نگاهی به تاریخچه اکران نوروزی - قسمت اول: از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹

اکران نوروزی دهه ۶۰؛ دور از مخاطب

اکران نوروزی تا پیش از پیروزی انقلاب معنای ویژه‌ای داشت و زمانی بود برای نمایش فیلم‌هایی سرگرم‌کننده تا خانواده‌ها بتوانند اوقات مفرحی را در سینما سپری کنند. اما شرایط بعد از پیروزی انقلاب تغییر کرد. تا قبل از سال ۱۳۶۳، اکران نوروزی عملاٌ بی‌اهمیت (اگر نگوییم بی‌معنا) بود. از سویی، وضعیت نامشخص کشور، آغاز جنگ تحمیلی و نبود قوانین مشخص باعث شده بود تا بحثی همچون مدیریت نمایش نوروزی اولویت هیچ مدیری نباشد. از طرف دیگر اساساً تعداد و تنوع محصولات جدید آن‌قدر زیاد نبود که بتوان بسته‌هایی را برای نمایش در دوره‌های مختلف سال تهیه کرد. به‌عنوان مثال اولین فیلمی که به‌عنوان یک محصول جدید در سال ۱۳۶۲ روی پرده رفت، فیلم تاریخی سفیر (فریبرز صالح) بود که از ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ اکران شد و هرچند در نهایت به فروش بالایی دست یافت و پرفروش‌ترین فیلم جدید اکران‌شده در سال ۶۲ لقب گرفت اما، با توجه به فضای خشک و جدی‌اش، نسبتی با ایام نوروز نداشت. از آن زمان تا ۲۵ فروردین ۱۳۶۲، هیچ فیلم جدیدی به نمایش در نیامد. در این دوره، بخش عمده‌ای از ظرفیت سالن‌های سینما به نمایش چندباره فیلم‌های قدیمی اختصاص داشت.

از سال ۱۳۶۳ می‌توان در مورد مفهومی به‌نام اکران عید صحبت کرد. در این مجموعه، قرار است در چهار بخش و دهه‌به‌دهه به ذکر تاریخچه‌ای از اکران نوروزی (از سال ۱۳۶۳ تا سال ۱۴۰۰) پرداخته و فراز و فرودهای اکران عید را در این دهه‌ها مرور کنیم. در مورد فیلم‌های کمتر دیده‌شده، توضیحات مختصری ارائه شده تا مخاطبی که آن فیلم‌ها را ندیده بتواند تصویر اولیه‌ای از حال‌وهوای آن آثار برای خود بسازد.

 

اکران نوروزی سال ۱۳۶۳

در نوروز ۱۳۶۳ دو فیلم جدید روی پرده رفت: «ابراهیم در گلستان» و «دادشاه».

«ابراهیم در گلستان» (ایرج امامی) یک فیلم عروسکی با مضمونی دینی بود که به بخشی از زندگی حضرت ابراهیم (ع) می‌پرداخت. «ابراهیم در گلستان» فیلمی خشک و عبوس بود که اساساً نه تناسبی با روحیات کودکان و نوجوانان داشت و نه گزینه‌ای مناسب برای نمایش در نوروز به شمار می‌رفت. با دیدن فیلم این حس به تماشاگر دست می‌دهد که انگار کسی کتاب تاریخ ادیان را در دست گرفته باشد و داستان حضرت ابراهیم (ع) را بدون هیچ خلاقیت و جذابیتی از روی کتاب برای ما بخواند. جمال امید در کتاب «تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۸-۱۳۶۹» (انتشارات روزنه، چاپ اول: ۱۳۸۳) به این اشاره کرده که ویژگی شاخص «ابراهیم در گلستان» تنها در این بود که نخستین فیلم بلند عروسکی سینمای ایران محسوب می‌شد بی‌آن‌که از تسلط حرفه‌ای، کشش و جذابیت لازم برخوردار باشد. امید، سرنوشت «ابراهیم در گلستان» را چنین توصیف کرده: «نمایش فیلم از اول فروردین در سینما شهر قصه، فقط یک روز به‌طول می‌انجامد و کارکرد فیلم حتی به ده هزار ریال نمی‌رسد! به عبارت دیگر با توجه به این‌که از ابتدای ۱۳۶۳، بهای بلیط سینماهای ممتاز به صد ریال افزایش می‌یابد، طی پنج نوبت نمایش فیلم در روز اول فروردین، تعداد تماشاگران فیلم به صد نفر نمی‌رسد. سینما ناچار از تعویض فیلم و نمایش فیلم تکراری روسی «داستان سیاوش» می‌شود.» بنابراین «ابراهیم در گلستان» در این اکران عجیب و کوتاه‌مدت دیده نشد و از پانزدهم شهریور (عید قربان) در سه قسمت از شبکه اول تلویزیون به نمایش درآمد.

