آرین وزیردفتری برای ساخت و تولید اولین فیلم بلندش به سراغ ایده جسورانه و جاهطلبانهای رفته که در کلیشههای حاکم بر مناسبات سینمای ایران، حکم راه رفتن روی لبه تیغ را برای او پیدا میکند. او که فعالیتش در سینما را با ساخت فیلم کوتاه « هنوز نه» در سال ۱۳۹۵ آغاز کرد، با ساخت دومین فیلم کوتاهش «مثل بچه آدم» آنچنان خودش را بر سر زبانها انداخت که بسیاری از اهالی سینما و علاقهمندانی که آثار کوتاه و بلند را به شکل جدی دنبال میکنند، از ظهور کارگردانی خلاق خبر میدادند که میتواند همچون یک استعداد جدید در بدنه سینمای ایران نیز بدرخشد.
او بر خلاف بسیاری از همنسلانش که برای محکم کردن جای پایشان در این سینما میکوشند به سراغ تولید آثار سفارشی، کمدی یا فیلمهایی با مضمون اجتماعی بروند، مسیر متفاوتی را برگزیده و با انتخاب داستانی متکی بر سویههای فلسفی و روانشناختی که چارچوبهای ذهنی همیشگی مخاطب را هم به چالش میکشد، اثری را به تماشاگران این روزها پیشنهاد میدهد که در سینمای ایران سابقه کمتری برای تولید و مواجهه با آن وجود دارد.
آرین وزیردفتری بیآنکه تمایلی برای ارائه یک داستان سرراست (با همان ویژگیهای کلاسیک و همیشگی خودش که تماشاگر را بنا بر اتفاقات و حوادث مختلف، به اوج و فرودهای گوناگون میرساند) داشته باشد، به سراغ یک موقعیت پیچیده ذهنی با تکیه بر مضمون هویت میرود که در آن تمرکز بر روی شخصیت و طراحی رخدادهای ریز و به ظاهر بیاهمیت (همچون نشستن روی مبل و کتاب خواندن رویا در ابتدای فیلم که کمی بعد به صورت قرینهای توسط زیبا با همان ژست تکرار میشود) چنان نقش مهمی در درامپردازی مدنظر او بازی میکنند که کنار هم قرار دادن آنها از جانب مخاطب، او را به همان سرگشتگی و سردرگمیای میرساند که کاراکتر اصلی فیلم (با بازی تحسینبرانگیز طناز طباطبایی) به آن دچار شده است.
ایده آن شب بارانی و مواجهه زنی پر از شور و انرژی با زنی دیگر که کنار درِ ورودی خانه او ایستاده (کاراکتری که با آن ردای سیاه و قد بلندش بیش از هر چیز شمایل الهه مرگ در فیلم مهر هفتم برگمان را برایمان یادآوری میکند) و گذشتهاش را به فراموشی سپرده و حتی هویتش نیز از جانب سامانه انگشتنگاری نیروی انتظامی قابل شناسایی نیست، زمانی سویهای تهدید کننده و خطرناک به خود میگیرد که انگار زن فراموشکارِ درونگرا و کمحرف میکوشد هویت و جایگاه زنی که او را به خانه خودش راه داده از او دزدیده و تمام خصوصیات اخلاقی و درونی خودش را با او تعویض کند.
در این بین فیلمساز کدها و دادههایی را به تماشاگر خودش میدهد که کمی بعد و با وقوع رخدادهای بیشتر، تمام آن دادهها و کدهای قبلی را بیاعتبار کرده و از این طریق ذهنیت تماشاگر را در یک آشفتگی بیحد و حصر شریک میکند. فیلم درست با اتکا به همین ویژگیاش از سایه توهمات یک بیمار اسکیزوفرنی فراتر رفته و موفق به خلق جهان هولناکی میشود که در آن فراموشی و بی اعتنایی به گذشته و پذیرفتن یک زندگی جدید که تعامل با آدمهای جدید را نیز با خود به همراه میآورد، از خصوصیات مهم آن است. شاید کلیدیترین دیالوگ فیلم که نقش زیادی در همراهی مخاطب برای ورود به جهان مورد نظر فیلمساز بازی میکند همان جمله دهشتناک زیبا به رویا باشد که با پیش کشیدن بحث فراموشی رو به او میگوید: «اگه آدم گذشتهاش را فراموش کنه، بازم همون آدمه یا یکی دیگهاس؟»
کمی بعد، اعتراف زیبا به هویت واقعی خودش و دعوت از رویا برای فراموش کردن گذشتهاش و قبول کردن یک زندگی جدید، چنان تصویر غریبی را پیش روی تماشاگر میگشاید که هر گونه مقاومتی از جانب رویا برای پذیرفتن هویت جدیدش (هانیه) را بیاعتبار جلوه میدهد. او که با آب دادن به گلهای داخل خانه، گویی هویت جدید خودش را تایید کرده است در مواجهه با دوست قدیمیاش که عاشق رصد ماه و ستارهها بود (با بازی علیرضا داوودنژاد) و حالا در قامت یک مامور حفاظتی پارک، جملاتی آشنا از زندگی گذشته را پیش او زمزمه میکند، چنان لبخند تلخ و طعنهآمیزی بر لب میآورد که انگار در جهانی که همه به فراموشی و زندگی جدید خودشان عادت کردهاند، چارهای جز لبخند زدن و به یاد نیاوردن وجود ندارد.
اصلا هدففف فیلم چی بود
نتیجش چیشد
یعنی چی
تفففف تو فیلماتون
لعنت خدا بر سازندگان این فیلم چطور میشه یه فیلم تا این اندازه مزخرف مجوز پخش بگیره چرا اونایی ک مجوز میدن به محتوای فیلم توجه نمیکنن من که به شخصه فقط دعاشون کردم ولی فقط یه چیز خیلی مهم ثابتم شد اونی که به اصل و به ذات مشکل روانی داره رویا نیست کارگردان و نظریه پردازان این فیلم هستن که احتمالا ریشه در کودکی اونا داره
به نظر من اصلا فیلمو نگاه نکنید چنان خود درگیری و اعصاب خوردی به وجود میاره که ی دفعه دوس دارین بلند شین تلویزیون رو بکوبین تو دیوار.
تقریبا اول فیلم زیبا که داره کتاب میخونه رویا میگه چرا حالا این کتاب که زیبا میگه مگه چه کتابیه که رویا میگه در مورد دختریه که برادرشو کن کرده و دنبال برادرش میگرده ولی کم کم خودشم گم میکنه میتونه آرش باشه که گم شده و حالا اینم دیونه شده و هویت خودشو فراموش کرده
من الان فیلم رو دیدم. توروخدا خودتون فهمیدین چی شد؟؟؟ اصلا کی به کی بود؟؟؟ ارش کی بود؟ زیبا از کجا اومد؟ رویا چی شد؟ مادرش چی به سرش اومد؟ لیلی چی میگفت این وسط؟؟ بابا حداقل این شلم شوربایی که ساختین، بیاین توضیح بدین در موردش!!
فیلم برای مخاطب عادی کاملا بی سرو ته بود
اما به گمان من انگار معنی اینو میداد که زنان در جهان جنس دوم هستن و جنس برتر مردان هستند
پدری که دخترش طبق خواستش رفتار نکنه انگار مُرده
برادری که اگر اونطور که باید نباشی براش مُردی
و شوهری که اگر همسرش طبق نظر اون رفتار نکنه انگار هیچوقت تو زندگیش وجود نداشتی
و اینکه این مردان هستن که شخصیت برای خانم ها درست میکنن
که اگر دقت کنید تو سکانس رفتن ساره/ زیبا به مجلس ختم مادر ساره نبود
و در جشن تولد مادر رویا/هانیه نبود
و اینکه مردان میتونن حتی هویت بانوان رو هم عوض کنن
به نظرم خیلی ناجور به شخصیت خانم ها توهین شده بود
و اینکه متاسفم که اجازه پخش این فیلم رو دادن و مخاطبو به سخره گرفتن
اینجا ایرانه یعنی زنی بدون محرمیت و هزار دنگ و فنگی که برای ما زنها میچینن راحت به خونه یکی دیگه رفت و بعدم ازش حامله شد.
پر از تناقص
فیلم عالی بود به تصویر کشیدن این بیماری از دید دوربین بسیار مشکل است،واقعا زحمت کشیدین آقای دفتری،بازی خانم طباطبایی محشر بود.توضیحاتی درباره بیماری:
فردی که در اثر فشارهای روانی شدید ناشی از مسایل اجتماعی (مانند ورشکستگی) یا روابط بین فردی (مانند اختلاف شدید با همسر) دچار وضعیت به ظاهر لاینحلی شده است، امکان دارد به طور ناگهانی هویت خود را از یاد ببرد، از شهری به شهری دیگر سفر کند، با نام جدید زندگی را آغاز کند و حتی همسر جدیدی برگزیند، در حالی که از فراموشی خویش مطلقا آگاه نیست. این فرد چند هفته، چند ماه یا حتی چند سال بعد ناگهان به خود میآید و مانند اینکه هیچ اتفاقی بعد از فراموشی او رخ نداده باشد، میخواهد زندگی قبلی خود را ادامه دهد، در حالی که از زندگی جدید خود چیزی به یاد نمیآورد و حتی همسر و آشنایان تازه خود را به صورت افرادی ناآشنا میبیند.
یعنی خاطرات زندگی چند ماه گذشته او بهکلی از بین میرود؟
خاطرات زندگی جدید به کلی محو نمی شود، بلکه از دسترس ضمیر خودآگاه او دور شده و در ضمیر ناخودآگاه وی جای می گیرد. این حالت به علت سازوکار دفاعی- روانی تجزیه ای روی میدهد. فراموشی تجزیهای، اختلال هویت تجزیهای و خوابگردی نیز تحت تاثیر همین سازوکار دفاعی روانی است، یعنی بین بخشهایی از خودآگاهی تجزیه روی داده است.
این خاطرات به ظاهر فراموش شده، به وسیله هیپنوتیزم قابل دستیابی است. در “اختلال هویت تجزیهای” که تحت عنوان “شخصیت چندگانه” معروف است، جنبههای متفاوت شخصیت یک فرد هر چند مدت یک بار، به طور ناگهانی بر تمام روان او مسلط می شود، طوری که گویا ما با دو فرد کاملا متفاوت روبرو هستیم که نامها، رفتارها، خاطرات و حتی گاهی لهجه و نمره عینک متفاوتی دارند و از وجود یکدیگر نیز آگاه نیستند.
به نظرم اشاره به این داشت که وقتی یک نفر از زندگی اطرافیانش به هر دلیلی بره (حالا گم بشه، بمیره و…) اطرافیانش بعد از مدتی اونو فراموش میکنن و افراد دیگه ای رو جایگزینش میکنن، و پذیرفتن این موضوع برای فردی که داره فراموش میشه زجرآوره. توی فیلم لیلی که از همه به رویا نزدیک تر بود، آخرین کسی بود که رویا رو فراموش کرد و تا آخرین لحظه داشت تقلا میکرد که به این موضوع اشاره داره کسانی که از همه بیشتر مارو دوست دارن و به ما نزدیک تر هستن، دیرتر از بقیه با نبود ما کنار میان.
از یه زاویه دید دیگه، منظور فیلم این بود که محیط اطرافت و آدمای دور و برت میتونن روی شخصیتت تاثیر بزارن و هویت تورو عوض کنن. توی سکانس آخر فیلم آرش که حالا نگهبان پارک شده بود یه دیالوگ در مورد فسفر توی ساکت گفت که به زندگی گذشته رویا در ابتدای فیلم مربوط بود و رویا هم لبخند زد، یعنی هر دوتاشون هویت گذشتشونو یادشون بود ولی به خاطر فضای اطرافشون و آدمایی که دورشون بودن، تغییر کرده بودن. با این وجود همچنان یادآوری آدمی که قبلا بودن براشون خوشایند بود.
جالب نبود . معلوم نبود چی بود. حداقل راجب اسکیزوفرنی تحقیق کنید بعد فیلمشو بسازید .
نویسنده و کارگردان این فیلمو ….
راستی آیا کسی فهمیده که اون تزئینات نوری که لی لی داشت توی خیریه به دیوار میزد(همونجایی که گفت خودت گفتی مهر رو بده به بابک) چطور، چرا و چگونه سر از دیوار خونه ی بابک و زیبا توی جشن اواخر فیلم درآورد؟ دقیقا همون مدلی بودنا!!!
در پاسخ به جناب الی عرفان باید بگم همچین محکم پرسیدین در مورد آرش که رفتم دوباره نگاه کردم، و بله درصد بالایی مشخصه که جوشکار، شخصی که به شیشه زد، و آرش معرفی شده در جشن تولد انتهای فیلم هرسه یک نفرن.
منظور من این بود که اینا همه یک نفرن و آرش دومن نه که رضا داوودنژاد. بعدم عرض کردم جای بحث و گفتگوی زیادی داره برای نمونه این که سهامی تو بیمارستان دیده شد پس میتونه نقش داشته باشه و کارگرش بیاد نقشی بازی کنه عجیب نیست.البته منم خیلی سوال دارم مثلا اینکه اصلا چی گیر سهامی میومد اگه رویا امضا میداد که آرش پولو گرفته، اگه نگرفته چرا در رفته یا چرا سربه نیست شده و یک میلیون سوال دیگه!! فقط اینو مطمئنم که نویسنده و سایر عوامل کمتر از من و شما و بقیه دوستان به فیلم توجه داشتن و اونقدری که این سوالا و پاسخاشون برای ما مهمه برای خودشون نبوده. اما من همچنان دوست دارم بیام ببینم دوستان چی گفتن و این بده بنظرم😂
خداروشکر که نظرات بقیه رو خوندم. صفرتاصد فیلم پراز تناقض بود ومبهم…
مثلا تقلیدی از فیلم شاتر آیلند با بازی دی کاپریو بود؟؟؟!!!!
با کمال احترام باید بگم اینجور فیلم ها زاییده ی ذهن نویسنده ی مریضه که فقط میخواد با اعصاب و روان مخاطب بازی کنه پر از تناقض پر از باگ یه جورایی ماورای تخیل اما یه نکته ی جالب هست من همون اول از حماقت رویا که یه نفر رو به حریم خصوصی زندگیش راه داد متعجب بودم اما بنظرم نکته اصلی فیلم همینجاست که باید ازش درس بگیریم و پای هر کس و ناکسی که از راه میرسه رو به زندگیمون باز نکنیم اشتباه بزرگ رویا گریبان خودش رو گرفت
چون الان در حال حاضر بعلت مشغله های فکری نمیتوانم کامل از خجالت کارگردان در بیام و در مقال نمیگنجد فقط به همین اکتفا کنم که اگر هم میخواهیم ادای کارگردانان بزرگ را در بیاورین حداقل داستان فیلمتان را گونه بنویسید که مخاطب عادی سر از کارتان و یا داستان فیلمتان در بیاورد!! ما در سینمای امروز فیلمهای مزخرف زیاد میبینیم و دیده ایم اما فیلم بی رویا دیگه سرآمد فیلمهای مزخرف این چند دهه ما است!! آقای کارگردان فیلمتان در باره چه بود؟ درام بود؟ جنایی بود؟ اکشن بود؟ ترسناک بود؟ برای چه از تاربکی در فیلم استفاده میکردین؟ چرا ذهن مخاطب را برای داستانی که خودتان نمیدانید داستانش در آخر فیلم چیست درگیر میکنید؟؟ مثلا ادای هیچکاک را درمیاورید؟ شما کارگردان بند تنبان هیچکاک هم نیستید؟ چه حرفی داشت داستانی که پراز تناقص بود؟ فقط حیف آن جایزه ای که به هنرپیشه تان دادند و حرامش کردند؟ بنظرم بعنوان یک نفر عادی در این کشور خانم طباطبایی خیلی هم نقش کلیدی و پرنگی و یا خیلی زیبای ارائه ندادند و خیلی معمولی بازی کردند!! بهر حال اگر از کره مریخ هم هنرپیشه وارد و کار بلد میاوردید باز هم داستان فیلمتان بعلت داستان بی سرو تهش بدرد پشیزی هم نمیخورد چه رسد به اینکه در سینما آنزا دید و من خیلی خیلی ناراحتم که چرا وقتم را برای فیلم مزخرفتان گذاشتم و دیدم و بسیار بسیار پشیمانم… خداپدر همان فیلمهای فارسی قدیم را بیامرزد حداقل میفهمیدیم داستان فیلم چیست!! فیلمتان بدرد سطل آشغال هم نمیخورد دیگه بقیش بماند!! فقط حیف اینهمه هزینه های گزاف گه در اختیارتان میگذارند و بیت المال را برای هیچ و پوچ به هدر میدهید…اگر جایش بود چهار تا فحش آبدار هم نثار کارگردانتان میکردم که بماند!! عوامل محترم این چه فیلمی بود آخه ساختین برادران عزیز از آقای هومن سیدی خیلی بشتر از اینها توقع داشتم برادر سیدی شما چرا دم به تله ناواردان سینما میدهید و آبروی خود را در گرو اینو آن می نهید، برادر سیدی از شما بعید است برادر!! خجالت نمیکشین مردم را سرکار میگذارین بخاطر این مزخرفات؟؟ خداوند منان رحمت کند داربوش مهرجویی را حداقل مخاطب داستانهای فیلمهایش را متوجه میشد حتی اگر فیلم سنگین هامون بود!! خجالت بکشید و اگر کارگردانتان با اسنپ شغل شربف رانندگی را در پیش بگیرید بیشتر موفقیت پیدا میکنید تا کارگردانی فیلم!! آقای کارگردان اسم کارگردان برای شما در این فیلمتان بسیار بسیار گنده و بزرگتر از اینه حرفها هست!! بنظرم کادرستی زمان بچگیمان را درست کنید هم برایتان زیاد است چه برسد به کارگردانی با این فیلم مزخرفتان!! حیف پول و حیف وقت که برای فیلم شما تلف شود….
فیلم میخواد بگه این محیط و آدم های اطرافن که به ما هویت میدن.. آدم ها واقعا نمیدونن کی هستن… کافیه تمام آدم های اطرافت دور و نزدیک انکارت کنن.. خودتو… شخصیتت رو…. خب تو دیگه واقعا کی هستی؟!!!
باسلام من به عنوان شخصی که به شدت دنبال کننده ی فیلم وسریال هستم باجرآت میگم این فیلم تا یه جا میخواست یه بیماری یاشکلی ازیک بیماری روانی رو نشون بده اما طبق معمول سینمای ایران نویسنده و کارگردان به شدت عاجز بودن از پایان بندی فیلم اگه بخوام از ضعفای فیلم بگم اول تااخرش ضعف بود اما یه جاهاییش بیشتر…مثال اونی که دم بیمارستان زد به شیشه ی ماشین کی بود ؟دوستی که خواست روزتولد حرف بزنه حرفش چی بود؟و خیلی سوالات دیگه …ازنظرمن واقعااین فیلم حیف وقت وحیف هزینه هست کاش یادبگیریم برای متفاوت جلوه کردن دست به هر کاری نزنیم .
اون دوست عزیزی که گفتی خوب بود،میشه بگی دقیقا چجوری خوب بود؟ ما که نفهمیدیم چی شد اگر شما متوجه شدید لطفا این جماعت و از سردرگمی نجانت بده . اجرت با آقا
چند تا سئوال ذهنمو درگیر کرده
۱- وقتی رویا زیبا رو برد کلانتری که ازش اثر انگشت بگیرن ، اثر انگشت رویا کار کرد و هویتش رو توی سیستم نشون داد ولی هویت زیبا رو نشون نداد؟
۲- چطور شوهر هانیه/رویا اون رو توی کلانتری دید و باهاش حرف زد اما نفهمید زنشه؟
۳-لیلی دوست رویا منظورش از اینکه گفت (چقدر بهت گفتم کله خر بازی در نیار) چی بود؟
۴- وقتی همه خونه مادر ارش جمع شده بودن مادر ارش در مورد خوابش گفت که پسرش رونشناخته وچهره پسرش متفاوت بوده. این موضوع میتونست ارتباطی با ارشی که اول فیلم دیدیم و ارشی که اخر فیلم معرفی شد داشته باشه؟
۵- مادر رویا چرا یهو غیب شد ودیگه نبود و پدر لیلا چرا دخترش رو شب تولد انکار کرد؟
۶- اخر فیلم ارشی که اول فیلم دیدیم در نقش نگهبان پارک هانیه/رویا رو دید و به اون دیالوگی اشنا گقت و هر دوخندیدن. این سکانس چه معنایی پشتش بود؟
مغزم داره از اینهمه سئوال سوت میکشه!
با سلام نمیدونم چی بنویسم ولی عاجزانه از کارگردان و نویسنده خواهش میکنم در مورد فیلمی که پخشش کردن تو ضیح کامل بدهند ببینم همه که هبچ پدر و مادر که اومد ملاقات دختره
لیلی .حرف آقا بابک … خانم الی عرفان در پایین هر وی تو ذهن من و امثال من که لایک زدن دوست نداشتم همین فکرها رو تو ذهنشون گذروندم
شکر خدا اومدم کامنتا رو خوندم
اینقدر فیلم بد بود که داشتم به خودم شک می کردم گفتم شاید منم فقط که متوجه نمی شم
میخوام رو راست میگم شماهم یک غریبه دم خونت بیاد این همه مراقبت می کنید تا یک هفته کلی پذیرایی می کنید اگر زاویه روایت فیلم اگر رویا بود قبول ولی همزمان روایت داستان با چند شخصیت دیگر ادامه پیدا می کند باز هم روایت فیلم با دنیایی اشکال که خود کارگردان قادر به تشریح آن ندارد
فیلم خوبی بود
با سلام ساعت ۱۲شبآماده خواب شده یودم ناگهان کانالها بالا پایین میشد ابر وطناز نگاهمو جلب کردن دیدم فیلمو تعریف نباشه ۴۴سال سن از خدا گرفتم ارشد مکانیک خوندم اصلا ربط به هنر نداره ولی باید بگم شاید ۹۸درصده فیلمایه قبل وبعده انیلاب رو دیدم خلاصه مشغوله تماشا شدم وهزاران فکر که چه میشود در ادامه ولی بسیار بسیار گنگ بی سروته واصلا بدونه فیلمنامه مشخص دیدم این فیلمو باورتون میشه سرچ کردم ببینم اصلا درباره چی بوده چی شده الان ساعت ۳ ومن گنگ وحاج وواج که واقعا من خودمم؟تحت تاثیرم البته مزاح کردم ولی خیلی بد بود میخوام یبار دیگه تماشا کنم شاید اینبار تنستم متوجه بشم. نصفه شبتون آرام
اول فیلم خیلی عالی بود داشت تبدیل میشد به فیلمی که به زبون آوردیم نه بیننده رو جذب میکنه ولی یهو
متأسفانه مشکل اکثر فیلم های ایرانی که نمیتونن فیلم رو درست جمع کنن و محتوا رو به بیننده برسونن
فیلمی مثل فیلم سرخپوست رو دوست دارم
متاسفانه در نیومد
اگر سورئال بود که بود، هیچ المان سورئالی غیر از داستان نداشت
آقای دفتری هم کار خودشو میخواست جذاب کنه با کدهای متناقض، زد اصل کارو خراب کرد.
یه سری هم میگن وای چه خوب اولین فیلمت چقدر همش بیننده رو اذیت کردی اونم خوشحالِ ولی عزیز تو از اعتماد آدمهایی که خواستن خودشونو باتو همراه کنن تا زحماتت هدر نره با بی مسئولیتی سوء استفاده کردی
میدونی که یه طرح ناقص و کار کردی که به هیچ عنوان چفت و بسط درستی نداشت
حاضرم شرط ببندم که اگر کارگردان محترم فقط سالی یک صفحه رمان خارجی بخونه، خروجی فیلمش بهتر از اینه. چرا فکر می کنین هر داستان بی سر و تهی رو با موسیقی رازآلود قاطی کنین میشه یه اثر خفن؟ کاش کارگردان فقط توضیح بده که این اثر هنری قراره چه تاثیری رو مخاطب بذاره؟!
مخاطب ایرانی خدا رو شکر انقدر فیلم و سریال درجه یک دیده که بفهمه اگه این فیلم رو نمیساختین هم چیزی تو زندگی اش کم نبود!!!
جسارتا باید عرض کنم کارگردان و نویسنده و تهیه کننده همشون بمفهوم واقعی […]
جناب عادل شما از کجا فهمیدید شخصی که به شیشه زد آرش بوده؟ آرش چرا باید در ساختمان سهامی جوشکاری کنه و ۳ ۴ماه خودشو از مادرش و دیگران قایم کنه؟ چرا برگشت؟ اصلا تکلیف پول چی شد؟! الان رویا چشاش رو عمل کرد یا زیبا؟! اگه خودشو جای اون تصور کرد یعنی بردن چشاشو لیزیک کردن؟! عکسالعمل لیلی وقتی رویا رفت پیشش چرا طبیعی بود و گفت خودت گفتی مهر رو بدم به بابک؟! و حتی در مهمونی عکسالعمل لیلی! اون حرفای تو راهرو و عذرخواهی زیبا از رویا واسه چی بود؟! چرا بابک به همسرش میگفت تو با من همراهی نکردی و یک کلمه دانمارکی یاد نگرفتی و اگه زیبا همسر اصلیش بود چرا دانمارکی بلد بود و حرف میزد؟! از همه مهمتر زیبا و رویا هر دو در کلانتری با همسر هانیه روبرو شدن و باهاش حرف زدن! فیلم پیچیده عجیب و غیر قابل هضمی بود
سالهاست که یک فیلم خوب ایرانی ندیدم. چرا سینمای ایران اینطوری شده؟ چرا کسی نیست یک فیلمنامه خوب بنویسه؟! چرا بازیگران مطرح ایران به بازی در هر فیلمی رضایت میدن و کسی رو نداریم حضورش امضای خوب بودن فیلم باشه؟!
