وقتی بینایی گناهی بزرگ است

همه چیز درباره سریال دیدن SEE

معرفی و بررسی فصل سوم سریال سی اضافه شد

سریال دیدن جزو پربیننده‌ترین سریال‌ها در روز اول پخش از طریق اپل تی‌وی بود و این درام کاملا هوشمندانه سعی در توضیح واقعه در ابتدای داستان ندارد. ولی زیرنویس‌ها مستقیما وارد عمل شده و داستان را توضیح می‌دهند. این داستان ماجرای صد‌ها سال بعد است اما می‌بینیم که بشر به صورت قرون وسطایی زندگی می‌کند و این ماجرا از زمانی شروع شده که ویروسی در قرن ۲۱ همه را به جز چند میلیون نفر از بین برده‌ است.

خلاصه داستان فصل سوم سریال سی SEE

در بازگشت به آینده بدوی بشر در این جهان داستانی سریال دیدن، یک سال از شکست دادن اِدو واس (دیو باوتیستا) توسط برادرش بابا واس (موموآ) می‌گذرد که پس از آن، بابا واس راهش را از خانواده خود جدا می‌کند و به گذران باقی زندگی‌اش در اعماق جنگل ادامه می‌دهد؛ اما آرامش او زمانی مختل می‌شود که یک دانشمند ترای‌وِنتایی، سلاحی قادر به دیدن را کشف می‌کند که می‌تواند پایان زندگی بشر روی کره زمین را رقم بزند. بابا واس دوباره چاره‌ای ندارد جز بازگشت به دهکده‌اش و محافظت از قبیله خود در برابر این اهریمن تازه…

 

فهرست بازیگران و عوامل سریال دیدن | فصل سوم

سریال علمی- تخیلی توسط استیون نایت نوشته شده و فرانسیس لارنس آن را برای اپل تی‌وی کارگردانی کرده است. تا فصل سوم ما با بازیگران بسیاری -از جمله الفری وودارد در نقش پاریس- خداحافظی کرده‌ایم اما این‌ها در فصل ۳ سریال سی هم هنرنمایی کرده‌اند؛

جیسون موموآ (Jason Momoa) در نقش بابا واس، هرا هیلمار، سیلویا هوکس، کریستیان کامارگو، آرچی مَدِکو، نستا کوپر، ادن اپستاین، اولیویا چنگ، یادیرا گوارا-پریپ، تام میسون، هون لی و…

 

نقد و بررسی ها درباره فصل سوم دیدن

کولایدر | امتیاز ۳ از ۴

چِیس هاچینسِن | مایه شرمساری است که دنبال کردن فصل اول سریال دیدن -که تلاش «اپل تی‌وی پلاس» برای پاسخ دادن به «بازی تاج‌وتخت» محصول اچ‌بی‌او بود- کمی دشوار بود اما از آن زمان به بعد، همه چیز به شکل قابل ملاحظه و حتی چشمگیری بهتر شده است. استفاده از طرح داستانی جهانی که تقریبا همه در آن نابینا هستند و بهره‌برداری از آن برای بررسی این موضوع که زندگی بشر چطور بازتعریف می‌شود، می‌توانست به نتیجه‌ای فاجعه‌بار ختم شود؛ اما خوشبختانه سریال به‌تدریج در مسیری قرار می‌گیرد که این ایده کلی و وضعیت جدید آدم‌ها را جدی می‌گیرد، و فقط بخشی از باقی‌مانده داستان کمی احمقانه به نظر می‌رسد. فصل دوم همچنان حس‌وحال سریالی را داشت که در جست‌وجوی هویت خود بود اما سفری که ما را به آن برد، به‌مراتب هیجان‌انگیزتر از فصل اول بود.

فصل سوم که پایان‌بخش سریال سی یا دیدن هم خواهد بود، در ادامه همین مسیر درست پیش می‌رود و در کنار صحنه‌های اکشن خوش‌ساخت پرشماری که دارد – حتی در بخش پایانی داستان شخصیت‌هایش – همچنان می‌کوشد کمی در ابعاد شخصیتی آن‌ها عمیق‌تر شود. فصل سوم در میانه راه کمی انرژی خود را از دست می‌دهد و به فرعی می‌رود اما پیش از پایان دوباره به مسیر اصلی برگشته و پایان‌بندی تمام‌عیاری دارد.

