ویلیام فردکین به زبان ساده یک اسطوره بود. مهارت فنی، تسلط بر لحن و تعهد او به داستانگویی بینظیر بود. و همینطور تمایل او برای جابجایی از مرزهای پذیرفتهشده و متعارف. میل او فقط به چالش کشیدن افراد خوشسلیقه نبود، او میخواست در همه ژانرها جاهطلب باشد، از قواعد مرسوم آشناییزدایی کند و حتی باعث ناراحتی مخاطبش شود. به این ترتیب میشود او را قاطعانه یک «هنرمند» نامید. درگذشت یک «هنرمند» واقعی در عصری که سینما تبدیل شده به محل تاختوتاز ابرقهرمانها و رباتها و باربیها، حقیقتا یک خلاء بزرگ است.
جهان سینما فقط یکی از بزرگترین فیلمسازان نسل او را از دست نداد، بلکه آرتیستی را از دست داد که مدافع سرسخت ساخت فیلمهایی بود که دیگر به ندرت در سینما ساخته میشوند و خریدار دارند. خوشبختانه، فریدکین انبوهی از آثار کلاسیک مدرن را از خود به جای گذاشت؛ فیلمهایی که هر چه بیشتر آنها را تماشا کنید غنیتر، ارزشمندتر و البته تحریککنندهتر میشوند. به بهانه درگذشت ویلیام فریدکین میخواهیم ۵ فیلم ارزشمند او را به شما معرفی کنیم.
فیلم برای زندگی و مرگ در لسآنجلس | ۱۹۸۵ | To Live and Die in L.A
برای اکثر افراد، «برای زندگی و مرگ در لسآنجلس» تلاش ویلیام فریدکین برای بازپسگیری جادوی دزد و پلیسی «ارتباط فرانسوی» بود. وقتی فیلم اکران شد، حتی آنهایی که دوستش داشتند آن را بازگشت زورکی کارگردان به قلمروی مورد علاقهاش و عاری از خلاقیت قدیمی او میدانستند. اما در سالهای پس از اکران، «برای زندگی و مرگ در لسآنجلس». ثابت کرد که به اندازه «ارتباط فرانسوی» پیچیده، چالشبرانگیز و هوشمندانه ساخته شده است.
فیلم داستان یک جفت مامور سرویس مخفی را دنبال میکند – یکی مسنتر و تلختر (ویلیام پترسن) و دیگری بیتجربه اما خوشبین (جان پانکو) که در حال تعقیب یک مجرم فراری هستند. فیلم شبیه هیچ چیز دیگری در فیلمشناسی فریدکین نیست و به شکلی به سوررئالیسم پهلو میزند. فریدکین به لحاظ کارگردانی در اوج است و مجددا موفق میشود که یک پایان سهمگین و خیرهکننده برای فیلمش رقم بزند.
فیلم گشتزنی | ۱۹۸۰ | Cruising
یکی از عجیبترین و گیراترین و البته بهترین فیلم های فریدکین، «گشتزنی» با بازی آل پاچینو در نقش یک پلیس نیویورکی است که مخفیانه راهی میشود تا یک سری از قتلهای حلنشده در جامعه همجنسگرایان شهر را حل کند. همانطور که احتمالا می توانید تصور کنید، ایده پرداختن فریدکین به چنین سوژهای، در آن زمان بهطور گسترده مورد استقبال قرار نگرفت و فیلم در جریان فیلمبرداری بارها به خاطر اعتراض مردم به سوژه ملتهب آن متوقف شد!
اگر از دریچه سال ۲۰۲۳ و اوضاع فعلی به موضوع فیلم نگاه کنیم، گشتزنی واقعا رویکرد حساس و توهینآمیزی نسبت به مسئله همجنسگرایی نداشته، علیالخصوص اینکه آن زمان در نیویورک، واقعا مجموعهای از قتلهای زنجیرهای اتفاق افتاده بود که قربانیانش مردان همجنسگرا بودند. فریدکین تا حد زیادی رویکرد همیشگی مستندوارش را در ساخت گشتزنی کنار گذاشت، در عوض به سراغ چیزی بزرگتر و برجستهتر رفت. (از بسیاری جهات، گشتزنی بیشتر شبیه به فیلمی از «برایان دیپالما»ست که فریدکین آن را کارگردانی کرده باشد!).
فیلم جادوگر | ۱۹۷۷ | Sorcerer
این دومین اقتباس سینمایی از رمان «مزد ترس» نوشته «ژرژ آرنو» بود. اقتباس اول را «آنری ژرژ کلوزو» انجام داده بود و فیلمی با همان نام رمان در سال ۱۹۵۳ ساخت که یکی از بهترینهای تاریخ سینماست. به عنوان یک کارگردان، «جادوگر» یکی از دستاوردهای بزرگ فریدکین بود که در زمان اکران نادیده گرفته شد و تلاشهای او برای اکران مجدد فیلم هم راهی بهجایی نبرد.
دستهای از افراد شرور در آمریکای جنوبی گردهم میآیند تا کامیونی پر از نیتروگلیسیرین را دل یک جنگل هدایت کنند. از همه نظر، فرایند تولید فیلم تبدیل به یک کابوس شد. چیزی شبیه به آنچه در پشت صحنه «اینک آخرالزمان» کاپولا گذشته بود. و حتی علیرغم تقسیم بودجه بین یونیورسال و پارامونت، بودجه فراتر از تخمین اولیه رفت و جادوگر از یک فیلم کوچک با بودجه سه میلیون دلاری، به یک پروژه بزرگ ۲۲ میلیون دلاری تبدیل شد.
بدشانسی فیلم این بود که در بازهای اکران شد که یک غول در آن حضور داشت: «جنگ ستارگان» (جنگهای ستارهای). فیلم در ۱۶ دقیقه ابتداییاش حتی یک دیالوگ انگلیسی نداشت و این موضوع باعث گیجی و ناراحتی تماشاگران شده بود. منتقدان هم که پس از تماشای ارتباط فرانسوی و جنگیر انتظار تماشای یک شاهکار جدید داشتند، فیلم را گذاشتند زیر ساطور و آن را ناجوانمردانه سلاخی کردند. اما به مرور ارزشهای جادوگر به رسمیت شناخته شد و امتیازش بالاتر رفت و خوشبختانه ویلیام فریدکین آنقدری عمر کرد که اقبال نسلهای جدیدتر به ساخته غیرمتعارفش را ببیند.
فیلم جنگیر | ۱۹۷۳ | The Exorcist
بعد از ساخت یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما چه باید کرد؟ ویلیام فریدکین ترجیح داد یک شاهکار کلاسیک دیگر خلق کند! اینبار یکی از پیشروترین و بهزعم بسیاری، بهترین فیلم ترسناک تاریخ سینما را.
فهرست بهترین فیلم های ترسناک جهان
فریدکین که در اوج جاهطلبی بود، اینبار سراغ پروژهای حتی پیچیدهتر از ارتباط فرانسوی رفت. فیلمی پر از جنجال و هیاهو با پشتصحنهای عجیب و پرحاشیه. جالب اینجاست که او حتی گزینه اول کمپانی «برادران وارنر» برای ساخت جنگیر هم نبود و آنها قبل از فریدکین سراغ «مایک نیکولز» و «آرتور پن» رفته بودند. فریدکین براساس رمان پرفروش «ویلیام پیتر بلاتی» که آنهم براساس یک داستان واقعی نوشته شده بود، چیزی را زنده کرد که بسیاری هنوز آن را ترسناکترین فیلم تمام دوران میدانند؛ داستان دختر جوانی به نام «ریگن» (لیندا بلر) که قربانی تسخیر شیطانی میشود.
بر خلاف کتاب، که نشانههای تسخیر دخترک توسط شیطان را با توضیحات متناوب متعادل میکند، فریدکین به شدت به وحشت متمایل شد و در عین حال فضای ترسناک بسیار واقعی و حتی زنندهای را ایجاد کرد. فقط او میتوانست تقابل تقریبا کیهانی بین خیر و شر را در یک خانه آرام در حومه شهر برقرار کند. فیلم با ۱۲ میلیون بودجه ساخته شد و با فروشی ۴۲۸ میلیون دلاری، گیشه را ترکاند و محبوبیت ویلیام فریدکین را به اوج رساند.
فیلم ارتباط فرانسوی | ۱۹۷۱ | The French Connection
آنچنان که «تاد مککارتی» منتقد معروف در کتابی نقل کرده، فریدکین پس از ساخت چند فیلم معتبر سراغ «هاوارد هاکس» استاد چیرهدست سینما رفت و از او پرسید که درباره فیلمهایش چه فکر میکند؟ پاسخ صریح هاکس این بود که «فیلمهایت داغان است و به فکر ساخت یک فیلم تعقیبوگریزی خوب باش.» فریدکین هم نصحیت استاد را به جان خرید و بهترین فیلم کارنامهاش را ساخت. یکی از بهترین فیلم های موشوگربهای تاریخ سینما به نام «ارتباط فرانسوی».
بهترین فیلم های جنایی تاریخ سینما
فیلم که براساس یک کتاب غیرداستانی ساخته شده بود، حاوی هیجانانگیزترین تعقیبوگریزهای تاریخ سینماست. تعقیبوگریزی که از ماشین فراتر میرود و به متروهای نیویورک هم کشیده میشود. اما فیلم فقط اکشن نیست. بیانصافی است که ارزش آن را به قدرت کارگردانی کارگردانش در ساخت صحنههای تعقیب محدود کنیم. ارتباط فرانسوی یک فیلم جنایی پیچیده و شدیدا پخته است که شخصیت اصلی درجهیکی هم دارد.
ویلیام فریدکین در فیلم هم از تجربیات قدیمیاش به عنوان یک مستندساز استفاده کرد و هم از فیلم Z ساخته تحسینبرانگیز «کوستا گاوراس» الهام گرفت. فریدکین چنین شاهکاری را زمانی ساخت که هنوز ۴۰ سالش هم نشده بود. فیلم به آس اسکار آن سال تبدیل شد و جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد (برای «جین هکمن») را درو کرد.