سریال «دشمن درون»، یک مجموعه ۱۳ قسمتی در مورد همکاری دو مأمور از سازمانهای FBI و CIA برای شکار یک ابرشرور است.
سریال دشمن درون با عنوان اصلی «The Enemy Within» درام جدید شبکه انبیسی مخصوص کسانی است که مایلاند به دور از مشغولیات ذهنی ساعت خوشی را برای خود رقم بزنند. احتمالاً پس از دیدن این سریال چیزی از آن به یاد نخواهید داشت؛ البته این لزوماً چیز بدی نیست. «دشمن درون» دقیقاً از همان دسته سریالهایی است که میتواند مخاطب کسل تلویزیون را حداقل برای یک ساعت سرگرم نگه دارد. اما چیزی که توجه ما را به خود جلب میکند این است که داستان سریال بهقدری جدی روایت میشود که با خود فکر میکنیم آیا واقعاً هدف سریال چیزی بیش از یک سرگرمی کوتاهمدت است؟ در نقد و بررسی سریال «دشمن درون» با فیلیمو شات همراه باشید.
داستان مجموعه تلویزیونی «دشمن درون» بر اساس سناریوی قدیمی برخورد مأموران CIA و FBA نوشته شده است. کن وودراف، خالق سریال، سعی دارد روح جدیدی در این طرح داستانی کلاسیک بدمد. البته امیدوار بودیم اتفاقی که برای سریال «ویسکی کاوالیر» با عنوان اصلی «Whiskey Cavalier» محصول شبکه ایبیسی افتاد تکرار نشود. سریال «ویسکی کاوالیر» داستان مشابهی با «دشمن درون» داشت اما مضامین آن بیشتر کمدی-درام بودند. تعداد کم تماشاگران باعث شد مدیران شبکه ABC تنها پس از پخش یک فصل، ساخت این مجموعه را متوقف کنند.

سریال «دشمن درون»، داستان یک مأمور افبیآی افسرده به نام ویل کیتون (با بازی موریس چسنات) را روایت میکند که به دنبال شکار یک ابرشرور مرموز است. هدف این ابرشرور، نفوذ به دولت آمریکا و نابودکردن آن از درون است. برای دستگیری او، کیتون با بیمیلی دستیاری به نام اریکا شفرد (با نقشآفرینی جنیفر کارپنتر) را استخدام میکند. اریکا یک مأمور سابق سیآیای است که پس از خیانت به چهار همکارش (که ازقضا یکی از آنها نامزد کیتون بوده) به مدت سه سال در حبس انفرادی به سر میبرده است. این خیانت باعث میشود لقب شرمآور «بندیکت آرنولد زمانه» (خائنی معروف در تاریخ آمریکا) به او داده شود. اگرچه این لقب میتوانست اهمیت زیادی داشته باشد اما سریال در ادامه، آن را فراموش میکند. این موضوع زمانی برجسته میشود که اریکا باید با چند دیپلمات همکاری کند اما ظاهراً آنها چندین سال است که حتی صفحه اول روزنامهها را نگاه نکردهاند.
سریال دشمن درون ترکیبی آشنا از پارانویا و عزم راسخ است که تصویری از یک دولت فاسد را ترسیم میکند. البته ناگفته نماند که حتی در این نظام ازهمگسیخته نیز افرادی شایسته وجود دارند که سعی میکنند کار درست را انجام دهند. نویسندگان سریال تلاش زیادی کردهاند تا با پیچوتابهای شوکه کننده مخاطب را به وجد بیاورند، اما موفقیت آنها در این موضوع چندان چشمگیر نبوده؛ زیرا رازهایی که قرار است تماشاگر را تهییج کنند پیش از موعد فاش میشوند. دیالوگهایی که برای کاراکترها در نظر گرفتهشدهاند بسیار کلیشهای هستند؛ برای مثال در یکی از سکانسها کیتون میگوید: «شکار یک مجرم مثل شکار یک سایه تو شب میمونه.» این جمله با چنان جذبه ترسناکی بیان میشود که بیننده تقریباً به خنده میافتد.
سریال کوتاه خودساخته | داستان نبرد با زندگی، برای زندگی

خالقان مجموعه تلویزیونی «دشمن درون»، تمام جذابیت سریال را مدیون بازی جنیفر کارپنتر هستند؛ عملکرد فوقالعاده او کیفیت سریال را ارتقاء داده است. متن فیلمنامه پشت سر هم مونولوگهایی کلیشهای برای کاراکتر اریکا در نظر گرفته است تا او را برای بیننده جذاب کند اما کارپنتر با بازی خیرهکنندهاش کاری میکند که این جملات کاملاً تازه و جدید به نظر میرسند. زمانی که اریکا با چشمان تیزبینش افراد را بررسی میکند، حس میکنیم او عملاً به یک شرلوک هلمز تبدیل شده است. جنیفر کارپنتر حتی برای این موضوع نیز راهکاری پیدا کرده تا بیآنکه صورتش را به حرکت درآورد به مخاطب نشان دهد که در حال فکر کردن است.
از دیگر بازیگران «دشمن درون» میتوان به رضا جفری، کیلی گارنر، کساندرا فریمن و نوا میلز اشاره کرد. اگر سریال در ادامه میتوانست روشی منحصربهفرد برای برجسته ساختن قدرت ستارهاش و مدیریت آن در روند داستان پیدا کند، بیشک تماشاگران بیشتری را مجذوب خود میکرد. اما این اتفاق رخ نداد و «دشمن درون» در حالی که بهطور میانگین ۴ میلیون بیننده در ایالاتمتحده داشت، با ۱۳ قسمت به کار خود پایان داد.

منبع: Variety
سلام.
به نظرم در مورد این سریال خیلی کم لطفی می کنید. این سریال داستان زیبایی داره که باعث میشه بعد از دیدن هر قسمت، تمایل به دیدن قسمت بعد هم وجود داشته باشه. موضوعی که در خیلی از سریالها به خوبی احساس نمیشه. از طرف دیگه این سریال، بازیگران خیلی خوبی هم داره که حس تنفر، احترام، آرامش و ترس رو به خوبی منتقل می کنن. نکته دیگه اینکه صحنه سازی، فیلمبرداری و در کل کیفیت های بصری فیلم هم خیلی خیلی قوی هست.
تنها نکه منفی این فیلم شباهت اون به سریال بلک لیست هست. یک مجرم به عنوان راهنمای پلیس هست. حتی یک خبره کامپیوتر و فناوری هم در این فیلم مشابهت زیادی با سریال بلک لیست داره که البته به نظرم نمیتونه از امتیاز این فیلم خیلی کم بکنه.
این فیلم رو به کلیه علاقه مندان به فیلمهای پلیسی، اکشن و حتی معمایی پیشنهاد می کنم.