بیایید نقدهای قدیمی درباره یکی از بهترین ساخته‌های داریوش مهرجویی را بخوانیم

فیلم مهمان مامان؛ حکایت این مردم دوست‌داشتنی

مرداد ۱۳۸۳ سالگرد اکران این فیلم درجه یک مهرجویی است

مهمان مامان در مقایسه با فیلم قبلی داریوش مهرجویی یعنی بمانی که فیلم تیره‌وتاری بود، غیرمنتظره جلوه می‌کرد. مهرجویی که متخصص نمایش افرادی به ته خط رسیده، مردد و آشفته بود، این‌بار مردمی را نشان می‌داد که هر چند آه در بساط ندارند اما به‌خوبی می‌دانند که از زندگی‌شان چه می‌دانند. فضای امیدوارانه و سرخوشانه مهمان مامان، ربطی به تلخی ذاتی موجود در، حتی، بامزه‌ترین فیلم‌های قبلی مهرجویی (مثل اجاره‌نشین‌ها) نداشت.
با این وجود مهمان مامان، برای کسانی که ساخته‌های مهرجویی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ را دنبال کرده بودند چندان هم غافلگیرکننده نبود. مهرجویی بارها نشان داده بود که چه قریحه کمیابی در طنازی دارد و البته فیلم کوتاه دختردایی گمشده مقدمه‌ای برای تغییر مسیر مهرجویی به‌نظر می‌رسید. این تغییر با مهمان مامان تثبیت شد و بنابراین مهمان مامان را می‌توان آغاز دوره تازه‌ای در کارنامه داریوش مهرجویی دانست؛ دوره‌ای که با آثاری چون سنتوری، طهران: روزهای آشنایی، آسمان محبوب و نارنجی‌پوش ادامه پیدا کرد. ۱۹ سال از نمایش عمومی مهمان مامان می‌گذرد. به این مناسبت، نگاهی به چکیده نظراتی انداخته‌ایم که در زمان اکران این فیلم درباره‌اش منتشر شد.

فهرست بهترین فیلم ها درباره مادر

داستان فیلم مهمان مامان

داستان فیلم مهمان مامان این است؛ در آستانه ورود مهمانان، مادر دستپاچه و نگران است. با وجود تلاش او برای آماده‌کردن شرایط، وضعیت آشفته‌ای حاکم است. هنوز پدر نیامده و هر لحظه ممکن است خواهرزاده مادر و نوعروسش سر برسند. دقایقی پس از ورود پدر (یدالله)، مهمانان سر می‌رسند و این تازه آغاز ماجراست. یدالله خاطرات خصوصی زندگی‌اش را بدون ملاحظه برای عروس و داماد بازگو می‌کند و اصرار او بر ماندن مهمانان، مادر را کلافه کرده، چون در خانه وسایل پذیرایی وجود ندارد. امیر – پسر کوچک خانواده – که برای جابه‌جا کردن ماشین پسرخاله بیرون رفته، دیر می‌کند و خبر می‌رسد که مسافر سوار کرده است! صدیقه، زن حامله‌ای در همسایگی آنها، پس از دور ریختن مواد مخدر شوهر معتادش یوسف، کتک سختی از او می‌خورد و پسرخاله که مادر مدام او را «جناب سرهنگ» خطاب می‌کند، با یوسف درگیر می‌شود. پس از آن، یدالله برای سرگرم کردن مهمانان از خاطرات گذشته‌اش می‌گوید و با آنها مشغول تماشای فیلم می‌شود. با ماندنی شدن مهمانان، اضطراب مادر برای تهیه شام بیشتر و بیشتر می‌شود. بنابراین همه ساکنان خانه به تکاپو می‌افتند. اهمیت مرغ در سفره برای مادر حیاتی است، ولی مش مریم (یکی از همسایه‌ها) دلش نمی‌آید یکی از جوجه‌هایش را برای تامین شام به کشتن بدهد. پس امیر به همراه دوستش، از مغازه پدر او مخفیانه مرغ و ماهی برمی‌دارد، ولی سر بزنگاه پدر می‌رسد و پسرش را تنبیه می‌کند و امیر ناکام به خانه برمی‌گردد. یوسف که پدر و مادر ثروتمندی دارد، به همراه امیر به خانه پدری‌اش می‌رود و در میان پرسش‌های دائمی پدر و نفرین‌های پی‌درپی مادر که معتقد است صدیقه پسرش را معتاد کرده، از یخچال آنها انواع مواد خوراکی مورد نیاز را برمی‌دارد و بازمی‌گردند. پس از این‌که همسایگان دیگر هم تا سر حد امکان مواد مورد نیاز شام ایده‌آل مادر را تهیه می‌کنند، پدر دوست امیر نیز پشیمان می‌شود و مرغ و ماهی‌ها را به در خانه آنها می‌آورد. عاقبت شام آماده می‌شود و همه ساکنان خانه بر سر سفره می‌نشینند. پس از صرف شام، مهمانان که آماده رفتن هستند با اصرار ابلهانه یدالله برای ماندن پا سست می‌کنند و مادر که دیگر در آستانه جنون قرار گرفته از حال می‌رود. او را به بیمارستان می‌برند و استراحت مطلق برایش تجویز می‌شود. پس از بازگشت، عروس و داماد را برای خواب در اتاقی جداگانه جای می‌دهند. همسایه‌ها هم به خانه‌هایشان می‌روند و چراغ‌ها یک‌به‌یک خاموش می‌شوند.

 

بازیگران و عوامل اصلی فیلم مهمان مامان

تهیه‌کننده و کارگردان: داریوش مهرجویی/ نویسندگان: داریوش مهرجویی، هوشنگ مرادی کرمانی، وحیده محمدی‌فر بر اساس قصه‌ای از هوشنگ مرادی کرمانی/ مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری/ تدوین: مهدی حسینی‌وند/ موسیقی متن: عماد بنکدار/ بازیگران: گلاب آدینه، پارسا پیروزفر، امین حیایی، حسن پورشیرازی، ژاله علو، نسرین مقانلو، فریده سپاه‌منصور، ملیکا شریفی‌نیا، علیرضا جعفری.

فیلم مهمان مامان

دستاوردها و آمار فروش فیلم مهمان مامان

مهمان مامان در بیست‌ودومین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال داوران و منتقدان روبه‌رو شد. مهمان مامان مهم‌ترین جایزه جشنواره فجر آن سال (سیمرغ بلورین بهترین فیلم) را دریافت کرد و نامزد دریافت ۹ سیمرغ بلورین در رشته‌های زیر هم شد: بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر نقش اول مرد (حسن پورشیرازی)، بهترین بازیگر نقش اول زن (گلاب آدینه)، بهترین بازیگر نقش دوم مرد (پارسا پیروزفر)، بهترین بازیگر نقش دوم زن (فریده سپاه‌منصور)، بهترین طراحی صحنه (محسن شاه‌ابراهیمی)، بهترین چهره‌پردازی (مهین نویدی) و بهترین صدابرداری (جهانگیر میرشکاری).

میزان استقبال منتقدان از مهمان مامان را هم می‌توان در نتایج نظرسنجی ماهنامه فیلم از منتقدانش برای انتخاب بهترین‌های بیست‌ودومین دوره جشنواره فجر دریافت. در این نظرسنجی مهمان مامان در رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردان، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش دوم مرد (پارسا پیروزفر) و بهترین بازیگر کودک و نوجوان (علیرضا جعفری) رتبه اول را به دست آورد؛ در رشته‌های بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین صدا و بهترین طراحی صحنه و لباس به رتبه دوم رسید و در رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد هم رتبه سوم را از دید منتقدان ماهنامه فیلم کسب کرد.

موفقیت‌های مهمان مامان پس از اکران عمومی هم ادامه یافت. ۲ جایزه و ۸ نامزدی دیگر سهم این فیلم از هشتمین جشن سینمای ایران (جشن خانه سینما) بود. مهمان مامان در این جوایز برنده تندیس‌های بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (پارسا پیروزفر) و بهترین طراحی هنری (محسن شاه‌ابراهیمی) و نامزد جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر زن نقش مکمل (دو نامزدی برای نسرین مقانلو و فریده سپاه‌منصور)، بهترین صدابرداری، و بهترین صداگذاری و میکس شد.

همچنین در هشتمین دوره جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر (جشن حافظ) مهمان مامان در رشته‌های بهترین تدوین و بهترین بازیگر مرد (دو نامزدی برای پارسا پیروزفر و حسن پورشیرازی) نامزد شد که البته هیچ‌کدام از این جوایز را به دست نیاورد.

فیلم مهمان مامان از یک مرداد ۱۳۸۳ روی پرده رفت و اکران موفقی داشت به‌طوری‌که با جذب بیش از ۱ میلیون و ۲۲۰ هزار مخاطب و فروشی بالغ بر ۷۹۰ میلیون تومان به پنجمین فیلم پرمخاطب و پرفروش سال تبدیل شد.

فیلم مهمان مامان

نقد و بررسی فیلم مهمان مامان

یک قصه پریان

۳ سال بعد از نمایش عمومی مهمان مامان، خسرو نقیبی در شماره ویژه ماهنامه فیلم (۲۰ تیر ۱۳۸۶) که به پرونده پنجاه فیلم پرفروش و برگزیده سینمای بعد از انقلاب ایران اختصاص داشت، واکنش منتقدان نسبت به این فیلم داریوش مهرجویی را چنین جمع‌بندی کرد: «دوستداران فیلم، نگاه سرخوش فیلمساز را نوعی پیام «دم را غنیمت شمار…» دانستند و دیدگاه خیام‌وار مهرجویی را ستودند. و نیز این را که او می‌تواند داستانی ساده را چنان با جزییات غنی کند، و از هرجا که می‌خواهد خط داستان را طوری عوض کند که کسی متوجه تفاوت‌ها نشود. این تسلط ستودنی است. مهرجویی در مهمان مامان چنان همه‌چیز را شبیه زندگی عادی نشان می‌دهد که کمتر می‌توان در مقابل وسوسه ورود به دنیایش مقاومت کرد. اما از طرفی مخالفان فیلم، لحن سرخوشانه‌اش را نوعی ترویج «گنج قارونیسم» نامیدند و معتقد بودند در شرایطی که سینمای اجتماعی ایران به سمت تصویرکردن موضوع‌های تلخ می‌رود و در مقابل جریان کمدی‌های بازاری مقاومت می‌کند، مهمان مامان این مرزبندی را به هم زده و به جریان دوم بهانه‌ای داده تا خود را توجیه کند. این مخالفان ایرادهای دیگری هم از فیلم می‌گرفتند: این‌که فیلمساز همه آدم‌هایش را دوست دارد و حتی جوان معتادی را که زن حامله‌اش را کتک زده هم تطهیر می‌کند و از نوعی مصالحه و آشتی‌جویی حرف می‌زند. این‌که فیلم به لحاظ اجتماعی، گزندگی اجاره‌نشین‌ها را که طنز سرخوشانه‌اش به شدت نیشدار و معترض به زشتی‌های جامعه بود ندارد.»

نیما حسنی نسب: «مهمان مامان در عین سادگی و در قالب فضا و موضوعی به‌ظاهر پیش‌پاافتاده، تصویر یک آرمان‌شهر خیالی است. در اتوپیای کوچک مهرجویی همه به غم همدیگر گریه می‌کنند و با شادی‌های کوچک هم می‌خندند. برپاشدن سفره یک ضیافت شاهانه با دست خالی و در اوج نداری و تنگدستی، فیلم را به یک قصه پریان پیچیده امروزی تبدیل می‌کند»

اما با نگاهی به نظرات منتشرشده در زمان نمایش عمومی مهمان مامان، چنین به‌نظر می‌رسد که طرفداران نگاه اول به‌مراتب بیشتر از مخالفان فیلم بودند. در نقدهای آن زمان زیاد به عباراتی چون سیندرلا، قصه پریان و آرمانشهر (یا جهان آرمانی) برخورد می‌کنیم.

مصطفی جلالی‌فخر یکی از منتقدانی بود که در یادداشت خود در شماره ۳۱۳ ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۸۲) به این ویژگی اشاره کرد: «یک‌جور حس خوشبختی سیندرلایی در مهمان مامان موج می‌زند که برخلاف سیندرلا توسط نیرویی ماورایی رقم نمی‌خورد. خود همین آدم‌های واقعی تهیدست‌اند که در کنار هم لحظه‌های خوش را خلق می‌کنند. مهمان مامان یکی از کنترل‌شده‌ترین طنزهای این سال‌هاست. مهرجویی از همه ابزارهای طنز (گفتار، میمیک و حتی اسلپ‌استیک) به‌اندازه بهره می‌برد و در عین‌حال از حیث مضمونی نیز یک طنز اجتماعی با عمق مناسب خلق می‌کند… مهمان مامان، بسیار پالوده‌تر و سنجیده‌تر از اجاره‌نشین‌هاست.»

نیما حسنی‌نسب هم در مطلب مفصل خود در شماره ۳۱۹ ماهنامه فیلم (مرداد ۱۳۸۳) بر ویژگی آرمان‌شهری مهمان مامان تاکید کرد: «مهمان مامان در عین سادگی و در قالب فضا و موضوعی به‌ظاهر پیش‌پاافتاده، تصویر یک آرمان‌شهر خیالی است. در اتوپیای کوچک مهرجویی همه به غم همدیگر گریه می‌کنند و با شادی‌های کوچک هم می‌خندند. برپاشدن سفره یک ضیافت شاهانه با دست خالی و در اوج نداری و تنگدستی، فیلم را به یک قصه پریان پیچیده امروزی تبدیل می‌کند.»

در ادامه همین مطلب، حسنی‌نسب (همچون جلالی‌فخر) به سیندرلا هم اشاره‌ای داشت: «ساکنان خانه انگار با غول چراغ جادو برخورد کرده‌اند و آرزوهای کوچکشان برای سفره‌ای رنگین به اجابت آرزو و حسرت سیندرلا برای حضور در مهمانی پسر پادشاه شبیه است. هر چند ساعت که به دوازده رسید، همه‌چیز برمی‌گردد به شکل اولش؛ مامان سر از بیمارستان در می‌آورد و برای صبحانه مهمان‌ها نان و پنیری هم در بساط کسی پیدا نمی‌شود.»

در همین شماره، سروش صحت هم یادداشتی در ستایش مهمان مامان نوشت و در بخشی از مطلب خود به جهان‌بینی آرمانی فیلم اشاره کرد: «خانه‌ای که در فیلم می‌بینیم متعلق به جهانی آرمانی و اتوپیایی است. اعضای خانواده و همسایه‌ها و ساکنان خانه‌های مجاور و تمام آدم‌های دیگری که می‌بینیم، خوب‌اند. در این خانه همه همدیگر را دوست دارند، اختلاف‌نظر و دعوا هست ولی زود تمام می‌شود. تازه همین اختلاف‌ها هم ریشه در علاقه دارد. مثل وقتی که یوسف و زنش، به خاطر این‌که زن «جنس‌ها»ی او را دور ریخته و او را خمار گذاشته، دعوایشان می‌شود اما خیلی زود دعوا را فراموش می‌کنند و می‌بینیم که زن چه علاقه‌ای به شوهر معتادش دارد و شوهر هم چه‌طور با تمام وجود در خدمت زن است. مادر یوسف که از اعتیاد پسرش عصبانی است می‌گوید یوسف تا وقتی اعتیادش را ترک نکرده، نمی‌تواند و نباید به خانه پدری برگردد، اما موقع رفتن یوسف فراموش نمی‌کند که او کتلت دوست دارد و به همین دلیل ساندویچی برایش درست می‌کند و می‌فرستد. سرهنگ (ستوان) حتی با یوسف دست به یقه می‌شود ولی این درگیری هم زودگذر است و سر شام می‌بینیم که با هم شوخی می‌کنند و این‌بار ادای همان دعوا را درمی‌آورند. حتی گربه‌ای هم که ماهی حوض را زخمی می‌کند از خانه رانده نمی‌شود. گربه و ماهی در همان خانه کنار هم می‌مانند.»

صحت در ادامه، به نکته ظریف دیگری در ستایش جهان‌بینی مهمان مامان اشاره کرد و آن، توجه شخصیت‌ها به حریم شخصی همدیگر بود: «در این خانه کسی به کسی گیر نمی‌دهد. همسایه‌ها به یوسف نمی‌گویند چرا معتادی. کسی از دکتر نمی‌پرسد که در اتاقش با آن ابزار و مواد چه می‌کند. نه کراواتی که دکتر می‌بندد برای کسی عجیب است و نه کلاهی که یوسف به سر می‌گذارد. حریم زندگی شخصی هرکس محفوظ است و بقیه یا نظاره‌گر این زندگی شخصی‌اند و یا کمک حال آن. آدم‌ها اگر بتوانند کمکی به یکدیگر می‌کنند اما مزاحمتی برای هم ایجاد نمی‌کنند.»

پارسا پیروزفر در فیلم مهمان مامان

مهمان مامان به‌عنوان یک اثر هنری

احتمالا هر سینمادوستی می‌داند که جهان‌بینی قابل ستایش، به‌تنهایی منجر به خلق یک فیلم خوب نمی‌شود. فیلم‌های زیادی با مضامین انسان‌دوستانه و قابل تامل ساخته شده‌اند که به‌خاطر ضعف‌های عمده ساختاری چندان مورد توجه قرار نگرفته‌اند. بسیاری از منتقدان هنگام مواجهه با چنین فیلم‌هایی، از عباراتی چون شریف و انسانی یاد می‌کنند تا هم به دیدگاه تحسین‌برانگیز آن فیلم‌ها اشاره کنند و هم رو به تعریف و تمجید بیهوده و اغراق‌شده نیاورند. اما مهمان مامان چیزی فراتر از یک فیلم صرفا شریف بود. منتقدان سعی کردند از جنبه‌های مختلفی به دلایل کیفیت خوب این فیلم بپردازند.

مهرزاد دانش: «مهمان مامان روایتگر روحیه جمعی ما ایرانیان با تمام نقاط ضعف و قوتش هست. مهربانی‌ها و بدجنسی‌ها، دلسوزی‌های غلوشده، احساسات‌گرایی افراطی، تعارف‌های شاه عبدالعظیمی، رودربایستی‌ها، آشفتگی‌ها و شلختگی‌ها، فقدان عقلانیت فردی و استحاله آن در شور جمعی، و ده‌ها رفتار متناقض که در پی هم ردیف می‌شوند، جزو این خصلت‌هاست که مهرجویی با هوشیاری و ظرافت فوق‌العاده‌ای در قالب یک داستان طنزآمیز مطرحشان می‌کند،»

محمد شکیبی در شماره ۳۱۳ ماهنامه فیلم دو مولفه را به‌عنوان نقاط قوت اصلی مهمان مامان ذکر کرد: «قدرت تاثیر ژرف فیلم بر اساس دو مولفه است: اول ورود به دنیای زنده و ملموس آدم‌هایی واقعی بدون مدد گرفتن از عاریه‌های فلسفی و دلمشغولی‌های گاه متناقض فلسفی و اجتماعی. دوم ایجاد کمدی موقعیت بدون نیاز به روی آوردن به اغراق‌ها و دستکاری در واقعیت‌های روزمره آدمیان که به‌هرحال شالوده اکثر آثار کمیک است. مهمان مامان حتی به شوخی‌نویسی‌های معمول آثار کمیک سینما کمتر علاقه و اعتنا نشان می‌دهد.»

مصطفی جلالی‌فخر هم به شیوه روایت مهمان مامان اشاره کرد و ظرافت‌های فیلم را در زمینه رفت‌وبرگشت میان احساسات و اتفاقات مختلف ستود: «فیلم بارها از شاخه‌ای به شاخه دیگر می‌رود اما ضمن این‌که هر شاخه جذابیت خود را دارد ارتباطش را با ساقه اصلی حفظ می‌کند. گاهی حس می‌کنیم کلیت اثر نوعی جریان سیال ذهن دانای کل است که آزادانه به هر جایی سرک می‌کشد. فیلم در عین این‌که واقع‌گرایی موثری دارد، مصالحی را به‌کار می‌برد که گاه عجیب و حامل طنزآمیزی شگفتی‌ست (محض نمونه، بخیه کردن ماهی کوچک که زخمی شده است). این رفت‌وبرگشت‌های پویا و رخدادهای متعددی که پشت سر هم می‌آیند به‌گونه‌ای ظریف و درست تنظیم شده‌اند.»

نیما حسنی‌نسب در ابتدای یادداشت خود بخشی از مقدمه کتاب مستطاب آشپزی (اثر نجف دریابندری) را ذکر کرد: «طرز نگاه انسان به امور زندگی در تأثیر آن امور بر احوال انسان دخالت کلی دارد. کسانی که به آشپزی به صورت نوعی بیگاری نگاه می‌کنند، بخش بزرگی از زندگی خودشان را به بیگاری می‌گذرانند. اما علما و عقلا و غیره از قدیم و جدید چنین داد سخن داده‌اند که آشپزی یکی از هنرهایی است که درجه پیشرفت فرهنگی جامعه را نشان می‌دهد… در این صورت آشپز خانواده نه‌تنها سفره خانواده خود را به نمایشگاه هنر آشپزی مبدل می‌کند، بلکه خود او هم هنرمندی خواهد بود که از کار خود لذت می‌برد و دیگران وجود او را مغتنم خواهند شمرد؛ و از نگارنده بشنوید که در این دنیا به هیچ‌کس به اندازه هنرمند خوش نمی‌گذرد.»

با این مقدمه، حسنی‌نسب سعی کرد شباهت‌های میان کار دریابندری در کتاب مستطاب آشپزی و مهرجویی در مهمان مامان را برجسته کند: «هر دو در اوج پختگی و گذر از میانسالی از موضوع‌های به‌ظاهر بزرگ و اسم و رسم‌دار به غذا و آشپزی رسیده‌اند: مهرجویی پس از ساعدی و آرتور رمبو و کی‌یر که‌گارد و سلینجر، و دریابندری هم بعد از همینگوی و فاکنر و راسل و بکت و کاسیرر. چکیده سال‌ها تفکر و تجربه و پختگی و قریحه را خرج موضوعی کرده‌اند که می‌تواند باعث اعتراض روشنفکرنماهای سطحی مقیم مرکز باشد. هر دو بدون شک به آشپزی به عنوان نوعی کار متعالی نگاه کرده‌اند که می‌شود علم و فلسفه و جامعه‌شناسی و هنر را در آن پیدا کرد.»

سروش صحت: «در این خانه کسی به کسی گیر نمی‌دهد. همسایه‌ها به یوسف نمی‌گویند چرا معتادی. کسی از دکتر نمی‌پرسد که در اتاقش با آن ابزار و مواد چه می‌کند. نه کراواتی که دکتر می‌بندد برای کسی عجیب است و نه کلاهی که یوسف به سر می‌گذارد. حریم زندگی شخصی هرکس محفوظ است و بقیه یا نظاره‌گر این زندگی شخصی‌اند و یا کمک حال آن»

از دید حسنی‌نسب، از این جنبه، مهمان مامان نه‌تنها فیلمی درباره فرایند خلق هنری است بلکه می‌توان آن را نوعی «فیلم در فیلم» هم دانست: «مهمان مامان در ذاتش شبیه یک «فیلم در فیلم» درجه یک است که مراحل ساخت و نمایش فیلم در آن با آشپزی و خوردن غذا عوض شده است… بگذارید کمی قضیه را بازتر کنیم؛ در «…» قرار است چیزی ساخته شود که دستگاه و ابزار صرف توانایی‌اش را ندارد و فقط از آن‌ها استفاده می‌شود، از پس یک نفر هم برنمی‌آید، حتما خلاقیت و دقت و چیرگی و قریحه درش دخیل است و دست آخر مصرف‌کنندگانی دارد که به آن نیاز دارند. جای سه نقطه این جمله می‌شود «سینما» و «غذا» را گذاشت و معنای مشخصی گرفت. عفت خانم در مهمان مامان کارگردانی است که به مخاطب احترام می‌گذارد، برای تولید خوب جوش می‌زند و می‌کوشد از مصالحی که در اختیارش قرار می‌گیرد فرآورده خوبی بسازد… مهمان مامان تمام وقت و قابش را وقف دو چیز کرده است: غذا و سینما. در همه مدت فیلم تقریبا غیر از این دو موضوع چیزی از زبان شخصیت‌های داستان نمی‌شنویم. آقا یدالله مدام و بی‌وقفه از سینما می‌گوید و بقیه اغلب حرف‌هایشان حول‌وحوش خوراکی و مقدمات شام است.»

امیر قادری هم در نقد خود در شماره ۳۱۹ ماهنامه فیلم شباهت جالبی را میان مهمان مامان و گروهی از فیلم‌های کلاسیک سینما پیدا کرد که به داستان یک ماموریت گروهی می‌پردازند. آن فیلم‌ها (از جمله هفت دلاور یا فرار بزرگ هر دو به کارگردانی جان استرجس) در نگاه اول از نظر لحن و ژانر هیچ ربطی به فیلمی مثل مهمان مامان ندارند اما قادری معتقد بود که همگی از جنس مشابهی از پیرنگ استفاده کرده‌اند: «بخش اول داستان به تعلیقِ آمدن مهمان‌ها و واکنش اهل خانه و جور شدن یا نشدن سفره غذا می‌گذرد و بخش دوم به عشق همراهی با جمعی که دارند برای رسیدن به هدفی مقدس، یعنی آبروداری و اطعام مهمان، کوشش می‌کنند. به این ترتیب با یکی از قدیمی‌ترین پیرنگ‌های تاریخ سینما مواجه می‌شویم. داستان گروهی که یکی‌یکی دور هم جمع می‌شوند تا هدف سختی را به سرانجام برسانند. گروه قهرمان ما می‌تواند شامل استیو مک‌کویین و جیمز گارنر و جیمز کابرن و چارلز برانسن در فرار بزرگ باشد، یا یول برینر و رابرت وان و براد دکستر در هفت دلاور یا حسن پورشیرازی و پارسا پیروزفر و گلاب آدینه در مهمان مامان، به هر حال فرقی در اصل ماجرا نمی‌کند. نکته این‌جاست که مهرجویی و مرادی کرمانی و همکاران‌شان توانسته‌اند داستان سفره پهن کردن یک زن را به‌اندازه فرار اسیرهای متفقین از بازداشتگاه آلمان‌ها و مبارزه با راهزن‌ها برای دفاع از اهالی یک دهکده کوچک، مهم جلوه بدهند (بعدا به این نکته خواهیم رسید که اصلا نکته مرکزی فیلم همین اهمیت بخشیدن به چیزهای ظاهرا پیش پا افتاده است). مرادی کرمانی هم که در آثارش، به‌خصوص شاهکاری مثل قصه‌های مجید، استاد این است که یک واقعه عادی روزمره در زندگی چند تا آدم معمولی را بگیرد و از آن اهمیت یک واقعه ملی را بیرون بکشد.»

پارسا پیروزفر در فیلم مهمان مامان

مهمان مامان به‌عنوان فیلمی ساخته داریوش مهرجویی

تفاوت‌های ظاهری مهمان مامان با آن‌چه تماشاگران و منتقدان از فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی داشتند آن‌قدر بود که بسیاری از منتقدان به این تغییر اشاره کنند. امیر قادری با توصیفی از شخصیت‌های همیشگی سینمای مهرجویی، به تفاوت مهمان مامان با فیلم‌های قبلی این فیلمساز اشاره کرد: «این بار و در مهمان مامان، با یک داریوش مهرجویی تروتازه و سرحال روبه‌رو شده‌ایم. تناقض‌های فلسفی و اجتماعی به کناری رفته‌اند و ایمان و خوشبینی و پذیرش و لذت زندگی جایش را گرفته‌اند. تا پیش از این‌ها، شخصیت‌های اصلی آثار مهرجویی، آدم‌های شکاک و مرددی بودند که دل‌شان راضی نمی‌شد به همین سادگی با زندگی کنار بیایند. فکر می‌کردند از مسیر رستگاری به دور است اگر خواهش دل‌شان را اجابت کنند و زندگی را همان‌طوری که هست دوست داشته باشند. به این ترتیب آنها آدم‌های شجاعی به نظر می‌رسیدند که آگاهی مرسوم را قبول نداشتند و پی روشنایی مورد قبول خودشان می‌رفتند. در این مسیر بود که با تناقض‌های همیشگی این قبیل آثار روبه‌رو می‌شدند. بین عشق زمینی و آسمانی سرگردان می‌ماندند، در دنیای مدرن، سنت‌ها دست‌وپاگیر بودند و دنیای ذهنی و درونی با واقعیت‌هایی که اطراف‌شان را فراگرفته بود جور نمی‌شد، پس به خودویران‌گری می‌رسیدند یا مجبور می‌شدند در عین تلخ‌کامی با وضع موجود کنار بیایند.»

محمد شکیبی هم تفاوت مهمان مامان با آثار قبلی مهرجویی و به‌خصوص اجاره‌نشین‌ها را برجسته کرد: «… مهمان مامان چیز دیگری است. انگار حتی در ادامه روش و طرز تلقی مانوس او از سینما و جهان پیرامون نیست. راستش مهمان مامان به سادگی و صلابت آثار رخشان بنی‌اعتماد شبیه‌تر است تا فیلم‌های داریوش مهرجویی در دو دهه اخیر… تفاوتش با اجاره‌نشین‌ها در این است که در آن فیلم همسایه‌های یک مجتمع مسکونی آباد با رویکردی کنایی و سیاسی ویرانی آن را موجب می‌شدند و در اینجا همسایه‌های یک مجتمع ویران با رویکردی اجتماعی و انسانی، ویرانی آن را به‌نوعی ترمیم می‌کنند.»

اما مهرزاد دانش در شماره ۳۱۳ ماهنامه فیلم مهمان مامان را، لااقل از یک جنبه، به اجاره‌نشین‌ها شبیه دانست: «مهمان مامان روایتگر روحیه جمعی ما ایرانیان با تمام نقاط ضعف و قوتش هست. مهربانی‌ها و بدجنسی‌ها، دلسوزی‌های غلوشده، احساسات‌گرایی افراطی، تعارف‌های شاه عبدالعظیمی، رودربایستی‌ها، آشفتگی‌ها و شلختگی‌ها، فقدان عقلانیت فردی و استحاله آن در شور جمعی، و ده‌ها رفتار متناقض که در پی هم ردیف می‌شوند، جزو این خصلت‌هاست که مهرجویی با هوشیاری و ظرافت فوق‌العاده‌ای در قالب یک داستان طنزآمیز مطرحشان می‌کند، بی‌آن‌که بار اجتماعی و معانی پنهان فرهنگی‌شان به خاطر گل‌درشت بودن توی ذوق بزند. از این جهت فیلم بسیار شبیه به اجاره‌نشین‌هاست؛ نه فقط به خاطر کمیک بودنش بلکه بیشتر به دلیل بیان تلویحی و ظریف مختصات اجتماعی/ روانی که در روح یک ملت سرشته شده است.»

فیلم مهمان مامان

نتیجه‌گیری

بیایید مهم‌ترین فیلم‌های جریان موسوم به سینمای اجتماعی را در دو دهه اخیر به یاد بیاوریم. یک نکته کلیدی در جهان‌بینی تعداد قابل‌توجهی از (اگر نگوییم اکثر) این فیلم‌ها وجود دارد: این قبیل آثار با اشاره به طیفی از معضلات اجتماعی کشور، بار اصلی گناه را گردن مردم می‌اندازند. آیا این نگرش از یک اعتقاد واقعی به مقصر بودن مردم در شکل‌گیری شرایط فعلی کشور ناشی می‌شود یا به‌خاطر فرار از سانسور است؟ دلیل این امر هر چه که باشد، نتیجه این است که گلایه‌های سیاسی در سال‌های اخیر عموما به مشتی کنایه‌های گذرا خلاصه شده‌اند و در عوض تمرکز روی نقش مردم بوده است. در چنین شرایطی است که مهمان مامان در مرور مجدد همچون گوهری گرانبها جلوه می‌کند. حتی اگر به نظری که خسرو نقیبی از قول مخالفان مهمان مامان ذکر کرد (و در این مقاله مورد اشاره قرار گرفت) باور داشته و احساس کنیم که مهرجویی، مرادی کرمانی و دیگر سازندگان مهمان مامان گاهی دارند افرادی را تطهیر می‌کنند که درواقع باید مورد انتقاد قرار بگیرند؛ و حتی اگر معتقد باشیم که تفکر و زیست سنتی به‌اندازه‌ای که در این فیلم به تصویر کشیده شده است مثبت نیست، اما نمی‌توانیم ایمان مهرجویی به قدرت مردم را نادیده بگیریم. در مسیری که با مهمان مامان آغاز شد و با نارنجی‌پوش به پایان رسید، مهرجویی بارها نشان داد که ما مردم کسی را به‌جز خودمان نداریم. آدم‌های آثار این دوره از کارنامه مهرجویی، در اوج بی‌پناهی با یکدیگر متحد می‌شوند و اینْ عین قدرت است. ما قوی‌تر از چیزی هستیم که گاهی خودمان فکر می‌کنیم. اگر از مهمان مامان همین یک نکته هم در ذهن ما باقی بماند، اتفاق خوبی رخ داده است.

 

پوستر فیلم

پوستر فیلم مهمان مامان

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

2 نظر
  1. سعیدهاشمی می‌نویسد

    سلام وقتی فیلیمومهمان مامان روتوآرشیوش نگذاشته چطوری نقدش کرده

    1. فیلیمو‌شات می‌نویسد

      محتوا رو بخونید… دستتون میاد.

filimo the north pole