آهو فیلمی عاشقانه و شاعرانه به سبک و پسند نسلی از منتقدان سینمای ایران است. نسلی که احتمالا با نوشتهها و دلمشغولیهای منتقد مهم و تاثیرگذار نسل پیش از خود یعنی پرویز دوایی، شیفته سینما شدهاند. از مختصات این دیدگاه به سینما جهانی زیبا، رنگی و جدا از حالوهوای روز جامعه است که در فیلمهای این سالهای سینمای ایران کمتر شاهد آن هستیم. در تمام سالهایی که نقد فیلم نوشتهام، شاهد بودهام که منتقدان سینما، مرغهای عزا و عروسیاند و از همه سو مورد عتاب و خطاب قرار میگیرند.
فهرست عاشقانه ترین فیلم های ایرانی
تهیه کننده و کارگردان سینما از منتقد فارسی زبان و فارسی نویس دلِ خوشی ندارد و توده مخاطب (جدا از جمع اندک تماشاگر نخبه و جدی سینما) کمتر اقبال و توجهی به نوشتههای منتقدان نشان میدهد. به ویژه حالا که در هر موضوع مهم و یا بیاهمیتی خیلی سریع یک تقابل دو قطبی میان علاقمندان یک موضوع بهوجود میآید، گروهی از طرفداران یک فیلم، سریال، بازیگر یا کارگردان که منتقد بخت برگشتهای آن اثر یا شخص را مورد نقد قرار داده، منتقد را به شدت مینوازند!
منتقد فارغ از جو و فضای جامعه و سلیقه روز، جهانی آرمانی ترسیم میکند. جهانی که پلشتیها و سیاهیهای محیط پیرامونی تحت تاثیر زیبایی شناسی و فضای اتوپیایی (آرمانشهری) مورد پسند منتقد، حل و هضم میشود. این به معنای آن نیست که هر فیلمی که یک منقد سینما بسازد حتماً شاهکار از آب درمیآید. چه فیلمها که منتقدان سینما (در جهان و در ایران) ساختهاند که انتظارها را برآورده نکرده یا حتی ناامید کننده بودهاند. هوشنگ گلمکانی هم شاهکاری نساخته و فیلم «آهو» کاستیهایی هم دارد. از جمله اینکه شاید گروه دیگری از بازیگران میتوانست نتیجه بهتری بهبار آورَد. اما توانسته جهانی سینمایی بسازد که قشری از مخاطب آن را بپذیرد و دوست بدارد و در دل قصه با همه پستی و بلندیهایش همراه شود.
شخصیت اصلی فیلم زنی جوان و تنهاست که زندگی در هیاهوی شهر را رها کرده، در محیطی دورافتاده، خلوت و آرام سکنی گزیده و به کار خلق دستوارههای چوبین و فروش آنها مشغول است. اوقات فراغتش هم با نوشتن و مطالعه و فیلم دیدن میگذرد. شیوهای از زندگی که شاید بسیاری از ما در آرزویش باشیم اما گروه بسیار معدودی عاقبت این آرزو را برآورده میکنند. حالا فیلم درباره چیست؟ درباره مرور خاطرات، حسرت روزها و لحظههای خوب گذشته، معاشرت و تعاملی کاملا شخصی با جهان پیرامون و آدمهایش. مثل یک شعر عاشقانه، تو گویی این جهانِ برساخته و انتزاعی خلوتی دلخواسته است که آدم خسته و سرخورده را در آغوش میگیرد و تسلی میدهد.
همه چیز درباره فیلم آهو از هوشنگ گلمکانی
ریتم فیلم کند است و شاید مخاطب خسته و سرعتزده امروزی را خسته کند. اما ممکن است آنها که حال و هوای عاشقانه، زیبایی بصری، عزلت و تنهایی و نزدیکی به طبیعت را ترجیح میدهند، با فیلم ارتباطی عمیق برقرار کنند. بازی بازیگران فیلم یکدست نیست و این به پیکره اثر لطمه وارد ساخته، اما فیلم کارگردانی و میزانسن استانداردی دارد و بسیاری تصاویر شکیل و زیبا و گرم که میتواند مخاطب را با خود همراه سازد. در فیلمی از یک منتقد سینمایی که معمولا فدریکو فلینی را به عنوان فیلمساز محبوب خود معرفی میکند، خیلی دنبال پیرنگ و خط و ربط داستانی نباشید. نه که فیلم قصه روشنی نداشته باشد، اما چندان هم درگیر آن نیست. آهو فیلم موقعیت و داستان نیست، فیلم لحظه و حال و هواست. حال و هوایی که بعضی جاها خوب و دلچسب درآمده و گاهی چندان «درنیامده» است. بهاریههای هرساله پرویز دوایی را خواندهاید؟ آهو مثل یکی از همانهاست و شاید یکی از مشکلات فیلم این باشد که زیاده از حد «پرویز دوایی طور» است. بیرون آمدن از سایه بلند پرویز دوایی را هم که میدانید، برای نسلی از منتقدان ابدا کار آسانی نیست.
در روزگار پرتلاطمی که در آن بهسر میبریم و هرلحظه و هرروز در معرض اخبار ناخوشایند و تلخ و سیاه قرار داریم، شاید که آهو پناهی باشد. پروازی نه، گریزگاهی…
اینکه نوشته اید شاید فیلم با یک گروه بازیگر بهتر در میامد حرفی کلی و بدون استدلال است .
چه اشکالی دارد که ” زیاده حد پرویز دوائی طور ” است ؟
بنظرم چهره و فیزیک خانم بازیگر اصلی اتفاقا اّنگ شخصیت فیلم است .