«جاده خاوران، تپه تنباکویی، نرسیده به میدان گل امام رضا، کوچه جنب تعمیرگاه ترانسپورت»، ۱۲ سال پیش در اواخر تیر ۱۳۸۹ که تنها گرمایش به گرمای تیر امسال شبیه بود، سلانه سلانه گشتیم تا در پشت صحنه سریال «زیر هشت» سیروس مقدم با امیر جعفری که «عطا» شده بود، گفتوگو کنیم. بر روی جعبههای در هم ریخته و آن گرمای کشنده، امیر جعفری ۳۶ ساله با لباسی سراسر مشکی، عرق میریخت ولی رویی خوش داشت و حواسش به همه بود. چه کامران تفتی که نقش مقابلش بود، چه عوامل و چه حاشیه نشینهایی که پشت صحنه را قرق کرده بودند و میخواستند او را به خانهشان ببرند و چنین جواب مهربانانهای میشنیدند: «قربونت برم. من چه میدونم خونت کجاست که بیام فدات شم.»
همان موقع میشد فهمید که بازیگری با جنم و آیندهدار روبرویمان نشسته که ترکیبی از استعداد، تلاش، ظرفیت، تواضع و فروتنی است. بازیگری ریسکپذیر که از طنز به سمت نقشهای جدی چرخید. میلیونها مخاطب تلویزیونی در سالهای آغازین دهه ۸۰، او را با سریالهای طنز شبانه «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» میشناختند اما خیلیها نمیدانستند امیر جعفری که قد و بالایی بلند داشت، سابقه طولانی در تئاتر دارد. او یک دهه قبل از ورود به تلویزیون، وارد تئاتر شده بود. او که ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ در تهران به دنیا آمده، هنوز مدرک لیسانس مدیریتاش را از دانشگاه آزاد نگرفته بود که با درخشش در کلاسهای آزاد بازیگری وارد صحنه حرفهای تئاتر شد.
امیر جعفری ۴۷ ساله، همزمان دو سریال در شبکه نمایش خانگی دارد. «اسی قلک» در «یاغی» و «میرزا آقاخان نوری» در «جیران» دو نقش متفاوت ولی با پایه شخصیتی یکسان مردی مرموز و منفعتطلب. ترکیبی از استعداد، تلاش، ظرفیت، تواضع و فروتنی که حالا با تجربهای حدود یک ربع قرنی، جزئیات فراوانی در بازی دارد و حضورش در یک پلان، سنگین و وزندار است
صدای پرطنین، نمایش پرقدرت و تحت تاثیر قرار دادن صحنه باعث شد تا بلافاصله مورد توجه بزرگان تئاتر قرار بگیرد و در آثار کارگردانانی مثل محمد یعقوبی، نادر برهانی مرند و محمد رحمانیان بازی کند. او چنان درخشید که توانست در چهار دوره پیاپی جشنواره تئاتر فجر؛ یعنی سالهای ۷۸ تا ۸۱، شش جایزه این جشنواره معتبر را شکار کند. جالب اینکه او با بازی در همان اولین سریالش یعنی «بدون شرح»، جایزه بهترین بازیگر طنز جشنواره صداوسیما را از آن خود کرد.
نیمه دوم دهه ۸۰، فصل چرخش امیر جعفری از نقشهای طنزی بود که میتوانست او درگیر کلیشهها کند. بازی در دو سریال مناسبتی «برای آخرین بار» و «میوه ممنوعه» که در رمضان های ۸۴ و ۸۶ پخش شدند، او را مهمان سفرههای افطار کرد. نقش درخشان جلال در میوه ممنوعه که پسر بزرگ حاج یونس فتوحی (علی نصیریان) بود، یکی از نقشهای ماندگار در تلویزیون بود که با هدایت حسن فتحی در ذهنها حک شد. همکاری موفقی که فتحی همچنان آن را ادامه داده است. فتحی سالهای ۸۷ و ۸۸، در فیلمهای «پستچی سه بار در نمیزند» و «کیفر» با امیر جعفری کار کرد و آن را در «شهرزاد» با سروان گودرز آب پرور و این روزها با میرزا آقاخان نوری در «جیران» پیگیری کرده است.
امیر جعفری در سالی که کیفر را روی پرده داشت در فیلم «نفوذی» احمد کاوری هم بازی کرد. نقش یک اسیر دوران جنگ که با اتهام همکاری برای منافقین، طرد میشود. نمایش بیگناهی و مظلومیت فریدون کیان را میشد در چشمها و حرکات صورت او دید. نیمه اول سال ۸۹، امیر جعفری همزمان و مستمر بر پرده سینما و آنتن تلویزیون بود. کیفر و نفوذی اکران شدند و سیروس مقدم هم سریال طنز «چاردیواری» را در نوروز و درام تلخ «زیر هشت» را با اتکا به امیر جعفری ساخت. هر چقدر نادر چاردیواری شیرین بود، عطای زیر هشت به تلخی می زد.
سالهای اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، اوج پرکاری تلویزیونی جعفری بود اما کم کم گرایشاش به سمت سینما افزایش یافت. او که در دو سال ۸۹ و ۹۰ در چهار سریال بازی کرده بود در کل دهه ۹۰، دو نقش در دو سریال پایتخت ۲ و تعبیر وارونه یک رویا داشت که در اولی هم بازیگر مهمان بود. در همین دهه او در حدود ۲۰ فیلم بازی کرد که اوج آن بازی در ۵ فیلم در سال ۱۳۹۵ بود. جعفری که در ابتدای دهه ۸۰، در تئاتر و تلویزیون صاحب جایزه شده بود در ابتدای دهه ۹۰ و در سال ۱۳۹۱ هم نامزد سیمرغ نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم قاعده تصادف شد که البته به سیمرغ نرسید، ولی نقش پدری مقتدر را در این فیلم ماندگار کرد.
حالا با فرارسیدن دهه تازه، امیر جعفری ۴۷ ساله، همزمان دو سریال در شبکه نمایش خانگی دارد. «اسی قلک» در «یاغی» و «میرزا آقاخان نوری» در «جیران» دو نقش متفاوت ولی با پایه شخصیتی یکسان مردی مرموز و منفعتطلب. ترکیبی از استعداد، تلاش، ظرفیت، تواضع و فروتنی که حالا با تجربهای حدود یک ربع قرنی، جزئیات فراوانی در بازی دارد و حضورش در یک پلان، سنگین و وزندار است.