اگر به کشف رازهای پیکسار علاقهمند هستید، احتمالا از آنچه در ادامه این مطلب میآید لذت خواهید برد.
اگر به کشف رازهای پیکسار علاقهمند هستید، احتمالا از آنچه در ادامه این مطلب میآید لذت خواهید برد؛ اما فراموش نکنید، همانطور که بسیاری از تئوریهای ساختهشده توسط طرفداران درباره «فیلمهای سینمایی پیکسار» جالب و سرگرمکننده هستند، درصد قابلتوجهی از آنها هم میتوانند مبهم و حتی ناراحتکننده باشند.

برای مثال، فرض اینکه جادوگر انیمیشن دلیر (Brave) همان شخصیت بو (Boo) در کمپانی هیولاها باشد، بخشی از یک تئوری بسیار بزرگتر است؛ و این حقیقت که بو یا همان جادوگر، «ایستر اگ» را بهجا میگذارد چون به دنبال مایک و سالی میگردد، دیوانه کننده است. ایستر اگ (Easter egg) یا «تخممرغ مخصوص عید پاک» اصطلاحی است که برای اشارهای مخفی فیلمسازان به آثار قبلی یا بعدیشان بهکار میرود. این نوع رمزگذاری در انیمیشنهای پیکسار بسیار رایج است و کشف آنها طرفداران زیادی دارد.
کشف قدم به قدم رازهای پیکسار
یکی از طرفداران دوآتشه کشف رازهای پیکسار ، «جان نگرونی» است؛ نگرونی اعتقاد که تمام انیمیشنهای این کمپانی، از داستان اسباببازیها به بعد، در جهانی واحد اتفاق میافتند؛ او بر اساس این تئوری، کتابی نوشته است که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
با بررسی این تئوریها، آنقدر حرفهای خواهید شد که ازاینپس بهراحتی سرنخها را کشف و رازهای پیکسار را افشا میکنید؛ با ما همراه باشید.
تئوری شماره ۱: ۱۴ فیلم پیکسار، در جهانی واحد اتفاق میافتند.

یکی از مشهورترین شایعههایی که پیرامون انیمیشنهای پیکسار وجود دارد، الهامبخش جان نگرونی برای نوشتن کتابش شد؛ در نتیجهگیری نهایی این کتاب، با عنوان «تئوری پیکسار»، آمده است که تمام فیلمهای این کمپانی، از داستان اسببازیها به بعد (زندگی یک حشره، داستان اسباببازیها۲، کمپانی هیولاها، در جستجوی نمو، شگفتانگیزان، ماشینها، موش سرآشپز، وال-ای، آپ، داستان اسباببازی ها۳، ماشینها۲، دلیر و دانشگاه هیولاها) در یک جهان واحد اتفاق میافتند. بخشی از این پیوستگی دنیای پیکسار را میتوان در انیمیشن دلیر یا Brave مشاهده کرد که توضیح میدهد چرا حیوانات حرف میزنند و چرا انگیزههایی شبیه انسانها دارند.
تئوری شماره ۲: نهالی که در «وال-ای» میبینیم، در «زندگی یک حشره» به درخت تبدیل میشود.

وال-ای از یک نهال نگهداری میکرد تا انسانها به زمین بازگردند، آن را به یاد دارید؟ آن «جوانه» میتواند همان «درخت» زندگی یک حشره باشد. نکته جالب دیگر، این است که حتی با وجود تجدید حیات گیاهی، هیچ انسانی در این انیمیشن حضور ندارد؛ چون جمعیت زمین هنوز به حدنصاب نرسیده است.
تئوری شماره ۳: ما شاهد سفر کارل برای ملاقات الی در «دنیای پس از مرگ» هستیم.

این تئوری، برداشت ما از انیمیشن غمگین آپ را اندوهناکتر میکند؛ فرض بر این است که در ابتدای فیلم، مرگ کارل را میبینیم و در ادامه، شاهد سفر او به همراه یک فرشته برای رسیدن به الی هستیم؛ همسر وفادارش که در دنیای پس از مرگ منتظر اوست.
تئوری شماره ۴: شخصیت بو از کمپانی هیولاها، همان جادوگر فیلم دلیر است.

