فیلمساز هندی-آمریکایی حالا در ۵۱ سالگی از تجربه‌هایش می‌گوید

۱۱ درس فیلمنامه‌نویسی از ام نایت شامالان

دیگران فقط موفقیت را می‌بینند نه شکست‌های قبلش را

ام.نایت شامالان فیلمساز هندی-امریکایی ۵۱ ساله‌ای است که برای ساخت فیلم‌هایی با پیرنگ‌های فراطبیعی و غافلگیرکننده‌اش با پایان‌بندی‌هایی با پیچش(توییست)‌های داستانی جذاب و درست‌وحسابی شناخته می‌شود. او که در شهر کوچک ماهه در هند متولد شد و در پن ولی پنسیلوانیا بزرگ شد، فیلم‌هایی ساخته که تا امروز در گیشه بیش از ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار فروش کرده‌اند!

ام. نایت شامالان که معمولاً با فیلم‌هایش بعضی ژانرهای سینمایی را هم بازآفرینی و احیای دوباره کرده، آثار تحسین‌شده‌ای چون «حس ششم» (۱۹۹۹؛ نامزد جوایز اسکار بهترین کارگردانی و فیلمنامه اریژینال)، «نشکستنی» (۲۰۰۰)، «نشان‌ها» (۲۰۰۲)، «دهکده» (۲۰۰۴)، «شکاف» (۲۰۱۶) و «پیری» (۲۰۲۱) را در کارنامه دارد. این درس‌ها توسط نویسنده «نو فیلم اسکول»، جیسن هلرمن، از ویدیوهای کانال یوتیوبی «فیلمنامه‌های برجسته» استخراج شده است.

چهره‌ها از نمای فیلیموشات

اگر می‌توانید حرفه‌های دیگری را انتخاب کنید، نویسنده و کارگردان نشوید!

در واقع ام نایت شیامالان بر این باور است که اگر نویسندگی و کارگردانی تنها کاری است که شما می‌خواهید انجام دهید و جز این انتخاب دیگری ندارید، می‌توانید وارد عرصه فیلمسازی شوید. مَثَل قدیمی‌ای هم در هالیوود هست که گویای سختی و طاقت‌فرسایی این کار است و می‌گوید: «اگر فکر می‌کنید می‌توانید هر کار دیگری انجام بدهید، سراغ همان بروید.» چون دهه‌ها یا شاید بیش‌تر(!) زمان می‌برد تا بتوانید وارد این قلمرو شوید و بعدش هم تازه باید دید که می‌توانید خودتان را مطرح کنید یا نه (و خب، این وضعیتی است که نه‌فقط در هالیوود بلکه در صنعت فیلمسازی هر نقطه‌ای از جهان، با هر اندازه‌ای و هر چه‌قدر کوچک‌تر، هم حاکم است)؛ اما وقتی چنین حرفه‌ای را با باور و خواست تمام‌عیار و پذیرش این احتمال ضعیف موفقیت انتخاب می‌کنید، آن وقت مثل زندگی کردن با یک رویا و درون یک رویا است. آن وقت است که وقتی فرصت کار و هنرمندی و داستان‌گویی را پیدا می‌کنید، صاحب بزرگ‌ترین احساس جهان می‌شوید.

پیرنگ از شخصیت ناشی می‌شود

شامالان پایان‌بندی «حس ششم»/ The Sixth Sence با آن پیچش داستانی تمام‌عیارش را به‌واسطه پرسیدن این سوال از خودش خلق کرد: «چرا این زوج صحبت نمی‌کنند؟» از این‌جا بود که او توانست ایده روحی را به سرانجام برساند که به تسخیر گذشته‌ی خود درآمده است و تا زمانی که کارش با این گذشته تمام نمی‌شود نمی‌تواند مسیرش را ادامه بدهد. در واقع این فیلم و داستان منحصربه‌فرد بود که او را به یکی از محبوب‌ترین کارگردانان آن روزگار بدل کرد.

