فیلم «بانکدار»، مبارزهای برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان است؛ این نبرد، بر سر اسناد مالکیت زمین و خانه انجام میشود که در انحصار سفیدپوستان بوده است.
فیلم بانکدار، مبارزهای برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان است؛ این نبرد، بر سر اسناد مالکیت زمین و خانه و با سلاح سرمایه مالی انجام میشود که اساساً در انحصار سفیدپوستان بوده است. برنارد گرت (با بازی آنتونی مکی) و همسرش اونیس (با بازی نیا لانگ)، با پسرشان در لسآنجلس زندگی میکنند. برنارد تصمیم میگیرد که با عبور از خط قرمزهایی که تبعیض نژادی و سیاستهای رایج به او تحمیل میکنند وارد بازار املاک شود و کسبوکار خودش را شروع کند و با این کار، به آرزوهای دیرینه کودکیاش جامعه عمل بپوشاند. او بهواسطه یکی از دوستان قدیمی اونیس، با مردی به نام جو موریس (با بازی ساموئل ال جکسون) آشنا میشود؛ مرد خشنی که کلوب دارد. جو و برنارد بهعنوان شرکای جدید تصمیم میگیرند تا فعالیت اقتصادی خود را در لسآنجلس بزرگ و پر زرقوبرق، علیرغم سیاستهای محدودکننده سیاهپوستان آغاز کنند. اما این دو مرد سیاهپوست در مواجهه با تبعیض نژادی، کار چندانی از پیش نمیبرند؛ پس سفیدپوستی به نام مت استینر (با بازی نیکلاس هولت) را استخدام میکنند. مت، مردی سفیدپوست از طبقه کارمند است که آنها او را آموزش میدهند تا بهعنوان قائممقام آنها در جاهایی که برنارد و جو به علت رنگ پوستشان امکان ورود ندارند، حضور یابد و چشم و گوش آنها باشد؛ بدین ترتیب آنها طرحی میریزند تا با قرار گرفتن در پشتصحنه، مشکلات مربوط به تبعیض نژادی را در خریدوفروش املاک و نیز مراودات بانکی دور بزنند. برای نقد فیلم بانکدار، با فیلیمو شات همراه باشید.
بانکدار با عنوان اصلی «The Banker» به کارگردانی جرج نلفی، داستانی نسبتاً جدید دارد که به شیوهای آشنا و قدیمی روایت میشود. گروه نویسندگان فیلمنامه شامل نلفی، نیسئول لوی، دیوید لیوایز، اسمیت و استان یانگر تمام تلاش خود را بهکار بستهاند که کاری مشابه فیلمهای موفق درباره زندگی اشخاص بسازند که برای بیننده آشنا و محبوب باشد؛ شیوهای که البته تا حدودی تکراری و کسالتبار شده است. شارلوت بروس کریستنسن (فیلمبردار فیلم) هم با اضافه کردن نورهای قهوهای و قرمز، سعی در القای حس قدیمی بودن فیلم دارد.
در صحنهای بسیار هیجانانگیز، برنارد سعی میکند روی نیمکتی که قضات نشستهاند بایستد تا به سیستم نژادپرستانه و تبعیضآمیز حاکم اعتراض کند. در جایی دیگر، شخصیتهای داستان دور هم جمع میشوند تا درباره کاری ناممکن صحبت کنند اما درنهایت به این نتیجه میرسند که درهرصورت آن را انجام خواهند داد. در «بانکدار»، بخشهای دراماتیک زیادی وجود دارند که نشان میدهند کارهای سخت از ورای مشکلات و سنگاندازیها سروسامان میگیرند و به سرانجام میرسند. این سکانسها بهخودیخود اشکالی ندارند؛ اما نکته اینجاست که صحنههایی از این دست، آنقدر در فیلمهای مختلف استفاده و تکرار شدهاند که دیگر در آنها ابتکاری به چشم نمیخورد.

در صحنهای دیگر به نظر میرسد که شاهد تکرار روشی هستیم که قبلاً در فیلم ارقام پنهان به خوبی پیاده شده است؛ «بانکدار» بهجای بازسازی زندگی افراد معروف تاریخ مانند فیلمهای «سلما» و «لاوینگ»، زندگی آمریکاییان سیاهپوست گمنامی را روایت میکند که تلاش میکنند که با نابرابری هایی که آنها را احاطه کرده است بجنگند؛ روشی که درباره مهندسان فیلم «ارقام پنهان» هم به خوبی نتیجه داده است. البته «بانکدار»، برخلاف فیلم «ارقام پنهان»، نیازی به طراحی یک شخصیت سفیدپوست دلسوز ندارد تا روند یکنواخت و کسالتآور فیلم را تغییر دهد. درواقع، فرازوفرودهای رابطه کاری برنارد و جو با مت کاملا این مشکل را حل کرده است؛ در این شراکت، مانند همه شراکتها، گاهی علیرغم حسن نیت همه شرکا، روابط دوستانه بهآسانی رنگ میبازند و دچار مشکل میشوند.
مروری کوتاه بر فیلم اسپوتنیک | ظهور مجدد «بیگانه» اینبار در شوروی
مکی در نقش برنارد، با شخصیتی لجباز و بیمنطق، بهواقع میدرخشد . اما فیلم بهجز در چند موقعیت خاص که فوران خشم فروخورده برنارد را میبینیم ، به او فضایی برای نمایش تواناییهای خود نمیدهد. در عوض، این جکسون است که با کاراکتر خشن و پر سروصدایش به صحنه جانی تازه میبخشد؛ او تاجری است که دستکم گرفته شده و شیوه تعامل برنارد با او روند طی شده برای ظهور طبقه اقتصادی- اجتماعی جدیدی را در میان جامعه سیاهان توصیف میکند. با اضافه شدن مت، درمییابیم که چگونه طبقه اجتماعی بهعنوان عاملی تعیینکننده در تجارت وارد میشود؛ او باید بیاموزد که چگونه خود را مردی ثروتمند از اهالی سواحل شرقی ایالاتمتحده جا بزنند و با رفتار خود اعتماد دیگران را بهدست آورد. مایه تاسف است که برای اونیس، نقشی فرعی تعریف شده است: زنی مهربان و حامی که گاهی به پیشبرد برنامههای مردان کمک میکند. درواقع شاید بتوان مهمترین نقش اونیس را نمایش هنر طراح لباس فیلم، آلیشا لی دانست.
نگاهی کوتاه به فیلم او فردا می میرد | زندگی در سایۀ مرگی نزدیک
«بانکدار» را شاید بتوان نگاهی احساساتی و قهرمان پرورانه به داستانی شخصی دانست؛ فیلم، به چندین اتفاق در زندگی گرت میپردازد و بعضی قسمتهای آن را نیز بازنویسی میکند. مسئله دیگر، مخفیکاری درباره بازیگر نقش اونیس است؛ در تمام فیلم، بازیگر نقش اونیس را بر پرده میبینیم ولی هیچ اشارهای به ماجرای ادعای آزار جنسی او توسط تهیهکننده سابق فیلم و بازیگر نقش پسر گرت در کار نیست. مکالمات، در فیلمنامه نوشته شده توسط اچ اسکات سایناس، اغلب به نظر ثقیل و سنگین میرسد و این موضوع، درک بعضی صحنهها را مشکل میکند. بقیه صحنهها که عمدتا مربوط به بازار و معاملات املاک هستند، چنان در اعداد و ارقام غرق شدهاند که انگار فقط برای ادامه جریان داستان طراحی شدهاند. این صحنهها نیز کاملاً سطحی و گذرا به خطوط قرمز جامعه و روابط اجتماعی درباره مالکیت سیاهان در بازار املاک میپردازند و آنقدر سادهانگارانه طراحی شدهاند که گویی گرت و موریس تنها سیاهپوستانی بودند که منطق آنها این عدم برابری در معاملات را نمیپذیرفت و منابع مالی کافی برای ورود به این بازار نابرابر را در اختیار داشتند! البته چنین نیست و بسیار سیاهپوستان دیگر نیز در آن زمان برای احقاق حقوق اجتماعی خود تلاش میکردند که هنوز هیچ فیلمسازی داستان آنها را بازگو نکرده است. با در نظر گرفتن تمام این نکات، فیلم «بانکدار» فیلمی تماشایی است؛ از دیدن آن لذت ببرید!
مروری کوتاه بر فیلم اسپوتنیک | ظهور مجدد «بیگانه» اینبار در شوروی

منبع: Roger Ebert
منم!
من آخرشو نفهمیدم
اونجایی که گفت از مت خواستم یه لطفی بهم کنه