فیلم تازه کا» به کارگردانی لورن هاداوی در کشور امریکا به زبان انگلیسی ساخته و تولید شده و محصول سال ۲۰۲۱ میلادی است. این فیلم امتیاز ۶.۶ را در سایت آیام دی بیبه دست آورده است. ایزابل فورمن در نقش الکس دال، امی فورسیت در نقش جیمی بریل، دیلون در نقش دنی و کیت درومند در نقش مربی تیم، ادورادز در آن به هنرنمایی پرداختهاند.
خلاصه داستان فیلم تازه کار
در فیلم تازه کار الکس دال، دانشجوی سال اول کالج، به تیم قایقرانی دانشگاهش میپیوندد و یک سفر فیزیکی و روانشناختی وسواسگونه را برای رسیدن به بالاترین درجه در رشته قایقرانی تیم دانشگاه به خود تحمیل میکند. برای الکس اهمیتی ندارد که این خواسته به چه قیمتی تمام شود. او میخواهد از تمام هم تیمیهایش بهتر و حرفهایتر عمل کند. او برای کسبِ موفقیت، خود را به فراتر از محدودیتهایش سوق میدهد.
مروری بر نظر منتقدان درباره فیلم تازه کار
ورایتی
اون گلیبرمن | «تازه کار» در فستیوال فیلم تریبکا، جایزه بهترین فیلم داستانی سال را دریافت کرد و اوایل این هفته نامزد پنج جایزه از ایندپندنت اسپریت شد. این اولین فیلمی است که خانم لورن هاداوی نوشته و آن را کارگردانی کرده است. هاداوای با مهارتی کم نظیر، روی هر سکانس فیلم تامل و تعمق کرده است و حاصل کارش، یک درام روانشناختی تاثیر گذار است. هنگامی که الکس با هیجان پارو میزند و با قیچی به خود به شکلی مازوخیستی صدمه میزند، تمام احساسات او به روشنی به بیننده منتقل میشود.
نیتایمز
تئو باگبی | جاهطلبیهای وسواسگونه یک قایقران کالج به طرز ماهرانهای در اولین فیلم هاداوی به تصویر کشده شده است. الکس (ایزابل فورمن) در فیلم «تازه کار»، اولین ساخته تاثیرگذار لورن هاداوی، به عنوان دانشجوی سال اول دانشگاه که هدفش را در خلسه مازوخیستیی قایقرانی مییابد به زیبایی ظاهر شده است.
لترباکسد
تاد | ایزابل فورمن با تمام قدرتش در این درام روانشناختی در نقش زنی جوان وسواسی که تلاش میکند بدون توجه به هر بهایی به هدفش برسد به شخصیت الکس هویت داده است. من عاشق فیلمبرداری زیبای کار و جزئیات کارگردانیاش شدم.
گزیدهای یک نقد بلند بر فیلم تازه کار»
کیتی والش | – «میتوانی به خودت استراحت بدهی؟» «آروم باش» «خل و چل! ، خونسرد باش» «تو باید متوجه بشی که چه زمانی به خودت یک بریک بدهی»
اینها تنها بخشی از درخواستها، تقاضاها و نصیحتهایی است که از سوی الکس (ایزابل فورمن)، ضدقهرمان حساس و آسیبپذیر و سرسخت فیلم «تازه کار» ساخته لورن هاداوی، در طول هبوط جهنمیاش به سمت جنون به عنوان دانشجوی سال اول دانشگاه، پس زده میشود. یک مانترای تکراری و پینگ پونگی در سر الکس، قهرمان فیلم مدام تکرار میشود «پاها، بدن، بازوها، بازوها، بازوها بدن، پاها» که با تمجیدهایی که از رقبایش به طور تصادفی و ناخواسته میشنود و رکوردهایی که باید شکسته شوند، همزمان در ذهنش جولان میدهند.
موسیقی خشن و زمخت الکس وستون با افکار درهم و برهم الکس ترکیب میشوند و احساسات وسواسآمیز قهرمان قصه را به مخاطب منتقل میکنند که زیربنای این فیلم ترسناک روانشناختی از طریق موضوعی مرتبط با ورزش را فراهم میکند. حرفه قبلی هاداوی بهعنوان ادیتور صدا و همچنین تجربه شخصی او بهعنوان یک قایقران در دانشگاهش از دلایل ساخته شده این فیلم است. از طرفی این فیلم برای او به نوعی یک کاتارسیس (تخلیه هیجانی) است و مانند سفر قهرمان داستانش، هم دلخراش و هم پیروزمندانه است.
قطعات موسیقی رمانتیک دهه شصت که روی حرکت آهسته پاها، بدن، بازوها، بازوها، بدن، پاها اجرا میشود احساسات الکس را به خوبی به مخاطب منتقل میکند. بعد از تمرینها و تقلاهای شدید فیزیکی، او درحالیکه به شدت عرق میریزد و از نفس افتاد، از پا در میآید. رابطه عاشقانه او با قایقرانی به سرعت تبدیل به ارتباطی سمی میشود. همانطور که الکس بیشتر و سختتر به خود فشار میآورد تا بهتر شود، تنها چیزی که میبینیم عزم راسخ اوست به طوری که او خلأهای درونیاش را با نمرات آزمونها و رکوردهای شخصی پر میکند و به وظایفش مشتاقانه عمل میکند. همانطور که پرزیدنت جان اف کندی در مورد رقابت فضایی ناسا با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی گفته است: «نه به این دلیل که آسان هستند، بلکه به این دلیل که دشوارند.»
الکس بهترین نیست اما بسیار سخت کوش است و این تمام چیزی است که دارد. ما الکس را میشناسیم و او را به نحوی درک میکنیم اما هرگز نمیتوانیم او را به درستی بشناسیم چون خودش هم درک نمیکند که چرا به سمت این خودتخریبگری میرود، مگر اجباری برای انجام این کار. تنها کسی که ممکن است تا حدودی انگیزه الکس را درک کند، رقیب او، جیمی (ایمی فورسایت) است، تازهکار دیگری که شانس رفتن به تیم ورزشی دانشگاه را دارد. جیمی به طور عادی رقابت میکند و استعداد معمولی خودش را دارد.
فورسیت، به سادگی حالت و نحوه گفتار دختری ورزشکار را به تصویر میکشد. او دائما غذا میخورد تا جایگزین تمام کالریهایی شود که در زیرزمین ورزشی میسوزاند، خود را با سیاستهای تیم ورزشیاش تطبیق میدهد و با سایر هم تیمیهایش ارتباط نرمالی را برقرار میکند. هم تیمیهای الکس او را مسخره میکنند و به او توهین میکنند و هرگز کلامی تشویقآمیز به زبان نمیآورند.
با این حال، جیمی انگیزههای زیبا و سادهای برای تلاشهای خود دارد. او به شدت به یک بورس تحصیلی نیاز دارد چرا که دیگر تحمل زندگی با پدرش را ندارد. الکس به پول نیاز ندارد اما به چیز دیگری نیاز دارد که مورد تایید دیگران نیست. از آنجایی که انگیزههای او بسیار ناشناخته است، او به عنوان قهرمان، قربانی و فردی شرور خود را به مخاطب معرفی میکند و به دلیل پارانویا و وسواس بیش از اندازهاش مخاطب دائما علیه او موضع میگیرد.
لورن هاداوی ما را به قدری به ذهنیت الکس نزدیک میکند به گونهای که گیجی و توهم شنیداری و بصری را تجربه میکنیم که گاهی وحشتناک و گاهی به طرز شگفتانگیزی مستکننده است. اما چه خوب وچه بد، به این دلیل که ارتباط ذهن و بدن او از هم گسسته شده است، یک اغوای نشئهآور پر از رنگ و خیال را هم همراه او تجربه میکنیم. الکس با وارد کردن زخم و درد به بدنش لذتی مازوخیستی میبرد. خونی که از دست مجروحش میچکد شاهدی است بر اعتقاد و عزمش برای رسیدن به هدفش به هر قیمتی تا ضرباتی که روی پوست خود با قیچی وارد میکند.
فورمن هم شخصیت جذابی دارد و هم به طرز وحشتناکی مبهم و گنگ است. لورن هاداوی فیلمنامه «تازه کار» را نوشت و خودش آن را کارگردانی کرد. او همچنین فیلم را با ناتان نوجنت تدوین کرد. کار آن ها، ماهرانه، نافذ و فوقالعاده پرانرژی است. فیلم «تازه کار» این هفته پنج نامزدی جایزه اسپیریت را دریافت کرد و فیلمی است شگفتانگیز، منحصربهفرد و استادانه که فیلمساز جسوری را به دنیای سینما معرفی کرده که تسلط بیچون و چرایش بر مدیوم سینما را به رخ میکشد و مهمتر از همه، چیزی برای گفتن دارد.
امتیازهای فیلم «تازه کار»
- میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB آیامدیبی: ۶.۶ از ۱۰
- میانگین رضایت فیلم «تازه کار» بر اساس نظر منتقدان سایت راتن تومیتوز: ۹۶ درصد نظر منتقدان
- میانگین رضایت فیلم «تازه کار» بر اساس نظر مخاطبان سایت راتن تومیتوز: ۷۹ درصد نظر مخاطبان
- میانگین رضایت فیلم «تازه کار» بر اساس نظر منتقدان سایت متاکریتیک: ۸۳ درصد بر اساس ۱۳ نقد
مصاحبه با لورن هاداوی، کارگردان فیلم تازهکار
- به خاطر فیلم خوبی که ساختید و استقبالی که در این تابستان در تریبکا از آن شد به شما تبریک میگویم. این موضوع برایتان تا چه اندازه اهمیت دارد؟
بسیار عالی بود، زیرا من یک حرفه موفق داشتم که از آن برای ادامه دادن به نویسندگی و کارگردانی دست کشیدم، سپس یک سال را در پاندمیک کووید ۱۹ در آشپزخانهام گذراندم و در تاریکی به تنهایی و کاملاً منزوی کارهای مربوط به پس از فیلمبرداری فیلم را انجام دادم. وقتی دنیا رو به پایان بود، نمیدانستم چه اتفاقی قرار است بیفتد. بنابراین اینکه در نهایت مردم این فیلم را ببینند و نظرات در مورد آن مثبت باشد برای من بسیار مهم است. برای من یک قمار بزرگ بود و به نظر میرسد نتیجه داده است، بنابراین من بسیار خوشحالم!
- لورن، میدانم که در نوشتن «تازه کار»، بسیاری از تجربیات شخصی خودت را در آن گنجاندهای، اما کنجکاوم بدانم که زمانی که فیلمنامه را مینوشتی شخصیت مشابهی را در ذهنت داشتی؟
میتوانم بگویم که چهار سال تجربه دانشگاهیام را گرفتم و آن را در یک سال فشردهاش کردم. من در دو رشته تحصیل میکردم. در برنامههای زیادی فعال بودم. همزمان کار میکردم، در حال کارآموزی بودم. در باشگاه فیلم عضو بودم؛ در کلوپ گیاهخواران هم بودم. من تعهدات زیادی داشتم و بسیار فعال بودم و خیلی خسته بودم! سال آخرم ساعت پنج صبح با گریه از خواب بیدار میشدم. چهار سال شش روز در هفته ساعت پنج صبح از خواب بیدار میشدم. وقتی نوبت پارو زدن من نبود، بیست ثانیه در قایق چرت میزدم.
رئیسم سمت راستم مینشست، چشمم را به سمتِ دیوار میبستم، به این فکر میکردم که شاید بتوانم مثل دلفین باشم و همینطور بخوابم! فقط به این فکر میکردم که بتوانم تا زمان فارغ التحصیلیام دوام بیاورم و از پا در نیایم. نمیتوانستم کار را ترک کنم، باید به نقط پایانی میرسیدم. تا قبل از ساخت «تازه کار» دیگر آن سطح از خستگی را تجربه نکردم. با پیش تولید فیلم و پروسهای که در طول فیلمبرداری فیلم سپری کردیم، فشار زیادی رویمان بود. حداقل بیست ساعت در روز و شش روز در هفته فیلمبرداری داشتیم و روزهایی که آف بودیم فیلم را تدوین میکردم. در دوره پاندمیک کرونا ویرویس، انرژی روانیام را دوباره به دست آوردم. ما پول زیادی نداشتیم و از سر ناچاری خودم دست به کار شدم تا فیلم را تدوین کنم.
من خیلی از این کارها را به تنهایی انجام میدادم که اگر بودجه بیشتری داشتیم و پروژه بیگ پرواکشن بود وظیفه یک گروه بود که آنها را به سرانجام برسانند اما من در آشپزخانهام با لپ تاپم نشسته بودم و خودم به همه این کارها سامان میدادم. بنابراین، هر توان ویژهای که در سالهای تحصیلم به دست آوردم باعث شد فکر کنم که قطعاً از پس سختترین کارها هم بر میآیم. اگرچه صادقانه به شما بگویم امیدوارم هرگز دوباره مجبور نشوم با آن سختی و شدت، تمام آن فعالیتها را به تنهایی انجام دهم.