جیسون موموا در سریال سی

جابلو

الکس میدی |  فصل سوم و پایانی «دیدن» به لطف بازی محوری عالی جیسون موموآ، بهترین فصل سریال سی است؛ اما همچنان به اندازه‌ای که می‌تواند خوب نیست. با وجود این، سریال حالا صاحب پایانی فراموش‌نشدنی شده است… «دیدن» در طول ۸ قسمت فصل سومش به کاوش بیشتر در روابط احساسی بین شخصیت‌های مختلف ادامه می‌دهد اما با شخصیت‌ها و گروه‌های جدیدی که در این فصل معرفی می‌شوند گاهی وقت‌ها این‌طور به نظر می‌رسد که این داستان نابه‌هنگام به پایان می‌رسد چون لایه‌های افزوده‌ای هستند که ما باید از آن‌ها باخبر شویم تا کلیت این فصل برای ما معنی بدهد و به‌نوعی کامل شود. در حالی که دو قسمت اول و دو قسمت آخر فصل سوم بسیار قوی هستند، بخش میانی کند پیش می‌رود و تقریبا از مسیر اصلی فصل خارج می‌شود چون کشمکش‌های بیش از حدی را در بر می‌گیرد که به‌شدت به دیالوگ متکی هستند.

سریال دیدن یا see همان‌قدر که به ترکیب بازیگرانش متکی است، به‌شدت روی شانه‌های جیسون موموا سوار است. در واقع هیچ کدام از پروژه‌های قبلی این بازیگر با جذبه، از حضور و توانایی‌های بازیگری او چنین موثر بهره نبرده‌اند. موموآ از فصل اول، شخصیت بابا واس را به رهبر و پدر و جنگ‌جویی ملموس و نقل‌کردنی بدل کرده است. حضور فیزیکی موموآ نیز در این فصل پررنگ‌تر است چون فصل‌های مبارزه و درگیری زیادی، به‌خصوص در قسمت‌های پایانی، برای او در نظر گرفته شده است.

موموآ یا با تلفظ صحیح‌تر ماموآ از تجربه‌اش در «بازی تاج‌وتخت» و حتی بازسازی «کونان بربر» (Conan the Barbarian) استفاده کرده تا باباواس را به حریفی ترسناک برای هر دشمن خود در این جهان داستانی بدل کند؛ و این در حالی است که ماموآ همچنان این شخصیت را قهرمانی همدردی‌برانگیز هم کرده است. من که بازیگران زیادی را نمی‌شناسم که بتوانند از عهده نقش‌آفرینی‌ای در حد ماموآ در قسمت پایانی «دیدن» برآیند؛ قسمتی که یک حماسه نیم‌ساعته تلویزیونی است که به نظر نمی‌آید امسال رقیبی پیدا کند.

رِدی‌اِستدی‌کات | امتیاز ۳.۵ از ۵

آدام لاک | ایده اصلی استیون نایت برای داستان سریال سی بارها و بارها در رمان‌های داستانی به کار گرفته شده است اما اینجا و روی صفحه‌های تلویزیون ما – از همان زمان پخش اولین فصل در ۲۰۱۹ – تروتازه بوده است… بخشی از پیرنگ فصل سوم به سازندگان سریال اجازه داده است تا جنگ‌های بی‌رحمانه‌ای را ترتیب بدهد و از این بهانه برای خلق تصاویر و جلوه‌های بصری چشمگیری بهره ببرند. فصل‌های نبرد به‌زیبایی پرداخت و اجرا شده‌اند و زیبایی‌شناسی مثال‌زدنی و خشونت جانورخویانه دو ویژگی اصلی‌شان هستند. تماشای سپاهیان نابینایی که شیوه‌های مبتکرانه‌ای برای حمله به یکدیگر پیدا می‌کنند هم جذاب و دیدنی است و هم این جهان داستانی را واقعا ژرف کرده است؛ جهانی که زبردستانه خلق شده و مردمان نابینای آن، موثق و باورپذیرند.

نقد سیامک رحمانی بر سریال دیدن SEE

آیا سریال دیدن فصل چهارم هم دارد؟

ماه ژوئن ۲۰۲۲ (تیر ۱۴۰۱) بود که اعلام شد فصل سوم، پایان‌بخش سریال «سی» خواهد بود؛ اما با این‌که خبر فصل پایانی تازه منتشر شده است ولی چندان غافلگیرکننده نبود چون ماه نوامبر ۲۰۲۱ جاناتان تراپر از تهیه‌کنندگان اجرایی سریال در مطلبی اینستاگرامی چنین به بازیگران و عوامل سریال سی ادای احترامی صمیمانه کرده بود: «تمام کردن تولید یک فصل از سریال همیشه احساسات آدم را درگیر می‌کند، مثل نقل مکان از یک خانه و پشت سر گذاشتن تمام خاطرات و اعضای خانواده. تمام کردن کار تولید ۲ فصل که پشت‌سرهم فیلمبرداری شده‌اند، بیش‌تر از این هم دردآور و ناراحت‌کننده است. من اولین عکسم را چهارم فوریه ۲۰۲۰ اینجا گرفتم که روز اول فیلمبرداری فصل دوم بود و حالا انگار یک عمر از آن زمان گذشته است که خیلی عادی کارمان را انجام می‌دادیم و خبری از ماسک و تست نبود و بی‌خبر بودیم از طوفانی که پیش روی‌مان بود. عکس دوم را هفته پیش در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۱ گرفتم که یکی از آخرین روزهای فیلمبرداری فصل سوم بود. امروز هم آخرین نما را گرفتیم که اینسرت ساده‌ای مقابل پرده آبی از یک نوزاد زیبا بود. در فاصله میان این دو عکس، دنیا تغییر کرد و زندگی ما هم با آن دستخوش تغییر شد اما به‌نوعی همچنان با وجود تمام پروتکل‌ها و محدودیت‌های روزگار شیوع کووید-نوزده توانستیم کار را پیش ببریم و دو فصل از چنین سریال عظیمی را پشت‌سرهم (در قالب شانزده قسمت) کار کنیم. پس همگی بی‌نهایت شاکریم. این سیاحت مثل همیشه واقعا در شناخت آدم‌های جدید و دوست داشتن آن‌ها خلاصه شد؛ و ما گروهی باهوش، شوخ‌طبع، پرشور و مقاوم در برابر شرایط جوی دشوار داشتیم که کارشان را با افتخار و شوخ‌طبعی انجام دادند که باعث شد محفل گرمی را در روزگاری دشوار تجربه کنیم. عشق و قدردانی‌ام را برای تمام خانواده «دیدن» می‌فرستم.»

 

اگر داستان اولیه سریال دیدن SEE را نمی‌دانید، بخوانید

داستان سریال دیدن درباره چیست؟

«در آینده‌ای دور، زمانی که نسل بشر به علت بیماری ناشناخته بینایی خود را قرن‌هاست که از دست داده و آن زمان که او مجبور به پیدا کردن روش‌های‌ جایگزین برای زندگی کردن، تعامل و شکار برای بقاست، تولد دوقلویی بینا تمام زندگی آن‌‌ها را به چالش می‌کشد…» این خلاصه داستانی است که از سریال دیدن یا SEE منتشر شده و حالا در پایان فصل دوم، داستان پیچیده‌تری دارد.

شروع داستان زمانی است که در محدوده‌ای کوهستانی، قبیله‌ای زندگی می‌کند و کودکی بینا از پدری نامعلوم به دنیا می‌آید. پدر خونی جرلامارل فراری و توسط ملکه قبیله‌ کانه به جرم بینایی تحت تعقیب است. اخبار مربوط به فرزندان جرلامارل به سرعت پخش شده و باعث می‌شود که جادوگران برای به‌دست آوردن و شکار این فرزندان جوان و دارای توانایی برتر دست به کار شوند. بابا‌ووس باید از خانواده و قبیله‌اش در مقابل ارتش ملکه محافظت کند.

یک فانتزی وحشیانه قرون وسطایی

داستان دیدن حماسه‌ای است درباره روابط متزلزل و خشونتی غریزی، که پشت تمدن امروزی پنهان شده است. زمزمه‌ای در پس داستان شنیده می‌شود که البته از نظر بینندگان مضحک است اما با وحشیگری بدوی و درون‌مایه عرفانی سفارشی شده است. همه این‌ها در واقعیتی موازی در حال وقوع هستند در جایی در جهان که نابینایی معلولیت محسوب نمی‌شود.

این یک پیام ظریف در پس‌زمینه داستان است که بشر برای به دست آوردن علم به طبیعت آسیب می‌زند و این طبیعت است که در نهایت پیروز می‌شود. همچنین در تمام طول فیلم نماهایی از طبیعت بکر در پس‌زمینه داستان می‌بینیم که تاییدی بر برتری طبیعت بر انسان است. سریال «دیدن» وقتی بهترین گانگستر یاغی دیگری را معرفی می‌کند در ابتدا شما می‌توانید بگویید که این نیز اثر دیگری از استیون نایت است یا وقتی موموا با دشمن دیگر برای محافظت از قبیله‌اش روبرو می‌شود، این داستان برای شما تکراری به نظر می‌رسد. باباووس عصای چوبی تیزی دارد که با آن از خود محافظت می‌کند و دو روش منحصربه‌فرد برای کشتن افراد دارد. این صحنه‌ها به‌اندازه کافی هیجان‌انگیز هستند و خون پاشیده شده به لنز دوربین جبران نابینایی طولانی‌مدت حاکم بر فیلم را می‌کند.

به امید اینکه در فصل‌های بعد روایتی با شکوه تر از دل این ظاهر خام روایت شود. مخصوصا داستان ملکه‌ای بی‌رحم که تعاملاتش با موموا که چیزی شبیه بازی تاج‌وتخت است، بسیار در ادامه داستان تاثیر گذار خواهد بود.

جیسون موموا در سریال دیدن
نام‌های استفاده شده در داستان، آلکنی و کانزوا نام مکان‌هایی واقعی در غرب پنسیلوانیا هستند

نظر منتقدان درباره فصل دوم سریال دیدن SEE

نگاه گاردین به سریال دیدن

جک سیل در ‌گاردین درباره سریال دیدن See می‌نویسد: «استیون‌نایت نویسنده پیکی بلایندر، فانتزی‌ای وحشیانه و مملو از خون و خونریزی، که اغلب نیز خنده‌دار است، را برای ما به ارمغان می‌آورد آن‌هم در دنیایی که همه کور هستند. بازماندگان نه تنها نا‌بینا مانده‌اند بلکه به نسل بعد از خود نیز این نابینایی را به ارث دادند که در نهایت هم به این باور می‌رسند که بینایی افسانه‌ای بیش نیست و همچنین انسان‌ها، راه‌های دیگری برای تعامل و بقا پیدا کرده‌اند.»

این دیگر نظر بینندگان است که بپذیرند یک نابینا می‌تواند این کارها را انجام دهد یا خیر. اگرچه که بهتر است کمی منعطف باشیم وقتی که به عنوان ضعف بازیگری بیان می‌شود که بازیگر بینا کاملا واضح به شخصی که با او صحبت می‌کند نگاه می‌کند و حس نابینایی را به تماشاگر منتقل نمی‌کند اما نمی‌توان آن بخش از صحنه‌هایی که مبارزه تن‌به‌تن است و از آن‌همه مشت و دویدن‌ها دقیق بدون خطا چشم‌پوشی کرد.

بهتر آن بود که قبل از ورود به ماجرا دریابیم این جامعه چگونه معاشرت می‌کنند، عبادت می‌کنند، سیستم قانون‌گذاری و حمل‌ونقل چگونه است و به تصویر کشیدن این موضوعات قطعا بسیار جذاب می‌بود. اما این اخطاری جدی و ضعف بزرگی برای سریال است. دیده نشدن توانایی بشریت برای ابراز علاقه بین افراد بسیار ما را خشمگین کرده ولی در نهایت ما در پس داستان بسیار متاسف هستیم که بطری‌های پلاستیکی از معدود اشیاء به‌جامانده در طول تاریخ است.

نظر ایندی واییر

جیسون موموا از طریق عجیب‌ترین سریال اپل تی‌وی مسیر رسیدن به موفقیت خود را کوتاه می‌کند. صحنه‌هایی در فیلم هست که هیچ توضیحی برای آن‌ها وجود ندارد و نمی‌توان گفت که در ۳ قسمت ابتدایی است و در آینده این ضعف‌ها پوشش پیدا می‌کنند. انتخاب‌های استیون نایت خالق و نویسنده اثر هرچقدر هم عجیب‌و‌غریب باشد به ندرت می‌توان دریافتی آخرالزمانی از داستان داشت یا حتی جهان جدیدی را که ساخته است باور کرد.

رئیس قبیله جیسون موموا در نقش باباووس در میان شکارچیان قبیله جنگجویی بی‌بدیل است که در بدو ورود با یک تازه وارد دوست می‌شود و ازدواج می‌کند و سرنوشت آنها به هم متصل می‌شود. در ادامه جنگی رخ می‌دهد. وقتی ارتش آلکنی با دشمن خود روبه‌رو می‌شود آن‌ها با زبان اشاره و آواها باهم ارتباط برقرار می‌کنند و حتی با ضربه زدن سلاح خود به سنگ، جنگ را آغاز می‌کنند. قبل از آن باباووس سخنرانی می‌کند که نیمی انگلیسی و نیمی دیگر مزخرفات ساختگی زبان آن دنیای جدید است و در ادامه صحنه‌هایی از جنگ و قتل‌عام و صحنه‌هایی از طبیعت بکر به نمایش می‌گذارد و شبیه به این سناریو در تمام داستان سکانس‌هایی مشابه می‌بینیم. با تمام این سناریو و صحنه‌ها باز تمام این داستان احمقانه به نظر می‌رسد. فقط می‌توان به نقش‌آفرینی هنرمندانه جیسون موموا اشاره کرد که کمی این داستان را باور‌پذیر می‌کند.

نقد یو‌اس‌آ تودی بر سریال SEE

رسانه‌های جاری تمام تلاش خود را می‌کنند تا از درون See شاهکاری شبیه بازی تاج و تخت به نمایش بگذارند و متاسفانه در این فانتزی بلند پروازانه نا‌موفق‌اند. دنیایی که این مجموعه به نمایش می‌گذارد فانتزیی است از دنیایی که نابینایان خلق می‌کنند و متاسفانه داستان در فصل اول نتوانست بلندپروازی تولیدکننده را اغنا کند.

شما بعد از دیدن این سریال حس می‌کنید که تمام این داستان در یک فیلم دوساعته نیز قابل پخش بود. در این سریال صحنه‌هایی است نامفهوم مبنی بر اینکه دعا رابطه‌ای مستقیم با روابط عاطفی دارد که موضوعی مخاطره‌آمیز و فاقد ارزش قصه‌گویی است.

جیسون موموا در سریال دیدن

نظر تی‌وی‌گاید درباره سریال دیدن

این اشتباه بزرگی برای اپل تی‌وی بود که نامی برای این مجموعه انتخاب کند که خود را در معرض این سطح از انتقاد قرار دهد. نامی مناسب شاید برای این مجموعه عناوینی این‌چنینی باشد؛ چیزی نمی‌بینم، دیدن چیزی دیگر، متنفرم از دیدنش!

این مجموعه آخرالزمانی به سبک سریال بازی تاج‌وتخت داستان حماسی دیگری را به تصویر می‌کشد که این نکته را نادیده می‌گیرد که موفقیت اصلی سریال بازی تاج‌وتخت در ابتدا داستان قوی و نقش‌آفرینی بازیگرانش است، نه حماسی بودن آن! داستان و بازی در سریال دیدن بسیار ضعیف است. دیالوگ‌های سنگین اساطیری کسل‌کننده و گاه کوته‌فکرانه و همچنین تلفظاتی شبیه بازیگران تئاتر است. هیچ‌چیز این سریال جالب نیست.

شخصیت‌پردازی ضعیف، صحنه‌های اکشن خشونت‌آمیز که به‌جای خون مصنوعی از خون سنجاب استفاده شده است، نهایت تلاش این مجموعه برای نشان دادن بی‌رحمی و رذالت است. لباس‌ها همه زیبا هستند و پر از خز‌های فاخر اما بعد به یاد می‌آوریم که آنجا همه تماما کورند و عملا این لباس‌ها ارزش زیبا‌شناسی نباید داشته باشند. در این داستان به نظر می‌رسد که بازیگران هر وقت لازم باشد کور هستند و قوانین به‌صورت جسته‌گریخته اجرا می‌شود. مثلا صدای گریه نوزاد را از چند کیلومتری می‌شنوند ولی صدای پای کسی را پشت آنها روی پل می‌دود نمی‌شنوند! همچنین مسئله محرم بودن آدم‌ها باهم کاملا تقلیدی از بازی تاج‌وتخت است. و البته نکات قابل توجهی هم در فیلم هست مثل توجه به وجود پلاستیک و باقی ماندن آن در طبیعت و نمایش صحنه‌هایی زیبا از طبیعت کانادا که پیام قابل توجهی را در بر دارد.

تماشای آنلاین سریال دیدن

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

15 نظر
  1. الهام می‌نویسد

    فکر میکنم مثل سینمایی کوری باشه ، و در پس اون عرفانی نهفته ،کوری یعنی همین انسان‌هایی که حقیقت و نمیبینن و در ظاهر با جنگ و خونریزی مشغولن از حقیقت غافل

  2. جاوید می‌نویسد

    سریال صرفا برای سرگرمی و هیجان خوبه پیشنهاد میکنم ببینید نقاط مثبت فیلم صحنه های خیلی به جنگ واقعی نزدیکه رنگ ها ب درستی استفاده شده و مهم تر از همه غیر قابل پیشبینی بودن فیلم هست که مخاطب برای ادامه تماشا تحریک می‌کنه و همینطور بازی جذاب جیسون که جذابیت فیلم دوچندان می‌کنه و بهترین ایفای نقش رو به نمایش می‌ذاره.
    و اما همینطور که سریال جذابیت زیادی داری دارای نقاط ضعف بسیاری هست که می‌توانستن بهتر جلوه بدن. یک ضعف یکی از دوستانمون توضیح دادن در رابطه با حمله ب خانه جرلامالر و بردن بمب ها با وجود اینکه اسلحه و مهمات پیشرفته و دارای نعمت دیدن بودن دومین ضعف سریال زمانیه ملکه کین فقط با جادوگر باب ها خیلی راحت افراد دشمن رو به همراه بمب ها غافلگیر کرد و باهاشون صلح کرد و بر علیه پایا با دانشمند روانی متحد شد در حالی که ارتش پایا هم میتونین زودتر بره و غافلگیرشون کنه ضعف سوم زمانیکه که بمب هارو ب وسیله دستگاه به شهر پرتاب کردن اگه دقت کنید بابا واس ب وسیله پتک همه بمب ها و منفجر کرد و خودش هم کشته شد در حالی که کوفو یا حانیوا دخترش میتونستن ببینن و از بینایی برخوردار بودن و فقط کافی بود یکیشون اسلحه کلت برداره و بره از فاصله دور شلیک کنه و همه بمب ها منفجر میشدن حیف جلوه هارو و جنگ رو به اون زیبایی نشون بدن ولی… ممنون از همه شما عزیزان

  3. سمیرا می‌نویسد

    فیلم حرف نداشت واقعا عالی ولی نباید اینجوری تموم میشد یه فصل دیگه میخواد تو ذهن بیننده کلی علامت سوال به جا گذاشت که چی میشه بلاخره صلح میشه یانه………

  4. افشار می‌نویسد

    عالی و فوق العاده بود محشره حتما ببینید ….

  5. حسین می‌نویسد

    عالیییییی بود، جلوه های ویژه فوق العاده، وضعیت باورپذیر زمین در آینده و تکنولوژی های بلااستفاده،صحنه های جنگی عالی، داستان غیر قابل پیش بینی، صحنه هایی از طبیعت آینده که می توانند هر کدام یک پوستر باشند، حالت حماسی در سریال و مخصوصا قسمت پایانی فصل سه معرکه هست، این سریال در کلاس خودش عالیه و ارزش دیدن داره

