همه چیز درباره سریال فقط قتل های این ساختمان
+ نقد و بررسی فصل های قبلی سریال Only Murders in the Building
سریال کمدی جنایی فصل اول فقط قتل های این ساختمان Only Murders in the Building خیلی زود به موفقیتی خیره کننده رسید و توانست عنوان پربینندهترین افتتاحیه را در میان سریالهای کمدی اورجینال شبکه هولو از آن خود کند. با پایان فصل اول سریال، نرخ تقاضا به ۳۶ برابر رسید که نرخ رشد خیرهکننده ۱۳۵ درصدی را از ابتدای پخش سریال نشان میدهد. فصل دوم و حالا فصل سوم هم ساخته شده و همچنان با استقبال مواجه است. آیا فصلهای دیگری هم در کار خواهد بود؟
فهرست بهترین فیلم های کمدی خارجی
فصل سوم فقط قتل های این ساختمان کی پخش میشود؟
فصل سوم سریال فقط قتل های این ساختمان only murders in the building در تابستان ۱۴۰۲ منتشر شد تا دوباره سلنا گومز، استیو مارتین و مارتین شورت در کنار مریل استریپ برای حل وحشیانهترین معما تلاش کنند. این سریال کمدی جنایی از ۱۷ مرداد پخش شد و همزمان با پخش جهانی با دوبله اختصاصی در فیلیمو هم در دسترس است. هر قسمت از این سریال مهیج بین ۲۶ تا ۳۵ دقیقه است و احتمال میرود این فصل نیز مانند فصلهای ۱ و ۲ یک مجموعه ۱۰ قسمتی باشد. فصل های قبلی این سریال برای ۱۱ جایزه امی نامزد شدند و این سریال را بدل به یکی از بهترین سریال کمدی هولو کرد.
خلاصه داستان فصل سوم سریال فقط قتل های این ساختمان
در فصل سوم سریال همه قتل های این ساختمان، داستان روی چارلز (مارتین)، الیور (کوتاه) و میبل (گومز) تمرکز دارد، زیرا آنها عمیقتر و پیگیرتر از همیشه به قتلی میپردازند که در پشت صحنه یک نمایش برادوی اتفاق میافتد. اولین بازی بن گلنروی (پل راد) در برادوی پس از مرگ ناگهانی او کوتاه میشود، که در آن چارلز، الیور و میبل برای تحقیق با هم متحد میشوند. با کمک لورتا دورکین (مریل استریپ)، این سه نفر سختترین پروندهشان را آغاز میکنند، در حالی که الیور میجنگد تا این نمایش را روی سن نگه دارد.
درباره فصل اول و دوم سریال فقط قتل های این ساختمان
سریال فقط قتل های این ساختمان Only Murders in the Building یک روز پس از پخش آخرین قسمت خود، به عنوان چهاردهمین سریال پر تقاضا در آمریکا معرفی شد. این سریال همچنین توانست نظرهای مثبت بسیاری را در میان منتقدان به دست آورد. آماری که از موفقیت چشمگیر فصل اول این سریال حکایت دارند.
خلاصه داستان سریال فقط قتل های این ساختمان هم از این قرار است؛ پس از اینکه مرگی در یک ساختمان آپارتمانی رخ میدهد، مستاجران آن چارلز (استیو مارتین)، میبل (سلنا گومز) و اولیور (مارتین شورت)، کشف میکنند که همهشان عاشق جنایت واقعی هستند. آنها در این سریال جنایی کمدی رازآمیز تصمیم میگیرند که خودشان فرایند تحقیق را در دست بگیرند.
نظر منتقدان درباره فصل اول سریال فقط قتل های این ساختمان
منتقد رولینگ استون | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
آلان سپینوال | پیرنگ سریال به شکل رضایتبخشی پیچیده و درگیرکننده است و در زمانی کوتاه شخصیتهایی کاملا چند بعدی خلق میکند. خودتان را برای یک سریال اعتیاد آور جدید و شخصیتهای عجیب و غریبی که در انتها به آنها علاقهمند خواهید شد، آماد کنید.
