نقد و بررسی فیلم بی نهایت ۲۰۲۱ | باری دیگر نجات دنیا

فیلم بی نهایت (Infinite)، اثری اکشن علمی-تخیلی دیگر درباره نجات دنیا است. فیلمی که با استفاده از ایده تناسخ، راه نجات آینده بشر را در حفظ گذشته می‌بیند.

فیلم بی نهایت (Infinite)، یک فیلم اکشن علمی-تخیلی دیگر درباره نجات دنیاست. فیلمی که با استفاده از ایده تناسخ، راه نجات آینده بشر را در حفظ گذشته می‌بیند. اما آنچه که درنهایت نصیبتان می‌شود، یک فیلم اکشن پر سروصدای توخالی با یک مارک والبرگ نچسب است. برای نقد و بررسی فیلم Infinite با فیلیمو شات همراه باشید.


بهترین فیلم های سینمایی اکشن تا سال ۲۰۲۰


آنتوان فوکوآ و دو فیلم‌نامه‌نویس بی‌نهایت، جان لی هنکاک و یان شور، حساب زیادی روی ایده مرکزی خود بازکرده‌اند. درحالی‌که یک ایده بالقوه جذاب به‌تنهایی کفایت نمی‌کند. اینکه اگر تناسخ واقعیت داشت و آدم‌ها می‌توانستند خاطرات خود از زندگی‌های مختلف را حفظ کنند، ایده درگیرکننده‌ای است. جایی که انسان‌ها می‌توانند با تکیه بر دانشی که از هزاران سال زندگی کسب کرده‌اند، یک جاودانگی رو به تکامل را تجربه کنند. این امکان، فرصت‌های بی‌شماری برای یادگیری و کسب دانش و پی بردن به ماهیت بشر در اختیار انسان‌ها قرار می‌دهد. اما از سویی دیگر این خاطرات بی‌نهایت می‌تواند باعث رنجش و آزار آن‌ها بشود. اما فیلم‌ بی نهایت به امکان‌های مختلفی که این ایده در خود دارد، کمترین توجهی نشان نمی‌دهد. به جای آن، فیلم تمام تمرکز خود را بر تقابل بیهوده و کلیشه‌ای دو قطب خیر و شر داستان قرار می‌دهد تا یک داستان بارها گفته‌شده را از نو روایت کند.

فیلم سینمایی ۲۰۲۱ بی نهایت بجای آنکه ایده اولیه‌اش را در جهت‌های مختلف بسط بدهد تقریبا نیمی از زمان خود را صرف توضیح دادن آن می‌کند. هنگامی هم که تازه مشخص می‌شود داستان از چه قرار است ایده خود را رها می‌کند تا در یک‌فصل اکشن پر آب‌وتاب طولانی، نتیجه‌گیری از پیش مشخص خود را به سرانجام برساند. ما می‌دانیم که درنهایت زمین نابود نخواهد شد و قهرمان داستان موفق می‌شود با از بین بردن شرور داستان، بشریت را نجات بدهد.

فیلم بی نهایت در همان نقطه شروع، حتی پیش از آنکه با ایوان (با بازی مارک والبرگ) آشنا بشویم، ایده اصلی و تقابل مرکزی پیرنگ داستانی‌اش را از طریق صدای روی تصویر توضیح می‌دهد. گروهی کوچکی از انسان‌ها وجود دارند که می‌توانند زندگی گذشته خود را به یاد بیاورند. در داخل این گروه که بی‌نهایت نامیده می‌شود، دودسته متخاصم وجود دارد: دسته نخست مؤمنان هستند که این توانایی را یک موهبت می‌دانند و از علم و دانش خود برای اعتلای بشریت بهره می‌برند. دسته دوم شامل پوچ‌گراها می‌شوند که این توانایی را یک نفرین می‌دانند. آن‌ها می‌خواهند با نابودی کل بشریت چرخه‌ تناسخ را نیز از بین ببرند. آنچه که در این خط داستانی در نگاه اول جلب‌توجه می‌کند یک پیرنگ داستانی ابرقهرمانی در سایه است. هرچند که فیلم سعی دارد خودش را در شمایل دیگری قالب کند. همچنین فیلم مدت زیادی بیهوده وقت هدر می‌دهد تا درنهایت ما را به این نقطه ابتدایی برگرداند.

پس‌ از آن، ناگهان به میان یک سکانس تعقیب و گریز تماشایی و البته مبهم پرتاب می‌شویم. آدم‌هایی انگار در حین انجام یک مأموریت مهم و خطرناک در حال گریز از آدم‌هایی شرور هستند. در پایان این سکانس متوجه می‌شویم که در خواب ایوان مک‌کالی بودیم. او در رویایی که می‌بینید گویی در زمانی و در کالبدی دیگر حضور دارد. از همین سکانس، فیلم برخی از کدهای جهان خود را تعبیه می‌کند؛ کدهایی که بیش از یک‌سوم از زمان فیلم صرف رمزگشایی از آن‌ها می‌شود. پس‌ از این سکانس، ایوان را در زندگی عادی‌اش دنبال می‌کنیم.

