پاسخ تهیه‌کننده سریال جیران به حاشیه‌ها

می‌خواهند با متهم کردن جیران فضا را آلوده کنند

+ متن کامل احسان جوانمرد نویسنده سریال جیران درباره دروغ‌ها و تهمت‌ها

اسماعیل عفیفه به عنوان تهیه‌کننده سریال جیران و احسان جوانمرد یکی از نویسندگان سریال جیران به حاشیه‌های ساخته شده توسط دست‌اندرکاران سریال «آهوی من مارال» پاسخ دادند. حاشیه‌هایی که از تبلیغات سریال فاخر فیلیمو شروع شد و تا زمان توقف پخش آن -به دستور ساترا- ادامه پیدا کرد و پررنگ‌تر شد. به اندازه‌ای که بسیاری پخش نشدن سریال جیران را به شکایت و حاشیه‌های سریال مهرداد غفارزاده ربط دادند.
اینجا این ۲ متن کامل اسماعیل عفیفه و احسان جوانمرد را -بی‌کم و کاست- می‌خوانید. فیلیموشات در متن این نوشته‌ها دخالتی نداشته و با هدف اطلاع‌رسانی و رفع نگرانی مخاطبان سریال جیران، نوشته‌ها را منتشر کرده است.

مرجع خبرها و اطلاعات سریال جیران

در مهرماه ۱۳۹۶ آقای غفارزاده ۳ طرح فیلمنامه برای من ارسال کردند. سپس جلسه‌ای حضوری با ایشان داشتم که در آن جلسه گفتند برای یکی از طرح‌ها (آهوی من مارال) سرمایه‌گذار پیدا کرده‌اند و بنا شد جلسه‌ای با سرمایه‌گذار مذکور داشته باشیم. چون دیدم ماجرا دارد جدی می‌شود و چون طرح مورد نظر آقای غفارزاده به نظرم ضعیف می‌آمد، تصمیم گرفتم یکی از فیلم‌های آقای غفارزاده را ببینم و متاسفانه فیلمی که دیدم حتی از طرح مارال، هم ناامیدکننده‌تر بود.

به نظرم با سیاق فیلمسازی ایشان و با طرح به شدت ضعیفی که داشتند امکان نداشت بتوانند سریال قابل عرضه‌ای بسازند. بنابر این در جلسه بعدی به نماینده سرمایه‌گذار اعلام کردم که تمایلی برای همکاری در این پروژه تحت هیچ سِمَت و عنوانی ندارم و خیلی روشن گفتم که این طرح با این کارگردان به سرانجام نمی‌رسد چون نمی‌شود هم فیلمنامه ضعیف باشد و هم فیلمساز. تمام این نشست‌ها و جلسات ظرف کمتر از یک ماه انجام شد (از دریافت طرح‌ها تا اعلام انصراف بنده کلا حدود ۲۵ روز). ضمنا من این عدم تمایل برای حضور در  پروژه را مستقیما به اطلاع آقای غفارزاده نیز رساندم. بعدتر ایشان یک بار هم در بهمن‌ماه همان سال (۹۶) به من گفتند یک سرمایه‌گذار خارجی برای «آهوی من مارال» پیدا کرده‌اند و از من خواستند تهیه‌کنندگی کار را بپذیرم که باز بنا به دلایل پیش‌گفته نپذیرفتم.

آقای غفارزاده شکایتی علیه پروژه «جیران» به شورای داوری آیفیک ارائه کردند. رایِ شورا به من ابلاغ شد که بنابر آن پروژه جیران می‌بایست ۲ مورد مشخص را مراعات کند. اول اینکه تا اردیبهشت سال ۱۴۰۰ سریال جیران را منتشر نکند و دوم شباهت‌های احتمالی بین فیلمنامه‌ها را حذف نماید. ما به هر دو بند رای داوری عمل کردیم. سریال تا اردیبهشت سال جاری منتشر نشد و کارشناس پرونده آقای فرهاد توحیدی نیز بعد از مطالعه کامل و مقایسه ۲ فیلمنامه، صریح و روشن و قاطع اعلام کرد که هیچ شباهتی بین آنها وجود ندارد

بنابر این ارتباط من با طرح آهوی من مارال، فقط منحصر به ۳ جلسه‌ای بود که با افراد فوق‌الذکر داشتم و ابدا قراردادی با هیچکس نبستم، یعنی شفاهی شروع شد و شفاهی تمام شد. باید در نظر داشت مطالعه و بررسی فیلمنامه‌های متعدد یک روند معمول در حرفه تهیه‌کنندگی است و صِرف مطالعه این فیلمنامه‌ها من و هیچ تهیه‌کننده‌ای را متعهد به ساختن آنها نمی‌کند.