درآوردن برخی عناصر از فیلم‌تان می‌تواند به اندازه افزودن آن‌ها موثر باشد

«دیدار»/ The Visit هیچ موسیقی متنی ندارد که به همین خاطر، داستان برای تماشاگر، چالشی‌تر و جذاب‌تر شده است؛ انگار داریم یک فیلم خانگی تماشا می‌کنیم. فیلم‌های‌تان را با حذف عناصر خاصی محک بزنید. ببینید چه‌قدر می‌توانید حذف کنید و چه چیزهایی احساس واقعی به داستان و فیلم می‌بخشند یا به تجربه‌ی تماشاچی در مواجهه با جهان داستانی‌تان می‌افزایند.

برای سرشار شدن از ایده، باید زاویه دید خاص خودتان را نسبت به آن ایده پیدا کنید

شامالان اعتقاد دارد که فقط یک زاویه دید نسبت به ایده وجود دارد که برای شما مناسب است و باید آن را پیدا کنید. این همان مقوله‌ای است که به‌نوعی در بالا هم به آن اشاره شد؛ و همان دریچه منحصربه‌فرد شما در رویارویی با پروژه است؛ این‌که نگاه و توانایی‌های شما – در رابطه با داستانی که به آن می‌رسید و می‌خواهید روایت کنید – چه حرفی برای گفتن دارند. پس این را کشف کنید که شما باید به چه موضوعی بپردازید.

برای فیلمنامه‌نویس شدن لازم نیست در لس‌آنجلس (یا هر شهر بزرگ دیگری که مرکزیت دارد) زندگی کنید

شامالان می‌گوید شهری که در آن زندگی می‌کنید می‌تواند بزرگ‌ترین نقطه قوت کار شما باشد. چون می‌توانید درباره مسائل و موضوع‌هایی بنویسید که متفاوت هستند و نوعی ماهیت و هویت خاص خودشان را دارند. پس شما می‌توانید هر جایی بنویسید و در نهایت سر از لس‌آنجلس درآورید و راهی هالیوود شوید؛ اما هنگامی که کارتان را شروع می‌کنید و در حال ارتقای مهارت‌های خود هستید، می‌توانید هر جایی از جهان زندگی کنید. پس از محیط پیرامون‌تان بهره ببرید تا داستان‌های‌تان متمایز و دیده شوند.

اگر روی شخصیت‌ها، داستان منحصربه‌فرد و همکاران خوب تمرکز کنید، نیازی به یک بودجه هنگفت ندارید

به‌علاوه، این آزادی را دارید که صحنه‌هایی را به فیلم‌تان اضافه کنید که در نظام استودیویی هرگز نمی‌توانید تاییدشان را بگیرید. به هر حال باید داستانی را بنویسید که به شما آزادی عمل کامل می‌دهد، طبیعتا به این شرط که آمادگی‌اش را داشته باشید. از سوی دیگر، فکر می‌کنم میزان قابل توجه و زیادی از خلاقیت هم می‌تواند از ایجاد محدودیت برای خودتان ناشی شود. پس تلاش برای نوشتن فیلمنامه‌ای فوق‌العاده با در نظر گرفتن بودجه‌ای اندک، می‌تواند خلاقیت بیش‌تری را از شما استخراج کند.

ام نایت شامالان

هر فیلمنامه پس از بارها و بارها بازنویسی شکل می‌گیرد

شما در اولین بازنویسی‌های فیلمنامه روی مشکل‌های بزرگ‌تری مثل پرده‌های اصلی، صحنه‌ها و شخصیت‌ها کار می‌کنید؛ اما در بازنویسی‌ها و نسخه‌های بعدی فیلمنامه روی مشکل‌های خاص وقت می‌گذارید مثل دیالوگ‌ها. همیشه می‌گویم از دوردست و فاصله‌ای ده هزار فوتی شروع کنید و به‌تدریج روی داستان ریز شوید و به جزییاتش برسید. در واقع از همان داستان یک‌خطی شروع کنید و همان جا از خودتان بپرسید که آیا داستان و مسأله درستی را انتخاب کرده‌اید؟ وقتی اولین نسخه فیلمنامه را نوشتید از خودتان بپرسید که آیا به بهترین شکل ممکن از توانایی خود برای پرورش مفهوم بهره برده‌اید؟ در این مرحله است که باید با مشکل‌های بزرگ فیلمنامه‌تان شروع کنید و به‌تدریج به مسائل کوچک‌تر بپردازید تا این‌که به نسخه‌ای برسید که می‌توان گفت نهایی است و خودتان و بیش‌تر دوستان‌تان را راضی می‌کند.