بو، سالی را دوست داشت و وقتی بزرگ شد، تلاش برای پیدا کردن او را آغاز کرد. او از درهایی که به مایک و سالی امکان سفر در طول زمان را میداد استفاده کرد و تا دوران زندگی دلیر به عقب برگشت؛ بو در آنجا، موفق به کشف منشا the will-o’-the-wispها شد. حکاکی تصویر سالی در فیلم دلیر، اشارهای جدی به این موضوع دارد که جادوگر همان بو است که در دنیای داستان اسباببازیها هم حضور داشت. نکته جالب دیگر این است که این تئوری، وجود حکاکی سیاره پیتزا را هم توضیح میدهد.
تئوری شماره ۵: مادر اندی، مالک واقعی «جسی» است.

پیکسار به ایجاد پیوستگی بین جزییات داستان علاقه شدیدی دارد؛ بنابراین این تئوری درست به نظر میرسد. از نوع نگاهی که مادر اندی به کلاه او میاندازد (کلاهی شبیه کلاه جسی) میتوان اینطور نتیجه گرفت که مادر اندی همان امیلی یا مالک واقعی جسی است.
تئوری شماره ۶: همه فیلمهای پیکسار به آخرالزمان میپردازند.

تیم طراحی The After Hours، عقیده دارد که تمام فیلمهای پیکسار در جهانی واحد اتفاق میافتند و همه آنها به سمت فرجامی مشخص میروند؛ اسباببازیهای سخنگو، اشیای بیجان و بقیه کاراکترها، یک روز همه انسانها را سوار یک سفینه میکنند؛ با توجه به وال-ای، رسیدن چنین نتیجهای بدیهی است چون همه مخلوقات پیکسار از «بازیچه انسانها بودن» و پس از مدتی «در گوشهای فراموش شدن» خستهاند. وقتی انسانها اجازه برگشت به زمین را پیدا کنند، وال-ای و «ایو» بر آنها حکومت خواهند کرد. در افشای رازهای پیکسار ، آخرالزمانی بودن دنیایی که داستانهای این کمپانی در آن میگذرد، چندان دور از ذهن نیست.
تئوری شماره ۷: وال-ای کار زمین را یکسره میکند.

محکم باشید؛ این تئوری آقای نگرونی، بسیار بیحمانه است: وال-ای در حین تلاشش برای جمعآوری وسایل و زبالهها، بقیه واحدهای نظافتچی را از بین برد؛ چون وسایلش را بهعنوان زباله جمع میکردند و میبردند. با توجه به اینکه تمام رباتهای نظافتچی از بین رفتهاند، زمین نابود خواهد شد و انسانها جایی برای ادامه زندگی نخواهند داشت.
تئوری شماره ۸: «رندال باگ» همان هیولای اندی است.

اولازهمه، باید به این باور برسید که «داستان اسباببازیها» و «کمپانی هیولاها» در جهانی واحد اتفاق میافتند؛ سپس باید در هنگام تماشای انیمیشن کمپانی هیولاها، نگاهی تیز و چشمانی عقابی داشته باشید. فریم بالا، باعث ایجاد چنین فرضی شده است: رندال درحال تمرین تاکتیکهایش برای ترساندن، در اتاقی حضور دارد که کاغذدیواری آن مشابه کاغذ دیواری اتاق اندی است.
تئوری شماره ۹: «نمو» درواقع حاصل خیالپردازی «مارلین» است.

تماشای «در جستجوی نمو» با داشتن این تئوری در ذهن، به یک ماراتون غمانگیز در دنیای پیکسار شباهت دارد؛ همسر مارلین و تمام بچههایش، که «نمو» هم یکی از آنهاست، در همان ابتدای فیلم از بین رفتهاند. ما شاهد تلاش مارلین برای کنار آمدن با از دست رفتن خانوادهاش هستیم. او در این فرایند، داستانی ذهنی خلق میکند که در آن موفق به نجات پسرش نمو میشود.
تئوری شماره ۱۰: «ادنا»، ایجاد امکان نامرئی شدن برای لباس «ویولت» را از «رندال باگ» الهام گرفته است.

وقتی «رندال» در زمان سفر میکند و به عقب بازمیگردد، بهطور اتفاقی با «ادنا» ملاقات میکند؛ ادنا، که در حال طراحی لباس مخصوص برای «ویولت» است، از رندال الهام میگیرد و امکان نامرئی شدن را به طرحش اضافه میکند.
تئوری شماره ۱۱: شخصیت «ادنا» در شگفت انگیزان، دنیا را بهوسیله یک شنل نجات داد.