دادشاه

«دادشاه» (حبیب کاوش) یکی از پرهزینه‌ترین تولیدات بعد از انقلاب تا آن زمان به‌شمار می‌رفت. فیلم یک درام تاریخی با تمرکز بر مسائل سیاسی و درون‌مایه مبارزه با ظلم بالادستی‌ها بود؛ مسیری که یکی از مُدهای آن روزهای سینمای ایران به شمار می‌رفت. فیلم – براساس ماجرایی واقعی – به داستان فردی به‌نام دوست‌محمد بلوچ معروف به دادشاه و مبارزات سیاسی او در سیستان و بلوچستان می‌پرداخت. سعید راد، جعفر والی، خسرو شکیبایی، آهو خردمند و جمشید هاشم‌پور از جمله بازیگران فیلم بودند. «دادشاه» از اول فروردین ۱۳۶۳ به نمایش درآمد و هرچند فقط در سینماهای تهران حدوداً ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان فروخت و به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال تبدیل شد اما با توجه به هزینه بالای فیلم (ظاهراً چیزی حدود ۱۳ میلیون تومان) یک شکست بزرگ تجاری محسوب می‌شد. با این وجود، باید در مورد فیلم‌های آن دوران به این نکته هم توجه داشت که اکران مجدد یکی از رسوم آن سال‌های سینمای ایران بود. فیلم‌های سینمایی – به‌خصوص فیلم‌هایی که در گیشه موفق بودند – در سال‌های بعد بارها اکران می‌شدند و خیلی وقت‌ها به موفقیت‌های قابل توجهی دست می‌یافتند. به‌عنوان مثال، «دادشاه» فقط در سال ۱۳۶۸ (۵ سال بعد از اولین نمایش) در اکران مجدد توانست بیش از ۶۷۲ هزار مخاطب را جذب کرده و در رتبه ۲۸ فیلم‌های پرمخاطب آن سال قرار گیرد. فروش این فیلم در سال ۶۸ تقریباً با فروش اولیه فیلم در تهران برابری می‌کرد.

در مجموع، نمایش یک فیلم عروسکی و یک فیلم حادثه‌ای در نوروز را می‌توان تلاش اولیه‌ای برای رسیدن به بسته‌ای مناسب حال‌وهوای نوروز برای جذب مخاطب عام تلقی کرد.

پایگاه جهنمی

اکران نوروزی سال ۱۳۶۴

تلاش برای نمایش فیلم‌های سرگرم‌کننده در ایام نوروز، در سال ۱۳۶۴ هم ادامه داشت. در نوروز این سال سه فیلم نمایش داده شد: «مردی که زیاد می‌دانست» (یدالله صمدی)، «پایگاه جهنمی» (اکبر صادقی) و «فرار» (جمشید حیدری). «مردی که زیاد می‌دانست» یک فیلم کمدی با پیام اخلاقی صریح و مرتبط با وقایع روز و جنگ تحمیلی بود: داستان مردی که، به‌شکلی معجزه‌آسا، می‌تواند اخباری را از حوادث ماه‌های آینده کشور به‌دست بیاورد و با سوءاستفاده از این آگاهی، به موفقیت می‌رسد. «پایگاه جهنمی» یک اکشن جنگی پر از تعقیب‌وگریز به‌سبک فیلم‌های جنگی هالیوودی بود. این دسته از فیلم‌های جنگی در نیمه اول دهه ۶۰ بازار خوبی در ایران داشتند اما به‌تدریج (شاید به‌خاطر جو سنگین ضدّ هالیوودی میان منتقدان و کم‌توجهی مسئولان وقت به این قبیل فیلم‌ها و، در عوض، تأکید بر ساخت فیلم‌هایی که ماهیت ویژه و متفاوت جنگ تحمیلی را به تصویر بکشند) به حاشیه رفتند. ضمن این‌که فیلم‌هایی همچون «پایگاه جهنمی» از نظر تکنیکی قابل‌مقایسه با نمونه‌های اصل نبودند و چیزی بیش‌از یک نسخه بدلی و سطح‌پایین قلمداد نمی‌شدند. «فرار» هم یک فیلم حادثه‌ای بود که به شرایط روز و جنگ تحمیلی مرتبط می‌شد. فیلمبرداری بخشی از این فیلم در شهر فرانکفورت از جمله نکاتی بود که می‌توانست برای مخاطب آن سال‌های سینمای ایران جذاب باشد.

