لورنس عربستان در ایران
امروز سالگرد اکران شاهکار «دیوید لین» است
۵۹ سال از اکران یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما گذشته؛ فیلم لورنس عربستان یک شاهکار کلاسیک با کارگردانی کمنظیر «دیوید لین» و نقشآفرینی شماری از بهترین بازیگران تاریخ سینما مثل آنتونی کوئین، پیتر اوتول، عمر شریف و الک گینس است. احتمالا میدانید که فیلم براساس زندگی «توماس ادوارد لورنس» باستانشناس، دیپلمات، نظامی و نویسنده بریتانیایی که در جریان جنگ جهانی اول از طرف انگلستان در عربستان حضور داشت ساخته شده است. اما درباره زندگی قهرمان اصلی این داستان از یک داستان عجیبتر خبر دارید؟
فیلم لورنس عربستان را برای لحظاتی کنار بگذارید؛ در زمان حضور لورنس در عربستان شهر «حجاز» تحت تسلط دولت عثمانی بود که متحد آلمان و دشمن بریتانیا محسوب میشد. در این دوره لورنس به عنوان نماینده بریتانیا در دربار «شریف حسین» پادشاه وقت عربستان حضور داشت. او سالها فرهنگ قبایل و طوایف مختلف این کشور را مطالعه کرد و نه تنها به زبان عربی که به لهجههای اقوام مختلف این کشور نیز مسلط و به کلی در فرهنگ این کشور غرق شده بود.
یکی از ماموران رکن دوی ارتش به واسطه اطلاع از شخصیت و فعالیتهای لورنس احتمال داد که فرد دستگیرشده، همان «لورنس عربستان» مشهور است. البته لورنس ادعا میکرد کشیشی آمریکایی است و نامش هم «جکسون» است
نقش او در این کشور فقط به مطالعات فرهنگی و خاطرهنویسی محدود نبود، او در سال ۱۹۱۶ با متحد کردن قبایل مختلف اعراب توانست ضمن حمله به دریای سرخ، تسلط عثمانی بر این دریا را از بین ببرد. لورنس را میتوان یکی از زبدهترین جاسوسهای تاریخ دانست که متخصصی چیرهدست در امور خاورمیانه بود و نقش مهمی در شکلگیری کشورهای ریزودرشت عربی در منطقه داشت.
لورنس عربستان جاسوس در ایران
چیزی که شاید خیلیها در مورد لورنس عربستان ندانند، حضور او در دوران زمامداری «رضاشاه» در ایران است. اوایل سده ۱۳۰۰ شمسی، فردی به نام «اسماعیل سیمیتقو» رئیس یکی از قبایل مرزی غرب کشور دست به شورش علیه دولت مرکزی زد. ادعا میشود دلیل شورش سیمیتقو تجزیهطلبی و هدفش تشکیل کشوری مستقل از بههم چسباندن بخشهای غربی آذربایجان، کردستان و بخشهایی از شرق ترکیه بود.
این شورش توسط دولتهای استعماری غرب را جلب کرد و باعث شد لورنس در سفری فوقمحرمانه برای دیدار با «اسماعیلآقا» به غرب ایران سفر کند. در همین هنگام رضاشاه ارتش را برای سرکوب غائله سیمیتقو راهی آن مناطق کرد و بسیاری از یاران و اطرافیان «سیمیتقو» توسط ماموران دولتی دستگیر شدند.
هنگام دستگیری شورشیها بود که دولتیها متوجه شدند یک مامور (یا جاسوس) انگلیسی در بین دستگیرشدهها حضور دارد. یکی از ماموران رکن دوی ارتش به واسطه اطلاع از شخصیت و فعالیتهای لورنس احتمال داد که فرد دستگیرشده، همان «لورنس عربستان» مشهور است. البته لورنس ادعا میکرد کشیشی آمریکایی است و نامش هم «جکسون» است. ادعای لورنس فایدهای نداشت، چون ماموران بهواسطه وجود عکسهای زیاد از این جاسوس او را شناسایی و دستگیر کردند.
رضاشاه بر سر دوراهی
خبر دستگیری به «علی منصور» استاندار آذربایجان رسید و او از دستگیری یک عامل انگلیس وحشتزده شد و سریعا موضوع را به اطلاع دولت مرکزی در پایتخت رساند. کار «رضاخان» با شنیدن این خبر گره خورد. از یک طرف به خاطر نوع روابط ایران و انگلستان، لورنس باید آزاد میشد و از طرفی به خاطر پیچیدن خبر دستگیری او و احتمال تضعیف وجهه شاه نزد نظامیان، آزاد کردن او به صلاح نبود.
انگلیسیها خیلی زود از بازداشت مامورشان مطلع و خواستار آزادی او از زندان قصر تهران شدند. شاه وقت، رئیس شهربانی کشور «فضلالله زاهدی» را که هنوز دلباخته آلمان نازی نشده بود، مامور حل این معمای پیچیده کرد و «زاهدی» هم نقشهای هوشمندانه برای فراری دادن لورنس عربستان از زندان ترتیب داد.
اجرایی کردن مقدمات این نقشه چندماه طول کشید و سرانجام شورشی ساختگی توسط یاران سیمیتقو در زندان بهپا شد و در بحبوحه این شورش «زاهدی» شخصا لورنس را از سلولش خارج کرد و بعد از رساندن او به مکانی امن، تحویل دولت متبوعش داد!