  6. شایان می‌نویسد

    از لحاظ فیلمی بد نیست اما سوتی های زیادی داره مثل صحنه ای که هانیوا و پدرش یا همون باباواس و چند نفر در خونه ای گیر افتادن که بمب ها در اونجاست و هانیوا و یکی از دخترای جنرا مارل تفنگ دارن و هانیوا حتی تیرو کمانم داره که تعداد تیرهای این دو نفر از تعداد افرادی که دشمن هستن بیستره پس راحت میشه شکست داد اون هارو چون چند کور هستند و با شمشیر در حالی که اونها با تفنگ و تیرو کمان از پشت پنجره هم میتونن بزنن اما شکست میخورن و بمب ها میره و شهر نابود میشه. اما کتابی هست که نویسنده نداره و به اسم پیشگویی هست که تا الان تمام اتفاقات دنیا رو توش نوشته مثل کرونا که درست بود و فیلمی به اسم شیوع عم در سال ۲۰۰۹ ازش ساختن و همینم شد و این فیلمم از اون کتاب ساختن و اگر بخواید ببینین که پس از انسان بینا چه بر سر زمین میاد و چه کارها که ما با طبیعت نکردیم و عواقبش چیه فیلم خوبه ببینین. ولی سریال هایی مثل بلک لیست و مانی هیست و اینها ارزش دیدن بیشتری داره.

  7. شایان می‌نویسد

    اگر به دنبال فیلم هایی بسیار بهتر از این هستید بلک لیست، بریکینگ بد، مانی هیست رو ببینین. مخصوصا بلک لیست

  8. شایان می‌نویسد

    از نظر سریالی بد نیست اما جالب تر این هست که پس از انسان های بینا چه بر سر کره زمین میاد و ما انسانها با این کره چه کردیم. اما فیلم مقدار زیادی ایراد داره مثل هانیوا که در فصل سوم هم تفنگ داره هم تیرو کمان و تعداد دشمنانشون که هانیوا و پدرشو با چند نفرو در منزلی که بمب ها هستند گیر انداختن از تیرهای هانیوا بیشتر نیستند پس راحت میتونه بزنه همرو اما شکست میخورن و بمب ها نیرن و متاسفانه اینجور سوتی ها خیلی خیلی داره. اما از بعد هایی که گفتم ارزش دیدن داوه چون کتابی هست به اسم پیشگویی که کرونا و تمامی اتفاقات جهانو گفته و تا الانم درست گفته و این فیلمم از اون کتاب ساخته شده که نویسنده ای هم نداره ولی سوتی های فیلم زیاده مثل اون مثالی که زدم.

  9. بهنام کریمی می‌نویسد

    خیلی خیلی خیلی خب بود بهترین فیلمی بود که تو تمام عمرم دیدم من عاشق این فیلم هستم مخصوصا پاپاواس..
    کاش فصل چهارم هم داشا

  10. محمد رحمانی می‌نویسد

    فیلم واقعا حیرت انگیزه
    فیلم های آخرالزمانی اکثرا فیلم های جذابی هستند .

    به خصوص سریال The 100

  11. ناصر می‌نویسد

    با سلام
    بسیار فیلم زیبا با اکشن و فیلمبرادری بسیار عالی همراه با بازیگری عالی جیسون موموا و نویسندگی خوب بهترین سریالی بود که با تمام وجود بنده رو پای فیلم میخ کوب میکرد
    دوستانی هم که میگن به درد نمیخوره میتونن برن نیسان آبی رو نگاه کنن چون کسی که به این سریال بگه به درد نمیخوره باید متوجه شد سلیقش چطوره
    با احترام….

  12. سکولار می‌نویسد

    سلام
    شخصا به فیلم های تخیلی علاقه ای ندارم.
    این ها وقتی کور هستند چگونه زندگی روانی دارند ؟ و ده ها ایراد دیگر ….. برایم قابل پذیرش نیست.
    =================================================
    من فیلم هایی نظیر سریال ۲۴ ( جک باور ) را دوست دارم. عالیه

  13. امیر می‌نویسد

    فوق العاده و بی نظیر بود.

  14. Edward می‌نویسد

    سریالی بسی چرت و پرت وقت تلف کردنه نه داستان داره ن ه محتوا فقط یه مشت کورن که مثل بینا ها میزنن تو یر کله هم هیچ تفاوتی بین این سریال و سریال هایی راجب اساطیر اسکاندیناوی نیست فقط این چرت تره

  15. مهدی می‌نویسد

    خخخخ. منتقد راضی گاردین ناراضی . به ساز کدوم برقصن . نظر شخصیم میگم: باحال، داستان تازه، خوشنت تاحدی بالا، تاحد زیادی هم غیر اخلاقی (فقط سانسوری ببینید)

filimo the north pole