بهترین فیلم ها که صدای نوروز دارند!
این، فهرست بهترین فیلمهای نوروزی نیست؛ فیلمهایی ببینید که رسم سال نو در آن پررنگ است
خاطرهها علاوه بر تصویر، صدا دارند، عطر دارند، وقتی به یاد میآیند همراه با خودشان ترکیبی از صداها و نورها و مکانها را میآورند. آدمها را گاهی بیش از واقعیت در تصویر جا میدهند و گاهی کمتر. تصویرِ خاطرهها را ذهن ما به دلخواهش دستکاری میکند اما صداها را بعید است بتوان تغییر داد. مثلا شما در تاکسی نشستهاید در یک روز بهاری، موسیقی که از رادیوی تاکسی پخش میشود، به ناگاه پرتاب میشوید به یک تصویر، تصویری که روی صندلی قرمز سینما با یارتان نشستهاید، شخصیتها را در صفحه نقرهای به یاد میآورید و حالی که آن روز در آن لحظه تجربه کردهاید. موسیقی در نقش ماشینِ زمان، شما را به بیست و اندی سال پیش برده است، شما را به سینمای محلهتان با صندلیهای چوبیاش کشانده و دلتان برای طعم ساندویچ کالباسی که خوردهاید تنگ شده، آن لحظه را از نو در چهل سالگی با موسیقی زندگی کنید. ما لحظاتی از بهار را برایتان انتخاب کردهایم تا با صدای بهاری آنها، تصویر فیلمها و خودتان زمانی که آن فیلمها را تماشا میکردید، یادتان بیاید. چرا انتخابمان بهاری است؟ به تاریخ انتشار این مطلب نگاه کنید. مساله حل میشوید. این شما و این صدای بهار در سینمای ایران.
فیلم چهارشنبه سوری | اصغر فرهادی
چهارشنبهسوری داستانی است تلخ که چهار ستون بدن مخاطبش را میلرزاند. موسیبقی از همان ابتدا با حرکت انگشتان دست زنی از طبقه فرودست که در اتوبوس ایستاده شنیده میشود. موسیقیای عمیق، پر از مکث و اندوه. تصویری که از پشت شیشه اتوبوس دیده میشود شهر و شلوغیهایش است و بعدتر حاجی فیروزها و سبزهها و ماهی و حال و هوای دم عید و ترقهبازی. موسیقی روی ویولونها در حرکت است. آرشههایی که کشیده میشوند و اندوه را مثل تک تک شخصیتفیلم جابجا میکنند. اما حال اندوهناکِ تغییر همچون آمدن عید و اسباب کشی و داستانهای خیانت و دعواهای زن و شوهری و… در موسیقی کم حجم چهارشنبهسوری شنیده نمیشوند. آنچه به گوش میرسد صدای نالههای ذهن انسانهاست در روزی از روزهای دم بهار.
نقد و بررسی فیلم چهارشنبه سوری
فیلم بادکنک سفید | جعفر پناهی
پسربچه بادکنکفروشی که بادکنک سفید را سر چوب زده و دم در مغازه تنها نشستهاست. حالا دیگر آن دختربجه با دامن قرمز و چشمهای نگرانش و برادر نوجوانش، همینطور مغازهدار و دوستانش رفتهاند. حالا توپ سال تحویل میترکد و سال ۱۳۷۴ آغاز میشود. موسیقی موسیقی آغاز سال نو است، همان نوای سرنا و دهل روی تصویر چشمهای غمگین و تنهای پسرک بادکنک فروش. امیرفرشید رحیمیان موسیقی بادکنک سفید را نوشته است. او نوازنده حرفهای ترومپ و سازهای بادی بود اما برای بادکنک سفید از یک موسیقی آرام با نواهای کودکانه بهره جسته بود.
فیلم کمال الملک | علی حاتمی
تصویر ناصرالدین شاه با آن سبیلهای تابیده زمانی که پای سفره هفتسین نشسته و حول حالنا میخواند. دوربین روی بالکن کاخ میچرخد و سرنانوازان نوای معروف سال نو را مینوازند. فرهاد فخرالدینی در موسیقیِ کمالالملکِ علی حاتمی با ارکستر بزرگ و با استفاده از دانشاش در موسیقی ایرانی از موتیفی ایرانی برای کمالالملک بهره برد و صدای تنهاییهای او را به خوبی به نمایش گذاشت. یکی از بخشهای بیادماندنی این فیلم صحنه ورود ناصرالدین شاه و اجرای گروه موسیقی و تماشای تصویر اعلیحضرت در آینه کاخ و سپس مواجهه با تابلوی تصویرش به قلم کمال الملک است. همچنین موسیقیای که روی مراسم پرده برداری از تابلوی تالار آینه کمال الملک با عید نوروز همزمان شده است، سفره هفت سین و تحویل سال همه با قطعاتی از موسیقی ایرانی همراه هستند.
فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک | رضا میرکریمی
موسیقی خیلی دور خیلی نزدیک یکی از بهترین ساختههای محمدرضا علیقلی است. یک موسیقی با یک خط ملودی درخشان که همان زنگهای معروف این آهنگساز شناخته شده را دارد. در خیلی دور خیلی نزدیک، داستان از روز چهارشنبه سوری آغاز میشود. همه شهر بوی عید میدهد و موسیقی نوای والسی شاد را مینوازد که به فراخور حال پس نوجوان فیلم، مراسم تولدش، رابطه عاطفیای که دارد و… سرحال است. اما رفته رفته با رفتن پدر به کویر و جستجوی او برای یافتن پسرش و هویت گمشدهاش موسیقی هم رنگ و لعابی دیگر به خود میگیرد. موسیقی لحنی عمیقتر پیدا میکند. سازهای زهی آرامتر مینوازند و موسیقی عمقی متفاوت دارد. روی نمایی از یک هفت سین ساده در اتاق کوچک دکتر متواضع روستا، موسیقی تصاویر را همراهی کرده و تماشاگر را به فکر فرو میبرد.
فیلم طهران، تهران | داریوش مهرجویی، مهدی کرمپور
«حوصله ندارم اما همهی قصه رو میگم/ همۀ قصه رو حتی اونجایی که دوست ندارم» اپیزود داریوش مهرجویی در فیلم «طهران، تهران» هم به شکلی مستقیم ایام نورزوز را از زاویهای دیگر روایت میکند، خانوادهای در خانهای قدیمی خود انتظار تحویل سال جدید را میکشد که به یکبار سکانسی مشابه اجارهنشینها تکرار میشود، پدر آواز میخواند و سقف خانۀ قدیمی آوار میشود. خانواده تصمیم به تهرانگردی میگیرند و روی این سکانسها قطعاتی از ساختههای کارن همایونفر میآید که قرار است حال و هوای گردش در تهران از سویی، نوروز، و اتوبوس سالمندان را بازنمایی کند. با این وجود هرچند این موسیقی رنگآمیزی صحنهها را به عهده دارد اما همچنان موسیقی تهران طهران را به قطعه رضا یزدانیاش میشناسند.
فیلم شب یلدا | کیومرث پوراحمد
آنهایی که شب یلدای پوراحمد را دیدهاند و قطعه دل دیوانه ویگن را روی تیتراژ آن شنیدهاند، خیلی بعید است که بعد از این فیلم درخشان، این قطعه را بشنوند و یاد چیز دیگری جز این فیلم بیفتند. داستان فیلم داستان جداییها و نارو زدنها و عاشقیها در آستانه نوروز است. موسیقی متن را حمیدرضا یراقچیان نوشته هرچند پری ملکی از هنرمندان پیشکسوت عرصه آواز به عنوان تنظیم کننده موسیقی صحنهها و معلم آواز با عوامل اثر به ویژه محمدرضا فروتن همکاری داشته است. سوز تنهایی شخصیت حامد اصلیترین مولفه موسیقی شب یلدا بود که با استفاده از نی نشان داده شد.
فیلم آژانس شیشهای | ابراهیم حاتمیکیا
روایت آژانس شیشهای و تحویل سال نو در وضعیت گروگانگیری به موسیقی جادویی مجید انتظامی گره خورده است. یکی از بهترین ساختههای ابراهیم حاتمیکیا مزین شده به یکی از بهترین موسیقی فیلمهای تاریخ سینمای ایران که هنوز در یاد تماشاگران این فیلم صدایش جاودانه مانده است. با اینکه به نظر میرسد که داستان داستان حاج کاظم است، اما دلگرمی او به همسرش فاطمه، باعث شده است تا در جای جای موسیقی صدای فریادها و شیونهای زنانهای را بشنویم که ما را از جایگاه حمایتی او مطمئن میکند. همچنین نوای پیانوی مرحوم آندره آرزومانیان در کنار سازهای بادی و پر سر و صدا که حال و هوای عید و حضور حاجی فیروز و هرج و مرج ایجاد شده در آژانس را نمایندگی میکنند شنیدنی است.