نگاهی به فلیم مرد آزاد یا free guy

انسان خدا گونه

«تو واقعی نیستی، تو برنامه‌نویسی شدی، تو هوش مصنوعی هستی، طوری برنامه‌ریزی شدی که این‌چنین باشی» و «این جهانی که در آن زیست می‌کنی فقط یک بازی کامپیوتریه نه چیزی بیشتر از این»، «کدهای این بازی به سرقت رفته، این جهان نباید این‌طور باشد، جهان اصلی پشت آب‌هایی است که اگر از آن بگذری به بهشت می‌رسی» و… این‌ها دیالوگ‌هایی کلیدی است در فیلم مرد آزاد محصول ۲۰۲۱ .

فیلم مرد آزاد به ظاهر اثری است مبتنی بر قواعد فیلسمازی و سرگرمی‌سازی هالیوودی که در نگاه نخست فاقد ارزش‌های نقدنویسی و تحلیل‌های عمیق است.اما اصل ماجرا زیر خروارها کلیشه و موقعیت تکراری پنهان شده است.هسته اصلی شکل‌گیری درام در فیلم مرد آزاد در قیاسی نه چندان نعل به نعل و صرفا در قامت مقایسه‌ای مفهومی یادآور جریانی است که در فیلم نمایش ترومن (thetrumanshow) ساخته پیتر ویر و بازی جیم کری است. حتی در برخی موقعیت‌ها یادآور هسته مضمونی سریال جهان غرب (west world) است. اما مضمون مشترک میان این آثار چیست؟ پاسخ شفاف است. سوال ازلی و ابدی انسان بر مبنای اینکه ز کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می‌بری آخر ننمای وطنم منجر به این پاسخ شده که همه‌چیز یک بازی است و لاغیر. چیزی شبیه آنکه خیام می‌گوید ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز/ از روی حقیقتی نه از روی مجاز/ یک‌چند در این بساط بازی کردیم / رفتیم به صندوق عدم یک‌یک باز . همه جهان و تجربه زیستی ما می‌تواند تنها یک بازی باشد و لاغیر. جمله‌ای منتسب به ایلان ماسک مطرح است با این مضمون که «ممکن است همه زندگی ما و خود ما بازی رایانه‌ای گروهی از موجودات با هوش برتر باشیم و همین .» این همه نکاتی است که از دل فیلم به شکلی عیان قابل استخراج است.

همه چیز درباره فیلم مرد آزاد

سرنوشت شخصیت اصلی فیلم مرد آزاد که نامی جز مرد (Guy) ندارد هم بر همین بستر رقم می‌خورد. تاکید می‌کنم که مفاهیمی که از آنها سخن به میان آمد، مفاهیمی عمیق و پیچیده است و فیلم مرد آزاد به‌هیچ‌وجه در شان این مفاهیم ظاهر نشده است. اما تم اصلی داستان به شکل تمام آثار هالیوودی و پاپ کورنی بر دوش همین مفاهیم عمیق سوار است و در مرحله اجرا فست فودیزه (واژه من‌درآوردی) و سطحی و دم‌دستی شده است.

رایان رینولدز در فیلم مرد آزادمرد با بازی رایان رینولدز یک شخصیت مثبت و اخلاق‌گراست که در دل بستری از جریانات و رخدادهایی که شبیه زندگی امروز ماست، زندگی می‌کند. با گذشت اندکی از زمان فیلم مشخص می‌شود که جهانی که او در آن زیست می‌کند جهان یک بازی رایانه‌ای است و همه موقعیت ها و شخصیت‌ها توسط یک دختر و پسر خلاق برنامه‌نویس ساخته شده و بسیاری از کاربران در سطح جهانی ورای جهان در حال زیست مرد در حال بازی با شخصیت و موقعیت‌های این جهان مجازی هستند و زندگی مرد و سایر شخصیت‌ها را هر روز رصد می‌کنند و بعضا در آن تغییر ایجاد می‌کنند. مرد و همه شخصیت‌های درون این جهان ابزاری برای سرگرمی هستند و دیگر هیچ.

جدیدترین و بهترین فیلم های ۲۰۲۱

اما جرقه تغییر زمانی می‌خورد که شخصیت مرد که به واسطه هوش مصنوعی طراحی شده است، عاشق یکی از خالقان بازی می‌شود که با شخصیتی مجازی درون بازی حضور دارد. پس عشق جرقه رشد و آگاهی مرد را می‌زند. این تحول که موتور محرک اولیه‌اش به دست آوردن عشق دخترک است، منجر به هویت پیدا کردن او، اسم پیدا کردنش و تبدیل شدنش به مرد پیراهن آبی می‌شود و … این مسیر در نهایت منجر به این می‌شود که مرد پیراهن آبی تقلب در شکل دهی به این جهان را کشف کند و با معجزه عشق و البته ارتقا پیدا کردن خودکار به واسطه طراحی شدنش با هوش مصنوعی، منجی جهان مجازی نه چندان مطلوب فیلم شود و مسیر رسیدن به بهشت موعود را برای اهالی این شهر مجازی فراهم کند. مرد پیراهن آبی پیامبری می‌شود از سوی خداوندگار زن جهان بازی. شهری که توسط نیروی شر یعنی آنتوان طوری طراحی شده که دروغ و فریب و تبهکاری و خشونت رفتار غالب در آن باشد و اختیار از شخصیت‌های جهان بازی گرفته شده باشد.این تلاش‌های قهرمان داستان منجر به جابجایی خداوندگار بازی می‌شود و اختیار از دست آنتوان که یک مرد طمع‌کار است به دست یک زن مهربان و انسان‌دوست می‌افتد. در واقع خداوندگار داستان از مردی اخمو به زنی مهربان تغییر می‌کند.

رایان رینولدز و جودی کومر در فیلم مرد آزاد

حال برگردیم به ادعایی که در ابتدای این نوشته مطرح شد و نشانه‌ها را جستجو کنیم. نکته اول کارکرد عشق در جهان انسان‌گرای فیلم‌های هالیوودی است. در جهان معاصر و با حذف تقریبی تمام مولفه ها و باورهای متافیزیکی تنها دستاویز بشر عشق است. در واقع رمز بقا و نجات بشر دیگر امری فرازمینی و الهی نیست، هرچه ست عشق اصیل میان انسان‌هاست. در این فیلم هم عشق مرد آبی پوش به دختر طراح بازی منجر به برملا شدن خیانت‌های خداوندگار مرد بدطینت می‌شود و جهان به جایی بهتر بدل می‌شود. پس طبق باور فیلم عشق تنها پناهگاه است. نکته دیگر اهمیت حضور کلیدی یک زن در فیلم است. خدای جهان فیلم یک مرد است که کار را به جاهای بدی کشانده و حالا خدای زن به کمک مرد آبی پوش در تلاش است دنیا به جایی بهتر بدل کند. پس زن در جهان فیلم کارکردی خدای پیدا می‌کند و مقابل باور اساطیری‌ای که خدا را یک مرد تلقی می‌کرده است، می‌ایستد. نکته دیگر اینکه شخصیت‌های گیر افتاده در دل بازی لیاقت زندگی در بهشت را دارند اما خدا با بدطینتی آن‌ها را در جهانی جهنمی محبوس کرده و حالا خدای جدید می‌آید و زندگی بهشتی که پر است از زیبایی و رفاه و مهربانی و آزادی به شخصیت‌های جهان بازی هدیه می‌دهد. توجه داشته باشید که در این خط داستانی ارجاع مستقیمی داده شده به داستان آدم و حوا و سقوطشان از بهشت روی زمین. نکته مهم دیگر اینکه در سکانس نهایی و کلیدی مرد آبی پوش برای نجات قوم حاضر در شهر مجازی باید به دل دریا بزند (بخوانید به دل نیل بزند) و برای این هدف باید مسیری از دل آب بیابد تا سرزمین بهشتی موعود را بیابد و بر اهالی شهر هویدا کند (بخوانید قومش را از دل نیل عبور دهد و شکافی در آب ایجاد کند تا به ارض موعود برسد)، در این بین به اذن خدای بازی مسیری روی آب برای او فراهم می‌شود آن‌هم در شرایطی که نیروهای متخاصم از پشت حمله کرده‌اند و هرلحظه ممکن است عبور از آب به خطر بیفتد (بخوانید فرعونیان حمله کرده‌اند تا فوم یهود به رهبری موسی امکان عبور از نیل را نداشته باشند) و … . کم نیستند ارجاعات مستقیم به باروهای مذهبی و متافیزیکی بشر در این فیلم.

رایان رینولدز در فیلم مرد آزاد

در واقع در کلیت فیلم با تکرار موقعیت‌های مذهبی که سال‌ها بشر به آن‌ها باور داشته و مشابه‌سازی آن‌ها با موقعیت یک طراح بازی رایانه‌ای و موجوداتی برساخته او این نتیجه را می‌گیرد که تمام این باورها واقعی نبوده و زاییده ذهن بشر بوده و یا در بهترین حالت حاصل طراحی هوشی برتر بوده تا ما را در دل جهانی مجازی به بازی بگیرد. حال دراین میان این تجربه عشق است که می‌تواند این حصار را بشکند و خدای جهانش را جابجا کند و حتی خودش بر جهان خودش خدایی کند. در قیاسی مع‌الفارق در نمایش ترومن هم شخصیت ترومن زمانی حس کرد که یک جای کار می‌لنگد که تجربه عاشقیت کرد و برای رسیدن به عشقش تلاش کرد و متوجه شد موانع پیش روی او برای رسیدن به معشوق در واقع موانعی است بر سر راهش برای آزاد بودن و مختار بودن. پس علیه خدایی که اد هریس نقشش را بازی می‌کرد و صحنه‌گردان جهان محل زیست ترومن بود، طغیان کرد. در جریان پوچ دوار و چرخه جبری و تکراری داستان، با معجزه عشق شکستن چرخه و اتفاق موعود رقم خورد.

درباره فیلم مرد آزاد یا Free Guy

نتیجه اینکه مضمون کلی این اثر به ظاهر سطحی و هالیوودی روی چند مسئله کلیدی تکیه می‌کند یک خلق، انسان خدا گونه دیگری رسیدن به اراده آزاد نجات بخش مبتنی بر خواست بشر، و در نهایت، رسیدن به سرزمین موعود و بهشتی با تکیه بر عشق و کنار گذاشتن باورهای اساطیری و متافیزیکی، چرا که این‌همه فقط یک بازی کامپیوتری است و ما هم شخصیت‌هایی هستیم که هوشی برتر ما را به بازی گرفته است. حتما در فرصتی مبسوط‌تر می‌توان به ارجاعات فیلم به شخصیت‌های ابرقهرمان‌های مارول هم اشاره کرد ابرقهرمان‌هایی که نجلت دهنده بشر هستند و جلوگیری می‌کنند از پایان دنیا و در قامت خدایگان اساطیری ظاهر می‌شوند.

فیلم مرد آزاد

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole