فیلم آنت اثری تماشایی است؛ زیرا داستان عجیبوغریب آن در ملودیهای فریبنده و زیبایی زرقوبرقدار سینماییای غوطهور است که از هرلحظۀ آن پشتیبانی میکند.
اپرای راک ساختۀ اسپارکس با داستانپردازی معماگونۀ کاراکس همنشینی ایده آلی دارد که نفس شما را بند میآورد.
قبل از اینکه ۱۴۰ دقیقۀ عجیبوغریب از ترانههای پرحسوحال و پیچشهای تراژیک فیلم آنت (Annette) شروع شود، لئوس کاراکس کارگردان این فیلم اعلام حضور میکند. او با صدایی ناخوشایند روی فیلم به بینندگانش توصیه میکند که تا پایان ماجرا بیحرکت سر جایشان بنشینند! این دقیقاً نوعی درخواست غیرممکن برای موزیکال-فانتزیای اینچنین تکاندهنده است؛ فیلم آنت فقط شما را روی صندلیتان میخکوب نمیکند، بلکه تا زمانی که اسامی عوامل فیلم بالا میآید، نفستان را بند میآورد. برای نقد و بررسی فیلم آنت با فیلیمو شات همراه باشید.
خلاصه داستان فیلم آنت:
هنری (با بازی آدام درایور) یک استندآپ کمدین موفق است که در لسآنجلس زندگی میکند و عاشق آن (با بازی ماریون کوتیار)، یک خوانندۀ اپرای مشهور میشود. آنها تبدیل به یک زوج خوشبخت و عاشق میشوند، اما زمانی که فرزندشان آنت، دختری اسرارآمیز با سرنوشتی استثنایی متولد میشود، زندگیشان برای همیشه تغییر میکند.
مروری بر نظر منتقدان درباره فیلم آنت:
آی. او اسکات از نیویورک تایمز
امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
فیلم آنت بر پارادوکسهای خاص خود تسلط دارد. این اثر بسیار هوشمندانه و به طرز جذابی پیچیده است که حول محور احساسات غیر قابل کنترل میچرخد.
استیو پاند از The Wrap
امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
خوب یا بد، کاراکس هیچوقت کاری را نصفه و نیمه انجام نمیدهد و آنت نیز هرگز از جسارت و عجیب بودن دست نمیکشد.
پت براون از SLANT
امتیاز ۷۵ از ۱۰۰
ژانر موزیکال این فیلم نشان داد که با علاقۀ لئوس کاراکس به فانتزیهای بصری یک سازگاری ذاتی و طبیعی دارد؛ فانتزیهایی که سادهترین ابزار سینمایی آنها را خلق میکنند.
رودریگو پرز از Playlist
امتیاز ۷۵ از ۱۰۰
فیلم آنت یک اثر عجیب و غریب و در عین حال فریبنده است؛ روایتی ساده و از نظر هنری پیچیده. در برخی مواقع شگفتانگیز است و در برخی موارد گیجکننده. درست مثل دیگر فیلمهای معمایی کاراکس و موسیقی منحصربفردی که اسپارکس آن را تنظیم کرده است.
بری هرتز از The Globe and Mail
امتیاز ۶۴ از ۱۰۰
فیلم آنت در شعلهور ساختن ذوق و اشتیاق در بیننده شکست میخورد و این به شدت خستهکننده است، زیرا کاراکس به ندرت میتواند تصاویری را ارائه کند که حتی به ماندگار شدن نزدیک باشند.
نقد فیلم آنت:
با ترکیب موسیقی انرژیبخش اسپارکس و خلاقیت همیشه اسرارآمیز کاراکس، فیلم آنت از اپرای راکی نیرو میگیرد که در مرکز آن آدام درایوری پیش برنده، به خودستایی میپردازد. او تقریباً در هر صحنه از فیلم آواز میخواند، گویی جهان وابسته به این آوازهاست! اما در هر حال، همین آوازها برای برآوردن اهداف فیلم ضروریاند. اولین تلاش کارگردانی کاراکس برای متنی که خودش آن را ننوشته است، حاصل تعادل عجیبوغریب موسیقی اسپارکس، در کنار سبک اُپرایی کاراکس و بازی دیوانهوار درایور در نقش کمدینی محکوم به شکست است. در این فیلم، کودکی چوبی آواز میخواند و گهگاه برش به نماهایی از گوریلی مالیخولیایی هم وجود دارد، اما همۀ این موارد برای حمایت از هدف بزرگتر فیلم خلق شدهاند.