طبق آمار رسمی اعلام‌شده در «وبسایت معاونت توسعه فناوری و مطالعات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، در میان این سه فیلم، «پایگاه جهنمی» به موفقیت بیشتری دست یافت. هرچند به گفته جمال امید این فیلم در تهران فروشی کمتر از حد انتظار داشت و کمی بیش از ۳ میلیون تومان فروخت اما در شهرستان‌ها با استقبال فراوانی روبه‌رو شد به‌طوری‌که با جذب ۱ میلیون و ۵۴۵ هزار و ۹۲۰ مخاطب در رتبه پنجم پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفت.«فرار» هم با جذب ۱ میلیون و ۱۷۱ هزار و ۱۴۵ مخاطب در فهرست پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سال ۱۳۶۴ رتبه هفتم را به خود اختصاص داد (و از نظر میزان فروش در رتبه یازدهم قرار گرفت). «مردی که زیاد می‌دانست» هم ۱ میلیون و ۵۱ هزار و ۹۱۶ مخاطب را به خود جذب کرد و به نهمین فیلم پرمخاطب (و دوازدهمین فیلم پرفروش) سال تبدیل شد.

حضور هر سه فیلم اکران نوروزی در فهرست ده فیلم پرفروش سال نشان‌دهنده این است که این فیلم‌ها، انتخاب‌های کم‌وبیش مناسبی برای جذب مردم در ایام تعطیلات نوروز محسوب می‌شدند. در سال ۱۳۶۴ مجموعاً ۷۷ میلیون و ۱۵۹ هزار و ۹۷۳ قطعه بلیت فروخته شد که از این میان ۳ میلیون و ۷۶۸ هزار و ۹۸۱ بلیت (۴.۸۸ درصد از مجموع) سهم سه فیلم نوروزی بود.

اتوبوس

اکران نوروزی سال ۱۳۶۵

«اتوبوس» (یدالله صمدی)، «کفش‌‌های میرزا نوروز» (محمد متوسلانی) و «پدربزرگ» (مجید قاری‌زاده) سه فیلمی بودند که در نوروز ۱۳۶۵ روی پرده رفتند.

بعد از موفقیت «مردی که زیاد می‌دانست»، «اتوبوس» دومین اکران نوروزی متوالی را برای یدالله صمدی به همراه آورد. این فیلم هم، مثل «مردی که زیاد می‌دانست»، یک کمدی اجتماعی بود که البته این بار در فضای روستا می‌گذشت. «کفش‌های میرزا نوروز»، اولین فیلم محمد متوسلانی پس از پیروزی انقلاب، برداشتی از یک افسانه کهن با مایه‌های کمیک بود. «پدربزرگ»، اولین ساخته مجید قاری‌زاده، فیلمی با داستانی ملودراماتیک در مورد لزوم حفظ سنت‌های خانوادگی بود. این رویکرد (استفاده از داستانی خانوادگی برای انتقال پیام‌های صریح اخلاقی) بعد از ساخت فیلم‌هایی چون «مترسک» (حسن محمدزاده) در آن روزها مد شده بود و این فیلم‌ها معمولاً با استقبال مناسب تماشاگران روبه‌رو می‌شدند.

با این توضیحات، انتخاب این سه فیلم برای اکران در تعطیلات عید، انتخاب مناسبی به‌نظر می‌رسید. آمار فروش این فیلم‌ها هم تأییدی بود بر انتخاب مناسب دست‌اندرکاران وقت سینما. برای دومین سال متوالی، هر سه فیلم اکران نوروزی در جمع ده فیلم پرمخاطب سال قرار گرفتند. «اتوبوس» با جذب ۱ میلیون و ۹۶۳ هزار و ۱۵۸ مخاطب چهارمین فیلم پرمخاطب و پرفروش سال شد. «کفش‌های میرزا نوروز» با ۱ میلیون و ۴۷۸ هزار و ۴۳۲ مخاطب در رتبۀ نهم جدول مخاطبان (و فروش) سالیانه سینمای ایران قرار گرفت. «پدربزرگ» هم ۱ میلیون و ۴۰۲ هزار و ۵۹۷ مخاطب را به خود جذب کرد و رتبه دهم تعداد مخاطب (و همچنین فروش) سالیانه را به خود اختصاص داد.

