سریال «کارمن سندیگو» مجموعهای انیمیشنی بر پایه یک بازی محبوب قدیمی است که از سوی نتفلیکس منتشر میشود. این مجموعه، نمونهای برجسته برای نمایش مزایای کار گروهی است.
سریالهای انیمیشنی طرفداران زیادی دارند، بهخصوص اگر داستان آنها از اثری محبوب اقتباس شده باشد. این اولین ویژگی خوب سریال «کارمن سندیگو» (با عنوان اصلی «Carmen Sandiego») است. ماجرا به ۳۵ سال پیش بازمیگردد؛ زمانی که اولین بازی ویدئویی این شخصیت منتشر شد و موفقیت زیادی بهدست آورد. در نتیجه، چند بازی ویدئویی دیگر در مورد این کاراکتر ساخته شد. سال ۲۰۱۹ نتفلیکس تصمیم گرفت سریالی انیمیشنی بر اساس کاراکتر کارمن سندیگو بسازد؛ سارقی بزرگ و جهانی که حالا میخواهد انسان خوبی باشد. این مجموعه، که تا کنون سه فصل از آن منتشر شده، برنده جایزه انی (Annie Award) برای بهترین طراحی کاراکتر و برنده جایزه امی برای بهترین پویانمایی مستقل شده است. به همین بهانه، با فیلیمو شات همراه باشید تا نقدی بر سریال «کارمن سندیگو» داشته باشیم.
در نگاه اول، نیازی به معرفی شخصیت کارمن سندیگو برای کسانی که با مجموعه بازیها و سریالهای آن آشنا هستند وجود ندارد. اما از آنجا که مخاطبان این نقد بهاحتمالزیاد با این فرنچایز آشنایی ندارند، پس در ابتدا باید توضیحی در مورد آن ارائه دهیم. کارمن سندیگو شخصیتی بود که سال ۱۹۸۵ خلق شد. او سارقی بزرگ و رئیس گروهی از افراد شرور بود که بازیکن باید طی بازیهای ویدئویی دستگیرش میکرد. بعدها چند بازی دیگر و دو سریال کارتونی با اقتباس از همین کاراکتر ساخته شد.
نقد سریال چرنوبیل؛ تصویری از یک فاجعه انسانی

در اکثر این نسخهها، کارمن شخصیتی است که شما درنهایت قادر به پیدا کردن او خواهید بود. او تنها سرنخهایی کوچک از خود به جای میگذارد و بازیکن یا تماشاگر کمتر با او تعامل دارد. اما سریال انیمیشنی «کارمن سندیگو» محصول نتفلیکس، این زاویه دید را تغییر داده و ما بیشتر با شخصیت کارمن آشنا شدهایم.
نتفلیکس در سریال «کارمن سندیگو» زنی جهانگرد را به تصویر کشیده که به نوعی رابین هود دنیای مدرن است.
فصل اول این سریال، با یک داستان دو قسمتی به نام «تبدیل شدن به کارمن سندیگو» آغاز میشود. کارمن (با صداپیشگی جینا رودریگز) داستان زندگی خود را به عنوان تنها نوزاد جزیرهای روایت میکند که ساکنانش برای تبدیل شدن به مجرمان بینالمللی دستچین شدهاند. در ادامه، او خود را تنها کسی معرفی میکند که ابزار درست برای مبارزه با این مجرمان را در اختیار دارد. اگرچه داستان سریال تنها از منظر کارمن روایت نمیشود، اما با این حال، در اکثر اوقات مخاطب درگیر شخصیت کارمن و افرادی است که میخواهند او را دستگیر کنند.

زمانی که سریال از بخش گذشته رهایی پیدا میکند، جهشی رو به آینده میزند. مجموعه انیمیشنی «کارمن سندیگو» در هر یک از اپیزودهای هفتگی خود داستانی جذاب را روایت میکند؛ در اکثر آنها، کارمن به گوشهای از جهان سفر میکند تا چیزهای گرانبهایی که توسط گروه وایل (VILE) به سرقت رفته را باز پس گیرد. گروه وایل مجموعهای از سارقان آموزشدیده هستند که کارمن زمانی آرزو داشت به آنها بپیوندد. سریال بهواسطه این ماجراجوییها قصد دارد به ماهیت آموزشی خود بازگردد و المانهای را به تصویر بکشد که چیزی را به مخاطب آموزش بدهد. پیش از سفر به هر کشور جدید، یک بخش کوتاه انیمیشنی ما را با نمایی کلی از آن کشور روبرو میکند و برای مثال، اطلاعاتی از قبیل جمعیت، کالاهای معروف صادراتی و آداب و رسوم مهم را ارائه میدهد.
فراتر از واقعیتهای جذاب قصه که برای مخاطبان، با هر سنی، خوشایند است، سریال «کارمن سندیگو» داستان این ابرشرور سابق را به مرور به سمت ترکیبی از کاراکترهای رابین هود و ایندیانا جونز سوق میدهد. کارمن دیگر از قدرت مرموزش برای ارتکاب جرم استفاده نمیکند، او حالا زنی جوان است که برای محافظت از آثار تاریخی، با فساد مبارزه میکند. نکته جالب اینجاست که گاهی از اوقات، کارمن باید بهتنهایی و بدون کمک دیگران این کار را انجام دهد.

پس از آغاز دو قسمتی سریال که بیشتر جنبه یادآوری داشت، شخصیتپردازی مأموران و اعضای گروه وایل که در سرتاسر دنیا، از اکوادور گرفته تا هلند پراکنده شدهاند، به کاراکترهای شروری که از آنها سراغ داشتیم نزدیکتر میشوند. اما در عوض مشتی کاراکتر با ظاهر قدیمی که اکثراً سیبیل داشتند، افراد شرور سریال «کارمن سندیگو» با ظرافت بیشتری طراحی شدهاند. تعقیب این ابرشرورها چندان ساده نیست و عواقبی برای کارمن به دنبال دارد. اولین مأموریت کارمن نجات یک منبع غذایی مهم در اندونزی است؛ منبعی که با هدف خرابکاری زیستمحیطی مورد تهدید قرار گرفته و نجات آن اهمیت زیادی دارد.
سریال «کارمن سندیگو» نمونهای برجسته برای نمایش مزایای کار گروهی است.
هر چه دشمنان کارمن باهوشتر میشوند، پیدا کردنشان دشوارتر میشود. البته کارمن در این راه تنها نیست و چند نفر به او کمک میکنند. ایوی و زک (با صداپیشگی ابی تروت و مایکل هاولی) بهعنوان خواهر و برادر، تیم خوبی را شکل دادهاند. علاوه بر آنها، پلیر (با صداپیشگی فین ولفهارد) هکر کلاه سفیدی است که به کارمن کمک میکند. نقش این سه نفر در ابتدا چندان پررنگ نیست اما هر چه سریال جلوتر میرود، مأموریتها پیچیدهتر میشوند و کارمن نیاز بیشتری به اعضاء تیمش پیدا میکند. در همین حال، رابطه این چند نفر که در ابتدا چیزی بیشتر از یک گروه از افراد با هدف مشترک در راستای بشردوستی نبود، عمق بیشتری پیدا میکند. البته این روند، حتی در رابطۀ کارمن با دشمنانش نیز ملموس است.

همانطور که پیشتر گفتیم، جینا رودریگز صداپیشگی کارمن را برعهده دارد؛ البته این کاراکتر بیشتر از آنکه حرف بزند، عمل میکند. تصوری که از کارمن در ذهن ما نقش میبندد فراتر از دختری باهوش در لباس قرمز است. او به همان اندازه که در مبارزه با دشمنانش و جستجو برای سؤالات بیپاسخ در مورد خانوادهاش جذاب است، شخصیتی باورپذیر دارد.
هدف اکثر سکانسهایی که در آنها شاهد مبارزه تنبهتن بین کارمن و تعقیبکنندگانش هستیم، هیچگاه برای پیداکردن نقاشیهای دزدیده شده نیست. سریال «کارمن سندیگو» اهداف خود را قربانی سوقدادن کاراکترها به استفاده از اسلحههای جذاب و مهیج نمیکند. در واقع، سازندگان این مجموع تفکری غنیتر دارند. آنها نمیخواهند ما را درگیر بازی همیشگی بین استفاده از نیرو عقل در تقابل با نیروی زور بازو کنند. تماشای رویارویی بین نیروهای وایل، گروه کارمن و دیگر افراد درگیر در ماجرا به این دلیل متقاعدکننده است که درست همانند شخصیت اصلی سریال، همه از هر دو نیروی عقل و زور بازو برخوردار هستند.

این بلندپروازی بهخوبی با سبک پویانمایی سریال مطابقت پیدا کرده است. جذابیتهای سریال «کارمن سندیگو» تنها به تعقیب و گریز خودروها و فرار از روی آسمانخراشهای بینالمللی محدود نمیشود، بلکه ما در هر قسمت شاهد پیشرفتهای تکنولوژیکی هم هستیم. برای مثال، یکی از کاراکترهای سریال قدرت انتشار نوعی انرژی انفجاری را دارد که تماشای آن در پسزمینه دوبعدی چشمنواز است. صحنه دیگری که توجهم را جلب کرد سکانس پرش از ارتفاعی بلند و گیجکننده و رسیدن به زمین در همان قسمتهای ابتدایی بود. از آنجا که کارمن مدام در حال سفر به کشورهای گوناگون است، ما هم با او همراه میشویم و شرایط مختلفی را تجربه میکنیم؛ سفر به زیر آب، ماجراجویی در کویر و حتی عملیاتی نظامی در یک موزه هنر. طیف وسیع طراحی کاراکترها به سازندگان اطمینان میدهد افرادی که بر سر این گنجینهها مبارزه میکنند حسی از تازگی را به مخاطب منتقل میکنند.
نقد و بررسی ﺳﺮﯾﺎل ﯾﮏ اﻋﺘﺮاف | بازهم قتل یک دختر زیبا

سریال انیمیشنی «کارمن سندیگو» به سنتهای یک سرگرمی آموزشی ادامه داده است، اما این مجموعه جدید، آموزههایی فراتر از یک کتاب درسی دارد. دوآن کاپیزی و دیگر نویسندگان سریال در حالی که یک مجموعه انیمیشنی در ژانر اکشن-تریلر جاسوسی خلق کردهاند، مخاطبان نوجوان سریال را با دریچهای رو به دنیایی بزرگتر آشنا کردهاند. صحبت در مورد کار گروهی و اهمیت آن یکی از نقاط قوت این مجموعه است. نقطه قوت دیگر جایی است که متوجه میشویم هدف از نجات آثار هنری دزدیده شده ارتباطی به ارزش مالی آنها ندارد، بلکه درس بزرگ این است که محافظت از چیزی ارزشمند چقدر میتواند مهم باشد. این موضوع، همان پیام سریال «کارمن سندیگو» است.

نظر شما درباره این سریال چیست؟ آیا هنگام تماشا، تنها از داستان جذابش لذت بردید یا به پیام آن نیز توجه کردید؟
منبع: Indie Wire
واقعا که چقدر مغرورید هیچکودوم از کشور های آمریکا یا اروپا از انیمیشن سازی خراب و گل و بلبلتون خبری نداره و اینم اضافه کنم که نگران نباشید یه نفر از کشور دور افتاده تون خبری نداره واقعا فکر میکنید انقد مهمید که خارج برای فریب دادنتون فیلم ۴ فصلی میسازه؟😐😳 شما بیشتر تو خیال و ابهامید
اون یارو خارمله ذهنیتش شبیه اوناییه که میگن امریکایی ها فیلم میسازن که ایرانیارو از راه بدر کنن . فرض کن: بیاین چند میلیون دلار هزینه کنیم که ایرانی هارو از راهشون بدر کنیم…
ما همه میدونیم که کارمن در فصل ۵ایا مادرش پیدا میکنه یانه حالا که وایل دستگیر شده انگار معلوم نیست هدف کارمن سندیگو چیه ومیخواد با کدوم تبهکار ها بجنگه کی میدونه شاید
کارمن ازدواج کنه با اون رفتار هاش با خاکستری معلومه دوسش
داره ولی میدونین پاک کننده ها هنوز اون بیرون هستن وقتی که کارمن به عنوان مدیر عامل وایل انتخاب شد اون صندلی بهش میومد من همیشه ارزو داشتم که کارمن مدیر عامل وایل بشه
ما همه میدونیم که کارمن در فصل ۵ایا مادرش پیدا میکنه یانه حالا که وایل دستگیر شده انگار معلوم نیست هدف کارمن سندیگو چیه ومیخواد با کدوم تبهکار ها بجنگه کی میدونه شاید
کارمن ازدواج کنه با اون رفتار هاش با خاکستری معلومه دوسش
داره
ما همه میدونیم که کارمن در فصل ۵ایا مادرش پیدا میکنه یانه حالا که وایل دستگیر شده انگار معلوم نیست هدف کارمن سندیگو چیه ومیخواد با کدوم تبهکار ها بجنگه
موصوع همینه می خواد بگه کارمن یم تونست پادشاهی کنه با استعدادش ولی یه اینده ی قشنگو برای خودش می خواست با اینکه می دونست قراره با وایل بجنگه در کل مستقل بودن و اعتماد به خودشو گفت🙂🙂
دقیقا با یوسف جان موافقم. یه نوجوان ۱۵ ساله چنین سطح تفکر ژرف و بلند نظرانه ای داره. آفرین. این کارتون ها و سرگرمی ها رو بیشتر برای این منظور درست میکنند که مردم حواسشون به رخدادهای تلخی که اطرافشون در جامعه داره روی میده نباشه.
خود اروپا و آمریکا به جوونهاشون بلندپروازی و تفکر و تصمیم گیری درست رو آموزش میدن اما این بازیچه ها رو برای ماها میفرستند.
هییییی من الان ۱۵ سالمه به نظرم آنقدر هم که می گید رویایی نیست، قشنگه، ولی دنیای واقعی اینجوری نیستش، دیگه کارتون دیدن از سن من گذشته 🙂،ولی به جای این کار ها کار های بهتری برای انجام دادن هستش مثلا برای آینده تون تلاش کنید و به فکر جامعه تون باشید که داره از هم می پاشه، یا کمی سطح فکری بالا ببرید.
من عاشق این کارتونم امیدوارم الان که در فصل ۴ قسمت ۸ این کارتون کلاً تموم شد دوباره شروع شه بخاطر تموم شدنش داره گریم می گیره😔😢🥺😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😰😨😓😥😖😣😩😫😱