سریال رهایم کن؛ مرجع اطلاعات و معرفی
امسال کمتر پروژه پر سر و صدا و موفقی در شبکه نمایش خانگی وجود داشته که آهنگسازیاش را بامداد افشار انجام نداده باشد. او یاغی، پوست شیر و حالا رهایم کن که هر ۳ از بهترینهای یکی دو سال اخیر بودهاند را آهنگسازی کرده. پیش از آن هم تبحر خودش را با آهنگسازی قورباغه نشان داده بود. فیلمهایی هم که نظیر جنگ جهانی سوم گل میکنند نام او را در مقام آهنگساز یدک میکشند. اینطور که شواهد و قرائن نشان میدهند افشار جایگاه خود را نه تنها در میان سینماگرانی که به ساخت فیلمهای خاص شهرهاند تثبیت کرده بلکه در بدنه تماشاگران عام هم رسوخ کرده و آنها نیز به هواداران موسیقیهای او بدل شدهاند. موسیقیهایی که روزگاری نه چندان دور در همین سینما و تلویزیون ما به عنوان موسیقیهای عجیب و غریب شناخته میشدند. اما همت او در نزدیک کردن موسیقیهایی به سبک خودش به گوش مخاطب ایرانی، آشنا کردن آنها با صداهای دستکاری شده و در عین حال گنجاندن خطوط پررنگ ملودی در دل آنها از رموز موفقیت اوست. او حالا سبکی که شاید تا ۱۰ سال پیش هیچکس فکرش را هم نمیکرد که مخاطب ایرانی تاب شنیدن آن را داشته باشد، تبدیل به سبک غالب موسیقی فیلمها و سریالها کرده و مخاطب ایرانی را فیالواقع در معرض نوع جدیدی از اصوات قرار داده است.
حالا بامداد افشار بعد از تجربههایی در فضاهایی که به آثار قبلیاش شباهت معناداری داشت و دلیل آن خشونت نهفته در داستانها بود، سراغ سریالی عاشقانه آمده و رهایم کن را آهنگسازی کرده است. در چنین فضایی که شباهتی به مغزهای کوچک زنگ زده و یاغی به عنوان دو اثر از کارهای شاخص افشار ندارد، او ساخت ملودیهای برای یک سریال دراماتیک عاشقانه را عهدهدار شده. طبیعی است که در چنین حال و هوایی افشار یکی از سختترین پروژههایی که داشته است را تجربه کرده.
موسیقی عاشقانه رهایم کن به واسطه قصهاش فضایی کلاسیک و ملودیک دارد. برای داستانی که قرار است به فراز و نشیبهای عاطفی پر و بال بدهد، ملودی حرف اول و آخر را میزند. از سویی لطافتهای داستانی در گفتوگوهای شخصیتهای اصلی در موسیقی منعکس شده. هرچند که این فضا از قسمت اول سریال خودش را نشان نمیدهد آن هم برای آهنگسازی که سبقه طولانی ساخت موسیقی برای آثار پر تعلیق یا فضاهایی در حال و هوای رئالیسم جادویی داشته است. طبیعی است که ریسک موسیقی عاشقانه ساختن از قسمت اول آغاز نشود.
از سویی برای کارگردانی چون شهرام شاهحسینی که عاشقانه موفقی چون میخواهم زنده بمانم را با آهنگسازی مسعود سخاوتدوست با جنسی صد در صد متفاوت از بامداد افشار را رقم زده بود، انتخاب او عجیب است. با این حال افشار از عهده این کار به خوبی برآمده. موسیقیای که در قسمتهای اول سریال بیشتر نقش فضاسازی را دارد و افکتیو است از قسمت ۶ و ۷ جهشی معنادار پیدا میکند و در تلاش است تا در هر قسمت پا به پای سریال رشد کند و به قولی خودش را برساند. دیگر از این نیمه سریال که میگذرد بیش از آنکه با طراحی صوتی مواجه باشیم با ملودی درگیر میشویم. موسیقی از پسزمینه به سطح میآید و از نشنیدنی به شنیدنی بدل میشود. همین حال ویژه آزمون و خطا به آهنگساز فرصت این را داده است تا بتواند هر قسمت بیشتر خودش را به خواسته کارگردان نزدیک کند.
انتخاب سازهایی چون پیانو، ویلن، ویولا و ویولون سل توانسته بار ملودی را به این پروژه ببخشد هرچند امضای آهنگساز با همان نشانههای آشنایش از انتخاب رنگ گرفته تا انتخاب ساز، فضاسازی، ارکستراسیون، طراحی صدا در رهایم کن موجود است. در این سریال هم میتوان آرپیژهای تکرارشونده ویولن را شنید، صداهای دیستورتشده را پیدا کرد و سازهایی فولکلوری که صداهایشان به شکل متفاوتی در اثر استفاده شده است را گوش داد. اینها همه و همه مهر آهنگساز است بر رهایم کن.
موسیقی سریال رهایم کن را بشنوید
در کنار کار افشار در مقام آهنگساز موسیقی متن، ترانههای استفاده شده در سریال از جمله قطعه «چشمای تو» با صدای تورج شعبانخانی که روی تیتراژ آمده، همچنین قطعه «رهایم کن» از محسن چاووشی با سیل گسترده مخاطبان مواجه شدهاند. چاووشی که پیش از این شانس خودش را در سریالها امتحان کرده بود و در مجموعههایی چون «شهرزاد» جوابش را به اندازه محبوبیت خود سریال هم گرفته بود، در رهایم کن بار دیگر یکی از قطعات سوزناک عاشقانهاش را روی شعری از امید روزبه با آهنگسازی خود چاووشی انجام داده است. به هر حال به نظر میرسد که ترکیب این ترانهها در کنار موسیقی بامداد افشار، ترکیبی است که تعادل خاص و عام را با هم تنظیم کرده و به دل مخاطب خوش آمده است.
واقعا برای این موسیقی ضعیف چه میشود گفت .
کپی از آثار آهنگسازان بزرگ آیا آهنگساز ی است .