مدتی بعد، از آنجایی که آقای فتحی از ساخت سریال «شهرزاد» فارغ شده بودند و من سرمایه‌گذاری علاقه‌مند برای تولید یک سریال نمایش خانگی پیدا کرده بودم، تصمیم گرفتیم دنبال فیلمنامه باشیم. بعدتر و در آبان ماه سال ۱۳۹۷ بود که فیلمنامه سریال «جیران» نوشته احسان جوانمرد که در همان ایام سریال موفق «بانوی عمارت» را در حال پخش داشت به دستم رسید که مورد تایید آقای فتحی و من قرار گرفت. طبعاً من آگاه بودم «طرح آهوی من مارال» که یک سال و اندی قبل‌تر به من ارائه شده نیز به مقطعی از زندگی ناصرالدین شاه می‌پردازد اما به دلایل زیر ارتباطی بین این ۲ پروژه نمی‌دیدم که بخواهم به خاطر آن سابقه (یعنی آن ۳ جلسه‌‌ای که برای ارزیابی کار آهوی من مارال گذاشته بودم) از تولید سریالی جذاب و ارزشمند به نام «جیران» صرفنظر کنم:

  1. خلاصه طرح «آهوی من مارال» به زندگی ناصرالدین شاه در سنین پیری می‌پرداخت، در حالی‌که سریال «جیران» به زندگی ناصرالدین شاه و سوگلی محبوبش جیران در اوایل سلطنت او می‌پردازد.
  2. سریال جیران، براساس وقایع، شخصیت‌ها و مستندات تاریخی نوشته شده و شخصیت‌های تخیلی کار نیز ربطی به آنچه که در خلاصه طرح «آهوی من مارال» آمده بود ندارند. در مقابل آهوی من مارال اساساً داستانی تخیلی دارد.
  3. همه نویسندگان از حق برابر برای استفاده از شخصیت‌ها و وقایع تاریخی در نگارش داستان و نمایشنامه و فیلمنامه برخوردارند.
  4. طرح مفصل جیران، در سال ۹۱ نوشته شده و در سال ۹۳ به آقای مجید مولایی برای تولید سریال ایمیل شده که ضمن موجود بودن مستندات موثق از جمله مکاتبات ایمیلی، شخص آقای مجید مولایی و افرادی دیگر نیز به عنوان شاهد این واقعیت روشن را تایید کرده و می‌کنند.

نکته حائز اهمیت دیگر فاصله زمانی است که بین مطالعه طرح آقای غفارزاده و ارائه سریال «جیران» به وزارت ارشاد توسط اینجانب وجود دارد. همانگونه که پیش‌تر اشاره کردم خلاصه طرح «آهوی من مارال» مهر ۹۶ به دست من رسید و پروانه ساخت «جیران» اواخر تیر ۹۸ صادر شد. یعنی چیزی حدود ۲۱ ماه بعد از اینکه من خلاصه طرح آقای غفارزاده را مطالعه کردم. حالا پرسش من این است که مطالعه خلاصه طرح یک قصه درباره فلان شاه مرا تا چند سال گرفتار و آلوده می‌کند و تا کی حق ندارم قصه‌ای درباره آن شاه کار کنم؟ تا آخر عمر؟ تا ۲ سال؟ تا یک سال؟ تا ۶ ماه؟ دقیقا چقدر؟ پاسخ این سوال و قوانین مربوط به حقوق مولف و مصنف در مورد منابع تاریخی مورد استفاده نویسندگان روشن است.

فارغ از مسائل پیش‌گفته آقای غفارزاده شکایتی علیه پروژه «جیران» به شورای داوری آیفیک ارائه کردند. رایِ شورا به من ابلاغ شد که بنابر آن پروژه جیران می‌بایست ۲ مورد مشخص را مراعات کند. اول اینکه تا اردیبهشت سال ۱۴۰۰ سریال جیران را منتشر نکند و دوم شباهت‌های احتمالی بین فیلمنامه‌ها را حذف نماید. ما به هر دو بند رای داوری عمل کردیم. سریال تا اردیبهشت سال جاری منتشر نشد و کارشناس پرونده آقای فرهاد توحیدی نیز بعد از مطالعه کامل و مقایسه ۲ فیلمنامه، صریح و روشن و قاطع اعلام کرد که هیچ شباهتی بین آنها وجود ندارد.