در مورد آمار اعلام‌شده باید این نکته را هم لحاظ کرد که چون فیلم‌ها در روزهای آخر اسفند اکران می‌شدند هر کدام چند هزار مخاطب را هم قبل از آغاز سال جدید جذب می‌کردند. به‌عنوان مثال «اتوبوس» چیزی حدود ۳۴ هزار، «کفش‌های میرزا نوروز» حدود ۲۶ هزار و «پدربزرگ» هم حدود ۱۷ هزار و ۲۰۰ مخاطب را در دو روز پایانی اسفند ۶۴ جذب کرده بودند. وضعیت مشابهی در اکران نوروزی سال‌های دیگر هم وجود دارد.

در سال ۱۳۶۵ مجموعاً ۷۸ میلیون و ۲۵۹ هزار و ۱۳۵ قطعه بلیت فروخته شد که سهم فیلم‌های اکران نوروزی ۴ میلیون و ۸۴۴ هزار و ۱۸۷ بلیت (۶.۱۹ درصد از مجموع) بود که رشدی ۱.۳ درصدی را نسبت به سال ۱۳۶۴ نشان می‌دهد.

پرواز در شب

اکران نوروزی سال ۱۳۶۶

در سال ۱۳۶۶، برای اولین بار چهار فیلم جدید در ایام نوروز به نمایش درآمدند: «پرواز در شب» (رسول ملاقلی‌پور)، «تیرباران» (علی‌اصغر شادروان)،«میهمانی خصوصی» (حسن هدایت) و «تصویر آخر» (مهدی صباغ‌زاده).

در نگاه اول، بسته انتخابی برای نوروز ۱۳۶۶ به‌اندازه سال‌های گذشته مناسب به‌نظر نمی‌رسد. «پرواز در شب»، فیلم جنگی موفق ملاقلی‌پور بود که در پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر لوح زرین بهترین فیلم را دریافت کرده بود. «تیرباران» اولین فیلم علی‌اصغر شادروان بود که به مبارزات شهید اندرزگو (با بازی مجید مجیدی) می‌پرداخت. این فیلم، به‌خصوص به‌خاطر بارها نمایش از تلویزیون به مناسبت‌های مختلف، فیلم شناخته‌شده‌ای برای مخاطبان قدیمی‌تر سینمای ایران است. «میهمانی خصوصی»، مطابق علایق همیشگی حسن هدایت، یک ماجرای تاریخی – سیاسی بود. «تصویر آخر» هم پنجمین فیلم مهدی صباغ‌زاده بود؛ کسی که خود را به‌عنوان یکی از فیلمسازان مستعد سینمای پس از انقلاب معرفی کرده بود و سابقه ساخت فیلم بسیار پرفروشی چون «سناتور» (پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۶۳) را هم در کارنامه داشت. این‌بار او به‌سراغ یک درام شخصیت‌محور رفته بود.

در میان این آثار، تنها «تیرباران» بود که توانست در جمع ده فیلم پرمخاطب و پرفروش سال قرار گیرد. این فیلم با جذب ۱ میلیون و ۷۹۰ هزار و ۵۱۱ مخاطب در رتبه هفتم پرمخاطب‌ترین و رتبه پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفت. «پرواز در شب» هم فیلم کم‌وبیش موفقی بود که با ۱ میلیون و ۱۲۷ هزار و ۶۱۵ مخاطب رتبه ۱۲ را در جدول تعداد مخاطب و رتبه ۱۱ را در جدول میزان فروش سالیانه سینمای ایران به خود اختصاص داد. اما «میهمانی خصوصی» و «تصویر آخر» فیلم‌های موفقی نبودند. «میهمانی خصوصی» ۷۳۸ هزار و ۴۹۶ مخاطب داشت و در رتبه نوزدهم پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفت. «تصویر آخر» هم با ۵۱۲ هزار و ۶۷۸ مخاطب در این جدول رتبه‌ای بهتر از سی‌وسوم را به خود اختصاص نداد.