فیلم بیرویا اوایلش معمولی بود و فقط نوع حرف زدن و بازی صابر ابر تو مخ بود. اواسط فیلم هیجان انگیز شد و ذهن مخاطب درگیر میشه چه اتفاقی افتاده و دنبال حل معما میگرده و هرلحظه منتظر سورپرایزه ولی اواخر فیلم و پایان فیلم طوری پیش میره که آدم اعصابش بخاطر وقتی که روی فیلم گذاشته خورد میشه و هیچ جور نمیشه داستان رو هضم کرد و وقایع طوریه که نمیشه باهاش همزادپنداری کرد. خلاصه فیلم؛ مزخرف و نمره یک از ده هم زیادشه. تنها نکته مثبتش بازی خوب طناز طباطبایی هست که حیف در همچین فیلمی هنرش رو خرج کرد
متاسفانه با توجه به تاریخچه ورود دوربین به این کشور و گذراندن دهه ها از ساخت اولین فیلم بلند،همچنان شاهد ساخت فیلم های بی محتوا،بی سروته…هستیم،گویی همین دیروز غروب، هنرمندان این مرزوبوم با صنعت فیلمسازی آشنا شدن.
بی رویا !!!
اگه اهل سینما باشید و یا حداقل یه فیلمباز حرفه ای هستید که به مراتب درک این گروه از وضعیت سینمای جهان از گروه اول بیشتره و بدنبال دلیل قانع کننده ای هستید که چرا من وقت گذاشتم و این فیلمو دیدم بزارید بهتون یه دلیل قانع کننده بدم که لااقل تا یکی دو سال دیگه سمت فیلم های ایرانی نیاید و اون دلیل قانع کننده اینه که به خودتون بگید خب من این فیلمو دیدم و فهمیدم که چرا فیلم های ایرانیو نمیبینم…به همین سادگی،بعضی وقتا یادمون میره گذشته رو و تکرارش میکنیم اما این جمله رو به خودتون بگید تا لااقل یکی دو سال این اشتباهو تکرار نکنید و کاریه که شده،زمانیه که صرف دیدن این فیلم کردید تلاش کنید تکرارش نکنید..
آنقدر فیلم پر از باگ داستانیه که دستام میلرزه بخام بنویسم،فقط و فقط چکیده نقدم اینه که این فیلم به ما یاداوری میکنه که چرا فیلم های ایرانی ارزش دیدن ندارند،البته استثنا همیشه وجود داره این قانون طبیعته…
نظراتو خوندم ۲تا نکته برام واقعا عجیبه، اول اینکه چطور هیچکس نفهمید توی سکانس اعتراف زیبا تو راه پله که به رویا گفت پدر و برادرم منو نشناختن و… جایی که صحنه تاریک شد، حلقه از انگشت رویا جابجا شد و رفت تو انگشت زیبا، دوم اونی که بعد بیمارستان اومد زد به شیشه ی ماشین بابک و خیلیا پرسیدن کی بود و بعضیا گفتن کارگردان یادش رفت بگه کی بود، اون همون آرش جدید بود. اگه بیشترم میخواین بشناسینش باید بگم جایی که رویا و بابک رفتن با سهامی حرف بزنن تو پله های ساختمون نیمه کاره دیدنش،همونی بود که بعد یه نگاه چپ به اینا رفت مشغول جوشکاری شد.
یه کم دقت کنین دیگه، فیلم بدی نبود ایراداتی داره ولی ارزش بحث کردنو قطعا داره
وای شونصدتا نظر خوندم چرا یکی این تیزبینی رو نداشت که بگه تو سکانس اعتراف زیبا تو راه پله حلقه از دست رویا جابجا شد و روفت تو انگشت زیبا؟!!اونیم که که همه میپرسن کی بود زد به شیشه ماشین بابک همون آرش جدید بود و البته اگه بیشتر میخواین بدونین کی بود باید بگم کارگر سهامی بود همونکه یه نگاه بهشون کرد وقتی از پله های ساختمون درحال ساخت بالا میومدن و بعدش رفت مشغول جوشکاری شد، یه کم دقت کنین بهمین سادگی که خیلیا میگن نبود، حتی چرتم نبود ولی باگ هم داره فیلم که ایکاش یکی بود باهاش بحث میکردم.
فیلمهای چرتو پرته زیادی دیدم
مثه آشفتگی (این که کلا ۴ تا بازیگر داشت) و مترجم و..
این دیگه تهه چرتو پرتا بودش
از دم دمای اذون صبح نشستم پای این فیلم تا الان که ساعت نزدیک هفته
فیلم انگار داشت به زمینه گرد اشاره میکرد که میگن هرچه کنی به خود کنی…
نمیدونم نمیدونم…
گیج شدم
من که چیزی نفهمیدم
وسطاش فکر کردم صابر ابر واسه خاطره مهاجرت سره این طفلک هوو آورده.
اواخرو بگو که چقدر حرص آور بود.
کلا پایانه باز که چه عرض کنم
فیلم کلا باز بوده از اول که مخاطب هرچی میخواد برداشت کنه
باتشکر از همه ی عوامل
ولی حیفه اون دوساعت عمر
افتضاح بود.معلومنشد چی به چیه
افتضاح بود
به نظر من از هم گسیختگی دنیای یک بیمار اسکیزوفرنی رو از دید خودش به تصویر کشیده بود
که چقدر میتونه پیچیده و واقعی به نظر برسه توهمات
و چقدر بیمار تنهاست و نیاز به حمایت خانواده و درمان داره
یک افتضاح واقعی
افتضاح بود
حیف وقتی که گذاشتم
اولین فیلم مزخرف بلند آرین وزیر دفتری
فیلم میتونست فیلم خوبی باشه. اما ناموفق بود. حرکت های بی معنی و طولانی مدت دوربین، این از هم گسیختگی داستان و اینکه نصف اتفاقات فیلم کاملا اضافه و بی معنی بودن مخاطب رو عصبی میکرد. در نهایت کارگردان هیچ جواب درستی رو جلوی مخاطی نذاشت. اکثرا البته متوجه پایان داستان نشدن. اینکه شخصیت “رویا” اصلا وجود نداشته و همون هانیه بوده که میخواسته خودش رو به عنوان رویا تصور کنه و شخصیت زیبا رو هم برای توجیه وضعیت خودش اضافه کرده بوده. در حقیقت رویا همون هانیه بود که بیماری اسکیروفرنی داشت. کارگردان به ما گفت که رویا/هانیه چه اتفاقی براش افتاده. اما نگفت که چرا و چطور…
در کل به عنوان یه فیلم متفاوت خوب بود. اما به هیچ وجه موفق نبود
چرت چرت چرت. واقعا مزخرف
واقعا فیلم بی محتوا و مزخرف چرندی ساختید .
واقعا متاسفم به حال خودم که نشستیمو این فیلم بی محتوا نگاه کردیم.
و متاسفم به حال بازیگراش که انقدر تو یک فیلم بی محتوا و مزخرف بخاطر پول بازی نکنن .
واقعا چرت بود مگه داریم ب این مضخرفی ک چی اصلا چیشد دوست رویا ک تا آخر داستان رویارو یادشه چیشد ک دیگه ج رویا رو نداد وای وای مگه داریم انقد فیلم داغون چ فکری میکنین انقد احمقانه فیلم میسازید من انتظار داشتم این کارا بر این باشه ک شوعرع میخواد یکم رویا ادب شه دیدم ن کلا چرته
بسیار فیلم مزخرفی بود یعنی چی که پدر رویا دختر خودش رو به یاد نمیاره!!!!!
و اون همه آدم رویا رو به سخره میگیرن!!!
یعنی چی که اون مرد با دو تا بچه خودش رو همسر رویایی معرفی میکنه که هفته قبلش رویا رو دیده و بدون اینکه بشناسش بهش گفته زنم گم شده!!! و دوباره ادعا میکنه رویا زنشه!!!
واقعا کارگردانش مشنگه!!!
آفرین به همتون با این فیلم درست کردنتون !!واقعا برای کارگردان و تهیه کننده های فیلم متاسفم فیلمی سراسر تناقص درست کردن . مثلاً فکر میکنین ذهن خیلی باز و پر محتوایی دارین این مدل فیلم درست کردن شما مثل حماقته🤦🤦
واقعا برای کارگردان و تهیه کننده های فیلم متاسفم فیلمی سراسر تناقص درست کردن . مثلاً فکر میکنین ذهن خیلی باز و پر محتوایی دارین این مدل فیلم درست کردن شما مثل حماقته🤦🤦
فیلم مزخرفی بود بدون هیچ معنی و مفهوم واقعی
فیلم جالب و متفاوتی از سینمای ایران
امیدوارم این سبک فیلمها زیادتر بشن
در نهایت انسان به هر چیزی عادت میکنه چون چاره ای نداره