منتقد تلگراف | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
اِد پاور| فقط قتل های این ساختمان یک سریال کوچک است. هر قسمت آن ۳۰ دقیقه یا بیشتر است و عمدتا به صحنههایی اختصاص مییابد که استیو مارتین و مارتین شورت با یکدیگر در حال بحث هستند. اما این سریال، شیرینیای است که از طعم آن لذت میبرید و مملو از حضورهای افتخاری لذتبخش از بازیگران مختلف است.
منتقد انترتینمنت ویکلی | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰
کریستن بالدوین | فقط قتل های این ساختمان، لحظه خندهدار زیاد دارد. این سریال یک داستان معمایی هوشمندانه و بازیهای درخشانی را ارائه میدهد. اما نمیتوان باور کرد که سریال چگونه فرصت اینکه به اثری ویژه تبدیل بشود را از دست داد. اگر فقط به هافمن و مارتین اجازه داده میشد که کمی کمتر عجیب و غریب و بیشتر معقول باشند.
منتقد بوستون گلوب | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
متیو گیلبرت | این یک سریال معمایی مفرح، لذتبخش، صمیمی و البته تا حد زیادی فراموش شدنی است. سریالی که داستان آن در شهری از آدمهای عجیب و غریب که فقط منتظرند تا کارآگاه شوند، اتفاق میافتد.
منتقد راجر ایبرت
نیک الن | خبر خوب درباره سریال فقط قتل های این ساختمان این است که به همان اندازهای که از یک داستان معمای قتل با حضور استیو مارتین و مارتین شورت انتظار میرود، خندهدار و جذاب است. علاوه بر این، در اینجا یک نفرِ سوم الهام بخش یعنی سلنا گومز، در کنار این زوج کمدی شناخته شده حضور دارد. سریال به راحتی موفق میشود تصویری سرگرمکننده و کمیک از خودش به نمایش بگذارد. همانطور که سه شخصیت اصلی خود را بدون خطر زیادی به یک تحقیق پیچیده وارد میکند. برای آنها، مرگ مشکوک شخصی در ساختمانشان، در حکم رویایی است که به حقیقت پیوسته و این بخودی خود یک شوخی بیمارگونه و گیجکننده محسوب میشود.
شخص فوت شده در این پرونده، تیم کونو، ساکن یک ساختمان آپارتمانی بزرگ در شهر نیویورک به نام آرکونیاست. پلیس مرگ او بر اثر جراحت ناشی از شلیک گلوله به سر را خودکشی اعلام میکند. اما همسایههای فضول که عاشق پادکستهای جنایت واقعی هستند از روی کنجکاوی بیمارگونه خود مخفیانه دور از چشم پلیس وارد صحنه حادثه میشوند. آنها جسد را میبینند و نتیجه میگیرند که این یک قتل است. یک بازیگر در تکاپو به نام چارلز (استیو مارتین)، اولیور (مارتین شورت) کارگردان ورشکسته تئاتر و مستاجری مرموز به اسم میبل (سلنا گومز)، تحقیق درباره این موضوع را شروع میکنند تا نمایش خود را خلق کنند.
مارتین، شورت و گومز، چه هنگامی که شخصیتهایشان در حال مراقبت از آسیبهای خصوصی خود هستند و چه زمانی که شروع به تحقیق درباره این موضوع با میلیونها سرنخ میکنند، حضوری بسیار سرگرمکننده دارند. مارتین و شورت به شکل ویژهای حماقت عجیب و غریب کاراکترهایشان را میپذیرند. مانند چارلز و شهرت غمانگیز اما خندهدار گذشتهاش و یا الیور و موقعیت او به عنوان کسی که به گمان خود آدمی رویاپرداز است، در حالی که مدام از مردم درخواست پول میکند. چه آن شخص پسرش باشد و چه یک حامی مالی ساندویچ رپ مرغ. میبل گومز نسبتا جدیتر است. گویی او میداند که باید عمدا انرژی مضحک اولیور و چارلز را متعادل کند.
مارتین سریال را همراه با جان هافمن خلق کرد، در حالی که با گروهی دیگر از نویسندگان و کارگردانها گسترش مییابد. جذابیتی در دیالوگهای سریال وجود دارد که بهنظر میرسد به صورت مستقیم از داستانهای کوتاه مارتین آمدهاند. ببینید که سریال چگونه عنوان خود را به دست میآورد: شخصی میگوید که قتل دومی در پارک اتفاق افتاده است و میتوانند آن را در پادکست قرار بدهند. اما یک نفر دیگر با آن مخالفت میکند و میگوید: «نه، ما باید فقط به قتل داخل آپارتمان تمرکز کنیم.» این یک طراحی عجیب و غریب است، اما برای این شخصیتها و حماقت آنها برای ساخت یک پادکست درخشان، معنادار است. این نوع طنز و شوخطبعی در تمام سریال دیده میشود. همچنین سریال به روشهای زیادی راههای تازهای برای خلق شوخیهای خندهدار بین نسلی پیدا میکند. تنها کشتار درون ساختمان از عناصر سرگرمکننده جذابی بهرهمند است. فیلمنامه عمیق سریال باعث میشود در حالی که سرگرمیهای بیمارگونه شخصیتها را دنبال میکنید، احساس تنهایی آنها را لمس کنید.
سریال فقط قتل های این ساختمان، با زاویه نگاه منحصر بفردی که به داستانهای جنایی واقعی دارد و فهرست گسترده مظنونین احتمالیاش، بسیار سرگرمکننده است. همچنین سریال آنقدر که به توسعه شخصیتهای خندهدار خود اهمیت میدهد، نگران پیرنگ داستانیاش نیست. معمای اصلی اینکه چه کسی تیم کونو را کشته، بیشتر یک مکگافین است. اما برای آنکه داستان روایت آرام خود را، بدون آنکه زیادی به دام سادگی بیفتد، حفظ کند، به اندازه کافی از گرههای کوچک، برخوردار است.
هر قسمت با یک شخصیت جدید، فارغ از اینکه این کاراکتر نقشی جزئی یا مهم در داستان داشته باشد، شروع میشود. این یک رویکرد روایی قابل توجه است که فهرست شخصیتها را گسترش میدهد. از جمله میتوانیم به پلیسی که در ابتدا پرونده را بررسی میکند (داوین جوی راندولف)، پادکستری که به آنها الهام میبخشد و یک فرد خارجی با بازی جابوکی یانگ وایت، اشاره کنیم. البته افزایش تعداد شخصیتها گاهی اوقات میتواند نتیجه معکوسی داشته باشد. اما این رویکرد الهامبخشِ ایپزود هفتم غیرمنتظره و بامعنای سریال است که کاملا از منظر یک شخصیت اتفاق میافتد.
ذهنیت آزادانه در سریال وجود دارد، به ویژه در مورد نحوه طراحی داستان پیشزمینه شخصیتهای اصلی آن، که آن را سرگرمکننده نگه میدارد. اولیور خیالپردازی بسیار چشمگیری دارد. او تحقیق درباره قاتل ساختمان آپارتمانی را به عنوان فرایندی از یک آزمون بازیگری برادوی که خودش کارگردانی آن را به عهده دارد، تصور میکند. علاوه بر این، یک صحنه جذاب موزیکال وجود دارد که شامل رابطه عاطفی یک نوازنده فاگوت و کنسرتینا میشود. اما نکته بسیار خوب درباره تنها کشتار درون ساختمان تنوع لحن و فضای جذاب و دلچسب آن است.
امتیازهای سریال تنها کشتار درون ساختمان Only Murders in the Building
- میانگین امتیاز کاربران در سایت IMDB: 8.2 از ۱۰
- میانگین رضایت راتن تومیتوز: ۱۰۰ درصد بر اساس ۷۳ نقد
- میانگین رضایت راتن تومیتوز: ۹۴ درصد براساس ۱۶۸۵ رای
- میانگین رضایت سایت متاکریتیک: ۷۶ درصد براساس ۳۴ نقد
- میانگین رضایت سایت متاکریتیک: ۹.۵ از ۱۰
گزیده حرفهای بازیگران سریال
تعادل میان لحن کمدی، رازآمیز و اندوهگین سریال
استیو مارتین: این ترکیب از منابع بسیاری میآید. اول از همه، از اتاق نویسندگان و بسط شخصیتها شروع شد و در زمان فیلمبرداری نیز ادامه پیدا کرد. اما بخش زیادی از اپیزودها که تجربههای خلاقانهتری هستند واقعا از فیلمنامه میآیند.
مارتین شورت: یک بازیگر فقط میتواند فعالیت خود را کنترل کند. آنها نمیتوانند روی نتیجه نهایی کنترلی داشته باشند. شما هرگز نمیدانید. من فکر میکنم همه ما قدردان آن بودیم. همه آنجا بودند تا زمان خوشی را سپری کنند، عوامل را بخندانند و به شکل فریبندهای فضای مثبتی ایجاد کنند. من فکر میکنم همه ما در این غریزه مشترک هستیم.
استیو مارتین: ضربالمثلی در وزنهبرداری وجود دارد که میگوید: نابرده رنج گنج میسر نمیشود. اما در فیلمها بالعکس آن است: با رنج بدون آنکه گنجی به دست بیاید. در نتیجه، ما با توجه به این نکته، کنار هم جمع شدیم تا این کار را انجام بدهیم و فقط از آن لذت ببریم.
سلنا گومز: صادقانه بگویم، بسیار جذاب بود. ما مدام میخندیدیم. حتی پشت دوربین هم آرامش را کنار این دو نفر احساس میکردم. من در قرنطینه بودم. بنابراین، شورت و مارتین تنها دوستانی بودند که در این مدت داشتم. آنها به من این احساس را میدادند که عضوی از یک گروه هستم.
آیا سریال فقط قتل های این ساختمان فصل دوم دارد؟
مارتین: فکر میکنم دیالوگی در سریال وجود دارد که میگوییم: «شاید شانس با ما همراه باشد و شخص دیگری نیز کشته شود. همچنین بازیگرانی هم هستند که به قتل میرسند.
گومز: نکته شگفتانگیز این بود که همزمان که فیلمبرداری ادامه داشت، میتوانستیم میبل را بسازیم. من فکر میکنم این واقعا یک تجربهی خاص بود. الان بیشتر از قسمت اول احساس میکنم که شبیه میبل هستم. من درباره مسائل مختلف از لباسی که او میپوشد تا دیالوگهایی فکر میکردم جالب نباشند، میتوانستم به راحتی با جان هافمن مشورت کنم.
مارتین: شما نمیتوانید بگویید: ما آن را تغییر میدهیم و بهتر میشود». چراکه این بدین معنا نیست که بهتر خواهد شد. ساختن فیلمی مانند لذتهای کثیف خالص سرگرمکننده و لذتبخش است، اما نیازی به تغییر ندارد. چرا باید به عقب بازگردم و روی فیلم دیگری کار کنم که به نتیجه برسد یا نه؟ خیر. من به گذشته برنمیگردم.
شورت: ناتان یکی از دوستان قدیمی من است، اما هرگز با یکدیگر کار نکرده بودیم. ما اکنون باید چیزی را ایجاد میکردیم که پیش از این تجربه نکرده بودیم.
گومز: وقتی آهنگهایی از بیلی هالیدی و لیندا رانستد را میخواندم، لحظههای بسیار خوبی را سپری میکردم. همچنین هر از گاهی آهنگهای رپ پخش میکردم که لزوما مناسب نبودند، اما واکنشها عالی بودند. من به آنها چند آهنگ رپ، از جمله موزیکی کاردی بی، یاد دادم.