فیلم «منطقه مورد علاقه» اقتباس آزادی است که در سال ۲۰۲۴ در جایزه بفتا و اسکار مورد توجه ویژهای قرار گرفت، از رمانی به همین نام از مارتین اِیمیس که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. این فیلم که محصول مشترک انگلیس، لهستان و ایالات متحده است، اولین نمایش جهانیاش را در جشنواره کن ۲۰۲۳ تجربه کرد و جایزه بزرگ و جایزه فیپرشی را برنده شد. فیلم داستان هولناک جنایتی از سر رضایت و خوشی به عنوان امری طبیعی است. فیلم روایت همکناری خانهای زیبا و سر سبز است با اردوگاه آشویتس با منظره دودکشها و کورههای انسانسوزی و اتاقهای گاز. فیلم روایت مجاورت محل سکونت جانی و مقتول است.
همه آنچه درباره فیلم منطقه تحت نظر باید بدانید
روایت کشتاری دستهجمعی توسط نیروهایی که حق طبیعی خودشان میدانند تا تعداد زیادی انسان را به دلیل نژاد و مذهبشان قتلعام کنند و همزمان در خانهای زیبا در کنار محل قتل عام زندگی کنند. جانیانی که به کشتن و سوزاندن انسان به عنوان امری عادی و حتی شبهصنعتی نگاه میکنند. قاتلانی که احساس میکنند میتوانند در مورد بودن یا نبودن دستهای از انسانها با عقیده و مرامی متفاوت با خودشان تصمیم بگیرند. فیلم در مورد بخشی از زندگی رودولف هوس (رییس اردوگاه آشویتس که طولانیترین دوره خدمت را در تاریخ این اردوگاه دارد) و همسرش هدویگ خلق شدهاند. برگ برنده فیلم ایده اصلی آن است.
همکناری خانهای زیبا و اردوگاهی مرگبار که بوی مرگ و نابودی میدهد. همکناری زندگی خودخواهانه و متکبرانه و حق به جانب زن و مردی جانی با آخرین خانه مردان و زنان و کودکانی که بناست یا خفه شوند و یا سوزانده شوند. زن جانی تمام مسئلهاش رسیدگی به خانه خودش است و شوهرش تمام تلاشش بهتر کشتن و بهتر سوزاندن اجساد انسانها بیگناه است. تیر خلاص این ایده دهشتناک تشکیل جلسه دادن برای بررسی دستاوردهای تازه فنی برای طراحی کورههای انسان سوزی با سرعت و بازدهی عملکرد بالاتر است. گویی شناسایی و کشتن انسانها یک امری صنعتی و ضروری است. فیلم در تبیین این دو قطبی و ایجاد تمایز میان جهان این سوی دیوار و آن سوی دیوار بسیار خوب عمل کرده است.
از سوی دیگر تمهید ورود نکردن به درون اردوگاه و نمایش آن در پسزمینه یکی از برگبرندههای فیلم است. چرا که تمام اطلاعات در اختیار مخاطب دودکشهای عظیم، خاکسترهای جاری در رودخانه، لباسها و دیگر غنیمتهایی که زندانیان به تاراج رفته و صداهایی محو است. باقی هرچه هست در اختیار قدرت تخیل و تصور مخاطب است و بهرهگیری از دادههای تاریخی در مورد این رویداد جنایتکارانه است. اما نقطه ضعف فیلم هم از همینجا شکل میگیرد. فیلم توان بسط دادن ایدهاش را ندارد و بعد از تبیین ایده اولیه توان گسترش دادن موقیعت و شخصیتها را ندارد. ممکن است این نکته مطرح شود که این موقعیت به خودی خود بسیار دلخراش و همراهیبرانگیز است. پاسخ اما این است که کار سینما و روایت داستانی صرفا تبیین یک موقعیت و بهرهگیری از دادههای بیرون فیلم نیست.
سینما محل روایتگری خودبسنده است. یعنی مخاطبی که خالی از دادههای بیرونی فیلم است هم بتواند با جهان اثر و شخصیتها ارتباط برقرار کند و کم و کاستی در میزان دادههای دریافتی از اثر را حس نکند. اما شکل کارگردانی و طراحی میزانسن در فیلم و شیوه روایت بصری و آرامش و خونسردی ترسناکی در فضا حاکم است در نوع خود قابل تحلیل و توجه است و به نقطهای پررنگ در کار بدل شده است.
در بخش بازیگری هم باید به اجرای «ساندرا هولر» اشاره کنیم که امسال سال پرباری برایش بود. هم در این فیلم نقشی کلیدی و اجرایی درخور داشت و هم در فیلم «آناتومی یک سقوط». این فیلم (آناتومی یک سقوط) اما در نهایت و برخلاف تصور عموم در رقابت برای کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان اسکار، زمین بازی را به فیلم «منطقه مورد علاقه» واگذار کرد. اما سوال اینجاست که چه فعل و انفعلاتی باعث شد که «منطقه مورد علاقه» بعد از دریافت جایزه بفتا به یکباره برجسته شود و کارش به دریافت اسکار ۲۰۲۴ برسد؟ سادهانگاری است اگر رخدادهای سیاسی و جغرافیایی حال حاضر جهان را با این مسئله غیرمرتبط بدانیم.
اسرائیل مدتهاست به بهانه حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ کل منطقه غزه را به اردوگاه نسل کشی و انسانسوزی بدل کرده است. رییس جمهور دموکرات آمریکا (بایدن) تنها رییس دولتی است که در طول این جنایتهای وحشیانه تمامقد پشت دولت اسرائیل ایستاده است، تا دولت اسرائیل (در منطقه مورد علاقهاش) که همکنار است با غزه با خونسردی تمام دست به نسلکشی و جنایت و کودککشی بزند. هالیوود هم به طرز واضحی در اختیار تفکرات نزدیک به حزب دموکرات آمریکاست. اسرائیل سالهاست که به بهانه ماجرای وحشتناک و جنایتکارانهای که هیتلر و نازیهای آلمانی در جنگ جهانی رقم زدند، نقاب مظلومیت به چهره زده و هر جنایت و اشغال و رفتار وحشیانهای را برای خودش مجاز میداند و هروقت صدای در جهان بلند میشود و اعتراضی به آنها صورت میگیرد، سریعا یادی از کشتار یهودیان در جنگ جهانی میکند و… (حال آنکه مجموع کشتارها و اشغالگریهای اسرائیل چیزی فراتر است از آنچه هیتلر کرد. در این بین کار هیتلر بد است و کسی جرات ندارد آن را زیر سوال ببرد و کار اسرائیل خوب است چرا که یهودیان در کتب تاریخی خود نوشته و سینمای هالیودد مظلومان همیشه تاریخ هستند و هرکاری بکنند حق دارند و الخ). مخلص کلام اینکه هالیوود باید به تبعیت از دولت آمریکا در دورهای که خشم جهانی علیه رفتار جنایتکارانه اسرائیل در غزه جریان دارد، به نوعی دوباره به جهانیان یادآوری کند که در آشویتس چه گذشت تا بهانهای برای توجیه نسل کشی در غزه باشد و بچه ننر جامعه جهانی محق جلوه داده شود.
این مسئله زمانی مهمتر میشود که در نظر داشته باشیم افکار جهانیان دیگر تاب تحمل جنایتها در غزه را ندارد و حتی بایدن هم دست به مقاومت در مقابل اسرائیل زده است. پس برای ایجاد تعادل، اسکار باید به فیلمی داده شود که یادآور جریان آلمان نازی و یهودیان باشد و همزمان از اسرائیل خواسته شود تا بزرگواارانه! دست از جنایت بر داد. تا هم یهودیان ناراحت نشوند و هم گند ماجرای حمایت مطلق آمریکا از جنایت علیه بشریت بالاتر نزند. نتیجه نهایی اینکه آیا فیلم «منطقه مورد علاقه» فیلم بدی از نظر سینمایی است؟ قطعا خیر. آیا فیلم بزرگ و شاهکاری است که حق دریافت اسکار امسال را داشت. قطعا خیر. پس فیلم یک اثر متوسط سینمایی با ایدهای جذاب و فیلمنامهای تخت است که با چاشنی و ضریب جدی و شدید سیاسی برنده اسکار شد. جایزهای که مثل تمام جوایز سینمایی در دنیا مطابق میل برگزارکنندگان جشنواره یا جایزه تقسیم و اعطا شد. روندی که در جشنواره فجر خودمان جاری است و در کن و برلین و ونیز و جایزه بفتا و اسکار و هر ضیافت سینمایی دیگری هم جاری است. شوربختانه باید اعتراف کرد سینما هر روز بیش از پیش از هنر بودن و ظرافتهای آرتیستیک و تفکر آزاد و خلاقه فاصله میگیرد و بیش از پیش بیانیهمحور و سیاستزده میشود.