که در میان نامزدهای شما جایی نداشت؟ چرا کسی تصویرهای خوب این جوان بااستعداد را ندید با همه حرکت‌های روی دست عالی، نورپردازی بدون دیده شدن، صحنه‌های شب کاملا طبیعی، سیاه/ سفید/ خاکستری‌های معرکه و همه آن چیزهایی که یک فیلمبرداری را به کاری درخشان بدل می‌کند؟ اصلا متوجه هستید که فیلمبرداری از جماعتی سی‌نفره در داخل یک اتوبوس یعنی چه؟»

در شماره ۳۷۲ ماهنامه فیلم، نیما حسنی‌نسب به این اشاره کرد که چطور پوراحمد درک درستی از فرم بصری فیلم داشته و با شجاعت‌هایش توانسته کیفیت فیلم را افزایش دهد: «بعد از آن همه انتقاد و فهرست کردن ایرادهای فیلم، باید درباره ریسک کار با تکنولوژی دیجیتال و بهره گرفتن از امکانات تازه آن هم نوشت که فیلمساز با کمک توانایی تصویربردار خلاقش از پس آن برآمده و سروشکل فیلم را تروتازه و تماشایی کرده است. فهم این موضوع که میزانسن دادن در فضای بسته لوکیشن اصلی فیلم تا چه حد با حجم کم و امکان تحرک و جابه‌جایی دوربین‌های سبک و کوچک دیجیتال میسر است، نشان می‌دهد که کارگردان از فرم بصری فیلمش تصور درست و مشخصی داشته و انتخاب پرخطر سیاه‌وسفید هم حس‌وحال کلی فیلم را یکی‌دو پله ارتقا داده است.»

مصطفی جلالی‌فخر هم در همان شماره به ضعف‌هایی اشاره کرد که از دید منتقدان در اتوبوس شب وجود داشت؛ ضعف‌هایی که می‌توانستند هر فیلمی را نابود کنند اما در مورد اتوبوس شب چنین اتفاقی نیفتاده. دلیل این موفقیت چه بوده؟ از دید جلالی‌فخر، «اتوبوس شب از فیلم‌های خوبی‌ست که ضعف‌هایش مورد مناقشه نیست و فیلم ارزش این را دارد که آن‌ها را نادیده بگیری. مجموع یادداشت‌های منتقدان، پس از جشنواره نشان می‌داد که بیشتر آن‌ها از چند بار شعارگویی نچسب فیلم و فصل پایانی و حضور همسر عماد راضی نیستند. چرا می‌توان فیلم را با وجود این ۲ ضعف دوست داشت؟ همین شعارگویی دافعه‌آمیز می‌تواند بنیان یک اثر را به باد دهد. شاید پاسخ را بتوان در فضا و شخصیت‌ها جست. پوراحمد اندازه نمایشی فضایش را می‌شناسد و بی‌جهت نشانه‌های داستانی/ تعلیقی یا کنش‌ها و واکنش‌ها را برجسته نمی‌کند.»

خسرو شکیبایی در فیلم اتوبوس شب

کیفیت بازی‌ها در فیلم اتوبوس شب

یک دیپلم افتخار و یک نامزدی در جشنواره فیلم فجر، یک تندیس و ۲ نامزدی در جشن خانه سینما، و ۲ نامزدی در جشن حافظ. همین فهرست نشان می‌دهد که چطور کیفیت بازی بازیگران اتوبوس شب با استقبال اهالی فن روبه‌رو شد. بسیاری از منتقدان اعتقاد داشتند که خسرو شکیبایی یکی از بهترین بازی‌هایش را در اتوبوس شب ارائه داده و مهرداد صدیقیان را می‌توان یک پدیده برای سینمای ایران دانست.

شهزاد رحمتی در شماره ۳۵۹ ماهنامه فیلم به هر ۲ نکته اشاره کرد: «خسرو شکیبایی تنها بازیگر کنونی سینمای ایران است که هرچه بازی می‌کند، با شور و علاقه به تماشایش می‌نشینم، چون نفس تماشای او و بازی‌اش جذاب و هیجان‌انگیز است. حالا اگر مثل اتوبوس شب یکی از بهترین بازی‌های عمرش را هم در فیلمی زیبا ارائه داده باشد که دیگر نور علی نور می‌شود. بازیگر جوان و بسیار بااستعداد، مهرداد صدیقیان، هم بازی غافلگیرکننده‌ای دارد که گاه واقعا اعجاب‌آور می‌شود. صحنه‌های عاطفی دونفره میان شکیبایی و صدیقیان بهترین صحنه‌های فیلم هستند.»

