فیلم بچه های بد؛ وقتی سینمای ما جسور بود
۳ مرداد سالگرد اکران این فیلم علیرضا داوودنژاد است
اگر قرار باشد علیرضا داودنژاد را تنها با یک صفت توصیف کنیم، شاید «تجربهگرا» گزینه مناسبی باشد. داودنژاد بارها نشان داده که هیچ علاقهای به پیمودن مسیرهای تجربهشده ندارد. به همین دلیل است که در کارنامه او با تنوع غیرمنتظرهای روبهرو میشویم. بچههای بد هم یکی از همین فیلمها بود. اما اهمیت بچههای بد را نمیتوان در این امر خلاصه کرد. بچههای بد فیلم جسورانهای بود که داشت روی برخی از خطوط قرمز حرکت میکرد و همین امر منجر به بروز حاشیههایی هم در زمان اکران فیلم شد.
سوم مرداد، سالگرد اکران این فیلم بحثبرانگیز علیرضا داودنژاد بود. به این مناسبت نگاهی به چکیده نظراتی انداختهایم که در زمان اکران این فیلم از سوی منتقدان و سینماگران بیان شد. همچنین حواشی اکران بچههای بد را مرور کردهایم.
داستان فیلم بچه های بد
داستان کامل فیلم بچه های بد از این قرار است؛ رضا، که برای گذراندن زندگی مسافرکشی میکند، دوستش سیاوش را که در دبیرستان همکلاسی او بوده، بهطور اتفاقی میبیند و تصمیم میگیرند برای تفریح به شمال بروند. آنها در جاده چالوس دختری [رویا] را سوار اتومبیل خود میکنند که پس از یک مشاجره خانوادگی و ارتکاب چند قتل از خانه گریخته است. آن دو که از گذشته دختر چیزی نمیدانند تلاش میکنند با او دوست شوند اما رفتار سرد دختر که موهایش را از ته تراشیده آنها را عصبی و ناامید میکند. آنها به یک ویلای خالی در شمال که متعلق به یکی از بستگان سیاوش است میروند. رویا که دور از چشم پسرها به قصد خودکشی تعدادی قرص خورده آنچنان به خواب عمیقی فرو رفته که پسرها با این تصور که او مرده تصمیم میگیرند جسد او را در گوشهای از ویلا دفن کنند اما زمانی که میخواهند این تصمیم را به مرحله اجرا درآورند متوجه میشوند که او نفس میکشد. بنابراین او را به نزدیکترین بیمارستان میبرند و رضا خودش را برادر دختر معرفی میکند. اما در آنجا، پس از آنکه دختر به هوش آمد پنهانی از بیمارستان فرار میکند. رضا و سیاوش نیز پس از فرار دختر، به بهانهای از بیمارستان میگریزند، اما مدتی بعد وقتی رویا را وسط جاده میبینند، مجددا او را سوار اتومبیل خود میکنند. آنها از او میپرسند که او به چه جرمی فرار کرده و او در پاسخ میگوید: جرم من قتل است. رویا حادثه فرار از خانه و درگیری با آدمهایی که سر راه او قرار گرفتند را به یاد میآورد. اتومبیل پس از مدتی در کنار دریا متوقف میشود. رضا و سیاوش خسته از ماجراهایی که بر آنها گذشته به خواب میروند اما فردای آن روز وقتی از خواب بیدار میشوند اثری از رویا نمیبینند.
فیلم اجتماعی برتر سینمای ایران
عوامل اصلی و بازیگران فیلم بچه های بد
کارگردان، تهیهکننده، طراح صحنه و لباس: علیرضا داودنژاد/ فیلمنامه: علیرضا داودنژاد، رضا داودنژاد/ مدیر فیلمبرداری: حسن کریمی/ تدوین: مصطفی خرقهپوش/ موسیقی: اکبر مشکاه، پیمان میرعلیاکبری/ بازیگران: رضا داودنژاد، زهرا داودنژاد، سیاوش حکمتشعار، بهاره رهنما، احترامالسادات حبیبیان، منوچهر حکمتشعار.
دستاوردها و آمار فروش فیلم بچههای بد
فیلم بچه های بد در جشنواره فجر حضور نداشت و در جشن سینمای ایران (جشن خانه سینما) هم موفقیتی به دست نیاورد اما در پنجمین دوره جشن دنیای تصویر (جشن حافظ) جایزه بهترین تدوین را به دست آورد و در چهار رشته بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر زن و بهترین موسیقی متن هم نامزد جایزه شد.
بچههای بد از ۳ مرداد ۱۳۸۰ روی پرده رفت و با جذب ۴۰۸ هزار و ۱۸ مخاطب در رتبه هفدهم فیلمهای پرمخاطب آن سال قرار گرفت.
نقد و بررسی فیلم بچه های بد
بچه های بد فیلم پرحاشیهای بود و بحثهای زیادی در مورد اخلاقی بودن یا نبودن این فیلم ایجاد شد. بخش مهمی از دغدغههای اجتماعی داودنژاد و واکنشهای شکلگرفته پیرامون آن به مسائل اخلاقی برمیگشت که در ادامه همین مطلب و در قالب یک سرفصل مجزا مورد اشاره قرار خواهد گرفت. اما بحثهای اجتماعی در مورد بچههای بد محدود به بحث اخلاق نبود.
نیما حسنینسب در یادداشتی در شماره ۲۷۳ ماهنامه فیلم (شهریور ۱۳۸۰) به تصویری از جوانان این فیلم اشاره کرد که در فضای نسبتا باز ایجادشده پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته بود: «رضا و سیاوش در ابتدای قصه و بیمقدمه، راهی را آغاز میکنند که نشاندهنده گسست و جدایی آنها از محیط پیرامون (شهر، خانواده، روزمرگی و مشکلات و موانع هرکدام) است. در لایههای درونیتر قصه، سفر آنها نمادی از نوعی تفکیک و انتزاع خودخواسته یا مقابله و واکنش ذهنیشان با نوعی فرار یا خودویرانگری است و این انتخاب در نهایت به همراهی رویا منجر میشود که او نیز در مسیری متفاوت (و شاید با انگیزهای مشترک) راهی موازی آنها را برگزیده است. ترسیم این دو مسیر در لابهلای صحنههای فلاشبک فیلم، حضور آنها در کنار هم و انتزاع خاص روابط میان این سه نفر را اجتنابناپذیر و جبری جلوه میدهد. اینگونه است که پس از پایان نیمه نخست فیلم و فرار رضا و سیاوش از بیمارستان، رویا هم بهموازات آن دو اقدامی مشابه انجام میدهد و برخورد تصادفی مجدد آنها و جبر و تقدیر با هم بودنشان را موجه و به یکی از اجزای ساختمان قصه تبدیل میکند.»
نیما حسنینسب: «بخش عمده جذابیت نیمه نخست فیلم بچه های بد به بیشتر بودن اطلاعات بیننده نسبت به شخصیتهای فیلم بازمیگردد. حس غریب و تاثیر سکانس گفتوگو در ماشین به آگاهی ما از مسلحبودن رویا و برخورد با نمونههای قبلی این همراهیها مربوط میشود و این تعلیق و دلهره، با بیخیالی و لحن تمسخرآمیز رضا و سیاوش تشدید میشود»
از دید حسنینسب، تفاوت میان شخصیتهای اصلی بچههای بد و محیط پیرامون، بهکمک شیوه روایی فیلم موکد میشود: «بخش عمده جذابیت نیمه نخست اثر به بیشتر بودن اطلاعات بیننده نسبت به شخصیتهای فیلم بازمیگردد. حس غریب و تاثیر سکانس گفتوگو در ماشین (بازی رویا با انگشت بهجای اسلحه و کشتن خیالی رضا و سیاوش) به آگاهی ما از مسلحبودن رویا و برخورد با نمونههای قبلی این همراهیها مربوط میشود و این تعلیق و دلهره، با بیخیالی و لحن تمسخرآمیز و فارغالبال رضا و سیاوش که انگار همهچیز را شوخی گرفتهاند، تشدید میشود. از وجه دیگر ماجرا هم تفاوت نحوه برخورد رویا با این دو و رفتار خشن و بیمقدمهاش با سایر آدمها در فلاشبکها، گزیدهبودن آنها و تفاوتشان با دیگران را تداعی میکند.»
در همان شماره ماهنامه فیلم، فرزاد پورخوشبخت در یادداشت خودْ بچههای بد را تاثیرگذارتر از اکثر فیلمهای دیگری دانست که در آن سالها زیاد ساخته میشدند و همگی دغدغههایی اجتماعی را بازتاب میدادند: «بچههای بد یک مدل است. یک پیشنهاد استیلیزه برای نمایش دنیای جوانان. و بهحق باید اعتراف کرد در میان خیل فیلمهایی که این روزها داعیه تصویر کردن معضلات و گرایشهای سره و ناسره قشر جوان را دارند، تاثیرگذارتر و به واقعیت اجتماع ما نزدیکتر است.
پورخوشبخت به اهمیت خسّت فیلمساز در نمایش گذشته شخصیتهای اصلی اشاره کرد؛ عاملی که، بهزعم او، به تعمیمپذیری بچههای بد و شخصیتهای اصلی این فیلم کمک میکرد: «رضا، سیاوش و رویا برگزیدگانی از جوانان پرشماری هستند که چرایی دغدغههای نیک و بدشان چندان مورد توجه فیلمساز نیست. قرار نیست از گذشته رضا و سیاوش اطلاعات چندانی کسب کنیم. حتی گذشته رویا نیز از مقطع شروع بحران روحی او نشان داده میشود. خانهای که رویا در آن کُشتوکشتار بیرحمانهای بهراه میاندازد، زنی که بهلحاظ شکل ظاهر و طرز صحبت شباهت چندانی به یک مادر ندارد، و مردهایی که تعددشان در آن خانه شلوغ سوالبرانگیز و مبهم است، در یک سکانس موجز نمایش داده میشود و کل پیشینه زندگی رویا را شامل میشوند. بهراحتی میتوان سه شخصیت اصلی فیلم را نماینده زنده و ملموس بچههای نهچندان بدی تصور کرد که هر روز آرام و بیصدا، و یا شلوغ و پرشور از کنارمان میگذرند. چهرههای مشابهی که در پس آن نگاههای خوددارشان، دنیایی از سرخوردگی و کمبودهای عاطفی نهفته است. جوانانی که شماتتهای والدین و «ایست، بازرسی»ها، نهتنها کنترلی بر رفتار آنان محسوب نمیشود، بلکه درک لذت و شیرینی «در رفتن» را بهعنوان تجربهای خوشایند به کامشان میچشاند.»
نوع روایت در فیلم بچه های بد
در بخش قبل بهاختصار به اهمیت روایت بچههای بد اشاره شد. شیوه روایی ویژه این فیلم بهشکل ویژهای مورد توجه منتقدان قرار گرفت. دوری داودنژاد از روایت خطی و در عوض استفاده از روایتی پراکنده و پرنوسان، از جمله ویژگیهای بچههای بد بود که واکنشهایی عموما مثبت ایجاد کرد.
خود داودنژاد در گفتوگویی با علیرضا معتمدی در شماره ۲۷۳ ماهنامه فیلم، در مورد دلیل استفاده از روایت غیرخطی در بچههای بد چنین گفت: «من این کار را قبلا بهنوعی در فیلمنامه عروس انجام داده بودم. اینبار پیشنهاد روایت غیرخطی قصه را مصطفی خرقهپوش داد و من هم استقبال کردم. دلم میخواست در ساختمان فیلم، مواردی را که در زندگی گهگاه تجربه یا مشاهده میکنیم امتحان کنم. گاهی شروع به توصیف ماجرایی میکنیم ضمن آنکه برای توضیح بیشتر به گذشته مراجعه میکنیم و در زمان بیان گذشته باز بهیاد حادثهای دوردست میافتیم و حتی گاهی از آن گذشته بعید به آینده نقب میزنیم و بالاخره به زمان حال برمیگردیم. این وضعیت را با اصطلاح «حرف، حرف میآورد» توصیف میکنند. بههرحال من به تجربه در زبان سینما و یافتن ظرفیتهای بیانی تازه، علاقهمندم. بچههای بد در ادامه همین علایق شکل گرفت و ساخته شد.»
امیر پوریا: «اینکه فیلم های بچه های بد و بهشت از آن تو به طور متوالی در یک سال ساخته شدهاند، خود نشاندهنده نکته فرعی مهمی در سیر تجربهگری داودنژاد است. او با پرهیز از تکرار یک الگوی ساختاری موفق و امتحان پسداده از فیلمی به فیلم دیگر، در دو فیلم پشت سر هم درست به دو تجربه متضاد با یکدیگر دست میزند»
امیر پوریا در یادداشت خود در نشریه دنیای تصویر (شهریور ۱۳۸۰) ضمن تاکید بر تجربهگرایی داودنژاد به نقش روایت در ایجاد حسوحالی متناسب با ابعاد مضمونی بچههای بد اشاره کرد: «اینکه بچههای بد و بهشت از آن تو به طور متوالی در یک سال ساخته شدهاند، خود نشاندهنده نکته فرعی مهمی در سیر تجربهگری داودنژاد است. او با پرهیز از تکرار یک الگوی ساختاری موفق و امتحان پسداده از فیلمی به فیلم دیگر، در دو فیلم پشت سر هم درست به دو تجربه متضاد با یکدیگر دست میزند. در بهشت از آن تو روایتی بهشدت خطی و یکنواخت و بدون اوج و فرود را پیش میبرد و در آن، فقط کلیاتی در قالب پیرنگ داستانی مطرح میشوند و معادلات قابل پیگیری و پیچیدهای در روند دراماتیک فیلم شکل نمیگیرند. در حالیکه بچههای بد دقیقا در نقطه مقابل قرار میگیرد، اوج و فرودهای مشخصی دارد، از ساختار خطی و سیر یکنواخت دوری میکند، قطعات گوناگون و پراکنده روایت را در دل الگویی بدون ترتیب و توالی زمانی و مکانی میچیند و از گذشته نزدیک به حال و از حال به گذشته دور و دورتر میرود. هر چه بهشت از آن تو در ابعاد مضمونیاش آدمها را در پی کسب آرامش تصویر میکند و این آرامش را در سیر روایی خود، در سکون و یکنواختی میجوید، بچههای بد آدمها را درگیر آشفتگیهای درونی و بیرونی نشان میدهد و این آشفتگی را در قالب ساختاریاش، با نوسانها و جهشهای روایت به نمایش میگذارد.»
پوریا اعتقاد داشت سبک روایی جسورانه بچههای بد همان عاملی است که از افتادن این فیلم به دام ابتذال جلوگیری میکند: «داستان فیلم بچههای بد بر روابطی استوار است که از هر نمونه مشابه دیگر در سالهای اخیر، صریحتر به نظر میرسد. به عبارت دیگر، انگیزههای شخصیتهای اصلی برای همراهی با یکدیگر آشکارا جنسی است… این بهخودی خود هیچ اشکالی ندارد. از حیث اصول پیشبرد درام، میتواند بهراحتی در جایگاه انگیزهای قابل قبول، پذیرفته شود. و به لحاظ ابعاد اخلاقی یا حتی موازین دینی، بهتنهایی خالی از اشکال است. پس همهچیز به «شیوه» رویارویی اثر با این انگیزهها و سپس به شیوه نمایش اعمال و کنشهای ناشی از انگیزه بستگی دارد. یکی از عناصری که فیلم با تکیه بر آن، از روی لبه باریک داستان حساس و پرمخاطرهاش به سلامت عبور میکند و در نشیب ابتذالی که بهطور طبیعی در نوع نگاه اولیه رضا و سیاوش به دختر غریبه عیان است، فرو نمیغلتد، همین شکل رواییاش است. داودنژاد با حذف عامل «تداوم» رویدادهای مختلف این مسیر را به هم پیوند نمیزند و امکان پیگیری یک خط ممتد روایتی را از تماشاگر سلب میکند. بهسادگی میشد تجسم کرد که بچههای بد با ساختار خطی و روایت تداومی، ممکن بود داستانی معمولی و پیشپاافتاده را بازگوید و به سطحی نازل سقوط کند.»
فرزاد پورخوشبخت هم این فیلم داودنژاد را با دو فیلم دیگری که این فیلمساز در آن دوران ساخته بود (مصائب شیرین و بهشت از آن تو) مقایسه کرد و بچههای بد را جلوتر از دو فیلم دیگر و نمایانگر پختگی در همخوانی میان قالب و مضمون دانست: «بچههای بد آخرین ساخته از تریلوژی جذاب داودنژاد، و بهلحاظ غنای تکنیکی و جسارت، کاملترین آنهاست. اگر مصائب شیرین و بهشت از آن تو در برخی از صحنهها دچار سکته در استفاده از شگردهای فرمی مورد علاقه فیلمساز بودهاند، اما بچههای بد به مرزهای قابلقبولی از پختگی در همخوانی قالب و مضمون رسیده است. جلوههای بصری فیلم کاملا در خدمت پیشبرد قصه و فضاسازی موفق آن است، و دیگر از شیفتگی صرف فیلمساز به لوکیشنهای جذاب مناطق شمالی کشور – که بهخصوص در بهشت از آن تو گاه آزارنده بود – اثری نیست.»
از دید پورخوشبخت، داودنژاد در بچههای بد بیش از اینکه بهدنبال تحلیل روانکاوانه رفتارهای سه شخصیت اصلی باشد، به درآوردن کنشها و واکنشهای آنها توجه کرده است: «تقدم و تاخر وقایع در شکل فعلی بیشتر در خدمت دراماتیزه کردن روابط شخصیتهاست. اطلاعات موجزی که از پیشینه اسفبار زندگی رویا به تماشاگر داده میشود، قدمبهقدم است، که همین تدریج و خساست در بازگویی گذشته او و دو شخصیت دیگر فیلم، به شگردی فرمی بدل شده است. داودنژاد خود را درگیر ساخت یک پیشینه کامل و مشخص برای شخصیتها نمیکند و بههمین خاطر از ارائه هر نوع تحلیل روانکاوانه برای آدمهای فیلم طفره میرود… این پرهیز عامدانه از طرحریزی کلاسیک مشخصههای آدمها سبب شده که تماشاگر بتواند مابهازاهای بیرونی این آدمها را در جامعه، متناسب با ذهنیت و سابقه ذهنی خود خلق کند. در عوض داودنژاد انرژی فراوانی را صرف پروراندن حوادث و درآوردن کنشها و واکنشهای شخصیتهای اثر کرده است.»
نیما حسنینسب دیگر منتقدی بود که به اهمیت تجربهگرایی در سینمای علیرضا داودنژاد اشاره کرد: «تجربهگرایی داودنژاد، پس از سالها کوشش در روایتهای کلاسیک و حضور در مناسبات حرفهای و قالبهای سنتی (و کلیشهای) این سینما، شوقانگیزترین وجه ساختههای اخیر اوست. این تغییر رویه، با آغازی دیدهنشده چون خلع سلاح، ممکن بود هر فیلمساز حرفهای آشنا با شرایط سینمایی کشور را از ادامه کار منصرف و به گذشته بازگرداند؛ حتی توفیق همهجانبه نیاز میتوانست سازندهاش را به تکرار الگوهای موفق آن فیلم و ادامه راهی سوق دهد که بیشک بهسبب تکرار، تقلید و کلیشهشدن ممکن بود مسیر فیلمسازی او و خاطره خوب نیاز را هم خدشهدار کند، اما داودنژاد از برآیند این دو تجربه، راه سومی برگزید که توفیق آن در هر دو وجه هنری و اقتصادی، راه ادامه و ارتقای آن را هموار کرد.»
پس از این مقدمه، حسنینسب به بچههای بد بهعنوان اثری در ادامه آن مدل فیلمسازی اشاره کرد: «بچههای بد آخرین محصول این مدل پیشنهادی است. تلفیق الگوی تجربی دو فیلم قبلی و پررنگ شدن مایههای اجتماعی موردنظر فیلمساز – که در ساختههای پیش از این مدل هم قابل ردیابی است – در بسط و گسترش موضوع رایج این روزهای سینما (جوانان و ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی این بخش جامعه) که هم از شرایط باز فرهنگی دوره ساختش بهره میگیرد و هم بهسبب موفقیت محصول نهایی، میتواند الگوی مناسب طرح این مضمونها و قصهها باشد.»
حسنینسب در ادامه به دلایل موفقیت بچههای بد پرداخت. او هم بر روایت غیرخطی فیلم اشاره کرد و البته نزدیکبودن روابط شخصیتهای فیلم با جوانان آن دوره را یکی از دلایل اصلی موفقیت این فیلم قلمداد کرد: «مهمترین مشخصه داستان بچههای بد، روایت غیرخطی و شکست و گسست زمانی ماجراست. سکانس پیش از عنوانبندی، با فضای پرتشویش، شلوغی و ابهام میان روابط، آدمها و مکانها کوبندگی لازم برای همراه کردن بیننده را ایجاد میکند و تشویش و چندگانگی رفتار شخصیتهای اصلی قصه، تعلیق و ابهام مناسبی برای کشف این اعمال متناقض و چندگانه بهوجود میآورد. در گیرودار این کشاکش شخصیتها، به آغاز ماجرا برمیگردیم و نیمه نخست بچههای بد با فرم غیر خطی و رفتوبرگشتهای زمانی، پازلی میسازد که کنار هم چیدن قطعههای مختلف آن، پاسخ ابهام سکانس بیمارستان است… نزدیکی روابط و رفتار آدمهای روی پرده به نمونههای عینی و مشخص پیرامون ما، امتیاز غیرقابلانکاری است که بچههای بد را از نمونههای مشابه جدا میکند و سندیت و واقعگرایی قابل توجهی به آن میبخشد. این شیوه وامگیری و الگوبرداری از فضاهای ملموس و آشنا، یکی از وجوه مهم موفقیت مدل پیشنهادی داودنژاد در سه فیلم آخر است (مثل ارتباط جذاب آدمها و روابط خانوادگی مصائب شیرین و بهشت از آن تو).»
فرزاد پورخوشبخت: «تقدم و تاخر وقایع در شکل فعلی بیشتر در خدمت دراماتیزه کردن روابط شخصیتهاست. اطلاعات موجزی که از پیشینه اسفبار زندگی رویا به تماشاگر داده میشود، قدمبهقدم است، که همین تدریج و خساست در بازگویی گذشته او و دو شخصیت دیگر فیلم، به شگردی فرمی بدل شده است»
این منتقد در ادامه به جنبهای ذهنی و فراواقعی اشاره کرد که میتوان نشانههای آن را در بچههای بد پیدا کرد و هماهنگی مضمون و ساختار این فیلم را در زمینه شکل دادن به مسیری تقدیرگرایانه و بدون برنامهریزی ستود: «انتخاب مدل «فیلم جادهای» و قالب سفر، هم باعث پویایی و ایجاد ریتم مناسب فیلم میشود و هم با وجود نشانههای گوناگونی از متن فیلم، میتوان آن را سفری ذهنی و فراواقعی دانست. مسیری که به تحول (یا تغییر) آدمهای قصه میانجامد و همراه شدن آنها و تاثیری که رفتارشان در فرجام ماجرا و تصمیمگیری نهایی هریک از آنها دارد، موقعیتی خاص و جدا از شرایط خاص زندگی هر کدام از این سه شخصیت را میطلبد که سفر شمال این زمینه را ایجاد میکند. شیوه معرفی و شخصیتپردازی رویا – با تفاوت و غرابتی که در پوشش، مدل مو و رفتارش در طول فیلم دیده میشود – او را به نمونهای ذهنی و شخصیتی ورای نمونههای قبلی نزدیک میکند (و همین نشانهها باعث میشود انتخاب و تاکید روی نام «رویا» کمی باسمهای و کلیشهای بهنظر برسد). رویا با وجود فلاشبکهایی که مسیر رسیدن او به رضا و سیاوش و همراهیشان را تصویر میکند، حضوری مبهم و متافیزیکی دارد. غرابت و دور از ذهن بودن رفتار و واکنشهای رویا، مانند مسلح بودن، بیپروایی منحصربهفرد و ناآشنا و طغیان عجیب و پرخشونت او علیه اطرافیان و آدمهای اجتماع، زمینهساز مناسب غیبت ناگهانی او در پایان ماجراست و این موضوع با حذف اجباری و بیدلیل یکی از سه ضلع مثلث قصه بسیار متفاوت است. در حقیقت مسیر محتوم و تقدیر رویا راهی جز دریا نخواهد داشت و فلاشبکهای فیلم، این مسیر تقدیری و بیبرنامهریزی را بهخوبی القا میکند.»
با وجود تمام این نقاط قوت، حسنینسب به یکی از نقاط ضعف روایی بچههای بد هم اشاره کرد. از دید او، این فیلم داودنژاد از نوعی دوپارگی رنج میبرد: «بچههای بد آشکارا فیلمی دوپاره است و دو بخش فیلم از لحاظ شیوه روایت، ضرباهنگ صحنهها و رفتار شخصیتها با هم تفاوت دارد. پیگیری خطی قصه پس از سکانس فرار از بیمارستان – که درواقع نوعی پایانبندی برای قصه فیلم است – باعث میشود نیمه دوم بچههای بد قدرت همراه کردن مخاطب را (بهخوبی بخش نخست) نداشته باشد و پرهیز از شکستن زمان و صحنههای طولانی گفتوگو در لوکیشنهای ثابت، نقطه مقابل ریتم نفسگیر و پرشتاب و گفتوگوهای موجز و مقطع بخش دیگر است. برگزیدن این شیوه گرچه آگاهانه و با هدف مشخص بهنظر میرسد، اما در نهایت به دوپارگی و امتیاز یک نیمه در مقابل نیمه دیگر میانجامد. آرامش و سکون محیط و آدمها، پسزمینه دریا بهمثابه نماد خروش و رهایی، تغییر و تحول نحوه رابطه سهنفره و تفاوت انگیزهها و خواستههایشان در نیمه دوم فیلم، انگیزه سازندگان را برای برگزیدن این ضرباهنگ و تفاوتهای ساختاری نشان میدهد اما فقدان قصه، کشدار بودن و اطناب برخی سکانسها (گفتوگوی کنار ساحل) و وجود برخی صحنههای مجرد و فاقد کارکرد مناسب و تاثیرگذار (مانند مواجهه رویا با زنی که قصد دارد او را به خانه ببرد) باعث میشود بهرغم توجیه محتوایی این تغییرات، دوپاره بودن فیلم به ضعف عمده آن تبدیل شود که بچههای بد را در مرتبهای پایینتر از مصائب شیرین (که فیلم یکدستتری است) قرار میدهد.»
حواشی اکران فیلم بچههای بد
بچههای بد، چه پیش و چه پس از اکران با حواشی زیادی مواجه شد. امیر پوریا در یادداشت خود این حواشی را چنین توصیف کرد: «بچههای بد با برچسب «ابتذال»، هدف حملههای تند و تیزی قرار گرفت و به صراحت گفتند که صراحت فیلم در نمایش موقعیتهای وقیح بین شخصیتهایی از دو جنس مخالف، در سینمای پس از انقلاب بیسابقه بوده است. گفتند که آدمهای فیلم به لحاظ جایگاه اجتماعی خودشان و اعمالشان، کاملا مردود و خارج از دایره مشروعیات عرفی امروز و اینجا هستند.»
این بحثها و همچنین مسائلی دیگر، باعث بروز اتفاقات غیرمنتظرهای شد. علی واجد سمیعی (مجری طرح بچههای بد) در گفتوگو با ماهنامه فیلم (شماره ۲۷۳) به مشکلاتی اشاره کرد که چند روز پیش از شروع نمایش عمومی بچههای بد شروع شد و اکران این فیلم را با دردسرهایی مواجه کرد: «کپی صفر را که برای صدور پروانه به وزارت ارشاد دادیم، پس از دو ماه گفتند پروانه صادر شده. هیچ صحبتی نکردند که جایی از فیلم بد است… ما هم برنامهریزی اکران را انجام دادیم، تبلیغات را شروع کردیم و قراردادهای سینما را هم بستیم. قرار بود از ۲۷ تیر، فیلم در گروه سینمایی عصر جدید به نمایش در بیاید… دو روز مانده به شروع نمایش، به من گفتند مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی در جلسه شورای صنفی که برنامهریزی اکران سینماها را انجام میدهد از آنها خواسته که نمایش فیلم را به تعویق بیندازند و فیلم دیگری – ظاهرا فیلم مریم مقدس (س) – را اکران کنند. من اعتراض کردم که ما پروانه نمایش داریم و براساس آن، طبق قراردادهایی که در شورای صنفی ثبت شده باید فیلم از روز چهارشنبه اکران شود. شورای صنفی هم تصمیم گرفت که فیلم سر موعد اکران شود. عدهای میگفتند ارشاد جلوی آن را میگیرد. گفتم اگر بخواهد جلوی فیلم را بگیرد بهتر است بهوسیله پیغام نباشد، با یک نامه رسمی اعلام کنند. وقتی حوالههای سینما صادر شد از ارشاد برای شورای صنفی فاکس زدند که اکران فیلم حداقل به مدت یک ماه باید به تعویق بیفتد. روز چهارشنبه رفتم ارشاد پیش آقای [سیفالله] داد، تا دلیل این کار را بپرسم. دلایل ایشان بهنوعی توجیه بود و من هنوز هم نمیفهمم چرا چنین اتفاقی افتاد. البته صحبتهایی هم بود که چون قرار است وزرا تعیین شوند و آقای مسجدجامعی قرار است بهعنوان وزیر معرفی شوند و رای اعتماد از مجلس بگیرند ممکن است با نمایش این فیلم و فضایی که درپی آن بهوجود میآید، موقعیت بهخطر بیفتد در نتیجه تصمیم گرفتند فیلم اکران نشود. حالا نمیدانم واقعا دلیلش همین بود یا نه.»
در آن دوران حتی شایعاتی مبنی در این مورد مطرح شده بود که استعفای سیفالله داد از مقام معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آن روزها به توقیف بچههای بد مرتبط است. واجد سمیعی در پاسخ به سوالی در این مورد چنین گفت: «من هم این را شنیدهام، ولی چون حرفها واضح زده نمیشود، نمیتوان تشخیص داد که کدامیک از اینها درست است. عدهای هم به من گفتند خود آقای داد مخالف فیلم بوده. نمیدانم.»
اما حواشی بچههای بد محدود به روزهای قبل از اکران نبود. آنطور که در این مصاحبه گفته شده است، بعضی از سینماها هم موقع اکران، فیلم را قبول نکردند و گویا وزارت ارشاد یا بنیاد فارابی گفته بود آن را نمایش ندهند. پاسخ واجد سمیعی به این بحث چنین بود: «گفتند در فیلم باید اصلاحاتی اعمال شود. ابتدا میخواستیم زیر بار نرویم، ولی دیدیم به تعویق افتادن اکران ممکن است ماهها طول بکشد و ما از نظر اقتصادی توان این را نداشتیم که فیلم مدام به تعویق بیفتد یا توقیف شود. پس مجبور شدیم به این اصلاحات تن بدهیم. پس از حذفیات، باز سینما فرهنگ که متعلق به وزارت ارشاد است از قبول فیلم خودداری کرد، سینما بهمن که میخواست مریم مقدس را اکران کند روز چهارشنبه فیلم ما را گذاشت ولی از روز بعد مریم مقدس را جایگزین کرد.»
بچههای بد؛ اخلاقی یا ضد اخلاق؟
اما بچههای بد واقعا چگونه فیلمی بود؟ آیا، آنطور که مخالفان میگفتند، با فیلمی وقیح و ضداخلاقی روبهرو بودیم؟ منتقدان مطرحی که نقدهایی بر فیلم بچههای بد نوشتند، عموما این گزاره را رد میکردند. مروری بر حواشی بچههای بد نشان میدهد که چطور بسیاری از دستاندرکاران فرهنگ و هنر مملکت هنوز درگیر همان مسائلی هستند که دو دهه پیش هم وجود داشت.
نیما حسنینسب بچههای بد را فیلمی عمیقا اخلاقگرا میدانست و حواشی ایجادشده پیرامون این فیلم را نشاندهنده سوءتفاهم برخی از متولیان فرهنگی جامعه قلمداد کرد: «رهایی این سه جوان از چنبره شرایط سخت زندگی عادی (که در گفتوگوهایشان بر آن تاکید میکنند)، به آنها اجازه میدهد فارغ از حسابگری و دخالت شرایط محیطی و اجتماعی، به ریشهها و اصل خود بازگردند و بروز رفتارهای خاص اخلاقی هر کدام (بهرغم انگیزههای شاید غیراخلاقی آنها در ابتدای این راه) زمینه بروز مناسب دیدگاه خاص اجتماعی و فرهنگی سازندگان بچههای بد را در موشکافی رفتارشناسی خاص و پیچیده جوانان امروز، میسر میکند. از این جنبه، بچههای بد اثری بهشدت اخلاقگراست که سوءتفاهمها و جنجالهای حولوحوش ساخت و نمایش آن نشان میدهد که برخی از متولیان فرهنگی جامعه امروز تا چه حد در شناخت و تشخیص شرایط و چگونگی مواجهه و طرح ناگفتههای اجتماع ممکن است دچار اشتباه و سوءتفاهم شوند.»
علی معلم: «من یک لحظه در این فیلم حس نکردم که مسئله جنسیت یا نوعی نگاه نانجیبانه وجود دارد و علیرضا داودنژاد در کمال مسلمانی به تمام حجابهای فیلم دقت کرده و حتی به این مسئله که دختر چه موقع روسری میپوشد و رنگ روسری و این که این رنگ شانه چیست و این دختر در چه موقعیتی قرار دارد، توجه دارد»
امیر پوریا هم دیگر منتقدی بود که بر اخلاقیبودن بچههای بد تاکید فراوانی داشت: «انگیزه اولیه رضا و سیاوش از همراه کردن دختر/ رویا در سفرشان، انگیزهای صرفا جسمانی است و همه اعمال و گفتههایشان در قبال او، طبق ملاکهای موجود، بهکلی غیراخلاقی است… اما در پایان فیلم، آنجا که سه جوان بعد از شناخت مختصری که نسبت به همدیگر و احساس و افکار همدیگر به دست آوردهاند، کنار آتش در ساحل مینشینند، فیلم موفق شده است که مرکز توجه تماشاگر را از نیات جسمانی آغاز سفر سهنفره به جنبههای درونی، حسی، قلبی و «انسانی» روابط آنها تغییر دهد. درست همانگونه که توجه و اصلا زاویه نگاه پسرها به دختر بهتدریج دگرگون شده و بهسوی نوعی کنجکاوی منتهی به شناخت مکنونات و روحیات او پیش رفته است. حذف فصل کوتاهی از فیلم که گریستن رضا و دختر را در آغوش یکدیگر نشان میداد، بهویژه با توجه به نسبت خواهر و برادری بازیگران این فصل، هم بسیار عجیب و بعید بهنظر میرسد و هم بسیار بیش از یک سانسور کوچک، به فیلم لطمه میزند. مسئله اینجاست که این صحنه، وجه ظریفی از رابطه انسانی برقرار شده بین سه آدم اصلی را تصویر میکند و حتی سیاوش که در این پیوند عاطفی بهطور عینی درگیر نیست، دقیقا با نگاه کردن به همین پیوند به آن تفاهم و همدلی صحنه کنار آتش میرسد. چنین است که صحنه کلیدی کنار آتش، به بزنگاه نهایی اخلاقیات انسانی، ماندگار و محکم جاری در دنیای فیلم بدل میگردد. اینجا دیگر کسی به خواستههای جسمانی، حتی فکر هم نمیکند.»
منتقدان دیگر چه نظری درباره فیلم بچه های بد داشتند؟
کمتر از دو هفته پس از آغاز نمایش عمومی بچههای بد، جلسه نقد این فیلم در خانه سینما با حضور گروهی از منتقدان و سینماگران برگزار شد. آنچه در ادامه این بخش میخوانید، گزیدهای از نظرات مطرحشده در آن جلسه است که بدون توضیح بیشتری منتقل میشود. متن کامل این گزارش روز ۱۵ مرداد ۱۳۸۰ در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است.
علی معلم: « فیلمساز این فیلم اگر به فکر کار و کسب بود، میتوانست فیلم دیگری بسازد که بتواند از طریق آن کسب و کار کند؛ فیلمسازی که سعی کرده برای زدن حرفهایش روشی را پیدا کند که ممکن است بعضی از آنها نامربوط باشد. هیچ فیلمسازی نمیتواند بگوید که تمام تلقیات من از جامعه درست است، ولی در واقع زدن مارک و رنگ ابتذال به این فیلم اصلا نمیچسبد و من اصلا نمیتوانم بفهمم که اگر مراد صحنههایی است که نشان دهنده نوعی بیحجابی است، به تصور من متاسفانه در مورد تصویر مسایلی وجود دارد… حتی در زمان حیات حضرت امام (ره) که در مورد سریال پاییز صحرا این مسئله وجود داشت، ایشان درستترین نظریه را ابراز کرده و فرمودند: ببینید هدف فیلم چیست و میخواهد چه کار کند؛ اما متاسفانه اکنون حضرت امام (ره) نیستند تا با نظرات خود، ما را راهنمایی کنند… آیا این فیلم برهنگی را تقویت میکند و در پی بیحجابی است و قصد دارد چیزی را رواج دهد؟ به نظر من این فیلم نگاهی دردمندانه به مسایلی دارد که در جامعه ما وجود دارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، این مسایل در جادههای شمال وجود دارد؛ البته دلیل بودن هر واقعیتی به معنای تایید آن نیست، ولی چشم گذاشتن روی واقعیات، نمیدانم میخواهد ما را به کجا ببرد.»
علی معلم: «من یک لحظه در این فیلم حس نکردم که مسئله جنسیت یا نوعی نگاه نانجیبانه وجود دارد و علیرضا داودنژاد در کمال مسلمانی به تمام حجابهای فیلم دقت کرده و حتی به این مسئله که دختر چه موقع روسری میپوشد و رنگ روسری و این که این رنگ شانه چیست و این دختر در چه موقعیتی قرار دارد، توجه دارد؛ این مسئله که واقعا ما نمیتوانیم سر مسایل درست بحث کنیم، همیشه وجود داشته است.»
نظامالدین کیایی: «این فیلم بسیار فیلم نجیبانهای است؛ در کجای دنیا میتوان چنین فیلمی ساخت که دو تا مرد جوان با دختری جوان که تحت اراده خودش هم نیست، لب دریا، در بیابان در ویلا و در تاریکی باشند و شما اثری از حرکتهای زشت نبینید؛ این بسیار زیباست و نشان میدهد که جوان این مملکت اگر روزی در جبهه میجنگید، حالا اگر بیکار است و رانندگی میکند؛ در هر شرایطی چشم، دست و فکر او حجاب دارد. مگر حجاب فقط این است که شما شعار دهید و بگویید من این کار را نمیکنم.»
نظامالدین کیایی: «خط فکری [محمد] نوریزاد درست مقابل خط فکری این فیلم است، اما آیا باید خط فکری مقابل را از بین برد؟ من به علیرضا داودنژاد به خاطر جسارت نوع نگاهش احترام میگذارم، چون سینما به این فیلمها نیاز دارد؛ چرا که سینما باید راه خودش را طی کند و جلو برود. هیچ وقت چنین فیلمهایی باعث نمیشود که یک جامعه مقاوم که در دنیا اسطوره است متاثر شود.»
محمد نوریزاد: «اعتراض در مقابل مقام معظم رهبری به خاطر اصرار و نگرانی من به خاطر جبهه و جنگ نیست، بلکه من هم در مورد مشکلات و مسایل اجتماعی آثار بسیاری دارم؛ اما در این فیلم نوعی سکس پنهان وجود دارد و این مسئله در شاکله ذهن بیننده نقش میبندد.»
نتیجهگیری
کافی است ابتدا بچههای بد را دوباره دیده و آن را با شرایط امروز سینمای ایران مقایسه کنیم و سپس واکنشهای ایجادشده پیرامون آن فیلم را مرور کرده و آن را با واکنشهای اجتماعی امروز در قبال مسائل مشابه در دو کفه ترازو قرار دهیم. این کار، دو احساس کاملا متضاد در ما ایجاد کرده و به یاد ما میآورد که چطور پیشرفت چشمگیر جامعه ما در این دو دهه با پسرفت غمانگیز سینمای ما همزمان شده است. بچههای بد در دورانی ساخته شد که سینمای ایران کموبیش نزدیک به جامعه حرکت میکرد. تصویری که فیلمی مثل بچههای بد از نسل جوان آن روز ارائه میکرد، به گواه برخی از افراد همان نسل (از جمله منتقدانی که گزیدههایی از نقدهایشان در مورد بچههای بد در این مطلب ذکر شد)، تصویری نزدیک به واقعیت جامعه بود. آن موقع سینمای ایران هنوز به این مرحله نرسیده بود که، بهجای پرداختن به ریشههای اصلی مشکلات متعدد اجتماعی، مردم را (تقریبا) در هر زمینهای مقصر قلمداد کند! آنموقع انتقادات سیاسی از سطح مشتی کنایه گذرا، لوس، سطحی و بیخطر فراتر میرفت. بچههای بد تنها یکی از فیلمهای برانگیزانندهای است که در فضای پر از شور اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد ساخته شدند. برانگیزانندگی، همان صفتی است که جریان اصلی سینمای ایران در سالهای اخیر، تقریبا بهتمامی فاقد آن بوده است.
این از جنبه غمانگیز و ناامیدکننده ماجرا! اما سوی دیگر قضیه، واکنشهایی است که بچههای بد در جامعه سینمایی ایجاد کرد. نگاهی به مضامین مورد بحث در فیلم بچههای بد و جدلهای اصلی ایجادشده پیرامون آن، نشان میدهد که هنوز هم با مسائل مشابهی درگیریم. اما ما دیگر آدمهای ۲۲ سال پیش نیستیم. کافی است جنس واکنشها به مسائل مطرحشده در بچههای بد از سوی طرفداران این فیلم و نگاه آن را با واکنشهای عمومی سال ۱۴۰۲ در قبال موضوعات مشابه مقایسه کنیم. جامعه در این دو دهه فرسنگها رو به جلو حرکت کرده است و سینمای ایران، متاسفانه و بهدلایل متعددی که نیازمند بحث جداگانهای است، دچار عقبگرد شده است. به همین خاطر است که تماشای فیلمهایی چون بچههای بد، فارغ از نقاط ضعف و قوت و جدا از موافقت یا مخالفت ما با کیفیت فنی و حتی موضعگیریهای اجتماعی فیلمسازان، حسی از حسرت را نیز در ما ایجاد میکند.
سلام اینکه کارگردان از ترکیب دو مرد و یک زن توی داستان استفاده کرده خودش دلیل بر محتوای نامناسبه روابطی که هیچ دلیل منطقی براشون وجود نداره و کاکتر ها بدون هیچ اعتقادی یه اتمسفر لیبرام و سکولارم درست کردن (میتونیم بگیم با داستانی غیر اخلاقی حرفی رو زدن ) و گذشت زمان درست و غلط بودن کاری رو مشخص نمیکنه بله ذائقه ها تغییر کرده ولی این نشونه ای اخلاقی بودن اون فیلم نیست خیلی از فیلم های الانم غیر اخلاقیه متاسفانه و رویکرد و برخورد درست یا غلط :\ دنیا رو به غیر اخلاقی بودن در حال حرکته