۸۲ سال از اکران آن گذشته و فیلم بر باد رفته همچنان یک کلاسیک تروتازه و فاقد تاریخ مصرف است که با نسلهای مختلف ارتباط برقرار کرده و عشاق خاص خودش را دارد. پشت صحنه این اثر خوشپرداخت «ویکتور فملینگ» هم مانند خود فیلم جذاب و پرحاشیه بود. حال که به هشتادودومین سالگرد اکران یکی از باشکوهترین تولیدات تاریخ هالیوود رسیدهایم، بد نیست ۱۰ حقیقت هیجانانگیز در مورد آن را با هم مرور کنیم.
کپیرایت فیلم بر باد رفته بسیار گران بود
تهیهکننده افسانهای فیلم بر باد رفته دیوید سلزنیک برای خرید حق اقتباس کتاب موفق مارگارت میچل که تنها یکماه از انتشار آن گذشته بود، ۵۰.۰۰۰ دلار خرج کرد. این مبلغ در آن زمان نجومیترین حق اقتباسی بود که برای یک فیلم سینمایی خرج شده بود.
تازه از آنجایی «سلزنیک» فردی حرفهای و منصف بود، پس از موفقیت تجاری شگفتانگیز فیلم ۵۰.۰۰۰ دلار دیگر به میچلی داد که در خواب هم نمیدید فیلمی که براساس رمانش ساخته شده، تا این حد موفق از کار دربیاید.
«راستشو بخوای عزیزم، به هیچجام نیست!» این یکی از مشهورترین دیالوگهای تاریخ سینماست که با سختی زیاد در فیلم جای گرفت. گفتن این جمله و استفاده از عبارتِ ساده Damn در آن زمان بسیار زشت و قبیح بود. تهیهکننده مدتها با هیئت درجهبندی فیلمهای آمریکا چانه زد تا اجازه دادند این جمله در فیلم باقی بماند
صحنه سوزاندن آتلانتا باعث نابودی لوکیشن کینگکنگ شد
یکی از اولین صحنههایی که در فیلم بر باد رفته فیلمبرداری شد، صحنه بسیار پردردسر و پرهزینه سوزاندن آتلانتا بود. در جریان این آتشسوزی که باید بسیار طبیعی و گسترده جلوه میکرد، لوکیشن بسیاری از فیلمهای کلاسیک دیگر کمپانی مترو گلدوین مهیر در آتش سوخت، از جمله لوکیشن مشهور فیلم «کینگگنگ»! این آتشسوزی آنقدر مهیب و ترسناک بود که ساکنان منازل اطراف فکر کردند ماجرا واقعی است و برای خاموش کردن آن با آتشنشانی تماس گرفتند.
هنرپیشه «اسکارلت» بعد از شروع فیلمبرداری انتخاب شد
«ویوین لی» خیلی دیر به عنوان بازیگر نقش اصلی فیلم به گروه تولید اضافه شد. از آنجایی که برای فیلمبرداری نخستین سکانس فیلم به بدل اسکارلت احتیاج بود، تولید فیلم بدون بازیگر اصلیاش شروع شد. صحنههای اولیه فیلم بدون حضور «اسکارلت اوهارا» فیلمبرداری و بعد «ویوین لی» در فیلم استخدام شد.
فیلم بر باد رفته سه کارگردان داشت!
بله. اولین کارگردان فیلم جرج کیوکر بود که ۱۸ روز پس از شروع فیلمبرداری اخراج شد. بعد کمپانی بلافاصله ویکتور فلمینگ را که فیلم بینظیر «جادوگر شهر از» را هم ساخته بود استخدام کرد. «فلمینگ» در طول دوران طولانی فیلمبرداری دچار فروپاشی عصبی شد و وقتی یک روز هنگام رانندگی خطر تصادف با یک صخره از بیخ گوشش گذشت، مرخصی گرفت تا به اعصابش کمی استراحت بدهد. در این ایام سم وود کارگردانی فیلم را عهدهدار شد تا مرخصی «فلمینگ» تمام شود. نتیجه نهایی؟
- کیوکر: ۱۸ روز
- فلمینگ: ۹۳ روز
- وود: ۲۴ روز
«فلمینگ» حق داشت به فروپاشی عصبی برسد
درک اینکه چرا سلامت روان «فلمینگ» در طول فیلمبرداری آسیب دیده بود، سخت نیست. او، «سلزنیک» و یک بازنویس فیلمنامه به مدت یک هفته در اتاقی با هم حبس شدند تا بتوانند به صورت ضربتی کار نگارش فیلمنامه را تمام کنند. در طول این مدت، «سلزنیک» فقط موز و بادامزمینی خورد و یکی از رگهای خونی چشم «فلمینگ» هم به خاطر کار کشیدن زیاد از چشم ترکید.
تازه فیلمنامه فقط حاصل کار این ۳ نفر نبود، اسکات فیتزجرالد نویسنده معروف آمریکا هم از کسانی بود که روی فیلمنامه کار و بخشهایی از آن را کوتاه کرد. البته نام او در تیتراژ فیلم ذکر نشده است.
کمپین دختران جنوبی علیه «ویوین لی»
جمعی از دختران سربازان «ایالات موتلفه» وقتی فهمیدند یک بازیگر انگلیسی قرار است نماد هویت آنها باشد بسیار خشمگین شدند و کمپینی اعتراضی علیه فیلم بر باد رفته راه انداختند. اما وقتی به آنها گفته شد گزینه جایگزین «لی» کسی نیست جز کاترین هپبورن، فورا ساکت شدند.
هرچه باشد یک بازیگر انگلیسی بهتر از یک «یانکی» (آمریکایی شمالی) بود! بعد هم که فیلم اکران شد و مردم نمایش خیرهکننده «لی» را دیدند، خشمشان به تحسین تبدیل شد.
کلارک گیبل از گریه کردن خودداری کرد
کلارک گیبل سر صحنه دردسرهای زیادی درست کرد؛ شایعه بود که دلیل اخراج کارگردان اصلی فیلم (کیوکر) او بوده، ضمن اینکه او حاضر نبود وجهه ستارهگونهاش را با بازی در نقش فردی آسیبپذیر خراب کند. او قاطعانه از بازی در صحنهای که «رت باتلر» گریه میکند امتناع کرد!
«فلمینگ» او را قانع کرد که ۲ نسخه از این صحنه را فیلمبرداری کنند، یک نسخه با گریه و یک نسخه بدون گریه. طبعا نسخه گریهدار بود که توسط «فلمینگ» در تدوین نهایی استفاده شد!
۱۰ فیلم برتر کلارک گیبل که او را پادشاه هالیوود کرد
لجبازیهای «اسکارلت» سر صحنه فیلم بر باد رفته
وقتی «کیوکر» که حسابی با «لی» اخت شده بود از کار اخراج و با «فلمینگ» جایگزین شد، «ویوین لی» از کاراکتر او خوشش نیامد. ضمن اینکه تغییرات جدیدی که در فیلمنامه داده شده بود، آزادیهای «لی» به عنوان بازیگر را محدود میکرد.
«لی» برای اعتراض، هر روز یک نسخه از کتاب «بر باد رفته» را با خود سر صحنه میبرد و شروع میکرد به بلندبلند خواندن آن تا به تغییرات فیلمنامه اعتراض کند. این اعتراض کودکانه او با فریاد کشیدن «سلزنیک» و دور انداختن آن کتاب به پایان رسید!
استفاده از عروسک به جای سیاهیلشکر
در یکی از صحنههای فیلم هزاران سرباز کنفدراسیون زخمی شده و روی زمین میمیرند. فیلمبرداری این صحنه دچار مشکل شد، زیرا قاب بسیار عریض و عمیق بود و به اندازه کافی سیاهیلشکر برای پر کردن صحنه در دسترس نبود. برای همین تصمیم بر این شد که از صدها آدمک برای پر کردن صحنه استفاده شود.
سانسورهای سختگیرانه برای فیلم بر باد رفته
«راستشو بخوای عزیزم، به هیچجام نیست!» این یکی از مشهورترین دیالوگهای تاریخ سینماست که با سختی زیاد در فیلم جای گرفت. گفتن این جمله و استفاده از عبارتِ ساده Damn در آن زمان بسیار زشت و قبیح بود، بنابراین «سلزنیک» ساعتها به شکلی خستگیناپذیر با هیئت درجهبندی فیلمهای آمریکا چانه زد تا اجازه دادند این جمله در فیلم باقی بماند.
این تنها مشکل ممیزی فیلم نبود، فیلم صحنههای نژادپرستانه زیادی داشت و در آستانه اکران، بسیاری از گروههای فعال اجتماعی تصمیم گرفتند فیلم را بهخاطر داشتن نگاه ستایشآمیز به «کوکلوسکلانها» و عمل شنیع «لینچ کردن» سیاهپوستها تحریم کنند، اما «سلزنیک» آنها را قانع کرد که تمام این صحنهها از نسخه نهایی فیلم درآمده است.
«لی» از نزدیک شدن به «گیبل» نفرت داشت
«لی» کتمان نمیکرد که هنگام فیلمبرداری صحنههای رمانتیک فیلم، از نزدیک شدن به «گیبل» و بغل کردن او نفرت داشته و دلیل این نفرت تا حد زیادی به خاطر دهان بدبوی «گیبل» بوده. عدهای میگفتند دندانهای مصنوعی «گیبل» باعث بدبو شدن دهان او شده بود، اما گزارشها حاکی از این است که «گیبل» عمدا با خوردن سیر قبل از فیلمبرداری این صحنهها، دوست داشته اوضاع را برای «لی» سخت کند!
مبارزه «گیبل» با نژادپرستی
«گیبل» هنگام فیلمبرداری آنقدرها هم هیولا نبود و کارهای خوبی هم کرد! او هرقدر نسبت به «مردانگی» خود احساس ناامنی داشت، در دفاع از حقوق مدنی کم نمیگذاشت. مثلا وقتی «لنی بلوت» یکی از بازیگران فرعی فیلم نسبت به وجود سرویسهای بهداشتی جدا برای سیاهپوستها و سفیدپوستها اعتراض کرد، «گیبل» پشت او ایستاد و گفت اگر جداسازی نژادی سر صحنه پایان نیابد، بازی در فیلم را بیخیال خواهد شد.
فیلمش قشنگ نیست کتابش قشنگه فقط
من اگه جا اسکارلت بودم ساعت پدرم می فروختم و با سو الن صحبت میکردم چون بعضی جاها واقعا […]