ایوان در ابتدای فیلم مانند شخصیت نئو در ماتریکس، با تردید به جهان اطراف خود نگاه می‌کند. او تصور می‌کند که چیزی بیش‌تر از آنکه می‌بیند و درک می‌کند در جهان وجود دارد. چیزی که بسیار فراتر از درگیری‌های زندگی روزمره او (مانند دغدغه پیدا کردن کار و پول اجاره‌ی خانه) قرار می‌گیرد. رویاها و توهمات ایوان، نقطه اتصال او به این جهان دیگر است. توهماتی که برای او آشنا به نظر می‌رسند. اما او به‌هیچ‌وجه تصور نمی‌کند که شاید این توهمات، بخشی از خاطرات واقعی او باشند. او در واقعیت خودش را یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی می‌داند که به خاطر آن زندگی روزمره‌اش مختل شده است.

بنابراین باید منتظر موقعیتی باشیم که به دنبال آن چشمان ایوان به دنیای دیگری باز می‌شود. اتفاقی که درنتیجه آن، ایوان از آدمی که با مسائل روزمره خود درگیر است به آدمی تبدیل می‌شود که برای نجات دنیا می‌جنگد. این موقعیت در پیرنگ داستانی فیلم بی نهایت به شکل ناگهانی و خلق‌الساعه رخ می‌دهد. جایی که او نخستین بار باشخصیت باتورست (با بازی چیویتل اجیوفور) دیدار می‌کند. از اینجا به بعد، تا آغاز پرده سوم، صرف این مسئله می‌شود که ایوان نسبت به موقعیت جدید خود آگاهی پیدا کند. بنابراین در چندین سکانس شاهد این هستیم که شخصیت‌های مختلف برای ایوان موقعیتش، و ایده فیلم را توضیح می‌دهند. ایوان نیز در همه این موقعیت‌ها و در مواجهه با توضیحات خسته‌کننده سایر شخصیت‌ها واکنشی یکسان همراه با ناباوری دارد. بنابراین تحول پایانی او و مبارزه‌اش برای نجات دنیا مضحک و غیرقابل‌باور است. شخصیتی که تا دو سکانس قبل‌تر از تحولش، با تردید و حتی شوخی به توضیحات دیگران نگاه می‌کند، چگونه ناگهان تبدیل به قهرمانی مصمم می‌شود؟ همچنین فیلم بی نهایت از قابلیت‌های ویژه این آدم‌ها که در طول سال‌ها و قرن‌ها به‌دست‌آمده به‌جز در سکانس‌های اکشن استفاده‌‌ای نمی‌کند.

یک فیلم نجات دنیایی ابرقهرمانی در درجه اول به یک شخصیت قهرمان و یک شرور جذاب نیاز دارد. اما فیلم همین قانون ساده و کلیدی را نیز نادیده می‌گیرد. به‌عنوان مثال تا انتهای فیلم متوجه نمی‌شویم که شخصیت باتورست به‌عنوان قطب شرور داستان دقیقاً با چه هدف و انگیزه‌ای می‌خواهد به چرخه تناسخ پایان بدهد. او تا انتهای فیلم به دنبال تخم نقره‌ای‌رنگی است که با آن می‌تواند دنیا را به نابودی بکشاند. درحالی‌که به‌راحتی می‌تواند با اسلحه ویژه‌ای که در اختیار دارد خودش را بکشد و از رنجی که به خاطر تناسخ می‌کشد رهایی پیدا کند. درباره شخصیت‌های جانبی فیلم، وضعیت از این هم بدتر است. معلوم نیست دقیقاً آن‌ها چه نقشی در فیلم به عهده دارند. شخصیت زنی که در کنار باتورست نقش پررنگی در فیلم دارد و یک سکانس دوئل زنانه را در فیلم به خود اختصاص داده را اگر از فیلم حذف کنیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. همچنین اعضای تیم مؤمنان، گویی فقط نقش انتقال اطلاعات را در فیلم به عهده دارند. بدیهی است که در چنین فیلمی نمی‌توان انتظار زیادی از بازیگران داشت.

درمجموع، Infinite یک فیلم علمی‌-تخیلی ابرقهرمانانه است که ایده بالقوه جذاب خود را با یک فیلمنامه آشفته و یک اجرای سهل‌انگارانه نابود می‌کند. در بهترین حالت می‌توان آن را به‌عنوان مقدمه‌‌ای برای معرفی ابرقهرمان‌های جدید در نظر بگیریم. ابرقهرمان‌هایی که زندگی‌های بی‌شماری را پشت سر گذاشته‌اند. اما آیا می‌توانیم به ساخت دنباله‌های بهتری از ماجراجویی‌هایی این ابرقهرمان‌ها امیدوار باشیم؟ واقعیت این است که چنین انتظاری بعید به نظر می‌رسد. مگر اینکه سازندگان تصمیم بگیرند که یک‌بار دیگر این ایده را با داستان و فیلمنامه‌ای دیگر کاملاً از نو بازسازی کنند.


 

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

filimo the north pole