نقد و بررسی سریال قربانی | مهیج، دقیق و پیچیده

سریال «قربانی»، مجموعه‌ای چهارقسمتی با بازی کلی مکدونالد و جیمز هارکنس است که داستانی درباره کینه، انتقام، فقدان و سوگواری را روایت می‌کند.

سریال قربانی با عنوان اصلی «The Victim»، یکی از بهترین مینی‌سریال‌های درام سال ۲۰۱۹ است که از شبکه بی‌بی‌سی یک پخش شد. اتفاقات این مجموعه چهارقسمتی در اسکاتلند رخ می‌دهند؛ جایی که مادری به نام آنا دین (با بازی کلی مکدونالد، بازیگر سریال امپراتوری بوردواک (Boardwalk Empire))، قصد دارد انتقام قتل پسرش را بگیرد. بازی او را می‌توان اینطور توصیف کرد: جذاب و خیره‌کننده. راب ویلیامز، نویسنده و خالق سریال‌هایی همچون «کشتن ایو» (Killing Eve) و «ساکن برج بلند» (The Man in the High Castle) بار دیگر ما را با یک اثر استثنائی روبرو کرده است. سریال «قربانی» به خوبی نشان می‌دهد که چطور سوگواری برای فقدان یک عزیز می‌تواند به نیرویی مخرب تبدیل شود. تیم بازیگران قوی، داستان جذاب و پیچ‌وتاب‌های روایی گیرا از جمله نقاط قوت این سریال هستند. در نقد و بررسی سریال «قربانی» با فیلیمو شات همراه باشید.


سریال «قربانی»، شروعی کاملاً معمولی دارد. دوربین نیال مک‌کورمک (کارگردان هر چهار قسمت مجموعه)، بر فراز یک دادگاه در آسمان شهر ادینبرا پرواز و ما را وارد ماجرا می‌کند؛ جایی که آنا دین (با نقش‌آفرینی کلی مکدونالد) به همراه خانواده‌اش منتظر آغاز محاکمه هستند و کریگ میرز (با بازی جیمز هارکنس، بازیگر فیلم سینمایی «تاریک‌ترین لحظات» با عنوان اصلی «Darkest Hour») برای احضار به جایگاه اضطراب دارد.
در این لحظات، سریال نگاهی به گذشته می‌اندازد. ما از طریق فلاش‌بک به شش ماه قبل و شب هالووین، بازمی‌گردیم. کریگ، دختر شش‌ساله‌اش را به مراسم قاشق‌زنی می‌برد و همسر او ربکا (با نقش‌آفرینی کارلا کروم، هنرپیشه سریال «خیابان کارناوال» با عنوان اصلی «Carnival Row») در خانه می‌ماند. آن‌سوی ماجرا، آنا اجازه نمی‌دهد پسرش به مراسم قاشق‌زنی برود اما شوهر و دختر بزرگترش فکر می‌کنند او بیش‌ازحد محافظه‌کاری به خرج می‌دهد. پس از چند ساعت، کریگ به خانه بازمی‌گردد. زمانی که او می‌خواهد در را برای آخرین نفری که سراغ گرفتن شکلات‌ها آمده باز کند، با یک چاقو به طرز وحشتناکی موردحمله قرار می‌گیرد.


معرفی و بررسی سریال واسطه | معمایی، ماورایی و به شدت جذاب


نقد سریال قربانی

راب ویلیامز از حقه‌هایی بسیار زیرکانه استفاده می‌کند. او فقط در چهار قسمت قصه‌ای مهیج، دقیق و پیچیده را آن‌چنان ماهرانه برای مخاطب تعریف می‌کند که تماشاگران در باورکردن حرف‌ها دچار شک و تردید می‌شوند. او در داستان خود به مضامینی هوشمندانه ازجمله روابط بین زوج‌ها، دوستان، عشّاق و همکاران می‌پردازد. تمام این مسائل، در پوشش یک لایه روایی بیرونی قرار دارند که از طریق رسانه‌ها و مطبوعات به تصویر کشیده می‌شوند.

سریال «قربانی»، با صحنه‌ای آغاز می‌شود که دادگاهی برای آنا تشکیل شده است. او به دلیل انتشار آنلاین آدرس و تصویر کریگ و متهم کردن او به قتل اولین پسرش به دادگاه فراخوانده شده است. سال‌ها قبل، پسر ۹ ساله آنا توسط یک نوجوان به قتل رسید و حالا او فکر می‌کند کریگ همان قاتل است که پس از آزادی از زندان، با هویتی جدید به زندگی خود ادامه می‌دهد. این ماجرا، پیش‌زمینه‌ای بود که ما را به شب هالووین می‌رساند؛ ماجرایی که تنها یکی از بخش‌های درام سریال برای پیش‌برد قصه است.