امیر پوریا: «دیگر نمی‌شود این را تعیین کرد که او نقش‌ها را با شگردهای بیانی و اجرایی‌اش، با آن قوز همیشگی و حرکت‌های سر و دست و درهم بردن چهره و زدن «سین» و «شین» و جمله‌ها را ناتمام و بی‌فعل گذاشتن و نوسان‌های فراوان و محسوس در گفتن دیالوگ با فریاد و دیالوگ بعد با نجوا، به هم شبیه می‌کند یا این‌که نقش‌ها را با نظر به توانایی‌ها و عادات و شیوه و مهر شخصی او، این گونه برایش می‌نویسند و گاه پس از انتخاب او، بازنویسی و بازآفرینی می‌کنند و اصلا مگر فرقی هم می‌کند؟»

اما منتقدی که در شماره ۳۷۲ ماهنامه فیلم به‌شکلی جزیی‌نگرانه به کیفیت بازیگران اتوبوس شب پرداخت، امیر پوریا بود. او با تحسین بازی صدیقیان و تمجید از کیفیت هدایت پوراحمد، به کیفیتی ناتورالیستی (طبیعت‌گرایانه) در بازی صدیقیان اشاره کرد: «مهم‌ترین ویژگی بازی صدیقیان که به طور کلی با جنس بازی‌ها و شخصیت‌های مطلوب پوراحمد همخوانی دارد، کیفیت ناتورالیستی نامحسوس آن است… صدیقیان و نوع هدایتی که پوراحمد در مورد او داشته، حتی نمی‌خواهند این طبیعت‌گرایی به عنوان یک شیوه، دیده شود. لحظه گریه او بعد از آمپولی که به عماد می‌زنند، با نوع بغض‌اش که می‌کوشد آن را فرو بخورد و با آن تکیه خفیفی که به دیوار می‌دهد، به‌خصوص با نوع تدوین صوتی فیلم که صدای آن ترانه محزون عربی را در پس‌زمینه‌اش به عنوان «موسیقی فیلمنامه‌ای» گذاشته و از تاکید بر «موسیقی متن» احیانا غم‌انگیز می‌پرهیزد، نمونه عالی همان «نشان دادن و گذشتن» لازم برای یک بازی ناتورالیستی است.»

پوریا در یادداشت خود به بازی محمدرضا فروتن هم پرداخت که در سایه درخشش خیره‌کننده شکیبایی و حضور غافلگیرکننده صدیقیان، کمتر از حد لیاقتش مورد توجه قرار گرفت: «فروتن که در بخش‌هایی از فیلم چشمانش بسته است، در بخش‌هایی دهانش و در بخش‌های کوتاهی هم باید به نوعی «بازی در بازی» دروغین با وانمود به همدستی با فرمانده بعثی روی بیاورد… در لحظه‌هایی از فیلم، مثلا در اجرای میزانسن چرخشی‌اش در آن شب بارانی پنچر شدن اتوبوس که چشم‌بند فاروق افتاده و همین باعث خشم شدید عیسی می‌شود، یا در نوع گفتار و نگاه و شور جاری در کلامش آن‌جا که دوربین موقع تک‌گویی مربوط به پدر عراقی و مادر ایرانی فاروق به سمت چهره‌اش حرکت می‌کند، فروتن فراتر از حد استاندارد هم می‌رود.»

اما نمی‌توان به بازی‌های اتوبوس شب اشاره کرد و حرفی از خسرو شکیبایی نزد. بازی شکیبایی از جمله ویژگی‌های اتوبوس شب بود که تقریبا تمام منتقدان بر کیفیت بالای آن صحه گذاشتند. امیر پوریا این ویژگی را چنین توصیف کرد: «حالا دیگر نمی‌شود این را تعیین کرد که او نقش‌ها را با شگردهای بیانی و اجرایی‌اش، با آن قوز همیشگی و حرکت‌های سر و دست و درهم بردن چهره و زدن «سین» و «شین» و جمله‌ها را ناتمام و بی‌فعل گذاشتن و نوسان‌های فراوان و محسوس در گفتن دیالوگ با فریاد و دیالوگ بعد با نجوا، به هم شبیه می‌کند یا این‌که نقش‌ها را با نظر به توانایی‌ها و عادات و شیوه و مهر شخصی او، این گونه برایش می‌نویسند و گاه پس از انتخاب او، بازنویسی و بازآفرینی می‌کنند و اصلا مگر فرقی هم می‌کند؟ با شکیبایی نوعی از نقش‌ها، نوعی از غرولندها که بیشتر نشانه مهربانی است تا عصبیت، نوعی از شدت نوسان‌های احساسی که بی‌قراری هامون‌وار آدم‌ها را در هر قشر و طبقه‌ای منتقل می‌کند، نوعی از ایجاد طنز در جدی‌ترین واکنش‌ها و نوعی از تلخی و اندوه‌خواری در شادمان‌ترین لحظه‌ها در گوشه‌های گاه پاک و پرنور و گاه پرت و تاریکی از این سینما خلق شده و با یک نخ تسبیح نامرئی به هم پیوند خورده و برقرار مانده.»

از دید پوریا، ضعیف‌ترین بازی فیلم (در میان بازیگران مطرح‌تر فیلم) متعلق به الناز شاکردوست است که از قضا نقش او هم تنها نقش کلیشه‌ای نوشته‌شده در فیلمنامه هم بود: «به یاد بیاورید که چگونه الناز شاکردوست در حین قورت دادن آب دهان… در حین گفتن جمله «راست گفتی دیگه؟» به عیسی، و حتی در حین اشاره به خبر بارداری ریحانه که می‌گوید «من اومدم عمادو خوشحال کنم، ولی اون پیشدستی کرد»، به طرز عجیبی بی‌عمق، تخت و با وانمود صرف بازی می‌کند. قرار است ریحانه در این دیالوگ آخر خوشحال باشد، ولی چهره شاکردوست فقط لبخندی بدون عمق شادمانی درونی را نشان‌مان می‌دهد. قرار است ریحانه به حرف عیسی شک کند، ولی بدون کمترین نشانی از شک در نگاه و صورت شاکردوست، تنها می‌شنویم که انگار شک کرده.»

جمع‌بندی

نیما حسنی‌نسب در یادداشت خود در مورد اتوبوس شب در شماره ۳۷۲ ماهنامه فیلم، توصیفی از این فیلم ارائه داد که شاید جمع‌بندی مناسبی از کیفیت کلی اثر باشد: «اتوبوس شب فیلم متوسطی است؛ حد وسط است ولی میان‌مایه نیست. نه یقه آدم را می‌چسبد و با خودش می‌کشاند و نه ناامیدت می‌کند که رهایش کنی. سرهم‌بندی‌شده نیست ولی سطح بالا هم فکر و اجرا نشده است. خوبی‌هایی دارد و ضعف‌هایی. در جاهایی تاثیر می‌گذارد و در جاهایی تلف‌شده و هدررفته به نظر می‌رسد.»

واقعیت این است که تلاش پوراحمد و همکارانش برای اتخاذ دیدگاهی انسانی و فراملیتی به شخصیت‌های فیلم، باعث شده بود که اتوبوس شب فیلم نسبتا تازه‌ای در حوزه سینمای جنگ به نظر برسد. بعد از سال‌ها که اکثر فیلم‌های جنگی سینمای ایران نگاهی تک‌بعدی و خارج از قواعد دراماتیک به شخصیت‌های داستان‌های خود داشتند، با نگاهی متفاوت روبه‌رو بودیم که نگاه انسانی را در هر کدام از دو سوی ماجرا می‌ستود. اما ایراداتی که منتقدان به اتوبوس شب وارد دانستند، در مرور فیلم کماکان منطقی به‌نظر می‌رسد. همین مشکلات باعث شده که اتوبوس شب فیلم درخشان و چندان ماندگاری نباشد. با این وجود زحمات اجرایی عوامل اتوبوس شب به‌شکل مناسبی در فیلم نمود پیدا کرده و باعث می‌شود که کماکان بتوان از برخی جزییات و تمهیدات هوشمندانه فیلم لذت برد.

 

پوستر فیلم اتوبوس شب

پوستر فیلم اتوبوس شب

تماشای فیلم اتوبوس شب در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil