مهران غفوریان یکی از دوست داشتنیترین شخصیتهای کمدی یکی دو دهه اخیر است. شاید این اواخر در سینما فیلمهای درجه یکی حضور پیدا نکرده و از یک جایی به بعد به بازی در هر کمدی سطح پایینی هم تن داده اما در کارنامه بازیگریاش چند نقطه مهم و اثرگذار وجود دارد که باعث شده به عنوان یک کمدین و البته این اواخر، بازیگر نقشهای جدی، برایمان اهمیت ویژهای داشته باشد. همزمان با پخش قسمت اول نیسان آبی همه نگران حال او در بیمارستان بودیم و حالا که دوران بهبود را از سر میگذراند، به بهانه انتشار قسمت دوم این سریال، سراغ کارنامهاش رفتهایم تا ببینیم علت این همه محبوبیت او نزد مخاطبان چیست.
عمو تَپَر
۱. مهران غفوریان را از برنامه ۳۹ و حرف تو حرف میشناسیم اما اولین بار آنچه باعث شد بیشتر به دلمان بنشیند و در ذهنمان ماندگار شود بازی او در نقش عمو تپر در سریال این چند نفر، بود. این سریال سال ۱۳۷۸ روی آنتن رفت و داستان زندگی چهار برادر به نام هژیر بود. غفوریان در کنار بیژن بنفشهخواه، رضا شفیعیجم و ارژنگ امیرفضلی نقش یکی از هژیرها را داشت اما شهرتش به واسطه نقش هژیر نبود. از اواسط پخش سریال، شخصیت جدیدی به نام عموخسرو به آنها اضافه شد که نقش او را هم غفوریان بازی میکرد. پیرمردی که سخت راه میرفت و دستهایش میلرزید و موقع حرف زدن از تکه کلامهایی مثل تَپَر و تیر تَپَر استفاده میکرد. آنقدر بامزه بود که آن زمان لحن صحبت کردن و تکه کلامهایش تقلید میشد.
پیرپکاجکی
۲. اوج شهرت مهران غفوریان سال ۱۳۸۰ در زیر آسمان شهر اتفاق افتاد. درست است که در این سریال شخصیت خشایار در مرکز توجهها قرار داشت اما بخش مهمی از جذابیت سریال در هر اپیزود روی دوش شخصیت بهروز پیرپکاجکی بود. شخصیتی که زوج جالبی با نصرالله رادش تشکیل داده بود و خرابکاریها و دروغها و لاف زدنها و اشتباههای مداومش جذابیت هر قسمت را بالا میبرد. این شخصیت آنقدر مورد توجه قرار گرفته بود که بعد از مدتی اگر کسی در بیان واقعیت اغراق می کرد یا ادعایی بی مورد به زبان می آورد، بهش میگفتند بهروز پیرپکاجکی. غفوریان در این سریال به عنوان کارگردان هم موفق ظاهر شد و به طور کلی میتوان «زیر آسمان شهر» را مهمترین اثر غفوریان چه به عنوان کارگردان و چه بازیگر به حساب آورد؛ سریالی که آن زمان به شدت پرمخاطب بود و همین حالا هم در ذهن اکثر مخاطبانش مانده است.
زندانی
۳. غفوریان بعد از شکست فصل دوم و سوم زیر آسمان شهر مسیرش را تغییر داد و تا یک دهه در آثار درجه یکی حضور پیدا نکرد تا اینکه سال ۱۳۹۲ با بازی در نقش زندانی در اپیزود بازجویی مجموعه شوخی کردم مهران مدیری مجددا به اوج برگشت. زمان این آیتم پنج دقیقه بیشتر نبود اما آنقدر مورد توجه قرار گرفت و در شبکههای اجتماعی دست به دست چرخید که شهرتش حتی از خود مجموعه شوخی کردم هم بالاتر رفت. بازی با میمیک صورت و خندههای بامزهی غفوریان حین صحبت کردن و در عین حال خالیبندیاش باعث شد دوستداشتنی و خندهدار به نظر برسد. بازی او در فصل یک سریال درحاشیه هم تا حدودی در ادامه همین نقش بود که آنهم با موفقیت روبهرو شد.
کیان
۴. اولین تصویر که از گریم مهران غفوریان در سریال قورباغه منتشر شد همه ابروهایمان از تعجب رفت بالا. بله غفوریان با این سر و شکل و لباس و با این چهره جدی، تبدیل به شخصیت دیگری شده بود که با آنچه از او در ذهن داشتیم فرق میکرد. با اینکه نقش کیان در کل سریال چند سکانس بیشتر نبود اما با چنان قدرتی آن را بازی کرد که این سوال در ذهن همه شکل گرفت: «چرا تا حالا نقش جدی بازی نکرده بود؟» هومن سیدی غفوریان را در جایگاهی قرار داد که میتوانست سکوی پرتاب مهمی در زندگی او باشد. بخصوص از این جهت که به خاطر کاهش وزن، لاغر شده بود و نقش جدی کاملا به او میآمد.
موسیو
۵. آنهایی که آخرین قسمت از نیمفصل اول سریال خاتون را تماشا کردهاند حتما با شخصیت موسیو آشنایی دارند. موسیو هم یکی از متفاوتترین نقشهایی است که تا به حال از غفوریان سراغ داشتهایم. گرچه به احتمال زیاد نقشش کماکان در سریال ادامه دارد اما در همین مدت زمان کوتاه هم توانست بازی درجه یکش را مقابل دید مخاطبان بگذارد. موسیو مسئول پذیرش هتلی بود که دایی خاتون در آن قماربازی میکرد. مردی چشمچران که همان ابتدا تمام تلاشش را میکرد تا به خاتون نزدیک شود. البته هنوز نمیدانیم علت این نزدیک شدن نقشهای بود که برای تحویل دادن خاتون داشتند یا مسئلهای دیگر. خلاصه اینکه موسیو را هم میتوانیم نقش اثرگذار دیگری در کارنامه غفوریان به حساب بیاوریم.
رضا خرسند
۶. نقش رضا خرسند در سریال نیسان آبی را شاید نتوانیم جزو آثار متفاوت مهران غفوریان به حساب بیاوریم اما از این جهت اهمیت دارد که زوج کمدی بامزهای با جمشید (با بازی حسین یاری) تشکیل داده و تقابلش با همسر جدیاش جالب است. از طرف دیگر برخی ویژگیهای شخصیتی رضا، باعث شده بازی غفوریان نسبت به آثار قبلیاش متمایز به نظر برسد. مدل مو و لباس و سبک و سیاق رفتارش کاملا با طبقه اجتماعی که به آن تعلق دارد جور در میآید. با وجود اینکه شوخطبع است و مدام لاف میزند و شیطنت میکند اما هنرمند است و نقاشی روی بدنهی نیسانها و کامیونها از ابدعات اوست. رفیق بامعرفتی است و حاضر است برای رفیقش دست به هرکاری بزند. بازسازی سکانس معروف فیلم ابد و یک روز یکی از بامزهترین موقعیتهایی بود که توسط غفوریان رقم خورد. البته خالیبندیاش برای آقای ناظم، گافهایی که درباره خانم دکتر میداد یا شعرهایی که میخواند هم جزو نکات جالب نقش رضا خرسند بود.
حسین یاری رو طنز تره درضمن همه طنز سریال رو حسین یاری هست