فیلم آنت سفر تجربی نابی است که کاملاً از طریق آهنگ فیلم بیان میشود و بهصورت متناوب و پراکنده با همان ترکیب سوررئال از زیبایی فراموشنشدنی و زبردستی و طنز ابزوردی که کاراکس در آن تخصص دارد و نمونهاش را در فیلم موتورهای مقدس (Holy Motors) دیدهایم، کار میکند. در بعضی مواقع، آن رمز و راز کیهانی فیلم جایش را با روایتی سادهتر و صریحتر عوض میکند. اسپارکس ظاهراً برای دههها سعی داشته استعداد سرگرمکنندۀ ترانهسرایی خود را در فیلمهای گوناگون اعمال کند؛ حتی در برههای با ژاک تاتی فقید نیز همکاری داشت، اما در نهایت موزیکال آنها به فیلمنامهای جذاب و متقاعدکننده تبدیل نشد. اما شگفتی در این مجموعه اشتباهات، با جذابیت فیلم آنت شکل میگیرد؛ با داستانی که کمتر از آنکه مینماید دلرباست. فیلم آنت اغلب در تضاد با خودش است و آشفتگی، بزرگترین سرمایۀ آن تلقی میشود؛ همچنان که کاراکس و همکاران موسیقیدانش خط سیر مردی را ترسیم میکنند که سرنوشتش دقیقاً بر اثر همان آشفتگی مخدوش شده است.
درایور، در قالب استندآپ کمدینی به نام هنری مکهنری، نقش آدمی را بازی میکند که تمام مهارتش عکسالعمل نشان دادن به واکنشهای شدید است. هنری مثل اندی کافمن، به راه و روش جیجی آلن، با ردایی سبز رنگ، همچون مبارزی جایزهبگیر و مشتزنی که از فیلم گاو خشمگین (Raging bull) بیرون آمده است، پشتصحنۀ نمایشش را آماده میکند و همان روحیۀ مبارزهطلبی را به صحنۀ اجرا میآورد. درحالیکه مخاطبانش با او آواز میخوانند و به هر حرکتش پاسخ میدهند، با آواز و رپ کردن در صحنه اینطرف و آنطرف میرود و گویی در آستانۀ خودکشی است؛ حتی برای لحظهای سیم میکروفن را به دور گردنش میپیچد.
هنری، رفتاری روانپریشانه دارد. با وجود این، بهنوعی رابطۀ عاشقانهاش را با خوانندۀ اپرا، آنه (با بازی ساکت ماریون کوتیار) حفظ میکند؛ البته تا جایی که از موفقیتش دلخور میشود. سرانجام رفتارهای احمقانهاش در هنگام مستی رابطۀ آن دو را درصحنۀ عمومی خراب میکند. در بحبوحۀ این جدایی خشونتآمیز، دقیقاً زمانی که اعتراضات جنبش عدالتخواهانۀ «من هم» به معنای دقیقش با این ماجرا همزمان شده و از تصمیمات فاجعهبار هنری باخبریم، دختری از ماحصل ارتباط این زوج به دنیا میآید که نام فیلم از او گرفته شده است. آنت همچون عروسکی چالاک به نظر میرسد؛ حتی انگار مقداری دیانای از شخصیت هیولایی مرده که در چندین فیلم کاراکس نقش دارد، به ارث برده است. اما این ممکن است تنها در ذهن هنری باشد. کودک قصد دارد همهچیز را ابزاری تحت کنترل خود ببیند. به همین دلیل، آخرین تلاشهای ناامیدانهاش را برای ماندن در دنیایی به کار میگیرد که در آستانۀ رها کردن اوست.
اما اگر صحبت کردن دربارۀ پیرنگ فیلمنامه را تمام کنیم، آنت فیلم خوبی است؛ زیرا داستان عجیبوغریب آن در ملودیهای فریبنده و زیبایی زرقوبرق دار سینماییای غوطهور است که از هرلحظۀ آن پشتیبانی میکند. این فیلمی است که به معنای واقعی کلمه با ورود کارگردان و موسیقیدانان به درون آن آغاز میشود؛ گویی آنها در کنار بازیگران اصلی در فیلم ظاهر میشوند و سپس هنگام رفتن به صحنۀ بعدی با آنها خداحافظی میکنند. موسیقی افتتاحیۀ خیرهکنندۀ پس شاید شروع کنیم به همان اندازه که مدیون اینترلود آکاردئون در فیلم موتورهای مقدس است، مدیون هر چیز دیگری در رپرتوار اسپارکس است؛ هرچند وقتی از این مقدمۀ حماسی به مخاطرات پس از آن میرسیم، برخورد آنی دو ذهن متفاوت شکل میگیرد. مستند اخیر ادگار رایت دربارۀ اسپارکس توضیح میدهد که چگونه ران و راسل مائل (که خواهر و برادر هستند) و چندین بار در سراسر آنت مانند یک گروه کُر یونانی ظاهر میشوند، از آهنگسازی با بیت بالا برای کشف احساسات عمیقتر در فیلم استفاده میکنند. دیدن فیلم رایت برای هرکسی که به دنبال این است که به شکل کامل آنت را بفهمد، ضروری است. مانند اسپارکس، کاراکس هم در استفاده از سطوح براق و جذاب برای کشف هیبت شاعرانۀ وجودی تاریک و معمایی سرآمد است. آنها باهم ترکیب خوبی هستند.
برای مثال، ملودی عاشقانه و مدهوش کنندۀ «ما همدیگر را خیلی دوست داریم» را در نظر بگیرید. این صدای دیوانه کنندۀ ملایم بهتنهایی ممکن است کمی مبتذل و لوس به نظر برسد، اما بهمحض اینکه شخصیت رمانتیک راننده این شعر را میخواند، بهیادماندنیتر میشود. کاراکس با قراردادن این آهنگ در یک صحنۀ پرشور، عجیبوغریب بودن شاخص موضوع را عمق میبخشد و این عصارۀ تمام فیلم آنت است. مخاطبان هنری در ابتدا با ریتمی مشخص، آنطور که او میطلبد میخندند؛ اما سرانجام علیه او شورش میکنند. شیوۀ کشدار هنری در بیان دیالوگ «مشکلتون چیه؟» هم احمقانه و هم صادقانه است. یک صحنۀ تولد هم با ملودیای سرزنده و پرانرژی و یک جلسه عکس پاپاراتزی نیز با ضربآهنگ استکاتو تنظیم شده است. هر آهنگ کیفیت شوخوشنگ و عجیب مشابهی دارد، بهعلاوۀ نوعی حس روشن هدفمند. در حقیقت، فیلم خندهدار است، تا جایی که نخواهد اینطور باشد!
البته نکتۀ کنایهآمیز این است که درواقع، هنری اصلاً آنقدرها هم خندهدار نیست. بو برنهام در فیلم درون بو برنهام (Bo Burnham: Inside) با بحران وجودی خویش درگیر است. به همین ترتیب، هنری نیز تلاش میکند تا تمام وجودش را به نمایش تبدیل کند. در نتیجه، وقتیکه مردم او را تماشا نمیکنند، هیچ راهحل پایداری پیدا نمیکند. اما روال ساختگی او ممکن است از همان ابتدا محکوم به نابودی باشد. جمعیت از او میپرسند: «چرا کمدین شدی؟» و او پاسخ میدهد که «این تنها راه برای گفتن حقیقت بدون کشتهشدن است»، اما از همان ابتدا به نظر میرسد هنری آرزوی مرگ دارد. آنت اغلب ایدۀ خنده را در قالب نوعی مکانیسم دفاعی زیر سؤال میبرد، تا جایی که ترسناکترین حملۀ خندهدارش را به نمایش میگذارد.
بار کمدی واقعی فیلم آنت به دوش سایمون هلبرگ است که قیافۀ بدون گریم خندهداری بهعنوان همبازی آنه دارد. بهترین صحنۀ بازی او جایی است که سعی میکند هنگام چرخش دوربین به دور چهرهاش، برخی از گفتوگوهای نمایشی را بین آهنگسازی ارکستر بگنجاند. در لحظاتی از این دست، فیلم آنت مفرح است. در این موارد، داستان، همسویی جالبی با هدف کاراکس در دادن لحنی متمایز به هر صحنه دارد. کارولین چمپوتیر فیلمبردار این اثر است. در کنار او، فیلمساز نیز شخصیتهایش را با رویکردی آکروباتیک همتراز با حالات مواجهشان دنبال میکند. بازی پراحساس کایلی مینوگ در فیلم موتورهای مقدس، شاید اجرایی تمرینی برای همین کار بوده است، اما کاراکس از زمان فیلم عشاق روی پل (Lovers on the Bridge) در سال ۱۹۹۱، با آن تصاویر عاشقانۀ تماشاییاش، شوق فراوان به موسیقی و استفاده از آن را در کارهایش نشانه رفته است. در این مورد به نظر میرسد خود فیلمساز حتی بیشتر از آهنگسازانش که داستان فیلم را نوشتهاند با طبیعت آن هماهنگ شده باشد.
اما آنت یقیناً بدون بازی فیزیکی درخشان درایور که فیلم را منسجم کرده است، نمیتوانست این همه شدت عمل را توجیه کند. وقتیکه او با آن شلوارکش مانند رقاص بالهای دقیق در صحنه تلوتلو میخورد و اداهای منفعل و پرخاشگرانهاش را آشکار میسازد، چیزی بین تام کروز در فیلم مگنولیا (Magnolia) و ستارۀ سینما: حضرت عیسی (Jesus Christ Superstar) است. این کیفیت تشدیدشده معمولاً بر بازی کوتیار سایه میافکند و وضعیت فعال شخصیت آنه در بخش زیادی از فیلم، از طبیعت خونسرد و بیاشتیاق نقشش خبر میدهد. البته باید در نظر گرفت که فیلم آنت داستان هنری است و فیلم هم حول همان مسائل حلنشدهای که با آنه دارد میچرخد؛ گرچه ممکن است همۀ اینها فقط درون سر هنری باشد.
کاراکس در مدتزمان نزدیک به ۴۰ سال فقط شش فیلم را کارگردانی کرده و آخرینِ آنها، آنت، گویای دلیل این امر است؛ هرکدام از این فیلمها چنان انفجار شدیدی در میل زیباییشناسانه ایجاد میکنند، که جای تعجب است در پایان، چیزی برای او در درونش باقی مانده باشد. آنت حتی یک ثانیه از ۱۴۰ دقیقۀ عجیبوغریب خود را حرام نمیکند؛ حتی پس از تیتراژ پایانی هنگام کفزدن حضار. درست است که چرخش ناگهانی کارناوالسک داستان در یک ساعت آخر فیلم کمی زیادهروی است و این تنها مورد هم نیست؛ با وجود این، وقتی فیلم با پایانی ساکت و غمانگیز آرام میگیرد، زندگی و نمایش به شکل تودۀ تکفرمانه فرو میپاشد و آنت به استعارهای برای سفر پُردردسر خود بدل میشود که در آستانۀ فروپاشی معلق است؛ رقصی دلپذیر بین نبوغ و ناکامی، دقیقاً مانند خود کاراکتر هنری.
فیلم آنت در میان ۱۲ تا از بهترین فیلم های جشنواره کن ۲۰۲۱
عوامل و بازیگران:
بازیگران: آدام درایور، ماریون کوتیار، سایمون هلبرگ، آنجل، راسل میل، ناتالی جکسون.
کارگردان: لئوس کاراکس
نویسنده: لئوس کاراکس، رون میل
تولید: Canal +
ژانر: درام، عاشقانه، موزیکال
درجه بندی: مناسب برای بالای ۱۳ سال
مدت زمان: ۱۴۱ دقیقه
کشورهای سازنده: آمریکا، فرانسه، بلژیک
زبان: انگلیسی
منبع: IndieWire
منبع: Metacritic
وجود این همه موزیک تو فیلم و متوجه نشدم ، اگه نیمه کاره هم ببینیش هیچی رو از دست ندادی چون انگاری فیلم نمیدونه میخواد چی رو نشون بوه
این فیلم را دوست نداشتم
هیچ شباهت واقعی با فیلمهای موزیکال ندارد
کل فیلم درگیر توهمات مالیخولیایی و خود بزرگ بینی بازیگر مرد است که حتی از جان دخترش هم نمیگذرد
بیشتر بخشهای موزیکال با صدای نخراشیده آدام درایور و تکرارهای تمام نشدنی جملات میگذرد
اگر تکرارها قطع شود کل فیلم نیم ساعت هم نخواهد بود.