نگاهی به ترانه سریال خانه کاغذی

سلام زیبا و خداحافظ…

دوشنبه‌ها؛ یک موسیقی فیلم/سریال

پربیراه نیست اگر بگوییم حقی که تیتراژ سریال «خانه کاغذی» به گردن ترانه «بلا چاو» (خداحافظ زیبا) دارد، چندان کمتر از آهنگساز ترانه نیست. آنقدری که این سریال این ترانه را سر زبان‌ها انداخت، آن هم در روزگاری که آهنگ‌های پاپ بیش از سرودهای انقلابی مورد علاقه همه ملت‌ها بود. اهالی «خانه کاغذی» با آن همه بدبختی‌ای که از زندگی‌های قبل‌شان داشته‌اند حالا دورهم جمع شده‌اند که با هم پولی به جیب بزنند، شاید زندگی‌هایشان رنگی بگیرد و این کابوس تمام شود. همه‌شان باهوشند و همه‌شان جانشان را توی مشت‌هایشان گذاشته‌اند و با خودشان آورده‌اند تا پشت در خانه پروفسور. همه‌شان هرچند از طبقات فرودست نیستند اما به خوبی می‌دانند که حاکمان در حال چاپیدن پول از آن‌ها بوده و هستند و همین دلیل برای آن‌ها کفایت می‌کند تا دزد شوند. دزدهایی که اسلحه به دست می‌گیرند و در مواقع لزوم از آن استفاده می‌کنند. در چنین فضایی موسیقی حتما کارآمد است. موسیقی می‌تواند صدای تمام دشواری‌هایی باشد که این آدم‌ها از آن آمده‌اند. صدای سختی‌هایی که در ادامه زندگی‌شان با عضویت در این گروه مخفی دزدی سراغشان می‌آید. صدای لحظاتی که آن‌ها در مصاف با مرگ برای زندگی جنگیده‌اند.

ترانه «بلاچاو» صدای انقلاب است اما کارگردان «خانه کاغذی» از آن برای سریال پرطرفدارش استفاده کرده تا از همان ابتدا، حس و حال حماسی را به اثرش تزریق کند. تا به مخاطبش این نکته را القا کند که این شخصیت‌ها دزد نیستند بلکه آدم‌هایی هستند که برای آزادی و درآوردن پول‌های ملت از چنگ دولتیان فاسد در تلاش هستند. در واقع بنای کارگردان با قرار دادن این ترانه معروف، ارائه مانیفستی موسیقایی است در دفاع از آدم‌هایش و سنجاق کردن حس و حال انقلابی به آن‌ها.

فیلم خانه کاغذی

حالا ترانه ایتالیایی «bella ciao» که سال‌ها قبل برای اولین بار توسط برنج‌کاران ایتالیایی خوانده شده و در زمان جنگ جهانی دوم به عنوان نماد ضد فاشیسم تبدیل شد این روزها بیشتر به عنوان ترانه این سریال شناخته می‌شود. اولین بار تماشاگر زمانی این قطعه را در «خانه کاغذی» می‌شنود که در پایان قسمت اول، پروفسور و برادرش که ما او را به نام برلین در سریال می‌شناسیم این آهنگ را در آماده‌سازی برای دزدی می‌خوانند و همدیگر را در آغوش می‌گیرند. دفعه بعد در سکانس سرقت از ضرابخانه بانک اسپانیاست. در زمان حفاری، تیم سارقان به گل و لای می‌رسند و متوجه می‌شوند که از بتون رد شده و امکان فرار برایشان مهیا شده است. بازخوانی این ترانه در «خانه کاغذی» آن را تبدیل به نماد پیروزی در این شورش می‌کنند. جایی در سریال توکیو در مورد استفاده از این آهنگ در یکی از روایت‌های خود با دیگر همکارانش می‌گوید: «زندگی پروفسور حول محور یک ایده می‌چرخید؛ مقاومت. پدربزرگش که در ایتالیا علیه فاشیست‌ها جنگیده بود، این آهنگ را به او یاد داد و او به ما یاد داد.»

البته این تنها قطعه مشهوری نیست که سازندگان «خانه کاغذی» از آن استفاده کرده‌اند. اگر سریال را دیده باشید حتما یادتان می‌آید که شخصیت پروفسور علاقه ویژه‌ای به موسیقی کلاسیک داشت و در زمان کشیدن نقشه‌هایش گاه سراغ این موسیقی‌ها می‌رفت تا آرامش و تمرکز را در آن‌ها جستجو کند. «سمفونی شماره ۹ بتهوون» که به سمفونی صلح شهرت دارد از این دست بود. همینطور استفاده از قطعاتی چون «آوه ماریا» که آهنگی‌ست کلیسایی‌ و بنایش بر این است تا بی‌گناهی و معصومیت را نشان دهد. به اینها اضافه کنید، قطعه متفاوتی چون Fix You از Coldplay را که بعد از یکی از موفقیت‌های پروفسور و تیمش پخش و شنیده می‌شود.

سرقت پول در خانه کاغذی تمام شد!

اما تیتراژ اصلی و آغازین سریال ترانه‌ای است با عنوان «زندگی من ادامه دارد» که این قطعه هم در نوع خودش بسیار پرطرفدار شد. این آهنگ بیش از ۹۴ میلیون بار در اسپاتیفای پخش شده است. این آهنگ، ساخته شده ویژه «خانه کاغذی» است. مانل سانتی‌بان آن را آهنگسازی کرده که پیش از این آهنگسازی سریال «Locked Up» را هم به عهده داشت. او خواننده اسپانیایی «سیسیلیا کرول» را کاندید اجرای این ترانه کرد چرا که اعتقاد داشت او می‌تواند از عهده ساخت و اجرای دقیق این آهنگ بربیاید.

جالب اینجاست که کرول خواننده اسپانیایی زبان، شعر این آهنگ را به زبان انگلیسی نوشت و منبع اصلی الهام او هم، شخصیت توکیو در قسمت اول سریال بود. کرول زمانی تحت تاثیر شخصیت او قرار گرفت که پروفسور نا امید شده بود و توکیو راهی را برای خروج از آن لحظه به او پیشنهاد داد. «من می‌دانستم و احساس می‌کردم که سریال فوق العاده خواهد بود! اما هرگز انتظار آن موفقیت بزرگ و جهانی را نداشتیم! برای ما همچنان شگفت‌انگیز است!»

موسیقی فیلم خانه کاغذی در فیلیمو

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole