همه چیز درباره فیلم بی رویا
طناز طباطبایی، صابر ابر و شادی کرم رودی ستاره های این فیلم هستند
فیلم بی رویا اولین فیلم آرین وزیر دفتری است که پیش از این در فیلم کوتاه جایزههای مهمی دریافت کرده بود. او با این فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. فیلم بیرویا با نام انگلیسی Without Her «بدون او» نماینده ایران در بخش افقهای ویژه جشنواره ونیز ۲۰۲۲ بود.
خلاصه داستان فیلم بیرویا
ماجرای فیلم بی رویا مواجهه رویا با دختری بینام و نشان است، که آغازی برای اتفاقاتی عجیب در زندگی رویا و بابک است. این اثر در ژانر درام اجتماعی تولید شده و اولین فیلم بلند آرین وزیر دفتری است. فیلم بی رویا قبل از اکران لو رفت و نسخههای مختلف آن دیده شد. با اینحال فیلم برای تماشای قانونی به اکران آنلاین فیلیمو رسید و حالا در لینک زیر برای تماشای آنلاین و دانلود در دسترس است.
بازیگران و عوامل فیلم بی رویا
طناز طباطبایی، صابر ابر، شادی کرم رودی، فرانک کلانتر، مهری آل آقا، مجتبی فلاحی، نهال دشتی، میلاد یزدانی، تیام کرمانیان و با حضور افتخاری رضا داوودنژاد و مائده طهماسبی بازیگران فیلم بی رویا هستند.
نویسنده و کارگردان: آرین وزیر دفتری، تهیه کنندگان: سعید سعدی و هومن سیدی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، تدوین: مهدی سعدی، موسیقی: بامداد افشار، صداگذار: زهره علیاکبری، طراح صحنه: محسن نصراللهی، طراح لباس: الهام معین، چهرهپرداز: عظیم فراین، صدابردار: رشید دانشمند، جلوههای میدانی: آرش آقابیگ، جلوههای بصری: محسن خیرآبادی، مدیر تولید: یاسر سلیمانی، مشاور کارگردان: مرتضی فرشباف و عکاس: محمد بدرلو.
جایزه های فیلم بی رویا
طناز طباطبایی | سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن | چهلمین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۰
نظرات اولیه منتقدان درباره فیلم بی رویا آرین وزیردفتری
سید آریا قریشی
میتوان وزیردفتری را از این جنبه تحسین کرد که به سراغ گونهای رفته که در سینمای ایران تقریباً مغفول واقع شده است. فیلم بی رویا نه از نظر داستان اولیه، نه از نظر مضمون و نه از نظر جنس تصویرسازی شباهتی به مسیرهای معمول سینمای ندارد. در حالی که اکثر فیلمسازان تازهکار ما در آثار اول خود سعی میکنند جای پای خود را با یک فیلم کموبیش متعارف تثبیت کنند (اقدامی که البته منطقی هم هست) تماشای یک فیلم اول مثل «بیرؤیا» اتفاق جالبی است. از نظر اجرایی هم وزیردفتری (در برخی از قسمتهای فیلم) کنترلی از خود نشان میدهد که حاکی از تواناییهای او در مقام کارگردان است. با این وجود با فیلمی روبهرو هستیم که قدر ناببودن ایدۀ اولیۀ خود را نمیداند. در دقایق اولیه بهنظر میرسد با یک فیلم معمایی روبهروییم، برای لحظاتی با ایدههایی ظاهراً ماورایی روبهرو میشویم و از جایی به بعد فیلم به یک سایکودرام تبدیل میشود. همین سردرگمی باعث شده که بیرؤیا به یک تجربۀ شکستخورده تبدیل شود. حتی تواناییهای اجرایی وزیردفتری هم در لحظاتی باعث افزایش این سرگردانی میشود. «بیرؤیا» فیلمی است در مورد مفهوم هویت اما گاه بهنظر میرسد که خود فیلم هم دارد هویت خود را از دست میدهد.
برگزیده از فیلم بی رویا
- نورپردازی و رنگآمیزی فیلم
- ایده و مضمون متفاوت در مقیاس سینمای ایران
- سرگردانی میان الگوهای مختلف داستانی که ضربۀ اصلی را به فیلم زده است
نقد شفاهی سید احسان عمادی بر فیلم بی رویا
رضا صائمی
«آرین وزیر دفتری» در نخستین فیلم بلند خود به سراغ یک سایکودرام پیچیده میرود تا سویههای غامضی از یک اختلال روانی را به تصویر بکشد. گرچه اختلالات روانی و رفتاری از ظرفیتی دراماتیک در درون خود برخوردار است اما بازنمایی و روایت آن به زبان تصویر و در جهان سینمایی به سادگی نیست. به ویژه که در اینجا با مساله یا اختلال اسکیزوفرنی شخصیت اصلی قصه دستمایه این روایت قرار میگیرد. اساسا روان گسیختگی به واسطه مخدوش کردن واقعیت و خیال، خود پیچیده است که شاید بازنمایی آن در ادبیات داستانی و رمان راحتر از جهان و زبان سینما باشد که ماهیت بصری دارد. در «بی رویا» رویا با بازی طناز طباطبایی دچار اسکیزوفرنی است که مخاطب در نیمه دوم فیلم به آن پی میبرد. زمانی که جای دو شخصیت رویا و زیبا عوض میشود. فیلمساز ابتدا به معرفی شخصیتهای قصه و موقعیت آنها از زاویه دید رویا میپردازد تا در نیمه دوم و با تغییر زاویه دید مخاطب، وضعیت یک فرد مبتلاء به اسکیزوفرنی را به تصویر بکشد. این فرم بیانی و روایی کمک میکند تا مخاطب در ابتدا قصه و بحران آن را از زاویه دید فرد مبتلاء ببیند تا در نیمه دوم در یک آشناییزدایی شوکه کننده هویت اصلی و واقعی رویا را رمزگشایی کند. . این تمهید بیانی گرچه مخاطب را هم مثل رویا گیج و مبهوت میکند اما این سرگیچه به سردرگمی او دامن میزند. مخاطب به واسطه همین دوگانگی شاید با شخصیت رویا دچار همذات پنداری شده و همدلی میکند اما به دلیل فقدان اطلاعات به مخاطب درباره بیماری رویا، فیلم دچارعدم انسجام ناخواسته میشود.
برگزیده از فیلم بی رویا
- قصهای سایکودرام
- بازی خوب طناز طباطبایی
- فیلمبرداری ممتاز
کمال پورکاوه
آرین وزیر دفتری برای ساخت اولین فیلم بلندش به سراغ ایده جسورانه و پر ریسکی رفته، که برای ماندگاری در مناسبات پیچیده سینمای ایران، حکم راه رفتن بر روی لبه تیغ را برای او پیدا میکند. در روزهایی که اغلب سینماگران جوان برای سفت کردن جای پایشان، به سراغ سفارشی سازی، ساخت آثار کمدی و یا داستانهایی با مضمونی اجتماعی میروند، دستمایه قرار دادن نوعی روایت ذهنی با تمرکز بر مضمون هویت، شجاعتی را میطلبد که بیش از هر چیز میتواند بر دانش و شناخت او از سینما استوار باشد.
تولید اثری خلاف جریان مسلط سینمای ایران که با اتکا به داستانی ساده اما پر از جزئیات، میکوشد یک فضای مالیخولیایی از جنس استحاله هویت و شخصیت دو زن را تصویرسازی کند، جسارت و مهارتی را میطلبد که علیرغم همه ضعفهایی پیدا و پنهانش، فیلمساز را به نتیجه آبرومند و قابل دفاعی میرساند.
حضور زنی که حافظهاش را از دست داده و گذشتهاش را به یاد نمیآورد، با آن ردای بلند سیاهش (که بیش از هر چیز الهه مرگ در فیلم مشهور برگمان را به یاد میآورد) در وسط زندگی آرام یک زن و شوهر جوان و بازی با عناصر کوچکی چون: عینک، پیانو، ماجرای پاسپورت، خسوف، زبان دانمارکی و… که در نیمه دوم فیلم صورتی واژگونه و غیر منتظره پیدا میکنند، همه و همه چنان تاثیری را بر تماشاگر میگذارد که ترس و وحشت از دست دادن هویت فردی، به یاد نیاوردن گذشته و یا تلاش برای فراموش کردن انسانها و اتفاقاتی که در گذشته ما حضور دارند، فضای هولناک و رعبآوری را بوجود میآورد که به راحتی میتواند ما را هم همپای با کاراکتر اصلی فیلم دچار سردرگمی کند.
طبیعی است که نوع مواجهه با این اثر آرین وزیر دفتری، متفاوت از روبرو شدن با آثار سرراست و داستانگویی است که تنها چیزی که از مخاطبانشان طلب میکنند پیگیری خط روایی قصه است. در اینجا چیزی که مهم جلوه میکند فضاسازی خاصی است که بتواند در خدمت مضمون اصلی اثر باشد و خوشبختانه تا حد زیادی نیز کارگردان در این زمینه خودش را موفق نشان میدهد. جملهای از لوییس بونوئل (کارگردان مشهور فیلم سگ آندلسی) در کتاب 《 با آخرین نفسهایم》 را به یاد میآورم که در باب اهمیت حافظه و گذشته انسان میگوید: «آدم تا حافظهاش، گیریم فقط بخشی از حافظهاش را از دست ندهد، نمیفهمد که آنچه سرتاسر زندگی را میسازد حافظه است. زندگی بدون حافظه زندگی نیست»
برگزیده از فیلم بی رویا
- کارگردانی و میزانسنهای پخته آرین وزیر دفتری
- بازی متناسب طناز طباطبایی
- فیلمبرداری متوازن علیرضا برازنده
علی نعیمی
بی رویا به جهت ساختار روایی متفاوت در سینمای ایران یک تجربه جدید به حساب میآید که از طرف یک کارگردان جوان و شجاع میتوان انتظار داشت. روایتهای تو در تو و مسخ کننده با بازیهای روان و یکدست و موضوعی که تا انتها میتواند مخاطب را همراه خودش بکشاند. فیلم اگرچه در یک سوم ابتدایی موتورش دیر روشن میشود ولی در نیمه پایانی فیلم هیجان کشف رخدادهای درون قصه مخاطب را مجاب میکند که تا انتها سرنوشت شخصیتهای اصلی قصه را دنبال کند. همین که آرین وزیردفتری شجاعانه دل به جاده روایتی متفاوت زده است و دست از کلیشههای مرسوم در سینمای ایران کشیده است نشان دهنده این است که میتوان به آینده حضور او در سینما امیدوار بود.
برگزیده از فیلم بی رویا
- بازیهای خوب بازیگران از جمله طناز طباطبایی و شادی کرمرودی
- گرهها و نخ تسبیح داستان در ایجاد پیرنگ اصلی داستان
- کارگردانی دقیق و حساب شده و در خدمت فیلمنامه
حرفهای عوامل فیلم بیرویا در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰
آرین وزیر دفتری، کارگردان: من از قبل فیلمنامه را نوشته بودم و در ابتدا با آقای سعدی درباره آن صحبت کردیم. بعد از سریال «قورباغه» آقای سیدی فیلمنامه را خواندن و بسیار حمایت کردند. نکات مفیدی را به من گفتند و اگر ضعفی باشد در نوشتن من است. ابایی ندارم که بگویم از فیلمها و کتابهای زیادی برای ساخت فیلم الهام گرفتم. از فیلم آقای برگمان و بچه روزماری و … برای ساخت این اثر الهام گرفتم.
هومن سیدی، تهیهکننده: من تاثیری در فیلمنامه نداشتم و خودم را تهیهکننده نمیدانم و برنامهای هم برای آن ندارم. من قصد داشتم آرین فیلمش را بسازد و تلاش کردم مزاحمتی برای آن ایجاد نکنم تا کارش را انجام دهد. تهیهکننده اصلی کار سعدی است و تمام زحمات روی دوش او و آرین بود. اگر قرار است تهیهکننده باشم نمیخواهم خیلی وارد حیطه ذهنی کارگردان باشم. این فیلم را خودم خیلی دوست داشتم. برای اکران عمومی فیلم نیاز است که با وزارت ارشاد صحبت کنیم چون چنین پایانی به فیلم لطمه میزند. من از آرین وزیر دفتری فیلم کوتاه دیده بودم و انگیزه اصلیام کمک به این بود که اثر ساخته شود.
همه چیز درباره جشنواره فجر ۱۴۰۰
طناز طباطبایی: من نقش بیمار اسکیزوفرنی را بازی نمیکنم. این کپشن در پایان کار به دلیل گرفتن پروانه نمایش و اکران آن در فجر اضافه شد. اما مفهومی که ما به آن میپرداختیم مسئله تغییر هویت بود البته باید بگویم کار لایههای روانشناختی نیز دارد. این تجربه برایم بسیار لذتبخش بود. کپشن نهایی در عبور از مسیر پر پبچ و خم اخذ فیلمنامه اضافه شده اما درباره خود فیلم موضوعیت ندارد و ما بین انتخاب حضور در جشنواره و اضافه کردن کپشن موضوع دوم را انتخاب کردیم و خود فیلم درباره موضوع اسکیزوفرنی نیست.
شادی کرمرودی: من از مرحله طرح در جریان کار بودم و از ابتدا قرار بود نقش زیبا را بازی کنم. من در این فیلم ۳ نقش را بازی میکنم و چالش برانگیزترین فیلمی بود که در آن حضور داشتم.
گفتوگو با آرین وزیردفتری در جشنواره ونیز ۲۰۲۲
آرین وزیردفتری که اولین فیلم بلند سینماییاش با عنوان «بیرویا» (Without Her) که حقوق پخش آن توسط کمپانی بینالمللی «پیکچر تری» واقع در برلین خریداری شده و در بخش «Horizons Extra» جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمده است، با جشنوارههای بینالمللی بیگانه نیست. او عضوی از برنامه «استعدادهای برلینال» (Berlinale Talent Campus) بود و با فیلمهای کوتاهش به جشنوارههای متعددی شامل کن، بوسان و بروکسل رفته بود.
وزیردفتری میگوید: «من به عنوان یک فیلمساز خودآموخته شروع کردم و سالها بعد بود که رفتن به مدرسه فیلمسازی را هم تجربه کردم. تجربههای بینالمللی من واقعا کمک کردند که بتوانم با فضای حرفهایتر جهانی آشنا شوم و از اوضاع و احوال جشنوارههای سینمایی سر دربیاورم و اینکه فیلمها چطور انتخاب و پخش میشوند. فیلمها و فیلمسازان زیادی در سراسر جهان هستند. پس میدانم که اگر بخواهم در سطح جهانی موفق باشم، باید حرف واقعا خاصی برای فیلم ساختن داشته باشم. این تجربهها مرا سرسختتر کردند.» «بیرویا» که با دوربین آری الکسا مینی گرفته شده است، مبتکرانه ژانرهای سینمایی را در هم آمیخته و خصیصههای هیچکاکی را با موتیف همزاد ترکیب کرده است که یکی از ایدههای اصلی آثار برایان دی پالما به شمار میرود؛ و همه اینها به رنگ و بوی سینمای واقعگرای اجتماعی ایران آغشته شده که در گذر زمان به یک ویژگی آثار سینمایی ایران بدل شده است.
جشنواره ونیز ۲۰۲۲؛ فهرست فیلم ها و حاشیه ها
وزیردفتری از کلیشههای احاطهکننده سینمای ایران باخبر است: «ما فیلمسازان فوقالعاده زیادی داریم که در ساخت درامهای واقعگرای اجتماعی تخصص دارند. تماشاگران و بازار سینمای ما هم به آن عادت کردهاند؛ اما فیلمسازان جوان به دیگر سبکهای سینمایی هم علاقه دارند. به عنوان مثال، من در میان انبوهی از نسخههای دیویدی آثار سینمایی بزرگ شدم و بعدش در دبیرستان، گروهی خوره و شیفته فیلم داشتیم. ما حسابی درگیر آثار مارتین اسکورسیزی، رومن پولانسکی، اینگمار برگمان و فدریکو فلینی بودیم که تاثیر شگرفی بر من گذاشت. از این رو تلاش میکنم فیلمهایی بسازم که میراث سینمای ایران را با فیلمهای غربیای پیوند بدهند که من با تماشای آنها بزرگ شدم. حالا باید بگویم که برای ساخت «بیرویا» من آثاری چون «بچه رزمری»، «جاده مالهالند» و «پرسونا» را در ذهن داشتم اما اثری مثل «شاید وقتی دیگر» از بهرام بیضایی بزرگ هم در ذهنم بوده است.» این فیلمساز جوان ایرانی در ادامه میافزاید: «احساس میکنم شاید بتوانم عضوی از نسل جدیدی باشم که فیلمی میسازد که میکوشد جنبه دیگری را بیازماید و رویکردی تجربی در خصوص روایت دارد. انجام این کار به صورت بومی و بینالمللی دشوار است اما امیدوارم عرضه جهانی فیلمهای ما به اثبات این امر کمک کند که کاوش در جنبههای جدیدی از سینمای ایران ارزشش را دارد و به این طریق، این رویکردهای تازه در سینمای ایران هم به جهانیان معرفی شوند.»
«بیرویا» از زاویه دیدی زنانه روایت شده است. سالها مردان در سینما به جای زنها سخن میگفتند و فیلمها اغلب فانتزیای درباره زنانگی بودند که با نگاه خیره مردان سروشکل گرفته بودند تا تصویری واقعگرایانه از شخصیتهای زن. حالا این سوال مطرح میشود که وزیردفتری چطور مطمئن شد که شخصیت رویا در فیلمش – که سختیهایش بیشتر در جنسیت او ریشه دارند – شخصیتی حقیقی و واقعا زنانه است؟ «واقعا کوشیدم زمان نگارش فیلمنامه، تجربههای زنان دور و برم را جمعآوری کنم. حرفهای زنانی را شنیدم که سعی کرده بودند مهاجرت کنند و بعدش دچار بحران هویت شدند یا کسانی که مجبور شده بودند قید برخی برنامههای دیگرشان را بزنند. علاوه بر این، تلاش کردم تا جای ممکن بازخوردهای زنان بیشتری را درباره فیلمنامه بگیرم. میدانم که تماشای «بیرویا» میتواند بر پایه جنسیت تماشاگر به تجربهای کاملا متفاوت بدل شود. نگاه مردانه اغلب پیرنگ فیلم را عینی میبیند و مثل یک پازل و معما آن را حل میکند؛ اما برای زنان بیشتر حکم یک تجربه روایی را دارد. آنها واقعا با رویا همذاتپنداری میکنند چون تجربههای مشترکی دارند.»
وزیردفتری گفتوگوهای همهجانبهای با دو بازیگر زن اصلی فیلمش، طناز طباطبایی و شادی کرمرودی، داشت و شخصیتهای آنها را با همکاری خودشان ساخت که نیازمند ساعتها تمرین بود. البته او از اعتماد بازیگرانش برخوردار بود که در این باره چنین توضیح میدهد: «اگر به آنها میگفتم که این بازی یا رفتار جواب نمیدهد، آنها میپذیرفتند و آن را تغییر میدادند. باور دارم که جو پشت صحنه بهنوعی به فیلم نهایی راه پیدا کرد. (کارگردان لبخندی میزند و ادامه میدهد) بازیگرانم کاملا آماده بودند. مثل یک ایفای نقش معمولی نبود. همه ما توافق کرده بودیم که تمام توانمان را برای این فیلم بگذاریم و این کار را هم کردیم.»
پوستر و تیزر فیلم بی رویا (بدون او)
عکسهای فوتوکال فیلم بی رویا در جشنواره ونیز ۲۰۲۲
خیلی مزخرف.خیلی چرت.ب سبک فیلمهای ترکیه ای،طرف شوهرداره ولی دوست پسرم داره.اصن خودتون فهمیدید چی ساختین؟
حالم بهم خورد از این فیلم روانی شدیم ،خاک بری این فیلمنامه
۲ ساعت روان خانواده رو بهم ریخت تا ۲ روز گیج بودیم ،واقعا از خانم طباطبایی بعید بود که این نقشو پذیرفتن
شاهکار سینمای ایران بود لطفا عمیق تر به فیلم ها نگاه کنید و بعد از تماشای فیلم اگر متوجه منظور نشدید نقد هارو بخونید.تو یک کلام شاهکار سینمای ایران و تو کل تاریخ سینمای ایران تک بود
عالی بود…. ایران کمبود فیلم های غیر کمدی و نوین داره
از ابتدا. موفق نشدم فیلم را ببینم. ولی از جایی که هانیه توی بیمارستان بود فیلم را دنبال کردم. واقعا گیج شدم، هر لحظه یه سکانس عجیب تر از قبلی، در نهایت نتونستم بخوابم و الان ساعت سه و نیم صبح توی اینترنت سرچ کردم ببینم چی به چیه؟؟؟؟ واقعا سردرد گرفتم، بخصوص که آرامش صابر ابر. توی همه نقش هاشون. عصبیم میکنه،
چرت ترین ،بی معنی ترین و غیر باور ترین فیلمی که در تمام عمرم دیدم ،برای هومن سیدی متاسفم که این فیلم و تهیه کردو اینکه نمیدونم منظور کارگردان از این فیلم چه بود
فقط اینو میگم که در آخر فیلم فکر کردم روانیم
مزخرف ترین فیلم بی سر و ته دنیا …حیف چشمام
[…] داستان بی معنی و پایان باز منسوخ بشه آخه این رویا اگه مریض روانی بود باید بعد از آشنایی با زوج جوان و داستان شون خودش همذات پنداری می کرد نه از قبلش درباره مهاجرت و عمل چشم زندگی کنه بعد آشنا بشه با طرف . […]
لعنت به خودم که به فیلم های ایرانی احمیت ندم و[…] تمام ذهنم رو به هم رخت کل فیلم های ایرانی بی معنا مفهوم تنها۱۰درصد فیلم های ایران خوبه همه فیلم های ایرانی ناقص وبی معنی تمام میشن برای که به خودم وکسی بی احترامی نکنم کلان دیگه سمت فیلم ایرانی نمیرم وای خدا چقدر عصبیم کردن اوف
باسلام،واقعا” میخوام بیینم کارگردان خودش هم فهمید داستان چی بوده؟ چون اگر یک فیلم بوده که از نگاه یک زن با مشکلات حافظه و روانی هست. چرا زمانی که رویا رو در آخر فیلم به کلانتری میفرستن شوهرش میگه خیلی حافظه خوبی داره زنم!!! بعدش در آخر باصحنه پایانی کلا” کارگردان خودش و تماشاچیان رو غرق میکنه و فهمیدیم خود کارگردان هم نفهمید درپایان چی بگه و اگر منظورش این بوده دنیا رو از دید یک زنی نشون بده که حافظش پاک شده خیلی خیلی بد نشون داده و کلی گره توی کار انداخته که خودش هم گیج شده!!!من تعجب میکنم که آقای سیدی اول این فیلمنامه رومطالعه کرد نتونست گره های کور رو باز کنه؟!! درآخر فیلمی بود که همه گیج شدن و پشیمان ازدیدنش و فقط بازی طناز طباطبائی خوب بود ولی ای کاش هنرمندانی مثل طباطبائی و صابرابر در این فیلمهای بی معنی و بی مفهوم بازی نکنن وخودشون رو کوچیک نکنن
در کنار بازی درخشان خانم طباطبایی و بازی خیلی ضعیف خانم کرم وردی بخصوص در قسمتهای اول فیلم متاسفانه فیلم از نظر من و اهل خانواده میتواند نمده ۳۰ از ۱۰۰ بگیرد چون در برخی صحنه ها احساس میگردد که به شعور بیننده توهین میشود
هیچ ارتباط منطقی در فیلم بین افراد موجود نمی باشد و گاها صحنه های فیلم هم غیر منطقی کنار هم چیده شده اگر رویا مشکل و بیماری دارد صحنه آخر فیلم چه مفهومی دارد ؟؟
در صحنه ورود به جشن تولد یاد فیلم ( بازی) مایکل داگلاس افتادم و ای کاش به آن سمت میرفت ولی فیلم آنقدر در بازگویی حوادث ضعیف عمل کرده که گویا ۱۰ صحنه گمراه کننده کنار هم گذارده شده تا فیلم ساخته شود.
خیلی خوب بازی کرده بودن، اما بی نهایت موضوع گنگ پیش میرفت و گنگ هم تموم شد، من اخرش برداشت جهان موازی رو کردم. بنظرم اومد در جهان موازی رویا در یه زندگی دیگه ای بوده
تمام مدت منتظر بودم ببینم جریان چیه و در نهایت هم متوجه نشدم.واقعا چرا فیلما اینجوری شدن؟
میان این همه سوژه تکراری در سینمای ایران
کارگردان این فیلم شهامت داشته که فیلم در فضای متفاوت بسازه
من از این فیلم حس کم رنگی از جزیره شاتر نولان گرفتم
به کارگران تبریک میگم بخاطر نگاه متفاوتش
با سلام .
خواستم بگم کارگردان ها جدیدا دارن فیلم هایی میسازن که بیشتر به درد یه گرو خاصی از جامعه میخوره ،مثل : منقدکننده ها یا نقد کننده ها ، کارگردان های دیگه ، با منطق های خاص
باید فیلم ساخته بشه که تمام مردم جامعه لذت ببرن نه این که نتونیم مفهوم کاملی از فیلم نداشته باشن .
داستان های زیبا برای ساختن فیلم بسیاررر هست
خواهشا چیزی بسازید که بعد تموم شدن فیلم ، از داستان فیلم لذت ببره
ممنون
خداییش خیلی فیلم مزخرف و بی معنی بود واقعا حیف وقت که برای دیدنش گذاشتیم
خداییش اعصابم خورد شد آخر فیلم فکر کردم مشکل روحی و دیوانگی دارم ، حیف وقت و برق و چشم ، اینا زیر پوستی میخوان مردم را روانی کنند
من دیشب این فیلم و دیدم. آخرش و اصلا متوجه نشدم. بیننده توی یه فضای پر از سوال رها میشه و فیلم تموم میشه. شاید درک بالایی میخواد که من نداشتم 🙂
خداوکیلی خوده سناریست هم فهمید داشتان فیلم چی بود . حیف وقتی که واسه دیدن این فیلم بی هویت گذاشتیم ،حیف .
سلام، پس از اینکه با خانواده جدید همسر و فرزند جدید خود آشنا شد تنها با یک آزمایش DNA ساده میتوانست متوجه شود که واقعاً اهل این خانواده است یا خیر
شاید اگر این داستان و هویت سازیهای انجام شده برای فرار از ۲۰ میلیارد بدهی بود داستان معقولتر بود.
سادهتر بخوام بگم از نویسنده میخوام یکم به آزمایش DNA هم توجه کنه بعد به اثر خودش نگاه کنه ببینه خودش با خودش چند چنده