وقتی یک سریال می‌نویسید پیش از شروع به کار، باید پایان را بدانید تا در هر قسمت ردی از آن پایان‌بندی به جا بگذارید

به این صورت است که تماشاگر یک طنین احساسی را دریافت و حس می‌کند. شما در تلویزیون باید ایده‌ای داشته باشید که سرنخ‌های داستانی خودش را دارد. این‌طوری می‌توانید به سازندگان سریال نشان دهید که داستان می‌تواند در قسمت‌های مختلف و فصل‌های بعدی گسترش پیدا کند. اگر چنین موضوعی را در نظر داشته باشید، می‌توانید اشاره‌هایی داشته باشید و به تماشاگر بگویید که چه‌طور همه چیز به پایان خواهد رسید.

به پیچش‌های داستانی مثل حرکت‌های رقص فکر نکنید که حتماً باید جایی در داستان شما داشته باشند

پایانی با یک پیچش داستانی، باید عنصری برآمده از خود داستان باشد، و نه البته از کل داستان. فکر می‌کنم شامالان این موضوع را از راه سختش یاد گرفته است چون اغلب مردم، او را با پیچش‌های داستانی فیلم‌هایش می‌شناسند، حتی با این‌که می‌کوشد فیلمی تمام‌وکمال بسازد ولی باز هم با چنین حقه‌هایی شناخته می‌شود. اگر می‌خواهید پیچش داستانی شما در پایان‌بندی جواب بدهد، پیش از آن، باید داستان و فیلمنامه‌تان هیچ نقصی نداشته باشد تا وقتی داستان زیر و رو می‌شود، حرفی باقی نماند و یک شگفتی و غافلگیری واقعی روی بدهد.

بازخوردهای زیادی از دیگران بگیرید

هیچ نقد غیرمفیدی وجود ندارد. نیازی هم نیست که حتما آن‌ها را اجرا کنید. فقط به هر بازخوردی گوش دهید و سپس با نگاه و شرایط خودتان آن‌ها را تحلیل کنید. داشتن دوستان و همکارانی که نظر صادقانه‌شان در خصوص شخصیت‌ها و صحنه‌های مختلف فیلمنامه را به شما بگویند، فقط باعث بهبود مهارت‌های شما می‌شود. هرچه نظرهای بیش‌تری بگیرید، بهتر و بیش‌تر متوجه می‌شوید که چه چیزی در فیلمنامه شما درست است و چه چیزی اشتباه؛ و تماشاگر چه چیزهایی را دوست دارد و می‌توانید آن‌ها را نگه دارید؛ و چه چیزهایی خوب نیستند و باید دور بریزید.

آدم‌ها معمولاً فقط آمار موفقیت یک فیلمساز را می‌بینند اما واقعیت این است که هر موفقیتی راحت به دست نمی‌آید

حقیقت این است که هر کسی چند شکست بد و شرم‌آور را تجربه می‌کند تا در نهایت به موفقیت برسد. بنابراین نباید از شکست بترسید و فقط به تلاش برای چیدن پازل خودتان ادامه دهید تا این‌که به تصویری کامل برسید.

در هالیوود شما می‌توانید یک روز محبوب‌ترین فرد باشید و فردای آن روز، یک شوخی به حساب بیایید؛ و هیچ‌کس بیش‌تر از شامالان این موضوع را تجربه نکرده است؛ فیلمسازی که در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ با درام‌های پیچشی خود به یک حاکم بزرگ بدل شد ولی پس از آن، به‌قدری سخت زمین خورد که چند شکست سینمایی طول کشید تا دوباره روی پای خودش بایستد. شکست، درس‌های خاصی به او داد اما آن‌ها به تجربه‌هایش در ساخت فیلم‌های بعدی بدل شدند. همه ما گاهی وقت‌ها باید چنین رویکردی داشته باشیم و از آن سود ببریم. شکست خوردن ایرادی ندارد. شما فقط در صورتی به یک هنرمند بزرگ بدل می‌شوید که دائم خودتان را در معرض آزمون و محک و تجربه قرار دهید.

 

منبع: نو فیلم اسکول

تماشای آنلاین فیلم های ام نایت شیامالان

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil