در هوس خیال او، همچو خیال گشتهام
آنهایی که مشترک فیلیمو هستند و کودکی در خانه دارند، مشتری دائمی بخش کودک فیلیمو هستند. میان مجموعههای مختلفی که در ویترین این بخش قرار دارد، مجموعه انیمیشن خوش آب و رنگ و صمیمی به نام بلویی دیده میشود. مجموعهای استرالیایی با محوریت خانواده سگی از نوع هیلر که سگهایی بومی این سرزمین با دست و پای کوتاهند. شخصیت اصلی آن پسری ۶ ساله و پرانرژی به نام بلویی است، خواهری ۴ ساله به اسم بینگو دارد. پدرش، بندیت و مادرش، چیلی هستند که هر دو شاغل بوده و در تلاشند تا اشتغالشان مانعی برای نقش والد بودنشان ایجاد نکند.
سگهای نر، آبی و سگهای ماده، نارنجیاند. هر کدام از ۱۳۰ قسمتی که از سال ۱۳۹۷ تاکنون تولید شده، ۷ دقیقهاند و بنابراین با مجموعههای فشرده و انرژیک مواجه هستیم. بلویی مانند نمونه انگلیسیاش، پپا خوکه، حول محور روابط خانوادگی و اجتماعی میچرخد و تمام اعضای خانواده قابلیت اشتباه و جبران آن را دارند. بلویی از پپا مدرنتر است. اعضای خانواده موبایل و امکانات روز را در اختیار دارند و نمادهای استرالیایی مانند رنگها و… در آن چشمگیرترند. هر کدام از شخصیتهای چهارگانه اصلی طوری قوام یافتهاند که حس همذاتپنداری جالب توجهی را در مخاطبان و خاصه مخاطبان شهرنشین ایجاد میکند.
بازیهای خیالی بلویی، رویاپردازیهای بینگو، هدایت بچهها توسط مادر و شیطنت و شلختگی پدر در هنگامه بازی با آنها از این دست به شمار میرود. مجموعه تنها بر روی فضای کودکانه سوار نیست بلکه سراغ روابط پدر و مادرها، نمایش علاقه آنها به هم و حتی برخی حسادتها و شکها هم میرود. اعضای خانواده بلویی، دوستان و اقوام سگسانی هم دارند که پیامهای اجتماعی سازندگان در بسط این روابط شکل میگیرد. خیال و تصور، بدنه اصلی دراماتیزه کردن قصههای بلویی را تشکیل میدهد. این سریال به والدین نشان میدهد، بچهها در دنیای خیالیاند باید با آنها به زبان خودشان حرف بزنید و در دنیای آنها گام بردارید تا با شما هم گام شوند. یک جور، آموزش برای نگاه به زندگی از منظر خیالپردازانه بچهها.
نمادهای استرالیایی هم در بلویی جالب پرداخت میشوند. مثلاً در یک قسمت، بچهها از اینکه والدینشان طرفدار تیمهای مختلف فوتبال استرالیایی هستند، ناراحتند و از کلکلها، دلخورند ولی وقتی تیم ملی بازی دارد و همه لباس سبز و زرد میپوشند، خوشحال میشوند. نگاه سینمایی و ساختارشکنی سازندگان بلویی را هم باید برگ برندهای دانست که باعث شده این مجموعه، جوایزی مانند امی را تصاحب کند. در قسمتی، بینگو در میان هیاهوی تکرارشونده یک مراسم تولد تقلا میکند تا روی دو دست راه برود. در فضایی که مدام رخدادها در پسزمینه در حال تکرارند، بینگو نهایتاً موفق میشود اما کسی توجهی به او ندارد.
در قسمتی دیگر، بلویی راوی قصه میشود و چون حاضر به قبول اشتباهش نیست، قصه بلافاصله تمام میشود و تیتراژ میآید ولی وقتی در میانه تیتراژ، اشتباهش را قبول میکند، تیتراژ قطع شده و قصه از سر گرفته میشود. طراحی صحنه و بکگراند بلویی نیز نه به خلوتی پپا و نه به شلوغی ببعی است. اگر چه بلویی به علت اینکه برای کودکان پیش از دبستان ساخته شده و فاقد عبارات محاورهای است، گزینه مناسبی برای آموزش زبان انگلیسی به شمار میرود اما بیشک برگ برنده آن دوبله عالی آن محسوب میشود که باردیگر با هنرنمایی دوبلورهای هنرمند ایرانی، کار خوشمزهتر و تا حدی بومی شده است. چنانچه وقتی یک قسمت، نامی خاص و عجیب دارد، صدای پدر بلویی میآید که : «اسم این قسمت از بلویی هست… نمیدونم چی نوشته!» بلویی یک قوطی بگیر و بنشان مناسب است که قدرت تخیل را در کودکان افزایش میدهد و مجموعهای نه تنها عاری از خشونت ظاهری و کلامی، بلکه کمدی و طنزی لطیف دارد.
تیتر، مصراعی از غزلیات دیوان شمس مولوی