نگاهی به موسیقی فیلم پاپیون

دو بال یک پروانه‌

دوشنبه‌ها؛ یک موسیقی فیلم

آخرین صحنه فیلم پاپیون زمانی است که پاپیون و لوئیس در حال حرف زدن درباره فرار بر فراز صخره‌ها با هم هستند و موسیقی آغاز می‌شود. این لحظه را باید بهترین لحظه موسیقی این فیلم دانست. با اینکه پیش از این لحظه بارها و بارها تم اصلی موسیقی پاپیون شنیده شده است اما با پرتاب کردن پاپیون از فراز آن صخره‌های خشن است که بار دیگر این تم جادویی با فلوت شنیده می‌شود. جالب اینجاست که خود جری گلداسمیت آهنگساز این فیلم هم نام این تم را «بقا»(survival) گذاشته که آرامش بقا بعد از نبردی بسیار مهیب را دارد.  موسیقی که بر خلاف همیشه تکرار این تم در کل فیلم ابتدا با آواهایی خشن آغاز می‌شود و بعد از آن تم اصلی در آرامش شنیده می‌شود. در واقع آن خشونت مقدمه‌ای می‌شود برای مرور تمام سختی‌هایی که زندان برای پاپیون داشته و از آن مهم‌تر فکر فرار. همینطور مرور این ماجراها برای لوئیس که جرات پریدن نداشته و همچنان به هرس کردن گیاهان مزرعه کوچکش در زندان مشغول است.

موسیقی پاپیون هم مثل همه موسیقی‌های ماندگار دیگر یک تم اصلی دارد که بارها به شیوه‌های مختلف تکرار می‌شود. این ویژگی اکثر موسیقی‌های خوب فیلم است که به خصوص در فیلم‌های قدیمی‌تر خودش را نشان می‌دهد. از آنجایی که یکی از شخصیت‌های اصلی قصه سازدهنی می‌زند، تم اصلی هم اولین و آخرین بار با این ساز نواخته می‌شود که اتفاقا بسیار آن را به یادماندنی‌تر و قابل لمس‌تر کرده است. سازدهنی از آن سازهایی است که همه با آن احساس نزدیکی می‌کنند و طبیعی است که فیلمساز در فیلمش هم آگاهانه سراغ آن رفته و گلداسمیت در ادامه راه موسیقی درونی که خود فیلم دارد، از این ساز بهره گرفته است.

جری گلد اسمیت آهنگساز جادویی این موسیقی اگرچه  در بسیاری از لحظات فیلم صدای سختی‌ها و وحشت کمپ یا همان  زندان جزیره شیطان را به گوش مخاطب می‌رساند اما بیش از هرچیز دیگری منظور نظرش خواسته‌های آزادمنشانه هنری شایر یا همان پاپیون(استیو مک کوئین) است که همچون پروانه‌ای خواستار آزادی است. به همین دلیل هم هست که به او چنین لقبی اعطا شده است. به راحتی می‌شود در این موسیقی هم زیبایی حرکات بال‌های یک پروانه را تماشا کرد که در آسمان می‌خرامد و هم آزادی‌اش را که به هیچ طریقی علاقه‌ای به قفس ندارد. از آنطرف چون لوئیس دگا (داستین هافمن) را هم با آن عینک ته‌استکانی و کشی که به آن بسته، با آن ضعفی که دارد نمی‌شود نادیده گرفت. بی‌شک به دلیل حضور پررنگ اوست که موسیقی گاه لطیف‌تر و آرام‌تر می‌شود. حتی گاهی به افتخار دوستی میان لوئیس و پاپیون موسیقی رمانتیک می‌شود.

فیلم پاپیون

در سکانس آخر که در ابتدای این نوشته هم گفتیم ماندگارترین صحنه فیلم و موسیقی است، موسیقی آرام می‌شود چرا که هم پاپیون زنده مانده و حالا احتمالا آرام شده است و هم غمگین می‌شود چرا که لوئیس تنها رفیقش را از دست داده است. آن هم بعد از اینهمه سال. همینطور موسیقی با فلوت در پایان نواخته می‌شود که به دلیل جنس این ساز، احساس عزیمت در آن نهفته است. برای لوئیس که جرات پریدن از صخره‌ها را نداشته این آوا بامعناتر است و برای ما که ناظر این صحنه‌ایم و به نوعی تمامی این افکار را در ذهنمان مرور می‌کنیم و گوشمان دریچه‌ای می‌شود برای آنچه که چشممان آن را دیده است تا راحت‌تر با پایان دوگانه فیلم کنار بیائیم.  از سوی دیگر صدای فلوت به اعتقاد بسیار صدایی است که بازنمایی تنهایی و غربت است و این تنهایی است که در پایان فیلم هم لوئیس و هم پاپیون با آن می‌مانند.

شاید یکی از دلایلی که ما تا این اندازه موسیقی پاپیون را به یاد داریم، ازدیاد کاربرد این موسیقی در فیلم بوده باشد که نزدیک به ۴۰ دقیقه است! راستش را بخواهید فراموش کردن این مقدار موسیقی با تکرار چندین و چندبارهء تم اصلی‌اش کار سخت‌تری است تا به یاد سپردنش!

این را هم بد نیست بدانید که ۲۰ سال بعد از ساخته شدن این موسیقی فیلم بود که جان ویلیامز بزرگ که از طرفداران پر و پاقرص موسیقی پاپیون است تصمیم گرفت این موسیقی را به صورت کامل با ارکستر فیلارمونیک لندن اجرا کند. ویلیامز بارها و بارها دربارهء میزان تاثیرپذیری حرفه‌ای که از موسیقی گرفته صحبت کرده است و آنقدر به این موسیقی ارادت داشته که این موسیقی را با ارکستر لندن ضبط کرد و روانه بازار موسیقی دنیا کرد. کاری که کمتر آهنگساز حرفه‌ای موسیقی فیلمی در دنیا انجام می‌دهد. آن هم وقتی آهنگساز اصلی زنده است. اما ببینید که چه کرده این موسیقی با ویلیامز که به راحتی حاضر شده با افتخار این کار را انجام بدهد حتی به قیمت اینکه نامش در زیر نام گلداسمیت قرار بگیرد.

دانلود آنلاین موسیقی فیلم پاپیون در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole