«آواز قو»، فیلمی علمی تخیلی آمریکایی به کارگردانی و نویسندگی بنجامین کلیری و تهیه کنندگی ماهرشالا علی، محصول سال ۲۰۲۱ میلادی است. در این مطلب سعی کردیم نگاهی به نظر منتقدان داشته باشیم و یک گفت و گوی خواندنی با ماهرشالا علی را برای درک بهتر و تماشای فیلم منتشر کنیم.
زمان فیلم آواز قو در آیندهای نه چندان دور رخ میدهد؛ علی، پرترهای از پدر و همسری مهربان را به تصویر میکشد که بیماری لاعلاجی دارد اما همچنان در جستوجوی راهحلی است تا خوادهاش کمترین آسیب را ببیند. فیلمبرداری فیلم در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ در ونکوور کانادا آغاز شد و در ۶ فوریه ۲۰۲۱ به پایان رسید. این فیلم در ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱ منتشرشده و در سایت IMDB نمره ۶.۷ را دریافت کرده است. در فیلم آواز قو بازیگرای چون ماهارشالا علی، نائومی هریس، گلن کلوز و آکوافینا به ایفای نقش پراختهاند.
خلاصه داستان فیلم آواز قو
در آیندهای نزدیک، کامرون ترنر (ماهرشالا علی که شوهر و پدری عاشق است، به بیماری لاعلاجی مبتلا شده است و به زودی میمیرد. او توسط پزشکش (گلن کلوز) راه حلی جایگزین برای محافظت از خانوادهاش پیدا می کند تا از آنها در برابر غم و اندوه محافظت کند. هرچند این راه حل تبعات بسیاری برای خودش به همراه دارد و او را در برههای دچار شک و تردید میکند. زمانی که کم کم در حال دست وپنجه نرم کردن با این تغییرات است، بیشتر از آنچه تصورش را میکند، درباره زندگی و عشق یاد میآموزد.
نظر منتقدان درباره فیلم آواز قو
وب سایت کالیدر
استیو وینتراب | فیلم علمی تخیلی آواز قو ساخته بنجامین کلیری با بازی ماهرشالا علی، به تازگی به نمایش درآمده است و قصه آن در آیندهای نزدیک رخ میدهد که پیشرفتهای تکنولوژیک قابل توجهی در آن اتفاق افتاده است. از جمله این که یک پزشک(گلن کلز)با استفاده از فناوری شبیه سازی، برای فردی که در حال مرگ است این امکان را فراهم میکند که تمام خاطرات خود را به ساختهای شبیه سازی شده منتقل کند که به جای او به زندگی ادامه دهد. کامرون(ماهرشالا علی) برای حمایت از همسر و فرزندش تن به این فداکاری میدهد و خود را در شرایط پیچیدهای قرار میدهد که نه راه گریز دارد و نه راهی برای ماندن. این فیلم به گونه ای نشان میدهد که برای ساختن یک زندگی شادتر برای افرادی که دوستشان داریم حاضر به چه نوع فداکاریهایی هستیم. این فیلم همچنین اولین حضور ماهرشالا علی به عنوان تهیه کننده است.
بنا بر نظر الیزابت کوبلر راس: ۵ مرحله مواجهه با مرگِ قطعی و حتمی عبارتند از: انکار، خشم، چانه زنی و سپس زمانی که مشخص میشود چانه زنی بیهوده است، افسردگی و در نهایت پذیرش. «آواز قو» نشانمیدهد که فناوری میتواند به فردی که در حال مرگ است چیزی برای چانه زدن و چانهزنی بدهد
وب سایت کامپلکس
یورال گرت | حتی تصور این واقعیت که ماهرشالا علی علیرغم حضور در فیلمهای پرفروشی مانند مورد عجیب بنجامین باتن، بازیهای گرسنگی، آلیتا: فرشته نبرد، مهتاب، کتاب سبز و تعدادی دیگر، در کنار نقشهای تلویزیونی در ۴۴۰۰، خانه پوشالی و کارآگاه واقع، تا فیلم آواز قو هرگز نقش اصلی پروژهای را بازی نکرده بود، دشوار است. ماهرشالا علی در نقش کامرون، پدری که به بیماری لاعلاجی مبتلا شده و امکان بهبودی برایش فراهم نیست و از طرفی این فرصت و امکان را دارد که با ایجاد نسخه شبیه سازی شده از خودش برای همسرش آرامش و آسایش فراهم کند، حضوری چشمگیر دارد. «آواز قو» به نویسندکی و کارگردانی بنجامین کلیری و با بازی ماهرشالا علی، گلن کلوز و آکوافینا و نائومی هریس یکی از آن فیلمهای ساده و بی ادعایی است که دیدنش را پیشنهاد میکنم.
وب سایت راجر ایبرت
نِل مینو | بنا بر نظر الیزابت کوبلر راس: پنج مرحله مواجهه با مرگِ قطعی و حتمی عبارتند از: انکار، خشم، چانه زنی و سپس زمانی که مشخص میشود چانه زنی بیهوده است، افسردگی و در نهایت پذیرش. «آواز قو» نشانمیدهد که فناوری میتواند به فردی که در حال مرگ است چیزی برای چانه زدن و چانهزنی بدهد.
گزیدهای از یک نقد بلند بر فیلم آواز قو
سایت نیتامز
نیکلاس راپولد | شبیه سازی چنان چشم انداز مغشوش، آشفته و عجیب و غریبی با خود به همراه دارد که به طور طبیعی با خود ماجراجوییهای شوم و گمراه کننده (و گاهی اوقات نمایشی خنده دار و کمدی) به همراه دارد. اما آواز قو، یک درام علمی-تخیلی به نویسندگی و کارگردانی بنجامین کلیری است، داستانی است در مورد بررسی پیامدهای وجودی و عملی و پذیرش مسئولیتهای سنگین که عواقب گرانی را هم با خود به دنبال دارند.
کامرون (ماهرشالا علی) یک طراح گرافیک بیمار است که عمر زیادی پیش و رو ندارد. او که از رها کردن همسرش پاپی (نائومی هریس) و پسر خردسالشان در رنج و عذاب است، مخفیانه برنامهای را پیش میبرد که با استفاده از برنامه شبیه سازی به کمک دکتر اسکات (گلن کلوز) یک کپی از خودش را به وجود بیاورد که از نظر فیزیکی(البته فیزیکی سالم)، خاطرات، تفکرات و اندیشه هایش با او یکسان است.آیا او نقش کامرون را در زندگی اش به سادگی و بی دردسر میتواند ایفا کند؟ آیا خانوادهاش متوجه این موضوع میشوند؟ و آیا کامرون بعدتر با این مساله دچار مشکلی نمیشود؟ دانشمند دلسوز اما سرسخت فیلم(گلن کلوز) به کامرون اطمینان میدهد که برنامههای شبیه سازی به زودی در آینده بسیار رایج خواهد شد. ما از طریق ترکیبی از جزئیات پیش پا افتاده و جزئیات «آینه سیاه»، به پارامترهای علمی-تخیلی آن دوره زمانی پی میبریم: اتومبیلهای بدون راننده بسیار فراگیر و عادیاند، آدم ماشینیهای سخنگو، میانوعدههایی را در قطار سرو میکنند و لنزهای تماسی میتوانند آنچه را که میبینید ضبط و ارسال کنند.
سکانسهای تاثیرگذاری از این فیلم ما را به این باور میرساند که هر دوی این مردان به یک اندازه زندهاند و بار سنگین این موقعیت دشوار و عجیب را به دوش میکشند.این فیلم یک درام مینیاتوریستی در مورد حرکت رو به جلو و متوقف نشدن است
داستان بنجامین کلیری ما را در مراحل مختلف زندگی کامرون همراه میکند و احساسات و رنجی که میبرد را به خوبی لمس می کنیم. کامرون با دوپلگانگر جدیدش (یک کلمه آلمانی است. داپل که در آلمانی یعنی جفت. و گَنگِر به معنایِ کسی که راه میرود. در اصل داپلگَنگِر، یعنی جفتِ همراه یا به قول ما، همزاد. این مفهوم در سالهای ۱۵۰۰ در آلمان ایجاد شد. بر مبنای این اسطوره که همه ما یک داپلگَنگِر یا همزاد داریم) که به طور موقت جک نام دارد – ملاقات میکند و خاطرات خود را در ذهن او بارگذاری میکند. او بعد از ملاقات با کیت (آکوافینا) که مدتی قبل شبیه سازی شده است به حساس آرامش بیشتری دست مییابد. نگاهی اجمالی به زندگی خانوادگی کامرون و فشارهای آن و همچنین فلش بک به دیدار زیبای او با پاپی، نشان میدهد که چگونه اندوه، باور و عشق ممکن است با امکانات جدید تکنولوژیک شکلهای ناآشنا و غریبی به خود بگیرند.
بازی در مقابل یک کپی دیجیتالی از خود شاید دیگر ارزش اظهارنظر نداشته باشد اما از طرفی کامرون و جک و بده بستانهای جالبی که میان آنها در جریان است، مطالعهای جذاب در ظریفترین تغییرات آن ها در انرژی و احساساتشان به وجود آورده است. هنگامی که کامرون برای اولین بار با نسخه شبیه سازی خود ملاقات میکند، ترس، کنجکاوی و نگرانی در چهرهاش آشکار میشود، اما در نهایت به سمت و سوی ابراز همدردی نسبت به مردی که جایگزین او خواهد شد سوق پیدا می کند.
سکانسهای تاثیرگذاری از این فیلم ما را به این باور میرساند که هر دوی این مردان به یک اندازه زندهاند و بار سنگین این موقعیت دشوار و عجیب را به دوش میکشند.این فیلم یک درام مینیاتوریستی در مورد حرکت رو به جلو و متوقف نشدن است. هرزمان که مشکلی پیش میآید، کمتر نگران آسیبها و مشکلات روانشناختی بسیار زیاد زندگی کامرون در جهانی دیستوپیایی میشویم , و شاید بیشتر نگران وضعیت معلق و سرگردانی روانی او هستیم. شاید بیشتر از هر فیلم دیگری این فیلم در مورد صادق بودن با خویشتن است.
امتیازهای سایتهای سینمایی به فیلم آوازقو
- میانگین امتیاز کاربران در سایت آیامدیبی به فیلم آواز قو: ۶.۷ از ۱۰
- میانگین رضایت فیلم آواز قو بر اساس نظر منتقدان سایت متاکریتیک: ۶۹ درصد نظر براساس نظر ۲۰ منتقد
- میانگین رضایت فیلم آواز قو بر اساس نظر کاربران سایت متاکریتیک: ۷.۶ از ۱۰
- میانگین رضایت فیلم آواز قو بر اساس نظر منتقدان سایت راتن تومیتوز: ۷۷ درصد براساس نظر ۷۰ منتقد
مصاحبه با ماهرشالا علی بازیگر نقش اصلی فیلم
رشد فناوری ما را از خیلی چیزها دور کرد
- با توجه به اینکه «آواز قو»، اولین فیلم بلند بنجامین کلیری نیز به حساب میآید، آیا زمانی که تصمیم گرفتید در این فیلم نقش اصلی را ایفا کنید را به یاد میآورید؟
اولا داستان بسیار گیرا بود. وقتی سناریو را می خواندم تحت تاثیر قرار گرفتم. به نوعی صدای شخصیت اصلی را در ذهنم می شنیدم و کم کم شروع به احساس کردن و درک کردنش کردم. انگار کامرون واقعا داشت با من صحبت میکرد. من احساس بی نظیری را تجربه کردم و باید بگویم پیشتر چنین داستان گیرایی را نخوانده بودم و نشنیده بودم بنابراین وقتی با بن صحبت کردم و با دیدن فیلم کوتاه او stutterer متوجه شدم که او پتانسیلهای فراوانی به عنوان یک فلیمساز آینده دار دارد. و همین که با او صحبت کردم و مدتی را با او سپری کردم، متوجه شدم که او پذیرای هر پیشنهادی هست و انعطاف لازم برای گفت و گو و ایجاد تغییرات را دارد. در یک نقطه خاص، من حتی به این فکر نمیکردم که او چند فیلم ساخته است. اما آنچه شما میگویید واقعاً درست است که گاهی وقتی با فیلمسازان فیلم اولی کار میکنی ممکن است جریان خوب پیش نرود. اما بن شگفت انگیز بود و من بسیار خوشحالم که در این مسیر همراه او بودم.
من احساس بی نظیری را تجربه کردم و باید بگویم پیشتر چنین داستان گیرایی را نخوانده بودم و نشنیده بودم بنابراین وقتی با بن صحبت کردم و با دیدن فیلم کوتاه او stutterer متوجه شدم که او پتانسیلهای فراوانی به عنوان یک فلیمساز آینده دار دارد
- آیا قسمت هایی که تکنولوی پیشرفته فیلم را به رخ میکشد شما را تحت تاثیر قرار داد و کدام بخش آن برای شما جالب بود؟
خب، واقعاً فناوری زیادی در فیلم وجود ندارد، حتی استفاده از تلفن و غیره. بنابراین، اگر واقعاً به فیلم توجه کنید، به ندرت چیزی غیر از هدفون روی گوشم داشتم. چیزی که به نوعی جالب بود، اولین لحظه فیلم بود. یک ربات کوچک از من پرسید که سفارش من چیست و من سفارشم را ثبت کردم. صادقانه بگویم که من خیلی درگیر فناوری نبودم. ماشینی که ساختند و در فیلم میبینیم بسیار جالب بود، اما مطمئناً بعداً آن را در VFX ارتقا دادند. اما فقط دیدن برخی از چیزهایی که آنها ساخته بودند، از جمله آزمایشگاه بسیار جذاب بود و کار کردن و بودن در آن فضا برای من بسیار زیبا بود. فکر میکنم، مخاطب میتواند همه این ها را در فیلم ببیند. فناوری در جهان، آنقدر طبیعی به نظر میرسد که واقعاً متوجه چیزهای زیادی نمیشوید.
- صحنهای وجود دارد که در آن همسرتان پاپی با بازی نائومی هریس، وقتی متوجه میشود که سلیقه او و کامرون چقدر شبیه است، بسیار هیجان زده به نظر میرسد. میبینیم که او یک صفحه موسیقی ج دیلاز دنات را بیرون میآورد. همه ما میدانیم که شما اعتبار جدی هیپ هاپ زیرزمینی هستید. آن پروژه موسیقی که در کنفرانس خبری «کتاب سبز » به آن اشاره کردید چگونه پیش میرود؟
من مدتی است که در حال تولید و ساخت بیتها (ضرب و ریتم) هستم. من پروژهای را با یک هنرمند داشتم که بیتهای آن را من تولید میکردم. و بنابراین، امیدوارم ظرف هشت تا ۱۲ ماه آینده، چیزی را که من تولید کردم، به بازار عرضه کنیم.
- آیا اخیراً قطعهای در سبک هیپ هاپ شنیدهاید که از نظر موسیقایی توجه شما را جلب کرده باشد؟
اوه، من عاشق کارهای مچ هامی ام ، تمام هنرمندانی که آلکمیست با آن ها کار می کند، از جمله دی جی ماگز هستم. من عاشق تهیه کنندگان بزرگ هستم. من عاشق ام سی، راک مارسیانو هستم. کاری که گریزلدا انجام داده فوقالعاده است، دنبال کردن آنها از سالهای ۲۰۱۴، ۲۰۱۵، و دیدن اینکه آنها به چه چیزی تبدیل شدهاند، سرمست کننده است. نیوی بلو… در واقع در حال حاضر دوره خوبی برای هیپ هاپ است، زیرا، بدیهی است که شما این هنرمندان تجاری بزرگ را دارید و میبینید که جی کول و همه این افراد در یک سطح تبلیغاتی وسیع توانسته اند کارشان را به خوبی انجام دهند. اما در واقع احساس میکنم بازتابهای واقعی دوران طلایی هیپهاپ به درستی در حال حاضر در حال آشکار شدن است. بنابراین، بله، چیزهای زیادی وجود دارد که از آنها لذت می برم و قدردان آنها هستم.