کلی مکدونالد در نقش آنا بازی پیچیده و تأثیرگذاری ارائه داده است. او در ظاهر، از شرایط بحرانی پس از فقدان فرزندش خارج شده و حالا کاملاً متمرکز به نظر می‌رسد اما خیلی زود مشخص می‌شود که در باطن، تمام این سال‌ها را با سوگواری سپری کرده است. آنا یک پرستار است و مکدونالد در طول سریال همان چیزی را ارائه می‌دهد که مخاطب انتظار دیدنش را دارد: او در این باور غوطه‌ور شده است که قاتل پسرش باید از عملی که انجام داده شرمنده باشد و از شهر اخراج شود. تماشاگر به خوبی متوجه می‌شود که در پس چشمان خونسرد، موهای مرتب و لباس‌های اتوکشیده آنا، مادری پنهان شده که می‌خواهد انتقام کودکش را بگیرد.

مکدونالد با بازی در این نقش و به تصویر کشیدن احساسات زیرپوستی یک مادر سوگوار، که هیچگاه خشمگین نمی‌شود یا کنترل کلامش را از دست نمی‌دهد، خود را به‌عنوان یک بازیگر برجسته معرفی کرده است. او تمام عواطفش را از طریق حالات چهره‌اش منتقل می‌کند. تا قبل از قسمت سوم سریال، بیان احساساتمان نسبت به او دشوار خواهد بود؛ این همان عدم قطعیتی است که ویلیامز می‌خواهد. این شک و تردید به اعماق مضامین درام سریال «قربانی» نفوذ می‌کند. عملکرد جیمز هارکنس نیز دست‌کمی از بازی چشمگیر مکدونالد ندارد. او با بازی خود بینندگان را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌دهد؛ آیا کریگ یک قربانی بی‌گناه است یا ادعای آنا در مورد او درست است؟

همانطور که گفتیم، تیم بازیگران سریال «قربانی» همگی فوق‌العاده هستند. کارلا کروم در نقش پیچیده همسر کریگ عملکرد موفقی داشته است؛ کاراکتر او همیشه استوار و محکم است. ربکا در ابتدا از شوهرش حمایت می‌کند اما پس از مدتی، او نیز به تردید می‌افتد که حقیقت چیست. او خود یک مادر است و مسئولیت مادرانه‌اش برای محافظت از فرزندانش در برابر خشونت وجود یک قاتل در شهر جالب‌توجه است. نکته‌ای که در این مجموعه تلویزیونی اهمیت دارد این است که قربانیان زیادی در داستان وجود دارند.

قربانی

جان هانا (بازیگر فیلم‌هایی همچون «چهار عروسی و یک تشییع‌جنازه» با عنوان اصلی «Four Weddings and a Funeral» و «مومیایی» با عنوان اصلی «The Mummy») در این سریال نقش کارآگاهی به نام استفن گرور را بازی می‌کند که سعی دارد کریگ را از اتهامات مبرّا و اثبات کند که آنا بیش‌ازحد در غم خود اغراق می‌کند. از جمله بازیگران دیگر این سریال شبکه BBC ONE می‌توان به پوکی کوئسنل اشاره کرد. او در نقش مو باکلی، یک بازجوی خصوصی که برای آنا کار می‌کند، توانسته رضایت مخاطب را جلب کند.

مهمترین عنصر سریال «قربانی» سرعت آشکارکردن جراحت‌ها و زخم‌های عاطفی گذشته برای تک‌تک شخصیت‌هاست؛ این غم‌ها درست زمانی به تصویرکشیده می‌شوند که قصه برای تماشاگر بیش‌ازحد پیچیده شده است. ویلیامز نه‌تنها توانسته از وظیفه پیچ‌وتاب دادن به قصه سربلند بیرون بیاید، بلکه نشان داده در برقراری ارتباطات عمیق در مورد غم و فقدان نیز تبحر خاصی دارد. این موضوع زمانی مشهود می‌شود که سریال به لحظات ناخوشایند پایانی خود نزدیک می‌شود. مکدونالد و هارکنس حتی زمانی که طوفانی عظیم ماجرا را از این رو به آن رو می‌کند از عهده مسئولیت خود شانه خالی نمی‌کنند.
سریال «قربانی» به‌آرامی در روح و روان شما نفوذ می‌کند. چیزی که شبیه به یک راز معمولی بود، در پایان اثری واقعی در اعماق ذهن شما خواهد گذاشت. اگر هنوز این سریال را تماشا نکرده‌اید، حالا فرصتی بی‌نظیر برایتان مهیّا شده است.


منبع: Hollywood Reporter

نظر شما چیست؟

ایمیل شما منتشر نخواهد شد

از اینکه نظرتان را با ما در میان می‌گذارید، خوشحالیم

fosil