ادنا، طراح لباس شگفت انگیزان، در طراحیهایش به یک اصل اساسی پایبند است: «شنل ممنوع!». هنگامیکه سندروم (دشمن شگفت انگیزان) برای سفارش لباس به او مراجعه میکند، برخلاف قانون همیشگیاش، یک شنل برای لباس سندروم در نظر میگیرد؛ شنلی که درنهایت باعث سقوط و از بین رفتن او میشود. بهاینترتیب، ادنا در نجات دنیا از دست این ابرقهرمان شرور، نقشی اساسی دارد.
تئوری شماره ۱۲: جادوی «دلیر»، باعث به وجود آمدن حیوانات «هوشمند» در فیلمهای پیکسار شد.

این تئوری، منشا تکامل حیوانات را جادوی دلیر میداند؛ در دنیای دلیر، این جادو پس از مدتی از بین میرود اما حیوانات سایر فیلمها، همچنان توانایی صحبت کردن، فکر کردن و بحث کردن با فرزندانشان را حفظ میکنند.
تئوری شماره ۱۳: آیا «سرآشپز اسکینر» درباره افکار حیوانات به «چارلز مانتز» چیزی گفته است؟

در بررسی رازهای پیکسار ، به این نتیجه میرسیم که همفکری کاراکترهایی از انیمیشنهای مختلف، دور از ذهن نیست؛ ممکن است یک شخصیت منفی برای کاراکتر منفی دیگری، وجود این حقیقت را افشا کرده باشد که حیوانات فکر، احساس و هدف دارند. بنابراین این غیرقابلتصور نیست که «سرآشپز اسکینر از انیمیشن راتاتویی»، بهطور اتفاقی، سر راه «چارلز مانتز از انیمیشن آپ» قرار گرفته باشد و این دانستهاش درباره حیوانات را با او در میان گذاشته باشد. شاید در نگاه اول کمی عجیب به نظر برسد، اما به یاد داشته باشید که درباره دنیای پیکسار صحبت میکنیم که هر چیزی در آن ممکن است.
تئوری شماره ۱۴: «داستان اسباببازیها ۳» به مجموعهای از حوادث اتفاق افتاده در آلمان طی دوران جنگ جهانی دوم اشاره دارد.

این تئوری میگوید: اندی، اسباببازیهایش را پشت سر خود رها کرد، همانطور که «متحدین» یهودیان را جا گذاشتند. اتاق زیرشیروانی «باز»، شبیه پناهگاهی است که «آن فرانک» در آن پنهان شده بود. سوزانندههای فیلم هم به کورههای آدم سوزی و وحشت حاکم بر اردوگاههای کار اجباری اشاره دارند.
تئوری شماره ۱۵: آیا Buy n Large همان «شرکت شرارت» در انیمیشن «آپ» است؟

میدانیم که BNL مالک زمین، ساکنان سابق آن و احتمالا وال-ای است؛ اما آیا این کمپانی، مسئولیت جابجایی زمین خانه کارل و الی در آپ را هم بر عهده داشت؟
تئوری شماره ۱۶: آیا هیولاها گونههای تکاملیافتهای از حیوانات و ماشینها هستند؟

این تئوری ممکن است کمی سخت به نظر برسد و ذهنتان را خسته کند؛ در یک دنیای پساآخرالزمانی، که انسانها، بهکندی، در حال جایگزینی جمعیت هستند و حیوانات و ماشینها از درک و احساس برخوردارند، این امکان وجود دارد که گونههایی تکاملیافته از حیوانات و ماشینها ایجاد شوند. نتیجه: هیولاها. اما چه اتفاقی برای انسانها افتاده است؟ هیولاها به این نتیجه رسیدهاند که به حضور انسانها برای تامین انرژی دنیایشان احتیاج دارند، بنابراین در زمان سفر کردهاند و آنها را برگرداندهاند.
تئوری شماره ۱۷: حضور یک «تریلر» در دو فیلم سینمایی و تعداد زیادی تئوری درباره دنیای آخرالزمان!

تریلری که در کمپانی هیولاها میبینیم، در زندگی یک حشره هم حضور دارد؛ اگر باور دارید که زندگی یک حشره خالی از حضور انسانهاست، چون آنها دیگر روی زمین وجود ندارند و اگر باور دارید که داستان کمپانی هیولاها در جهانی اتفاق میافتد که در آن سفر در زمان امکانپذیر است و میتوان از آن برای بازگرداندن انسانها استفاده کرد، پس این تئوری هم میتواند درست باشد.
تئوری شماره ۱۸: آیا Allinol در ماشینها، همان Buy-n-Large است؟

دو شرکت با رویکرد شرارتآمیز و یک هدف شیطانی؛ این که فرض کنیم Allinol و Buy-n-Large یکی هستند، چندان هم دور از ذهن نیست.
تئوری شماره ۱۹: «بینگ بانگ» همکار «مایک و سالی» است.

در بررسی رازهای پیکسار به نکته برمیخوریم که شخصیت «بینگ بانگ» از انیمیشن «درون و بیرون» یا «Inside Out»، همکار سالی و مایک در کمپانی هیولاها است. او میتواند بخشی از کمپانی، پس از توسعه باشد؛ توسعهای که با آخرین کشف هیولاها، اجتنابناپذیر خواهد بود؛ آنها فهمیدند که انرژی حاصل از خنده بچهها از انرژی تولیدشده توسط صدای جیغشان بسیار بیشتر است؛ بنابراین میتوانیم مطمئن باشیم که به فکر ایجاد تغییرات اساسی در کمپانیشان افتادهاند.
تئوری شماره ۲۰: «بو» در قالب «جادوگر»، سرنخهایی به جا میگذارد که به جهانی دیگر اشاره دارند.

آخرین تئوری، بسیار جالب است؛ یا پیکسار به قرار دادن سرنخ در محصولاتش علاقه دارد، یا بو (در قالب جادوگر فیلم دلیر) و کسی که سفر در زمان را کشف کرد، سرنخهایی از دنیاهای دیگر را بهجا میگذارد تا در عملیات یافتن دوستش بهکار آید؛ برای مثال، با اینکه کمپانی هیولاها و دلیر در یک زمان اتفاق نمیافتند، ما حکاکی تصویر سالی را در اقامتگاه جادوگر میبینیم. همانطور که قبلا گفتیم، گذاشتن ایستر اگ در آثار پیکسار بسیار رایج و در مواردی سرگرمکننده است.
منبع: Ranker
وقتی خود پیکسار اعلام کرده که این لنیمشین ها هبچ ربطی یهم ندارن و تو جهانی مشترک نیستن این حرفا بی معنی میشه
تازه مگه پیکسار مخش عیب داره که بیاد کل عمر شرکتشو تا الان که ۲۷ساله بذاره پای اینا اونم برای ابنکه ته تهش بیاد بگه که اول ابنجوری بوداه بلد یه جاروگره یه خرس هیوباها دیده و… در حالیکه میرونیم اینا هیچکدوم وتقعی نیستن اینا عقلم خوب چیزیه!!!
میتونست یک یا چند لنیمیشین برای مقصود مورد نظرش بسازه
خیلی فوق العاده. بعضیا رو ندیدم بعضیا نفهمیدم ولی بازم عالی. واقعا که هم کارکنان پیکسار ذهن خلاقی دارند هم افرادی که سرنخ ها روپیدا کردن.
جالب و کمی مسخره؛چون این چیزی هست ک خیلی ادامه دار میشه
از نظر من این تئوری در مورد جادوگر انیمیشن دلیر و بو در انیمیشن کمپانی هیولاها درست است چون بو بچه بوده و سالی را دوست داشته در بزرگی از او به عنوان یه 《خرس》به خاطر داشتن شکل و شمایل خرس یاد میکند به همین دلیل تمامی وسایل جادوگر در انیمیشن دلیر شبیه خرس بوده است و از نظری این تئوری اشتباه هستش چون جادوگر میخواسته به مریدا در مورد خرس ها کمک کنه و این ها نظر شخصی من هستش
عالی من که خیلی دوستشون داشتم ممنون بابت زحماتتون
جالب..اما خسته کننده بخاطر وجود تناقضات بی پایان و هزاران راه که ادامه یابد..ممنون از این که نوشتید.
اینا که اصلا هیچ منطقی نداشت یه سر نخ برای ثابت کردنش نداشتی؟ مسخره بود