در این سال، تعداد بلیت‌های فروخته شده (نسبت به سال قبل) با رشدی دو میلیونی روبه‌رو شد و به ۸۰ میلیون و ۳۰۴ هزار و ۲۲۲ قطعه بلیت رسید. این در حالی است که تعداد بلیت‌های فروخته‌شده برای فیلم‌های نوروزی با تقریباً ۷۰۰ هزار قطعه کاهش به ۴ میلیون و ۱۶۹ هزار و ۳۰۰ بلیت (۵.۱۹ از مجموع بلیت‌های فروخته‌شده در سال ۱۳۶۶) رسید. این کاهش، با توجه به افزایش تعداد فیلم‌های اکران‌شده در نوروز، قابل‌توجه بود. در چنین شرایطی، سال ۱۳۶۶ را می‌توان آغاز دوره‌ای سیاه در زمینه اکران نوروزی دانست؛ دوره‌ای که تقریباً یک دهه به طول انجامید و طی آن اکران نوروزی تقریباً به یک اکران مرده تبدیل شد.

 

اکران نوروزی سال ۱۳۶۷

سال ۱۳۶۷ سال ویژه‌ای برای سینمای ایران بود. در نوروز ۱۳۶۷، به‌دلیل موشک‌باران تهران از سوی رژیم بعثی، سالن‌های سینما تعطیل بودند. اولین فیلم‌های جدید سال ۱۳۶۷، در تاریخ ۲۱ اردیبهشت روی پرده رفتند. بنابراین در سال ۱۳۶۷، چیزی به‌نام اکران نوروزی وجود نداشت. سینمای ایران، دیگر چنین شرایطی را تا زمان شیوع کرونا تجربه نکرد.

زرد قناری

اکران نوروزی سال ۱۳۶۸

در نوروز ۱۳۶۸ سه فیلم روی پرده رفتند: «شاخه‌های بید» (امرالله احمدجو)، «زرد قناری» (رخشان بنی‌اعتماد) و «افسون» (محمدرضا صفوی).

«شاخه‌های بید» اولین – و تا امروز آخرین – تجربه فیلمسازی امرالله احمدجو بود که بزرگ‌ترین موفقیت‌هایش را در تلویزیون (به‌خصوص با ساخت مجموعه تلویزیونی بسیار محبوب «روزی روزگاری») تجربه کرد. «شاخه‌های بید» داستانی تکراری را در روستا با درون‌مایه مبارزه با ظلم و ستمِ خان‌ها روایت می‌کرد. «زرد قناری»، دومین فیلم رخشان بنی‌اعتماد، همچون فیلم قبلی‌اش («خارج از محدوده») بر مشکلات اجتماعی تأکید می‌کرد و با لحن کمیکی که مورد توجه قرار گرفت به ماجراهای مردی می‌پرداخت که به تهران مهاجرت کرده و در چنبرۀ مسائل زندگی شهری اسیر می‌شود. «افسون» هم یک فیلم خانوادگی با لحنی کمیک بود که داستان مردی دچار مشکلات مالی را تعریف می‌کرد که درگیر توطئه‌ای می‌شود.

وضعیت فروش فیلم‌های اکران نوروزی در سال ۱۳۶۸ چندان تعریفی نداشت. در این میان «زرد قناری» موفق‌‌ترین فیلم بود. این فیلم ۱ میلیون و ۲۹۱ هزار و ۶۷۷ مخاطب داشت که آن را به هشتمین فیلم پرمخاطب و یازدهمین فیلم پرفروش سال در سطح کشور تبدیل کرد. «افسون» با ۱ میلیون و ۱۰۷ هزار و ۱۳۸ مخاطب چهاردهمین فیلم پرمخاطب سال شد و «شاخه‌های بید» با جذب ۶۶۳ هزار و ۷۱۸ مخاطب رتبه بیست‌ونهم را در جدول فیلم‌های پرمخاطب سال به‌خود اختصاص داد.

در مجموع، در سال ۱۳۶۸ ۸۰ میلیون و ۵۲۵ هزار و ۴۳۴ قطعه بلیت فروخته شد که در این میان تنها ۳ میلیون و ۶۲ هزار و ۵۳۳ بلیت به سه فیلم نوروزی اختصاص داشت (۳.۸ درصد از کل بلیت‌های فروخته‌شده در آن سال).

