در نقطهای که عشق (بازیگری) و پول در یک سو قرار گرفته بود، علی، آلما و مرتضی حس کردند در یک قدمی خوشبختی هستند و برای داشتن، آن خلق کردند، تمرین کردند، خطر کردند و دست آخر به دل ماجراهایی زدند که نمیدانستند سرانجامش چه خواهد شد. حالا ماجراها و فراز و نشیبهای زندگی مرتضی، علی و آلما سریال آکتور به پایان خود رسیده است. سریالی که از همان قسمت اول نشان داد از نظر موضوع و نوع ساخت، سریالی است که شبیه آن را تا به حال کمتر دیدهایم.
۲۶ نقش متفاوت در ۲۰ قسمت سریال آکتور
سریال آکتور برای بازیگرانش موقعیتی ساخت که اوج هنر خودشان را نشان دهند. بازیگرانی که در طول سریال آکتور نقشهای بسیاری بازی کردند و خود را در موقعیتهای دراماتیک پیچیده و جالبی قرار دادند و حالا به قسمت آخر رسیدهاند. جدا از نقشهایی که آلما و علی و مرتضی برای مأموریتهای کاری خود باز کردند، همه در این سریال در حال نقش بازی کردن هستند. حتی زمانی که رسما بازیگری نمیکنند.
علی در زندگی واقعی خود سالهاست نقش یک بچه پایین شهری را بازی میکند. او برای پدر همسر سابق نازی نقش بازی میکند تا از او اطلاعات بگیرد و زمانی هم که متوجه فوت دختر نازی میشود برای او نقش بازی میکند. حتی بیبی سالهاست نقش مادر علی را بازی میکند و برای کشاندن علی به خانه، برای او هم نقش بازی میکند و خودش را به بیماری میزند. وحید برای مریم نقش بازی میکند، سرمایهدار فراری برای پنهان شدن در خانه سالمندان نقش باغبان را بازی میکند و…
این سریال مانند لحظههای زندگی نقشهای ریز و درشتی که همه ما دانسته یا نادانسته در حال بازی در آنها هستیم را برایمان به تصویر کشیده است. جالب است بدانید که نوید محمد زاده در این سریال علاوه بر نقش علی ۱۰ نقش ، احمد مهرانفر به جز نقش مرتضی ۸ نقش و هستی مهدوی به غیر از نقش آلما ۸ نقش دیگر را در این سریال بازی کردهاند. نقشهایی که آلما و علی و مرتضی در این سریال بازی کردند را با تصاویر و گریمهای منحصربفرد آن ببینید.
همه نقش های نوید محمدزاده (علی) در سریال آکتور
زورگیر ترسناک و بیرحمی به نام علی همتی که برای رسیدن به خواستهاش به رهگذارن جادهای دور افتاده آسیب میزند. این شروع غافلگیرکننده داستان آکتور بود. مردی که بعد از پایان بازی و سورپرایز کردن جمع جوان، به نامزد خندان توصیه میکند: «دیگه هیچوقت واسه خوشحال کردنش، اشکش رو درنیار.»
پرویز هدایت، بازیگر تئاتر لالهزار که از شهرستان به پایتخت آمده و در یک خانه قدیمی کوچک اجارهای در لواسان زندگی میکند. او عاشق ملوک، همسر یک نویسنده پولدار به نام عزتالله مستوفی شده که از نزدیکان دربار است. در اولین حضور در خانه مستوفی، او به شدت برای بازیگری، تحقیر شد؛ آغاز داستان موازی تئاتر آکتور بود.
کارگر لولهکش تندخو و بیاعصابی که با لهجه جنوبی حرف میزند و نامزدی به اسم پری دارد. او با رفیق و همکارش با تصور اینکه با نامزدش پری رابطه دارد، دعوا میکند و با تهدید، او را با چاقو میکشد. کاری که مهمانان پارتی قبولی در دانشگاه را با چالش بزرگ و خندهداری مواجه میکند.
سامی، معتاد به شیشه است، تیکهای رفتاری دارد. با صدای بلند حرف میزند و بعضی حرفها را چندبار تکرار میکند. علی برای پیدا کردن خصوصیات دقیق این نقش، پیش یکی از معتادان مشهور شیشه محلهاش رفت و مجبور شد برای نجات از دست معتاد، نقش یک فرستاده مخفی را بازی کند.
مرد میانسالی که نگران وضعیت بهداشتی خانه سالمندی است که پدر همسرش در آنجا اقامت دارد. به همراه همسرش به دنبال یافتن راهحلی برای جلوگیری از بیمار شدن پدر همسرش در اثر ویروس شایع در خانه سالمندان است. این نقش در واقع مقدمهچینی برای حضور آنها در خانه سالمندان و انجام دومین ماموریتشان بود.
خسرو صابری، پیرمرد پولدار و خوشپوشی که تا ۱۰ سالگی در لیون فرانسه زندگی میکرده و به همراه دوست صمیمی و نزدیکش برای اقامت به خانه سالمندان آمده است. کسی که مجبور شد در ادامه نقشش و برای لو نرفتن، نقش حاجی فیروزهای خوشحال را هم بازی کنند تا بتوانند از خانه سالمندان خارج شوند.
سپهر، همکلاسی و دوست دبیرستان همسر سابق نازی، که برای کمک به نازی دنبال حمید و دوقلوها میگردد. نقشی کوتاه که با حضور آیلین و فهمیدن خبر مرگ ژاکلین، سرنوشت کوتاه و متفاوتی پیدا کرد. این تنها نقشی از علی همتی بود که در ادامه داستان لو رفت و بقیه متوجه آن نقش بازی کردن شدند.
مأمور نیروی انتظامی که لهجه کردی دارد، صریح و روشن حرف میزند، کم حوصله و قاطع است و البته نسبت به کشیدن شیشه، هشدارهای پیاپی میدهد. علی همتی -شاید به دلیل همزمانی این تئاتر حقیقی با سرنوشت ژاکلین- نتوانست این نقش را تا آخر بازی کند و برنامهشان زودتر از پیشبینی به پایان رسید.
مفتش و کارآگاهی که برای کشف راز یک قتل تئاتر آکتور به محل قتل آمده است و صحنه جرم را بررسی میکند. کسی که از جز جز خانه میتواند مدرک جرم بیرون بکشید و مستوفی پولدار و مغرور را به ترس بیاندازد. سنگینترین گریم تئاتر آکتور، همین گریم است که روی صحنه تئاتر، بازیگر اصلی، نقشش را و ارزش بازیگری را نمایش میدهد.
یک مهاجر افغان که همراه همسر و برادر همسرش تازه به ایران آمده و میخواهد پولش را سرمایهگذاری کند. کسی را در ایران ندارد و میخواهد در منزل یکی از اقوام دورش اقامت کند. او که برای سرمایهگذاری پول کم میآورد، باید به صاحبکارش آقای غفاری زنگ بزند… نقشی که با همه لهجه و گریم سنگین، به انتها نرسید.
مرور آمار فروش فیلم های نوید محمدزاده
همه نقش های احمد مهرانفر (مرتضی) در سریال آکتور
زورگیر و قمهکشی که دستیار یک زورگیر دیگر است. با ایجاد ترس از مسافران جادهها زورگیری میکند و سعی میکند با اشاره به سابقه علی همتی، ترس را در دل درراهماندگان بیاندازد. او در ادامه، مجلسگردان این سورپرایز هم هست و با موسیقی و رقص چاقو، داستان این خواستگاری را به پایان میبرد.
عزت الله مستوفی، نویسنده داستانهای کارآگاهی است. او متوجه شده که همسرش ملوک عاشق بازیگر جوانی شده و میخواهد بعد از طلاق با او ازدواج کند. برای همین دو برنامه را در ذهن دارد؛ اول تحقیر آکتور جوان و دوم، اجرا کردن یکی از نقشههای جنایی و کارآگاهیاش که در نوشتن آن تبحر دارد.
کارگر لولهکش آبادانی که نامزدی به اسم پریا دارد و از طرف رفیقش به ارتباط داشتن با پری نامزد او متهم میشود. مشکل از جایی است که موبایل کهنهاش دکمه الف ندارد و همین اشتباه باعث شک رفیق و همکارش میشود تا سرانجام در روزی که همهاش بد آوردهاند، به دست رفیقش کشته میشود.
ساقی مواد مخدر، ملقب به دکتر. دانشجوی انصرافی دکترای شیمی. چیزی شبیه معلم شیمی برکینگ بد! او با آن قیافه بچه مثبت، دنبال مشتری میگردد تا همه جنسهایش را به قیمت پایین بفروشد و از کشور برای همیشه برود. مرتضی برای اجرای این نقش، یکبار هم به عنوان مراجع، به ساختمان پزشکان مراجعه کرده بود.
پیرمرد پولداری که بیماری قلبی دارد و برای خریدن یک سماور عتیقه اصل به فروشگاه رفته است. مدام با دخترش که دنبال جاپارک میگردد، در تماس است و همانجا دچار عارضه قلبی میشود. این اجرای حقیقی دو هدف داشت؛ یکی عتیقهفروش مرتضی را میتواند شناسایی کند؟ دومی هم انتقام کلاهبرداری عتیقهفروش برای خریدن شمعدانیهای نقره به قیمت بدلی!
نعمت دوست صمیمی خسرو. پیرمردی پرحرف، هوسباز و پولداری که همره دوستش برای اقامت به خانه سالمندان آمده است و سعی میکند با همه، سرصحبت را باز کند. در انتهای این داستان هم مرتضی در تیپ نعمت، مجبور میشود که واکس به صورت بزند و حاجی فیروز هم بشود!
مأمور نیروی انتظامی که مادر معتادی که به بچه خودش آسیب رسانده دستگیر و بازجویی میکند. مرتضی در این تئاتر حقیقی، نقش دو سه سرباز وظیفه را هم بازی میکند و با استفاده از لهجههای مختلف سعی میکند حس بازداشتگاه را به زن معتاد به شیشه القا کند.
مهاجر افغانستانی جوانی که همراه خواهر و شوهر خواهرش به ایران آمده و طعمه کلاهبرداران شده است. عطر درتی مرتضی و همصحبتی با زن افغان و لو رفتن لهجه ناقص افغانیاش، باعث میشود تا این نقش و این تئاتر حقیقی به سرانجام نرسد و لو بروند و گرفتار شوند.
بهترین فیلم و سریال های احمد مهرانفر
همه نقش های هستی مهدوی (آلما) در سریال آکتور
دختر معتادی که در اثر استفاده از مواد دچار توهم شده و به خیال پرواز از یک ارتفاع بند خودش را پایین پرتاب میکند. این تئاتری است کم هم هنر آلما در نقشآفرینی را نشان میدهد و هم مقدمهای است برای اعتیاد او به شیشه. پیوستن او به گروه علی و مرتضی.
دختر جوان معتادی که همراه دوستش قصد خرید شیشه زیر قیمت را دارند. آنقدر معتاد است که مجبور میشود از دستشویی دکتر برای کشیدن مواد، استفاده کند و آنقدر قیمت مواد برایش اهمیت دارد که با دوستش و فروشنده در مطب قرار میگذارد.
کارگردان مستندسازی که قصد ساختن یک فیلم مستند درباره زندگی سالمندان را دارد. زبان باز است و خوب میتواند دیگران را متقاعد کند که با او حرف بزنند. البته در این بین کار کردن با دوربین را چندان بلد نیست و دفترچهاش را هم در محیط آسایشگاه جا میگذارد!
عروسکپوش خورشید که سعی میکند برای کودکان کار و یتیم سرگرمی بسازد. یکی از دغدغههای انساندوستانه آلما که شنیده میشود در نسخه پخش شده سریال، به دلیل حفظ ریتم، کنار گذاشته شده است و ما فقط حضور کوتاهی از خورشیدپوش را در آکتور مشاهده میکنیم.
زن میانسالی که نگران سلامتی پدرش است که در خانه سالمندان اقامت دارد. همزمان با آن این نگرانی، با بغض از زوج روبرویشان میخواهد که آخرین ایدهشان این باشد که پدرشان را در خانه سالمندان بگذارند. محبتی که از لابلای این نقش آلما بیرون میزند.
مأمور نیروی انتظامی که مادر معتادی که به بچه خودش آسیب رسانده دستگیر و بازجویی میکند. این نقش بهانه تصمیم تازه آلما میشود. اینکه هرطور شده اعتیادش را کنار بگذارد. مقایسه دستهایش با دست زن دستگیرشده، یکی از اشارههای خوب سریال بود.
زن خوشپوش و جذابی که وارد عطرفروشی میشود و سعی میکند با روشها و حیلههایی توجه صمدیان را به خود جلب کند. صمدیان که صاحب عطرفروشی است و حالا خواستگار جدید سارا شده دم به تله نمیدهد و این تلاشها برای جلبنظر و مچگیری از صمدیان کارگر نمیافتد.
زن جوان افغان که همراه همسر و برادرش به ایران آمده و همه طلاهایش را فروخته است تا در ایران بتوانند سرمایهگذاری کنند اما به دام کلاهبرداران میافتند. آلما برای شناخت بهتر محیط یکبار دیگر هم در این محل حضور پیدا کرده است: اما تنها و با گریم جوانتری.
کارگردانی آکتور؛ مثل یک شعبدهباز
نیما جاویدی در اولین تجربه کارگردانی سریال، اثری استاندارد خلق کرد
نیما جاویدی در سریال آکتور مانند یک شعبدهباز، درست چشم در چشم تماشاگر با اعتماد به نفس نگاه میکند و دستش را داخل کلاه شعبدهبازیاش میکند و هربار یک نقش شگفتانگیز از کلاهش بیرون میآورد. او هم مانند شعبدهباز روی صحنه، تماشاگر و ذائقهاش را میشناسد، میداند جهت نگاه تماشاگر به کدام سمت است و بهترین فرصت برای بیرون آوردن نقش جدید از داخل کلاهش چه وقت است و پشت تمام این کارها نه فقط یک عجیمجی ساده که تجربه و تمرین و هنر و دانشی است که باعث موفقیت او در سریال آکتور شده است.
یکی از جالبترین ویژگیهای این سریال فضای دلهرهآور و تعلیق همراه با ترس در موقعیتهایی است که کاراکترهای اصلی در آن قرار میگیرند؛ از همان قسمت اول و سکانس اول سریال، تماشاگر این فضا را تجربه میکند اما هربار کاراکترها به آرامی و با ترفندهایی از نقطه خطر دور میشوند و تماشاگر هم به آرامی از اوج هیجان آن لحظه عبور میکند. کارگردان قصد ندارد موقعیتهای پیچیده و ترسناک را به موقعیتی سرنوشتساز و برگشتناپذیر تبدیل کند، بلکه مانند خیلی از اتفاقات زندگی، آن موقعیتها هم در سریال پیش میآید و میگذرد.
جاویدی در سریال آکتور که حالا به قسمت آخر رسیده، بارها و بارها این موقعیتهای خطرناک و پیچیده را خلق میکند اما هربار آنها را به آرامی به نقطه پایان میرساند گویا او برای درجه احساسات تمام صحنههای فیلم یک معیاری دارد که نمیگذارد از آن میزان عبور کند. درست مانند کاراکتر علی که موقع بازی کردن نقش مأمور پلیس برای ترساندن مادر معتاد، پایش را از یک حدی فراتر نمیگذارد و خودش ترمز را میکشد و همه چیز را متوقف میکند. با توجه به تعدد موقعیتهای دلهرهآور و خطرناکی که در سریال پیش میآید این ایده و استراتژی نیما جاویدی، یک استراتژی موفق است که باعث ایجاد تعادل در احساسات حاکم بر صحنههای سریال و البته تماشاگر در طول تماشای هر قسمت شده. حد و اندازه همه چیز در این سریال به خوبی رعایت شده است. ریتم سریال، ریتم بازی بازیگران و حرکت و موقعیت دوربین هم همگی در همین راستا بدون شتاب و ملایم است. باید ببینیم جاویدی بعد از این تجربه موفق، کی دوباره هوس ساخت سریال به سرش میزند و چه ایدهای را سوژه میکند؛ کنجکاویبرانگیز نیست؟ مثل برنامه بعدی یک شعبدهباز…
استانداردهای فنی و هویت بصری آکتور
همه امکانات در خدمت حظ بصری سریال بودند
تصاویر و قابها، فضاها و صحنهها، رنگها و نورها همگی در سریال آکتور بسیار چشمنواز است. سریال همانطور که در بخش بازیگری و کارگردانی موفق است در ساخت هویت تصویری شاخص در راستای پیشبرد اهداف داستان، هم بسیار موفق عمل کرده. مثلا قاببندیها و حرکت آرام دوربین برای نزدیک شدن به حس بازیگر و درونی کردن نقش، یا زاویه خاص دوربین در لحظههای نمایشی که حس برتری بازیگر، تسلط او بر صحنه و موقعیت را به خوبی القا میکند.
استفاده از نورهای گرم و ایجاد لایههای نوری، پیچیدگی مفهومی به تصاویر و قابهای ساده میدهد. طراحی لباسها در عین حال که ویژگیهای پوششی هر نقش را نشان میدهد و به شخصیتپردازی کمک میکند، هیچگاه اغراقآمیز نیست و در تعادل با بقیه المانهای تصویر و صحنه قرار دارد.
سریال آکتور به لحاظ فنی آنقدر اثرگذار بود که تبدیل به تجربهای متفاوت و نو برای تماشاگران شده که سلیقه و سطح توقع او را هم تحت تاثیر قرار داده است. هویت بصری این سریال از جمله بخشهایی است که قطعا در ذهن تماشاگران باقی خواهد ماند.
لطفا” فصل دوم آکتور هم بسازید
لطفا” فصل دوم آکتور ساخته شود
لطفا” فصل دومش هم بسازید
نظر شما به اطلاع تیم تولید و تصمیمگیر رسید.
لطفا” فصل دومش هم بسازید
خواهشا” فصل دومش هم بسازید
لطفا” فصل دومش هم بسازید
مثل اینکه سریال ۲۶ قسمت بوده ۹ قسمت باید بازبینی میشدن منتها فقط ۳ قسمت بازبینی شدن، قسمت اول خانه سالمندان هم دو تا یکی کردن یعنی ۵ قسمت پخش نشده از اخر سریال. واسه همین تیتراژ اخر از قسمت ۴ ۵ به بعد خراب شد اصلا بجاش انچه خواهید دید گذاشتن، یسری سکانسم مثل خورشیدپوش آلما رو کات کردن. کلا ۵ قسمت اخر نیومد دیگه سریال واسه ما نصفه موند. اونی که جشنواره رفته جاییزه گرفته تیتراژش بهم نریخته بوده انچه خواهید دید نداشته، ۵ قسمت بیشتر داشته تهش اصغر فرهادی ظهور نکرده. امیدوارم نسخه قاچاقیش از اونور بیاد بیرون سریالو همونطوری که قرار بوده باشه ببینیم تا اخر چون واقعا حیفه سریال استانداردیه و سریال خوب ایرانی بریکینگ بد نمیشه ولی به دل ادم میچسبه.
با عرض خسته نباشید به همه عوامل این سریال، واقعا سریالی متفاوت و جالب از همه نظر بود، که حقایق و فراز و نشیب های هنر بازیگری،پشت صحنه و مشکلات این حرفه رو به وضوح بیان کرد و مخاطب رو به سمت تفکر عمیق تر و حالت درونی هر شخص هدایت میکرد،👌
واقعا عالی بود آکتور.ریتم سریال نه خیلی تند و در هم پیچیده بود و نه خیلی آروم و کسل کننده،کاملا متناسب با فضای داستان بود.من فک میکنم سریال آکتور در واقع معرفی هنر بازیگری و تئاتر به بیننده ها بوده و بسیار هم عالی عمل کرد.من که لذت بردم:)
واقعا سریال جالب فوق العاده بود خدایش خیلی قشنگ بود ولی اخرش اگه بخواد همینجوری تموم بشه خیلی مسخره است باید اخر فیلم معلوم بشه علی چی میشه برمیگرده پیش خانواده اش با الما ازدواج می کنه مرتضی چی میشه افتاد دنبال یارو قاچاقچی اخرش چی میشه واقعا اگه کارگردان اینجوری تمومش کنه بدرد عمه اش می خوره فیلم نسازه بهتره
سلام
سرنوشت علی و اینکه با آلما و خانوادهاش آشتی میکنه، مشخص بود. نشانههاش رو در همین قسمت آخر دیدیدم. ولی اینو بدونید. همه سریالهای دنیا، همیشه داستانی رو باقی میگذراند تا اگه قرار شد فصل دومی ساخته بشه، روی اون داستان به انتها نرسیده بشه مانور داد. این یه روش معمول در همه دنیاست.
لطفا فصل دومش هم بسازید.
فیلمش واقعا قشنگ و اموزنده و متفاوت بود ولی تیکه قسمت اخرش ناتمام.بی معنی تموم شد حداقل باید عاقبت مرتضی مشخص میشد .همچنین عاقبت وحید و ماجرای مریم و خانوادش و ماجرای اخر علی و آلما هم مشخص میشد
الما تقریبا به علی علاقه مند شده بود.
چرت محض
خدایی خیلی متفاوت و جذاب بود آکتور…از الان دلتنگشیم..
کاش فصل دو رو هم اوکی کنید فیلمو جان 😁💙
واقعا اگه این پایان سریال باشه و فصل دومی ساخته نشه توهین به شعور مخاطب شده آیا این پایان بود ؟ این یک توهین بسیار زشت به مخاطبان سریال بود سریال های ایرانی با پایان های ضعیف و بی معنی که به شعور مخاطب توهین میکنن الان که چی سرنوشت شخصیت های سریال چی شد ؟ کاری میکنید که هیچوقت سریال ایرانی نبینیم امیدوارم ادمین این دیدگاهو پخش کنه
سلام
دیدگاههایی که حاوی توهین یا تهمت یا عبارات ناپسند نباشند، در فیلیموشات منتشر میشن. اعلام نظر و نقد هیچ اشکالی نداره. چون فیلیموشات جای فیلمبازها و سریالبینهاست.
فردا قسمت آخره ؟
فصل دوم داره؟؟؟
تا این لحظه صحبتی نشده درباره فصل دوم…