بنا بر این هر ۲ سریال به کار ادامه دادند و با توجه به کوتاه‌تر بودن فیلمنامه، پیش‌بینی می‌شد سریال آهوی من مارال زودتر از جیران برای پخش آماده شود. همین اتفاق هم افتاد. چندین ماه است بنابه ادعای خود سازندگان سریال مذکور، ۷۰ درصد از ۱۵ قسمت کار آماده است؛ اما چرا پخش نمی‌شود؟ پاسخ همانی است که بنده در سال ۹۶ بعد از ارزیابی فیلمنامه و توانایی کارگردانی آقای غفارزاده پیش‌بینی کرده بودم. همان زمان به نماینده سرمایه‌گذار اعلام کردم که با توجه به متن ضعیف و عدم توانایی کارگردان و کم‌تجربگی وی در سریال‌سازی این پروژه با این کارگردان عاقبت خوبی ندارد.

در حال حاضر هیچ پلتفرمی حاضر نشده است آهوی من مارال را عرضه کند. مشکل آقای غفارزاده و تهیه‌کننده محترمشان شباهت داستان «جیران» به فیلمنامه آنها نیست بلکه مشکل این است که سریال بی‌کیفیتی  تولید کرده‌اند که روی دستشان مانده و حالا با هزینه گزافی که مدعی آنند و با بدهی انباشته‌ای که به عوامل کار دارند، می‌خواهند با متهم کردن سریال جیران فضا را آلوده کرده و از پذیرش مسئولیت شکست‌شان در ساخت یک سریال ضعیف شانه خالی کنند. اگر قصه آقای غفارزاده خوب بود و ارزش کار کردن داشت، چرا من باید حداقل ۲ بار جواب رد به اصرار ایشان برای تهیه‌کنندگی این سریال در نمایش خانگی بدهم؟ آن هم درسال ۹۶ که بسیاری از تهیه‌کنندگان به دنبال چنین فرصتی بودند. سریال «جیران» پخش و این ماجراها تمام می‌شود اما به فرض حتی اگر سریالی به نام «جیران» وجود نداشته باشد باز هم مشکل سریال «آهوی من مارال» حل نخواهد شد؛ چون مشکلات این سریال درونی است و ربطی به «جیران» ندارد.

اسماعیل عفیفه

بیانیه فیلیمو درباره پخش نشدن سریال جیران

توضیح یکی از نویسندگان سریال جیران درباره اتهام شباهت

سکوتی که باید زودتر از این‌ها می‌شکست

اگر خبری از احوالات جیران خاتون خواسته باشید شنیده شده که قصه‌اش را در پستو نگه داشته‌اند تا به گوش کسی نرسد؛ از آن طرف می‌گویند به زودی فرجی خواهد شد و به بیرون‌ها خواهد آمد تا دلبری کند از خلق روزگار که از قدیم گفته‌اند پری‌رو تاب مستوری ندارد؛ تا آن روز چیزهایی هست که دوست و دشمن باید بدانند و بدجوری سنگینی می‌کند روی این دل وامانده.

یک: زنهار که نوشتن از تاریخ دو جور دل می‌خواهد. یکی دلی که عاشق می‌شود، دیگری دلی که خطر می‌کند. روزی که من عاشق جیران شدم ۲۹ ساله بودم و روزی که خطر کردم برای نوشتنش ۳۴ ساله! حاصل عشق را همان اول دیدم و محصول خطر کردن را حوالی ایستگاه آخر.

دو: حاصل ده دوازده سال تقلا و مطالعه تاریخی تبدیل شده به اثری که قرار است هم درباری باشد هم بازاری؛ هم فاخر باشد هم عامه‌پسند؛ هم خانوادگی و هم تاریخی؛ هم معمایی و هم عاشقانه؛ آیا شده؟ نمی‌دانم؟ آیا می‌شود؟ این را هم نمی‌دانم. من فقط می‌دانم که جیران نه ربطی به حریم سلطان دارد نه به قبله عالم و آهوی این و مارال آن و باقی آثار کهنه و نو؛ جیران ضمن احترام به تمام آثار داخلی و خارجی، شبیه جیران است ولاغیر. همچنین این سریال هیچ شباهتی به پاورقی‌ها و رمان‌های مشهوری که به همین نام منتشر شده‌اند ندارد مگر در نام شخصیت اصلی (جیران) که خب ناگزیر از حفظش بوده‌ایم.

