فیلم بی رویا اولین فیلم آرین وزیر دفتری است که پیش از این در فیلم کوتاه جایزههای مهمی دریافت کرده بود. او با این فیلم در جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
همه چیز درباره جشنواره فجر ۱۴۰۰
نظرات اولیه منتقدان درباره فیلم بی رویا آرین وزیردفتری
سید آریا قریشی
میتوان وزیردفتری را از این جنبه تحسین کرد که به سراغ گونهای رفته که در سینمای ایران تقریباً مغفول واقع شده است. فیلم بی رویا نه از نظر داستان اولیه، نه از نظر مضمون و نه از نظر جنس تصویرسازی شباهتی به مسیرهای معمول سینمای ندارد. در حالی که اکثر فیلمسازان تازهکار ما در آثار اول خود سعی میکنند جای پای خود را با یک فیلم کموبیش متعارف تثبیت کنند (اقدامی که البته منطقی هم هست) تماشای یک فیلم اول مثل «بیرؤیا» اتفاق جالبی است. از نظر اجرایی هم وزیردفتری (در برخی از قسمتهای فیلم) کنترلی از خود نشان میدهد که حاکی از تواناییهای او در مقام کارگردان است. با این وجود با فیلمی روبهرو هستیم که قدر ناببودن ایدۀ اولیۀ خود را نمیداند. در دقایق اولیه بهنظر میرسد با یک فیلم معمایی روبهروییم، برای لحظاتی با ایدههایی ظاهراً ماورایی روبهرو میشویم و از جایی به بعد فیلم به یک سایکودرام تبدیل میشود. همین سردرگمی باعث شده که بیرؤیا به یک تجربۀ شکستخورده تبدیل شود. حتی تواناییهای اجرایی وزیردفتری هم در لحظاتی باعث افزایش این سرگردانی میشود. «بیرؤیا» فیلمی است در مورد مفهوم هویت اما گاه بهنظر میرسد که خود فیلم هم دارد هویت خود را از دست میدهد.
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- نورپردازی و رنگآمیزی فیلم
- ایده و مضمون متفاوت در مقیاس سینمای ایران
- سرگردانی میان الگوهای مختلف داستانی که ضربۀ اصلی را به فیلم زده است
نقد شفاهی سید احسان عمادی بر فیلم بی رویا
رضا صائمی
«آرین وزیر دفتری» در نخستین فیلم بلند خود به سراغ یک سایکودرام پیچیده میرود تا سویههای غامضی از یک اختلال روانی را به تصویر بکشد. گرچه اختلالات روانی و رفتاری از ظرفیتی دراماتیک در درون خود برخوردار است اما بازنمایی و روایت آن به زبان تصویر و در جهان سینمایی به سادگی نیست. به ویژه که در اینجا با مساله یا اختلال اسکیزوفرنی شخصیت اصلی قصه دستمایه این روایت قرار میگیرد. اساسا روان گسیختگی به واسطه مخدوش کردن واقعیت و خیال، خود پیچیده است که شاید بازنمایی آن در ادبیات داستانی و رمان راحتر از جهان و زبان سینما باشد که ماهیت بصری دارد. در «بی رویا» رویا با بازی طناز طباطبایی دچار اسکیزوفرنی است که مخاطب در نیمه دوم فیلم به آن پی میبرد. زمانی که جای دو شخصیت رویا و زیبا عوض میشود. فیلمساز ابتدا به معرفی شخصیتهای قصه و موقعیت آنها از زاویه دید رویا میپردازد تا در نیمه دوم و با تغییر زاویه دید مخاطب، وضعیت یک فرد مبتلاء به اسکیزوفرنی را به تصویر بکشد. این فرم بیانی و روایی کمک میکند تا مخاطب در ابتدا قصه و بحران آن را از زاویه دید فرد مبتلاء ببیند تا در نیمه دوم در یک آشناییزدایی شوکه کننده هویت اصلی و واقعی رویا را رمزگشایی کند. . این تمهید بیانی گرچه مخاطب را هم مثل رویا گیج و مبهوت میکند اما این سرگیچه به سردرگمی او دامن میزند. مخاطب به واسطه همین دوگانگی شاید با شخصیت رویا دچار همذات پنداری شده و همدلی میکند اما به دلیل فقدان اطلاعات به مخاطب درباره بیماری رویا، فیلم دچارعدم انسجام ناخواسته میشود.
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- قصهای سایکودرام
- بازی خوب طناز طباطبایی
- فیلمبرداری ممتاز
کمال پورکاوه
آرین وزیر دفتری برای ساخت اولین فیلم بلندش به سراغ ایده جسورانه و پر ریسکی رفته، که برای ماندگاری در مناسبات پیچیده سینمای ایران، حکم راه رفتن بر روی لبه تیغ را برای او پیدا میکند. در روزهایی که اغلب سینماگران جوان برای سفت کردن جای پایشان، به سراغ سفارشی سازی، ساخت آثار کمدی و یا داستانهایی با مضمونی اجتماعی میروند، دستمایه قرار دادن نوعی روایت ذهنی با تمرکز بر مضمون هویت، شجاعتی را میطلبد که بیش از هر چیز میتواند بر دانش و شناخت او از سینما استوار باشد.
تولید اثری خلاف جریان مسلط سینمای ایران که با اتکا به داستانی ساده اما پر از جزئیات، میکوشد یک فضای مالیخولیایی از جنس استحاله هویت و شخصیت دو زن را تصویرسازی کند، جسارت و مهارتی را میطلبد که علیرغم همه ضعفهایی پیدا و پنهانش، فیلمساز را به نتیجه آبرومند و قابل دفاعی میرساند.
حضور زنی که حافظهاش را از دست داده و گذشتهاش را به یاد نمیآورد، با آن ردای بلند سیاهش (که بیش از هر چیز الهه مرگ در فیلم مشهور برگمان را به یاد میآورد) در وسط زندگی آرام یک زن و شوهر جوان و بازی با عناصر کوچکی چون: عینک، پیانو، ماجرای پاسپورت، خسوف، زبان دانمارکی و… که در نیمه دوم فیلم صورتی واژگونه و غیر منتظره پیدا میکنند، همه و همه چنان تاثیری را بر تماشاگر میگذارد که ترس و وحشت از دست دادن هویت فردی، به یاد نیاوردن گذشته و یا تلاش برای فراموش کردن انسانها و اتفاقاتی که در گذشته ما حضور دارند، فضای هولناک و رعبآوری را بوجود میآورد که به راحتی میتواند ما را هم همپای با کاراکتر اصلی فیلم دچار سردرگمی کند.
طبیعی است که نوع مواجهه با این اثر آرین وزیر دفتری، متفاوت از روبرو شدن با آثار سرراست و داستانگویی است که تنها چیزی که از مخاطبانشان طلب میکنند پیگیری خط روایی قصه است. در اینجا چیزی که مهم جلوه میکند فضاسازی خاصی است که بتواند در خدمت مضمون اصلی اثر باشد و خوشبختانه تا حد زیادی نیز کارگردان در این زمینه خودش را موفق نشان میدهد. جملهای از لوییس بونوئل (کارگردان مشهور فیلم سگ آندلسی) در کتاب 《 با آخرین نفسهایم》 را به یاد میآورم که در باب اهمیت حافظه و گذشته انسان میگوید: «آدم تا حافظهاش، گیریم فقط بخشی از حافظهاش را از دست ندهد، نمیفهمد که آنچه سرتاسر زندگی را میسازد حافظه است. زندگی بدون حافظه زندگی نیست»
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- کارگردانی و میزانسنهای پخته آرین وزیر دفتری
- بازی متناسب طناز طباطبایی
- فیلمبرداری متوازن علیرضا برازنده
علی نعیمی
بی رویا به جهت ساختار روایی متفاوت در سینمای ایران یک تجربه جدید به حساب میآید که از طرف یک کارگردان جوان و شجاع میتوان انتظار داشت. روایتهای تو در تو و مسخ کننده با بازیهای روان و یکدست و موضوعی که تا انتها میتواند مخاطب را همراه خودش بکشاند. فیلم اگرچه در یک سوم ابتدایی موتورش دیر روشن میشود ولی در نیمه پایانی فیلم هیجان کشف رخدادهای درون قصه مخاطب را مجاب میکند که تا انتها سرنوشت شخصیتهای اصلی قصه را دنبال کند. همین که آرین وزیردفتری شجاعانه دل به جاده روایتی متفاوت زده است و دست از کلیشههای مرسوم در سینمای ایران کشیده است نشان دهنده این است که میتوان به آینده حضور او در سینما امیدوار بود.
۳ برگزیده از فیلم بی رویا
- بازیهای خوب بازیگران از جمله طناز طباطبایی و شادی کرمرودی
- گرهها و نخ تسبیح داستان در ایجاد پیرنگ اصلی داستان
- کارگردانی دقیق و حساب شده و در خدمت فیلمنامه
حرفهای عوامل فیلم بیرویا در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰
آرین وزیر دفتری، کارگردان: من از قبل فیلمنامه را نوشته بودم و در ابتدا با آقای سعدی درباره آن صحبت کردیم. بعد از سریال «قورباغه» آقای سیدی فیلمنامه را خواندن و بسیار حمایت کردند. نکات مفیدی را به من گفتند و اگر ضعفی باشد در نوشتن من است. ابایی ندارم که بگویم از فیلمها و کتابهای زیادی برای ساخت فیلم الهام گرفتم. از فیلم آقای برگمان و بچه روزماری و … برای ساخت این اثر الهام گرفتم.
هومن سیدی، تهیهکننده: من تاثیری در فیلمنامه نداشتم و خودم را تهیهکننده نمیدانم و برنامهای هم برای آن ندارم. من قصد داشتم آرین فیلمش را بسازد و تلاش کردم مزاحمتی برای آن ایجاد نکنم تا کارش را انجام دهد. تهیهکننده اصلی کار سعدی است و تمام زحمات روی دوش او و آرین بود. اگر قرار است تهیهکننده باشم نمیخواهم خیلی وارد حیطه ذهنی کارگردان باشم. این فیلم را خودم خیلی دوست داشتم. برای اکران عمومی فیلم نیاز است که با وزارت ارشاد صحبت کنیم چون چنین پایانی به فیلم لطمه میزند. من از آرین وزیر دفتری فیلم کوتاه دیده بودم و انگیزه اصلیام کمک به این بود که اثر ساخته شود.
طناز طباطبایی: من نقش بیمار اسکیزوفرنی را بازی نمیکنم. این کپشن در پایان کار به دلیل گرفتن پروانه نمایش و اکران آن در فجر اضافه شد. اما مفهومی که ما به آن میپرداختیم مسئله تغییر هویت بود البته باید بگویم کار لایههای روانشناختی نیز دارد. این تجربه برایم بسیار لذتبخش بود. کپشن نهایی در عبور از مسیر پر پبچ و خم اخذ فیلمنامه اضافه شده اما درباره خود فیلم موضوعیت ندارد و ما بین انتخاب حضور در جشنواره و اضافه کردن کپشن موضوع دوم را انتخاب کردیم و خود فیلم درباره موضوع اسکیزوفرنی نیست.
شادی کرمرودی: من از مرحله طرح در جریان کار بودم و از ابتدا قرار بود نقش زیبا را بازی کنم. من در این فیلم ۳ نقش را بازی میکنم و چالش برانگیزترین فیلمی بود که در آن حضور داشتم.
خلاصه داستان فیلم بیرویا
ماجرای فیلم بی رویا مواجهه رویا با دختری بینام و نشان است، که آغازی برای اتفاقاتی عجیب در زندگی رویا و بابک است. این اثر در ژانر درام اجتماعی تولید شده و اولین فیلم بلند آرین وزیر دفتری است.
بازیگران و عوامل فیلم بی رویا
صابر ابر، طناز طباطبایی، مائده طهماسبی، مجتبی فلاحی، تیام کرمانیان، رضا داوودنژاد، شادی کرم رودی، شهریار فرد، فرانک کلانتر، مهری آل آقا، میلاد یزدانی، نهال دشتی، نوا نعمتی بازیگران فیلم بی رویا هستند.
کارگردان: آرین وزیر دفتری، تهیه کننده: سعید سعدی و هومن سیدی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، چهرهپرداز: عظیم فراین، طراح صحنه: محسن نصراللهی، طراح لباس: الهام معین، تدوین: مهدی سعدی، صدابردار: رشید دانشمند، صداگذار: زهره علیاکبری، موسیقی: بامداد افشار، جلوههای میدانی: آرش آقابیگ، جلوههای بصری: محسن خیرآبادی.