زینالدین شیکپوش!
منتخب فیلمهای جشنواره چهل و دوم فجر
فیلم مجنون از چند وجه فیلم مهمی است و از برخی وجوه فیلمی معمولی است. مجنون در کنار آسمان غرب و احمد مهمترین فیلمهایی هستند که به بخشی از زندگی بزرگان و سرداران ایرانی پرداختهاند و همزمان داستانشان به موفقیت و پیروزی و نه مرگ و شهادت ختم شده است. این نکته مهمی در ساختار فیلمهای قهرمانی در ایران است. ویژه وقتی پای سرداران جنگ به میان میآید. پیش از این قهرمانی که در نهایت به شهادت نرسد، کمتر در فیلمهای جنگی دیده میشد و همواره اوج قهرمانیها به شهادت و حتی شکست سربلندانه در عملیاتها ختم میشد.
حالا اما به نظر میرسد تغییری در نگاه به قهرمانها رقم خورده و پیروزیها و دستاوردهای مهم این قهرمانان قبل از رسیدن به ایستگاه شهادت یا مرگ هم مهم تلقی شده است. این نکتهای است که سالها به عنوان یک مطالبه مطرح میشد که حالا سراغ گرفتن از آن عملیاتی شده است. حالا در مجنون به جای نمایش لحظه شهادت برادران زینالدین، رشادتها و ایدهپردازیها و قهرمانیهای آنها به نمایش در میآید و در نهایت پیروزی را شاهدیم نه شهادت را. نکته مهم دیگر اهمیت پرداختن به قهرمانان ملی در سینما و نمایش شمایل حقیقی آنها روی پرده نقرهای است.
شمایلی که از شهیدان زین الدین به نمایش در میآید، به چیزی شبیه قهرمانهای هالیوودی نزدیک است و کمتر با مولفههای هویتی و فکری جامعه ایرانی مطابقت دارد. مهمترین دلیل برای بروز این نقیصه در فیلم مجنون، شخصیتپردازی بیرونی و نه درونی و عمیق شخصیت مهدی زینالدین است. در واقع شخصیتپردازی بر مبنای منش بیرونی شکل گرفته است و مجالی برای درک یک نابغه ۲۵ ساله رقم نمیخورد
نکتهای که هم میتواند به خلق قهرمان روی پرده کمک کند و مخاطب را از تماشای قهرمانی روی پرده سینما محروم نکند و هم تاثیر به سزایی در ایجاد احساس قدرت و امنیت و تقویت حس هویت ملی در مخاطب گردد. اما در این بین یک نکته در این فیلم به عنوان پاشنه آسیل وجود دارد. نکتهای که در فیلم احمد و آسمان غرب هم وجود داشت. مسئله آنجاست که نوعی از سوی دیگر بام افتادن در کار است. در واقع برای سراغ گرفتن از قهرمان پیروز و نه لزوما قهرمان شهادتطلب، فیلمساز جانب تکنیک و فرم را گرفته و از فیلمنامه و مهمتر از آن شخصیتپردازی غفلت کرده است.
این مسئله البته در مجنون در قیاس با احمد و آسمان غرب کمتر به چشم میخورد. اما به هرحال شمایلی که از شهیدان زین الدین به نمایش در میآید، به چیزی شبیه قهرمانهای هالیوودی نزدیک است و کمتر با مولفههای هویتی و فکری جامعه ایرانی مطابقت دارد. مهمترین دلیل برای بروز این نقیصه در فیلم مجنون، شخصیتپردازی بیرونی و نه درونی و عمیق شخصیت مهدی زین الدین است. در واقع شخصیتپردازی بر مبنای منش بیرونی شکل گرفته است و مجالی برای درک یک نابغه ۲۵ ساله رقم نمیخورد. هرچی هست کش بیرونی است و سفر به ابعاد درونی و جهان بینی خاص این شخص که از او در جوانی یک قهرمان نابغه ساخته است، میسر نمیشود. البته که انتخاب سجاد بابایی برای ایفای نقش مهدی زین الدین هم در بروز این نقیصه بیتاثیر نبوده است.
باید اعتراف کرد که این فیلم بهترین نقشآفرینی سجاد بابایی در عرصه بازیگری تا به امروز است. اما ویژگیهای ذاتی بابایی، اعم از شکل و شمایل صورت، حرکات بدن و لحن صحبت کردن و تن صدا و از همه مهمتر ذهن شکل گرفته و شیک او، امکان تبدیل شدنش به یک مهدی زین الدین به یادماندنی را گرفته است. در واقع زین الدین در قامت جوانی که قهرمانی میکند به نمایش در آمده است و نه یک قهرمانی که جدای از قهرمانی، ایده و تفکر ویژهای دارد که او را از درون مناسب قهرمانی کردن، نموده است. در کل اما باید اعتراف کرد مجنون با تمام نقاط قوت و ضعفش، استانداردترین فیلم در حوزه جنگ و دفاع مقدس در جشنواره امسال بود.
زمان ما یک فیلم در سینما اکران شد بنام از کرخه تا راین،یادمه تو سینما مردم گریه میکردند بعضیاشون،بهر حال از اون موقع به بعد فکر نکنم فیلمی در حد و قواره کرخه تا راین ساخته شده باشه