راستش کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که اشتباه کردم شکایت نکردم؛ اما چرا نکردم؟ چون -درست یا غلط- معتقد بودم و هستم که تاریخ ارث پدر کسی و از جمله خود من نیست! من ۱۱۰۰ روز زودتر از بقیه طرحم را درباره شاه و جیران نوشته‌ام. خب نوشته باشم؛ که چه؟ آمدیم یکی دیگر هم دوست داشت راجع به قصه‌های عاشقانه همان شاه فیلمنامه بنویسد؛ یا دیگری دوست داشت روایت طنزی از ناصرالدین‌شاه به مخاطبانش ارائه کند؛ به من چه ربطی دارد؟

سه: وقتی می‌گویم جیران فقط جیران است، قصدم انکار شباهت‌های میان دربار عثمانی با دربار قاجار؛ یا خواجه‌های ما با خواجه‌های دیگر قصه‌ها؛ یامثلا زنان ما با زن‌های آثار دیگر نیست؛ اینها خب بخشی از مواد اولیه برای هر مورخ و قصه‌نویسی هستند و اصلا انکار چنین شباهت‌هایی بسیار ابلهانه است. بالاخره حرمسرا را هر طور بنویسی حرمسراست دیگر! جمله «جیران تنها شبیه جیران است» یعنی کلیت این سریال شما را یاد هیچ اثر دیگری نخواهد انداخت جز خودش. چرا؟ چون من اگر چه ادای دین به آثار بزرگانی چون حاتمی شیرین‌سخن، بیضایی بزرگ، تقوایی کبیر، احمدجوی بی‌تکرار، عیاری نابغه و حتی خود استاد فتحی چیره‌دست و سریال‌بلد را فراموش نکرده و آداب شاگردی و پاسداشت بزرگان را در حد توانم به جا آورده‌ام اما شخصا کاملا مراقب بوده‌ام‌ که این ارجاعات بر کلیت اثر سایه نیندازند و جیران چه در قصه‌پردازی و چه در دیالوگ‌نویسی منحصربه‌فرد و یگانه باشد.

چهار: برای دوستان و همچنین دشمنانی که از سر عشق یا نفرت یا اصلا کنجکاوی علاقه دارند بدانند جیران شبیه کدام سریال است توصیه‌ای برادرانه دارم؛ وقتی دنبال آدرسی در تهران می‌گردید بیهوده نقشه خاورمیانه یا کل دنیا را روی میزتان پهن نکنید تا سردرگم نشوید؛ جیران اگر قرار باشد شبیه چیزی باشد قبل از هر چیز دیگری شبیه آثار پیشین کارگردان و نویسنده و تهیه‌کننده‌ خودش در ژانر تاریخی است. زورخانه‌ای اگر در قصه دیدید بروید به نشانی پهلوانان نمی‌میرند (فتحی)؛ عیار و طرار اگر دیدید بروید به نشانی شب دهم (فتحی)؛ عشاق شاعرمسلک اگر دیدید بروید سمت مدار صفر درجه (فتحی)؛ چیزی شبیه خان و خانم کوچک اگر دیدیـــد بروید به نشانی پس از باران (عفیفه)؛ و اگر شاهد رقابتی مردانه برای تصاحب یار بودید در شازده ارسلان و رشید (بانوی عمارت بنده) یا در فرهاد و قباد (شهرزاد حسن فتحی) شاید پیدایشان کنید. دست‌های پشت پرده اگر دیدید احتمالا  از سایه‌نشینان بانوی عمارت کسانی به آفتاب آمده‌اند و دیوانسالاری مخوف و مقتدر اگر دیدید خوب دقت کنید شاید بزرگ‌آقای شهرزاد باشد.

اما فهرست بالا هم اگر پاسخگوی جست‌وجوی دوستان نبود می‌توانند به فهرست طولانی‌تری مراجعه کنند که سایر سریال‌های ما سه نفر (غیر تاریخی‌هایمان مثل گمشدگان بنده و آنام عفیفه و زمانه فتحی) و سینمایی‌ها و تله‌فیلم‌های ما (اعم از تاریخی و غیر تاریخی) را در بر بگیرد. با همه اینها من همچنان سر حرفم هستم؛ جیران شاید شبیه همه این‌ها باشد اما در تحلیل نهایی در نهایت شبیه خودش خواهد بود ولاغیر.

پنج: رفقایم چندین بار به من گفتند در این موج تهمت و افترا کسی اسمی از تو نبرده و فقط نام فتحی و عفیفه به میان آمده است؛ حتی متن مصاحبه‌ای را به من نشان دادند که در آن مشخصا حساب احسان جوانمرد از بقیه جدا شده بود؛ با استناد به این‌ها نظر رفقایم این بود که وقتی هیچ تهمت و شکایتی متوجهت نیست و کسی با تو کاری ندارد بهتر است سکوت کنی تا اسمت به این تهمت‌ها گره نخورد.

اما من به چه قیمتی باید سکوت کنم؟ به قیمت تماشای تخریب مردی که کل صنعت سریال‌سازی کشور مدیون زحمات اوست؟ هر بار که این صنعت سیر قهقرایی گرفته چه کسی غیر از حسن فتحی آستین بالا زده و پرچمدار آشتی دادن مردم با آن شده است؟ مدار صفر درجه جریان‌ساز را چه کسی ساخت؟ سریال‌های ماه رمضان تلویزیون قبل از میوه ممنوعه چگونه بودند و بعد از آن چگونه‌؟ آیا شب دهم انقلابی جدی در باکس ماه محرم تلویزیون نبود؟

کارنامه سنگین و پربار فتحی در تلویزیون به کنار؛ یکی صادقانه به من بگوید شبکه نمایش خانگی قبل از ساخته شدن سریال شهرزاد چه وضعی داشت؟ آیا نباید مثل تمام ممالک مترقی دنیا قدر سرمایه‌هایی چون فتحی را بدانیم؟ این قدردانی اصلا ربطی به این ندارد که خود فتحی و آثارش را دوست داریم یا نه؛ صحبت از تاثیر این مرد بر حیات حرفه‌ای تک‌تک باشندگان این صنعت است؛ از بازیگر و فیلمبردار و صدابردار گرفته تا کارگردان و نویسنده و منتقد و خبرنگار؛ امثال فتحی و بزرگان دیگری مثل او اگر نبودند، اصلا صنعتی می‌مانْد که من و شمای جوان‌تر چرخش را بچرخانیم؟

برای فیلمسازان ملاک تقدم و تاخر «پروانه ساخت» است و برای فیلمنامه‌نویسان و محکمه‌هایشان «تاریخ نگارش و ثبت فیلمنامه». جیران با داشتن مستنداتی محکم مربوط به سال ۱۳۹۳ در هر دعوا و محکمه‌ای دست کم ۳ سال بر همه آثار ناصرالدین‌شاهی که در این سال‌ها اسمشان را شنیده‌اید حق تقدم دارد! حالا متوجه شدید چرا کسی علاقه ندارد طرف دعوایش احسان جوانمرد باشد و اسم او از تمام خبرها و شکایت‌ها حذف شده؟ چون طرح‌ شاه و جیران او از همه قدیمی‌تر است؛ به همین سادگی!

فتحی در هر کجای دنیا اگر چنین تاثیری بر این هنر و حرفه گذاشته بود، جز تکریم و احترام چه چیزی در انتظارش بود؟ ما را چه شده است؟ به جای اهدای لوح تقدیر و تندیس «یک عمر فعالیت هنری» باید یک عمر عذابش بدهیم؟ همه این‌هایی که بر شمردم به شکلی دیگر درباره آقای عفیفه هم صادق است. مردی که نه‌تنها در کارهای مشترکش با فتحی که در کنار کارگردان‌های دیگر هم آثار محکم و ماندگاری ساخته و با «پس از باران» در حافظه جمعی چند نسل از ایرانیان جا گرفته است. باز همه همه این‌هایی که گفتم راجع به بسیاری از بزرگان و پیشکسوتان سینمای مملکت صادق است و متاسفانه نمی‌دانم چرا فقط در قطعه هنرمندان است که همدیگر را دوست داریم و خدمات بزرگان‌مان را ارج می‌نهیم. سعدی در گلستانش می‌گوید: بزرگش نخوانند اهل خرد / که نام بزرگان به زشتی برد.

شش: راستی می‌دانستید اگر شباهت ظاهری سریال‌ها مبنای شکایت یکی و توقیف یا توقف پخش آن دیگری باشد، من چه انسان رحمان و رحیم و بزرگواری هستم که از تمام پروژه‌های عصر ناصریِ سال‌های اخیر شکایت نکرده‌ام؟ برای فیلمسازان ملاک تقدم و تاخر «پروانه ساخت» است و برای فیلمنامه‌نویسان و محکمه‌هایشان «تاریخ نگارش و ثبت فیلمنامه». جیران با داشتن مستنداتی محکم مربوط به سال ۱۳۹۳ در هر دعوا و محکمه‌ای دست کم ۳ سال بر همه آثار ناصرالدین‌شاهی که در این سال‌ها اسمشان را شنیده‌اید حق تقدم دارد! حالا متوجه شدید چرا کسی علاقه ندارد طرف دعوایش احسان جوانمرد باشد و اسم او از تمام خبرها و شکایت‌ها حذف شده؟ چون طرح‌ شاه و جیران او از همه قدیمی‌تر است؛ به همین سادگی! پای شاهدی معتبر (جناب آقای مجید مولایی تهیه‌کننده خوشنام کشورمان) هم در میان است که در همان سال ۹۳ برای نوشتن طرح جیران با احسان جوانمرد قرارداد مکتوب امضا کرده و بین‌شان هم مبلغی به عنوان دستمزد نگارش طرح داستانی جیران رد و بدل شده است. مستندات انقدر محکمند که در صورت طرح دعوا حتی نیازی به حضور دیگر شاهدان پرتعداد ماجرا نیست.

راستش کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که اشتباه کردم شکایت نکردم؛ اما چرا نکردم؟ چون -درست یا غلط- معتقد بودم و هستم که تاریخ ارث پدر کسی و از جمله خود من نیست! من ۱۱۰۰ روز زودتر از بقیه طرحم را درباره شاه و جیران نوشته‌ام. خب نوشته باشم؛ که چه؟ آمدیم یکی دیگر هم دوست داشت راجع به قصه‌های عاشقانه همان شاه فیلمنامه بنویسد؛ یا دیگری دوست داشت روایت طنزی از ناصرالدین‌شاه به مخاطبانش ارائه کند؛ به من چه ربطی دارد؟ اصلا اگر همین امروز ۲ نفر بیایند و قصه‌ای عاشقانه در مورد مثلا «تیمور لنگ» بنویسند، مثل هم می‌نویسند؟ سریال‌هایشان مثل هم از آب در می‌آید؟ خب هر دو می‌سازند و آنکه بهتر است را مردم می‌بینند.

آنکه ضعیف‌تر است هم خود به خود کم دیده می‌شود و کمتر می‌فروشد و زودتر از یاد همه می‌رود. حتی ممکن است یکی از آنها آنقدر فیلمنامه یا خروجی ضعیفی داشته باشد که هیچ پلتفرمی (نه فیلیمو؛ نه نماوا؛ نه فیلم‌نت) حاضر نشود آن را پخش کند. بله؛ ممکن است اصلا پروژه به همین دلیل بخوابد و سازندگان بلندپروازش بدهکار عوامل مظلومش بشوند و خب معمولا اینجور وقت‌ها تنها راهی که برایشان باقی می‌ماند راه انداختن یک دعوای رسانه‌ای و بر پا کردن گرد و خاک است تا شاید بتوانند سنگینی شکستشان را با دیگران تقسیم کنند.

درس اخلاقی این مثال این است که بالاخره بی‌هوا «تیمور لنگ» ساختن و به دل تاریخ زدن، خطراتی هم دارد. همان اول گفتم که دو جور دل می‌خواهد…

چیزی که من از این زمان و زمانه می‌فهمم این است که چرخ دارد اشتباه می‌چرخد. کاش نغمه ثمینی‌های مملکت پرکارتر شوند؛ کاش علیرضا نادری‌های مملکت از کنج عزلتشان بیرون بیایند؛ کاش امرالله احمدجوها دل و دماغ نوشتن پیدا کنند باز؛ کاش ذوق تقوایی‌ها را کور نکرده بودند؛ کاش بیضایی‌ها نرفته بودند؛ کاش لااقل با عیاری‌ها و فتحی‌هایی که هنوز هستند و داریمشان مهربان‌تر باشند

اصلا؛ صرف هوس کردن نمی‌توان و نباید سراغ تاریخ رفت و قصه تاریخی نوشت و سرمایه‌گذار پیدا کرد. خب دیگر؛ بگذریم از مثال تیمور لنگ و برسیم به ناصرالدین‌شاه خودمان؛ راستش من هم مثل خیلی‌های دیگر حیرت‌زده شدم وقتی دیدم بعد از موفقیت نسبی بانوی عمارت این همه کار قاجاری وارد صداوسیما و شبکه خانگی شد اما هرگز ناراحت یا دستپاچه نشدم؛ من نویسنده خوبی نیستم ولی معتقدم حتی یک نویسنده بد هم وقتی به خودش، به قدرت قلمش، به پشتکارش در مطالعه، به وسواسش در چیدن کلمات، به دقتش در قصه‌پردازی، به دانشش در شخصیت‌پردازی و بالاخره به اثربخش بودن این زحمت‌ها و قابلیت‌ها ایمان داشته باشد، دیگر نیازی نیست از کسی بترسد یا به خاطر تشابه ایده از رقبای خود شکایت کند.

مردم شعور دارند؛ مردم سلیقه دارند؛ مملکت منتقد و خبرنگار دارد؛ بالاخره تو اگر درست کار کرده باشی نتیجه تضارب آراء مردم و نخبگان می‌شود استقبال نسبتا خوب از کارت؛ حالا یا فقط عوام؛ یا فقط خواص؛ یا عوام و خواص با هم. من علیرغم داشتن حق تقدم تا این لحظه شکایت رسمی نکرده‌ام و در ادامه هم تا با ظلمشان مجبورم نکنند شکایت نخواهم کرد. چون کماکان معتقدم تاریخ ارث پدر هیچ کس نیست و نباید این رویه غلط را در ژانر تاریخی باب کنیم. سرقت ادبی که اتفاقا بسیار امری مذموم و نکوهیده است معنای دیگری دارد و کاش دوستانی که ظاهرا نمی‌دانند سرقت ادبی چیست بیایند تا چند خاطره سوزناک از مالباختگی خودم برایشان تعریف کنم بلکه متوجه بشوند چه کسی از چه کسی و چرا می‌دزدد. برای مالباختگی شرط اول و بسیار مهم این است که مالی برای باختن داشته باشی و مال تعریف دارد!

هفت: چیزی که من از این زمان و زمانه می‌فهمم این است که چرخ دارد اشتباه می‌چرخد. کاش نغمه ثمینی‌های مملکت پرکارتر شوند؛ کاش علیرضا نادری‌های مملکت از کنج عزلتشان بیرون بیایند؛ کاش امرالله احمدجوها دل و دماغ نوشتن پیدا کنند باز؛ کاش ذوق تقوایی‌ها را کور نکرده بودند؛ کاش بیضایی‌ها نرفته بودند؛ کاش لااقل با عیاری‌ها و فتحی‌هایی که هنوز هستند و داریمشان مهربان‌تر باشند؛ و هزار بار ای کاش که در تمام این سال‌ها انقدر متن خوب تاریخی در مملکت نوشته می‌شد که دوْر دست نااهلان نمی‌افتاد حتی اگر من و ما جزو نااهلان بودیم. زمانی در سریال بانوی عمارت از قول «عنایت فراش» خطاب به «آهو» که در تمنّای باسواد شدن و آرزوی تاریخ خواندن می‌سوخت، دیالوگی نوشته بودم که خیلی دوستش دارم.

عنایت: «کتاب خوندم که ببینم امیرکبیرها چه کردن با قدرت؛ که قدرت چه کرده با امیرکبیرها؛ کمی که خوندم دیدم امیرکبیر بودن چاره کار نیست. سوختم! (راه می‌افتد) بیشتر خوندم. بیشتر سوختم. (با هر اسم دست می‌کشد به یک یا چند کتاب خطی) از وزرای برمکی تا وزرای دیلمی؛ از حسنک وزیر تا نصرالله منشی؛ از نظام‌الملک‌های عباسی تا نظام‌الملک‌های خوارزمی و سلجوقی؛ از بوعلیِ حکیم تا برزویه طبیب؛ تاریخْ تاریخِ سوختن بود و نساختن؛ (رو می‌کند به آهو) که کتاب بخونی؟ که تاریخ بخونی؟ تو تاریخ بخونی که چی بشه؟»

آن روز از قول عنایت گفتم و امروز هم حرفم همان است که همان است که همان است. وقتی گوش و دیده‌ای برای عبرت نیست تاریخ خواندن و از تاریخ گفتن به چه کار می‌آید؟ سرتان را درد آوردم رفقا؛ زنده و پاینده باشید؛ امیدوارم اگر این اتفاقات خاطرتان را خسته، بر من و ما که البته بی‌تقصیرترینیم در این فقره، ببخشایید؛ مطمئن باشید این بار اگر دادگاهی در کار باشد حقیقت در جایگاه شاکی و دروغ در جایگاه متهم خواهد ایستاد و هرگز دیگر شفقت و رأفت و مدارای بی‌جای من باعث دردسر خودمان و شما مخاطبان عزیز جیران نخواهد شد.

احسان جوانمرد / زمستان پر از دروغ ۱۴۰۰

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

13 نظر
  1. طاها عاشوری می‌نویسد

    سلام فیلیمو جیران یکی از همسران ناصر الدین شاه در دوران جوانی هست و ربطی به سریال آهوی من مارال نداره من از هفته پیش جمعه منتظر جیران بودم ولی نیومد الان نمیدونم این جمعه میاد یا نه که ای کاش بیاد چون من کارهای آقای فتحی رو خیلی دوست دارم ممنون از فیلیمو که برامون زحمت میکشید.

    1. فیلیمو‌شات می‌نویسد

      سلام
      ما هم منتظریم و به شدت دل‌نگران. حیفه اثر آقای فتحی رو نبینیم در این شب‌های بلند زمستان.

  2. مریم می‌نویسد

    سلام فیلیمو
    یه خبر الان دیدم نمیدونم واقعیه یا نه ولی گفتم اینجا بپرسم شاید جوابمو گرفتم . تیزر اهوی من مارالو دادن بیرون کاری به کیفیت زیادش ندارم که توش واضح معلومع چرا هیچ پلتفرمی گردن نمیگرتش .فکر کنم بار حجاب بازیگرا رو درس میکنن تو تلویزیون ببینیم . حالا بگذریم . نوشته بود شرط پخش بدون سانسور جیران اینه که چند قسمت از اهوی من مارال پخش بشه و بعد اون اگر شباهتی دیده نشد جیران هم پخش برسه . من نمیدونم چرا عوامل اون سریال نمیفهمن که جیران برای جوانی ناصر الدین شاه هسته و سریال خودشون برای بعد مرگ جیرانه اصلا . ولی واقعا میخواستم بدونم اگر حقیقت داره خب این سریال از هیچ پلتفرمی هنوز پخش نمیشه و قراردادی نه بین نماوا و نه فیلم نت نبسته . الان تکلیف جیران چیه؟

    1. فیلیمو‌شات می‌نویسد

      اگرچه به گفته ساترا، توقف پخش سریال ما ربطی به شکایت سریال دیگه نداشته ولی ما هم مثل شما منتظریم ببینیم جواب چی میشه.

  3. عرفان می‌نویسد

    سلام
    لطفا سریال ها و برنامه‌های فیلیمو را ساعت ۸شب پخش کنین
    چرا صبح پخش کنین
    اخه کی ساعت ۸ صبح فیلم میبینه

    1. فیلیمو‌شات می‌نویسد

      سلام
      خیلی از دوستان نظرشون همین ساعته ولی نظر شما رو هم منتقل می‌کنیم.

  4. صالح می‌نویسد

    امیدواریم تمام مشکلات حل بشه و این هفته جیران را ببینیم

    1. فیلیمو‌شات می‌نویسد

      ایشالا. ما هم امیدواریم این همه زحمت به نتیجه مطلوب برسه…

  5. رامین می‌نویسد

    ایشالله زودتر این مشکلات حل بشه و ما شاهد پخش این سریال فاخر باشیم

  6. Sm می‌نویسد

    ممنون از تمام عوامل سریال جیران به خصوص آقای جوانمرد و آقای فتحی و آقای عفیفه ما می‌دونیم چقدر شما کار درست هستین و می‌دونیم حق با شماست،
    خسته نباشید و خدا قوت بهتون که این فیلمنامه رو نوشتید و سریال رو ساختید و امیدوارم که هر چه زودتر سریال پخش بشه،
    ممنون از فیلیمو عزیز و شما که با ما صادق بودید.

    1. فیلیمو‌شات می‌نویسد

      سلام
      تشکر از شما که همراه و همدل هستید…

  7. امیرحسین می‌نویسد

    ممنون از تمام عوامل سریال جیران به خصوص آقای جوانمرد و آقای فتحی و آقای عفیفه ما می‌دونیم چقدر شما کار درست هستین و می‌دونیم حق با شماست،
    خسته نباشید و خدا قوت بهتون که این فیلمنامه رو نوشتید و سریال رو ساختید و امیدوارم که هر چه زودتر سریال پخش بشه،
    ممنون از فیلیمو عزیز و شما که با ما صادق بودید.

  8. آیسا می‌نویسد

    سعدی میفرماید کسنور مغلوب یصول علی الکلب
    انسان چون به غایت مایوس شود زبانش دراز میشود و زبان درازی میکند.
    ماهم بی صبرانه منتظر پخش جیران عزیز هستیم تا از این اثر فاخر لذت ببریم.

fosil