«جهان با من برقص» بدون شک دستاوردی جدی برای سروش صحت است.
فیلم «جهان با من برقص»، اولین فیلم بلند سروش صحت، بیسروصدا و بدون شرکت در جشنواره اصلی فیلم فجر سال گذشته، به جشنواره جهانی فجر راه پیدا کرد و جایزههای مهمی برد؛ همین موضوع، کنجکاومان کرد که مگر از ذهن این مجری تلویزیون که اوج ظرافتش «لیسانسهها»ست چه بیرون آمده که اینهمه سروصدا و تحسین برانگیخته؟ خب، باید گفت که تحسینها تا حدود قابل قبولی بهجاست. اگرچه این اتفاق، به مدد سطحی بودن سینمای ایران در این سالها افتاده ولی با وجود این، «جهان با من برقص» بدون شک دستاوردی جدی برای سروش صحت است. برای نقد و بررسی این فیلم، با فیلیمو شات همراه باشید.
قصه فیلم، درباره جهانگیر یا جهان است با بازی علی مصفا که بعد از طلاق از همسرش، بیست سالی است که به همراه دخترش در خانهای خوش آبوهوا زندگی میکند و بهتازگی خبردار شده که قرار است به خاطر بیماری ظرف یکی دو ماه آینده بمیرد. حالا دوستان قدیمیاش کنارش جمع میشوند تا برای آخرین بار او را ببینند.
همانطور که گفتم، «جهان با من برقص» در سطح سینمای ایران، فیلم بسیار خوبی است: لحن دوگانه تلخ و شیرینش را میتواند تا حدود معقولی کنترل کند، شوخیهایش بهاندازه است و زور نمیزند تا تماشاگر را بخنداند، بازیها اگرچه در بعضی نقشها خوب نیستند ولی تا حدود خوبی یکدستاند. ولی مهمترین چیزی که فیلم سروش صحت را از باقی آثار این سالها متمایز میکند، تلاشش در خلق موقعیتها و تصاویر بدیع است، امری که انگار سالهاست در سینمای ایران به فراموشی سپرده شده.
نامزدهای جایزه گرمی سال ۲۰۲۱ مشخص شدند
«جهان با من برقص» در ایجاد موقعیتهای خلاقانه و بدیع (مثل اسطبل، ارتباط گاو و آدمها، خر دم پنجره و چند جای دیگر)، در سطح فیلمنامه خیلی خوب عمل کرده است؛ در کنار اینها، تصاویری در فیلم وجود دارد که بهشدت چشمنوازند. صحت به خوبی توانسته است از پتانسیلهای لوکیشنش برای خلق تصاویر زیبا استفاده کند؛ مثل تصویر جهان در برابر موجهای دریا، جهان معلق در کنار نوازندگان موسیقی سنتی و یا خرسواری و گذشتن از کنار گروه خوشحال دوستان.
سینا کرمانی زاده، فیلمبردار بسیار خلاق، در بسیاری از فیلمهای کوتاه موفق این سالها درخشان ظاهر شده و به خوبی توانسته است فضایی متفاوت و عین حال آشنا را خلق کند؛ این موضوع در کنار شیرینی کلی فیلم، چشم برداشتن از آن را به کار خیلی سختی بدل میکند.
بازیها، عمدتا حاوی اندکی سکوناند که انگار کاملا عمدی است؛ با وجود این که به خاطر جنس کلمات استفادهشده میتوان مطمئن بود که هیچ بخشی از دیالوگها بداهه نیست، ولی در بعضی بخشهای فیلم فاصلههایی بین دیالوگها وجود دارد و این فضاهای خالی (که بازیگرها معمولا با واکنشهای بدن پرشان میکنند) هم فیلم را از ریتم انداختهاند و هم معنایی به کلیت صحنه پیش رویمان اضافه نمیکنند. ولی بهجای آن، «جهان با من برقص» در لحظاتی از دیالوگهای تکضرب استفاده کرده است که هم بازیگرها توانستهاند خود را به خوبی نشان دهند هم فیلم حس و حال بهتری پیدا میکند و لکنت زبانیاش از بین میرود.
صحت، در بخشهای طنز برخلاف بخشهای جدی، کنترل خیلی خوبی روی میزانسن و بازیگرهایش دارد؛ شاید برای همین باشد که جذابترین تکههای فیلم، سکانسهای طویله است. ولی در کنار آن، بخشهای جدی ناکافی و الکناند و نمیتوانند تماشاگر را در سیری مشخص به برداشتی کامل از موقعیت حسی شخصیتها برسانند؛ و البته این را هم نباید فراموش کنیم که منفک بودن کامل این بخشها، یکی از مشکلات جدی فیلم است. اینکه صحت تصمیم گرفته است تا فیلمش گاهی جدی و گاهی طناز باشد نمیتواند تعریف درستی از شکل فیلم تلخ و شیرین را در خود بپذیرد. نمونه موفق را شاید بشود «هجوم بربرها» دانست که در هر صحنه، بهگونهای شوخی و جدی را در هم تلفیق و ممزوج میکند و به یکدستی خوبی دست میابد. اگرچه «جهان با من برقص» توانسته است در بعضی صحنهها به این کیفیت یکه دست پیدا کند؛ نمونهاش، صحنه پیادهروی جهان و دخترش در جنگل است که حالتی غمانگیز و بامزه را بهصورت توأمان دارد.
فیلم «جهان با من برقص» خالی از نکات منفی نیست؛ رفتوآمدهای لحنی در خیلی از بخشهای فیلم الکن میمانند و نمیتوانند به آن شکل «فلینیگونه»ای که صحت مدنظر داشته برسند؛ بهخصوص که فیلم در حین بررسی مشکلات شخصی گروه دوستان، ناگهان از خلاقیت تهی میشود و تبدیل به فیلم تخت دیالوگمحوری میگردد که توان نزدیک شدن به منبع الهام احتمالیاش (یعنی «تعطیلات بزرگ ساخته لارنس کاسدان) را ندارد. مشکل بزرگ دیگر این است که فیلم با نتیجهگیری حتمیاش، خود را در حد پندی اخلاقی پایین میاورد و امکان ارتقا به اثری عمیقتر را حداقل در پایانبندی از دست میدهد؛ وقتی همه آنچه که تماشاگر برای کشفش قصه جهان را دنبال کرده، از زبان خود جهان و در نریشن بشنویم، دیگر چیزی برای فکر کردن بیشتر برایمان باقی نمیماند؛ بهخصوص که فیلم، به یکباره و در پایان به نریشن روی میآورد.
با وجود اینها، «جهان با من برقص» فیلمی است که سینمای ایران به مدلهای مشابهش احتیاج دارد: سرخوش است ولی تمنای قهقهه ندارد، تلخ است ولی نه آنقدری که حالمان را بگیرد و مهمتر از همه، سعی میکند قصهاش را به کمک خلاقیت در بستر تصویر تعریف کند. تماشایش میتواند تجربه جالبی برای علاقهمندان به سینما باشد.
وجود چنین آثاری که حداقلهای استاندارد تولید را دارند و درعینحال، کوششی هستند برای نمایش خلاقانهتر قصههای دراماتیک، میتواند مسیر را برای حضور چشمگیر آثار جدیتر و موثرتری در جریان اصلی سینمای ایران هموار کند؛ فیلمهایی که هم دغدغه بینندههایشان را داشته باشند و هم سرگرمی محض و صرف نباشند و وجوه هنرمندانه و عمیقی هم در آنها نهفته باشد. تماشای «جهان با من برقص» به همه علاقهمندان سینمای ایران توصیه میشود.