آهو از آن دست فیلمهایی است که شبیهش را زیاد نمیبینیم. فیلمی آرام، خلوت پر از نماهای واید از طبیعت. پر از جنگل و باران و کلبه و عشق و نوشتن و همه آنچه که احتمالا از یک فیلم آرام هنری به ذهنتان متبادر میشود. از آن فیلمهایی که احتمالا به مذاق برخی خیلی خوش و آرامشبخش میآید و به نظر برخی دیگر خوابآور. من از دسته اولم. از دسته آنهایی که به سینما رفتم تا به تماشای آهوی هوشنگ گلمکانی سردبیر نازنین ماهنامه فیلم امروز بنشینم که سالهاست در هوای سینما نفس میکشد و به دوستداران و علاقمندان به سینما هم نفس کشیدن در هوای سینما را با نوشتهها و نقدهایش یاد میدهد.
معرفی و نقد فیلم آهو اثر هوشنگ گلمکانی
آهو برای رهایی در طبیعت، دویدن در چمنزار زیر نور خورشید که از میان برگهای سبز جنگل بیرون زده است، برای آزادی در عشق و انتخاب، برای زندگی کردن بر مدار خواستههای قلبی ساخته شده. این رهایی و منش آهویی را در رفتار و منش کاراکترهای فیلم هم میتوان دید. آنها حتی در عاشقی هم با الزام و تعصب عشق نمیورزند. در عین صلح و آرامش به سراغ خواستهشان میروند صبر میکنند و برای رسیدن نه تنها عجله ندارند که عشق هم برایشان بخشی است از زندگی، بخشی است از طبیعت، بخشی است از انسان. در چنین حال و هوایی، آهو، موسیقیای دارد از جنس خودش. موسیقیای رها، وسیع، عمیق و در عین حال بر پایه همین فضای آکنده از زندگی. برای چنین حال و هوایی احتمالا خیلی بعید است آهنگساز موسیقیای از جنس مرسوم فیلمهای عاشقانه-شاعرانه بنویسد بلکه کلیت فضا را در نظر گرفته و به فراخور لحظات مختلف سراغ موسیقی افکتیو رفته است. البته موسیقی افکتیو از نوع آسان و سادهفهمش. از آن انواعی که بشود ردپای یک خط ملودی را هم در آن پیدا کرد.
فردین خلعتبری، آهنگسازی آهو را انجام داده است. او که در سینمای ایران هم ملودیهای بیادماندنی نوشته و هم موسیقیهای افکتیو و فضاساز نابی هم ساخته است، ابتدا برای آهو، به سبک معمولش موسیقی ملودراماتیک نوشت. فیلم که قرار بود به جشنواره فرستاده شود با همان موسیقی ثبت شد. اما عجلههای دم آخری و ارسال برای جشنواره، باعث شد تا حتی کارگردان فرصت شنیدن به موسیقی را هم قبل از ارسال پیدا نکند. بعد از آنکه فیلم در جشنواره پذیرفته نشد، گلمکانی تصمیم به تغییر موسیقی گرفت و خواستهاش را برای داشتن یک موسیقی افکتیو، که مود غیرواقعی و وهمآلود فیلم را هم منعکس کند به آهنگساز منتقل کرد.
صدای اصلی موسیقیِ آهو، صدای پیانو است. هرچند در چنین فضایی صدای پیانو به شکلی حل شده در دیگر سازها جریان دارد. کلیت کار همانی است که کارگردان مد نظر داشته، موسیقیای که ملودی غالبی ندارد و از فیلم صدای واحدی به گوش نمیرسد
فارغ از اینکه او نمیدانست خلعتبری نیز موسیقی ساخته شده دقیقه نودیِ قبلی را دوست ندارد و از پیشنهاد گلمکانی استقبال میکند. خلعتبری که سابقه ساخت موسیقیهای افکتیوی چون جمشیدیه را داشت، از نو شروع به اتود زدن کرد و موسیقی فیلم هم، همچون تدوین و صداگذاری آن از ابتدا انجام شد. موسیقی طبق خواسته گلمکانی ساخته شد و این بار از میان اتودهای مختلف یکی را انتخاب کرد.
صدای اصلی موسیقیِ آهو، صدای پیانو است. هرچند در چنین فضایی صدای پیانو به شکلی حل شده در دیگر سازها جریان دارد. کلیت کار همانی است که کارگردان مد نظر داشته، موسیقیای که ملودی غالبی ندارد و از فیلم صدای واحدی به گوش نمیرسد بلکه برعکس فضاسازیهایی است برای همراهی چشم و ذهن مخاطب با تصاویر و دیالوگهای اندک و پرطمانینه فیلم.
موسیقیِ آهو بنایی برای بیرون زدن از فیلم ندارد. هرچند گاهی حجم زیاد آن، از مدلی که برای موسیقی در نظر گرفته شده است، بیرون میزند و این صداهای افکتیو بیش از آنکه همراهی مخاطب را به دنبال داشته باشند، دوری او را در پی دارند. برای این مساله شاید بد نمیبود اگر یک خط ملودی قوی وجود داشت ولو اینکه تنها چندبار به صورت محدود در فیلم استفاده میشد. در این صورت آن صدای آشنا، به کمک ذهن مخاطب میآمد تا این حجم موسیقی را بیشتر درک کند. در آن صورت شاید برقراری ارتباط مخاطب با جنس برخی از سکانسها هم بهتر پیش میرفت و در لحظاتی چون دیدار چوپان و زن صاحبخانه، غرق شدن مرد ماهیگیر، مرگ پروانه و … موسیقی نقش ویژهای را برای حک کردن این لحظات در ذهن تماشاگر ایفا میکرد.
فردین خلعتبری بارها در تجارب مختلفش در سینمای ایران نشان داده است که موتیفهایش به کمک تصاویر میآیند و همچون همسفری مهربان، دست شما را میگیرند و در مسیر فیلم همراهیتان میکنند اما در آهو، خلعتبری از آن سبکِ همیشهاش فاصله گرفته و کاری ساخته است که به نظر میرسد بیشتر قصد راضی کردن فیلمساز را برای «ملودیک نبودن» و «افکتیو بودن» تامین کرده تا آنچه که خود به آن باور داشته است.