فمی، دوران کودکی خود را در یک یتیمخانه در روستای لینکلنشر گذرانده است؛ دورانی سرشار از شادی و لذت.
فمی (با بازی سم آدوونمی) دوران کودکی خود را در یک یتیمخانه در روستای لینکلنشر گذرانده است؛ دورانی سرشار از شادی و لذت. او اینک باید با مادر بیولوژیکی خود (با نقشآفرینی بمیسولا ایکوملو) ارتباط برقرار کند و دوران بلوغ خود را در مرکز لندن بگذراند. فمی با اصالت نیجریهای مبهم خود دستوپنجه نرم میکند و امیدوار است آیندهای مستقل در انتظارش باشد؛ به همین دلیل باید خودش را پیدا کند و مفهوم واقعی خانه را با تمام وجود بفهمد. در بررسی فیلم آخرین درخت با فیلیمو شات همراه باشید.
شولا آمو، کارگردان فیلم «آخرین درخت»، تابش خیرهکننده خورشید در مزارع لینکلنشر را به طرز شاعرانهای به تصویر کشیده است. گروهی از پسرهای جوان در حال بازی در مزارع هستند؛ به دنبال هم میدوند و از کودکی خود لذت میبرند. آنها همیشه لبخند به لب دارند. یکی از این کودکان فمی است. تای گلدینگ در نقش کودکی فمی و سم آدوونمی در نقش بزرگسالی او، به ایفای نقشی هنرمندانه پرداختهاند. فمی یک پسر بریتانیایی با اصالت نیجریهای است که در یتیمخانه بزرگ شده است؛ او یتیمخانه را خانه واقعی خود میداند چون روزهای خوش کودکیاش را یادآوری میکند.
فروش هفتگی شزم؛ شزم در صدر باکس آفیس میماند
فمی بدون هیچ پیشزمینهای، به یکباره از حومه شهر به مرکز لندن فرستاده میشود. این یعنی او باید از ماری (با بازی دنیس بلک) جدا شود؛ فمی تا پیشازاین، ماری را مادر خود میدانست. بدین ترتیب، زندگی او در کنار مادر واقعیاش یینکا (ایکوملو) آغاز میشود. فیلم «آخرین درخت»، به طرز ماهرانهای ماجراجویی فمی را در سه فضا و دو زمان به تصویر کشیده است: لینکلنشر، لندن، نیجریه؛ کودکی و نوجوانی.

فیلم آخرین درخت از نظر توجه به حساسیت خویشتننگری و بازی با زیباییشناسی نمایشی برای بررسی ذهن آشفته شخصیت اصلی، شباهت زیادی به فیلم «مهتاب» اثر بری جنکینز دارد. اما وجود این شباهت به معنای نادیده گرفتن ویژگیهای متمایز و خاص «آخرین درخت» نیست؛ فیلم قصد دارد از فمی یک قهرمان کمحرف بسازد. آدوونمی سردرگمی یک پسر جوان در میان فرهنگهای مختلف را بهوضوح نشان میدهد. نگاه استوار او، یک نیروی محرک قابلاطمینان در میان جهانی پرآشوب است.
جهان فیلم آخرین درخت، دیدگاهی جذاب و اغلب شاعرانه را ارائه میدهد.
فمی، بدون داشتن یک زندگی ایده آل، در یتیمخانه شاد و خوشحال بود. اگرچه از مادر پرورشگاهیاش تنفر داشت اما از نظر عاطفی، به یکدیگر بسیار نزدیک بودند. او در زمان نوجوانی، تمایلی به مادر واقعیاش ندارد؛ زیرا در کودکی او را رها کرده است. این عقدهها بر تمامی روابط او در زندگی تاثیرگذار هستند و فمی تقریباً هیچ دوستی ندارد. روابط عاشقانه نیز جرقهای در ذهن و قلب او ایجاد میکنند اما این جرقه هیچگاه به شعلههای آتش تبدیل نمیشود. در کنار همه اینها، هیچکس پاسخگوی سوالات فمی نیست.
فیلم راز: جرئت رؤیاپردازی | عاشقانهای نهچندان آرام
مفهوم خانه از نظر شما چیست؟ آیا میتوانید آن را انتخاب کنید، یا باید آن را تحمل کنید؟ ماجراجویی فمی، کشمکشهای آشنای فرایند نسبتاً عادی «بزرگ شدن» را نشان میدهد؛ اما غلبه برهر چالشی، حتی چالشهایی که با آنها از قبل آشنایی داریم هم دشوار است. ترکیب لجاجت تحتفشار آدوونمی و نمایش دراماتیک آمو، عناصر یک طراحی تقریبا تئاتری را تشکیل می دهند؛ آن هم در جهانی که دیدگاهی جذاب و اغلب شاعرانه را ارائه میکند.

دو مادر فمی و دختری که دوستش دارد باعث میشوند حس بیگانگی او کمتر شود. بمیسولا ایکوملو در نقش مادر واقعی فمی، بازی خیرهکنندهای را به نمایش میگذارد. او نقش مادری همدل اما ناامید را ایفا کرده است. میل نامحدود او برای بزرگ کردن پسرش به روش درست و افتخار به فرهنگش با انتقال اجباری فمی در تقابل قرار میگیرد. این دو در برقراری ارتباط و نزدیک شدن به هم ناکام هستند و اختلافاتشان، صحنههایی پرتنش را رقم میزند.
هنگامیکه فمی درنهایت نقطهچینها را به هم وصل میکند تا کودکی گمشده خود را در نیجریه بازیابد، پاسخ سوالاتش به یکباره در مقابل چشمانش قرار میگیرند. او حالا میخواهد جستجو برای هویت و جایی که به آن تعلق دارد را ادامه دهد. فیلم «آخرین درخت» حس زیباییشناسی کارگردان را از طریق یک تراژدی دلگرمکننده به تصویر کشیده است و اسلوموشنها و برشهای تصویری، کمک زیادی برای انتقال حس نگرانی کردهاند.
فیلم «آخرین درخت»، الگوی ورود به مرحله بعدی زندگی را با دیدگاهی جسورانه به تصویر میکشد؛ تصویرسازی خویشتننگرانه کارگردان از یک پسر آشفته، کاملاً ملموس است و ناامیدی و محرومیت موجود در فضای فیلم، مخاطب را به طرز شاعرانهای به همدلی وامیدارد.
منبع: Empire Online