زیر بام های شهر

اکران نوروزی سال ۱۳۶۹

وضعیت اکران نوروزی در سال ۱۳۶۹ به‌مراتب بهتر از سال قبل بود. در این ایام چهار فیلم روی پرده رفتند: «پرواز پنجم ژوئن» (علیرضا سمیع‌آذر)، «الماس بنفش» (رحیم رحیمی‌پور)، «دخترم سحر» (مجید قاری‌زاده) و «زیر بام‌های شهر» (اصغر هاشمی).

«پرواز پنجم ژوئن»، تنها تجربه فیلمسازی علیرضا سمیع‌آذر، یک داستان حادثه‌ای در بستری سیاسی با محوریت یک هواپیماربایی و البته با تأکید بر مضامین ایدئولوژیک باب میل نگاه رسمی بود. فیلم را می‌توان تلاشی برای ترکیب مضامین روز و بحث‌های کلان سیاسی با یک داستان ملتهب و پرتعلیق دانست. «الماس بنفش»، همچون دیگر آثار رحیمی‌پور داستانی را در مورد وقایع دوران جنگ (این‌بار با الهام از مبارزات شهید حسین خرازی) تعریف می‌کرد. «دختر سحر»، سومین فیلم قاری‌زاده، همچون آثار قبلی‌اش یک ملودرام خانوادگی بود. «زیر بام‌های شهر» (دومین فیلم بلند اصغر هاشمی) هم داستانی اجتماعی با رویکردی طنازانه در مورد مشکل مسکن در جوامع شهری بود. اکران هر چهار فیلم در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۶۸ آغاز شد.

در میان چهار فیلم اکران‌شده در نوروز ۱۳۶۹، «پرواز پنجم ژوئن» از همه موفق‌تر بود. این فیلم با ۱ میلیون و ۶۷۴ هزار و ۷۷۷ مخاطب در رتبه هشتم فیلم‌های پرمخاطب و رتبه دهم فیلم‌های پرفروش سال قرار گرفت. «زیر بام‌های شهر» ۱ میلیون و ۳۳۸ هزار و ۶۳۴ مخاطب داشت و رتبه دوازدهم پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سال را به خود اختصاص داد. «دخترم سحر» با ۱ میلیون و ۱۹۳ هزار و ۲۶۶ مخاطب درست بعد از «زیر بام‌های شهر»، سیزدهمین فیلم پرمخاطب سال شد و حتی وضعیت «الماس بنفش»، ناموفق‌ترین فیلم اکران نوروز ۶۹ هم از نظر تعداد مخاطب خیلی بد نبود. این فیلم با ۹۳۵ هزار و ۴۸۳ مخاطب در جایگاه هجدهم پرمخاطب‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفت.

سال ۱۳۶۹ پرمخاطب‌ترین سال سینمای بعد از انقلاب است (در قسمت بعدی این مجموعه خواهیم دید که فروش فیلم‌ها از ابتدای دهه ۷۰ با سیر نزولی شدیدی مواجه شد). در این سال ۸۱ میلیون و ۱۳۱ هزار و ۹۵۸ قطعه بلیت فروخته شد که از این میان ۵ میلیون و ۱۴۲ هزار و ۱۶۰ قطعه (۶.۳۳ درصد از بلیت‌های فروخته‌شده) به فیلم‌های نوروزی اختصاص داشت.

 

جمع‌بندی

هر چند تلاش‌هایی برای نمایش فیلم‌هایی مناسب ایام نوروز در فهرست اکران‌های نوروزی برخی از سال‌های دهه ۱۳۶۰ قابل تشخیص است، اما وضعیت اکران نوروزی در این دهه چندان چنگی به دل نمی‌زند. هیچ‌کدام از فیلم‌های اکران‌شده در ایام نوروز در این دهه نتوانستند به جمع سه فیلم پرفروش و پرمخاطب سال نمایش خود برسند و مقایسه آمار فروش نوروز با آمار فروش در کل سال نشان می‌دهد که ایام نوروز – لااقل آن اندازه که انتظار می‌رفت – بازه زمانی مهمی در اکران سالیانه محسوب نمی‌شد. با این وجود، وضعیت اکران نوروز از آن‌چه در سال‌های بعد رخ داد خیلی بهتر بود! ادامه مسیر نزولی سال‌های پایانی دهه ۶۰ (به استثنای سال ۶۹) به آماری فاجعه‌بار در اوایل دهه ۷۰ منجر شد.

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil